۱۷٬۸۳۰
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
به گزارش [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]] (تألیف ۳۰۳ق)، [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] در آخرین ساعتهای عمرش در حضور [[عبدالرحمن بن عوف]]، از انجام سه کار ابراز تأسف و پشیمانی کرده و گفته است «دوست داشتم این کار را نمیکردم»: | به گزارش [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]] (تألیف ۳۰۳ق)، [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] در آخرین ساعتهای عمرش در حضور [[عبدالرحمن بن عوف]]، از انجام سه کار ابراز تأسف و پشیمانی کرده و گفته است «دوست داشتم این کار را نمیکردم»: | ||
*درِ خانه [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]] را در هیچ صورتی نمیگشودم، هر چند دَرَش به قصد جنگ با ابوبکر بسته میشد. | *درِ خانه [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]] را در هیچ صورتی نمیگشودم، هر چند دَرَش به قصد جنگ با ابوبکر بسته میشد. | ||
*فُجائة سُلَمی را به آتش نمیسوزاندم؛{{یاد|فجائه سلمی از قبیله بنیسلیم در نخستین روزهای شورش قبایل و ادعای پیامبری برخی افراد، نزد ابوبکر آمد و برای جنگ با اهل رده از او نیرو و سلاح خواست و ابوبکر شماری مرد جنگی با ابزار نظامی به وی داد. وی از مدینه بیرون رفت و به جای جنگ با شورشیان به راهزنی و قتل و غارت مردم پرداخت. ابوبکر ناچار سپاهی برای سرکوب او فرستاد. او را گرفته به مدینه آوردند و ابوبکر دستور داد او را زنده در آتش بسوزانند و چنین کردند. (ابناثیر، الکامل فی التاریخ، دارصادر، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص۳۵۰-۳۵۱.)}} بلکه یا او را میکشتم یا میبخشیدم. | *[[فجائة سلمی|فُجائة سُلَمی]] را به آتش نمیسوزاندم؛{{یاد|فجائه سلمی از قبیله بنیسلیم در نخستین روزهای شورش قبایل و ادعای پیامبری برخی افراد، نزد ابوبکر آمد و برای جنگ با اهل رده از او نیرو و سلاح خواست و ابوبکر شماری مرد جنگی با ابزار نظامی به وی داد. وی از مدینه بیرون رفت و به جای جنگ با شورشیان به راهزنی و قتل و غارت مردم پرداخت. ابوبکر ناچار سپاهی برای سرکوب او فرستاد. او را گرفته به مدینه آوردند و ابوبکر دستور داد او را زنده در آتش بسوزانند و چنین کردند. (ابناثیر، الکامل فی التاریخ، دارصادر، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص۳۵۰-۳۵۱.)}} بلکه یا او را میکشتم یا میبخشیدم. | ||
*روز [[سقیفه بنیساعده]]، [[خلافت]] را به گردن یکی از آن دو مرد ([[ابوعبیده جراح|ابوعبیده]] یا [[عمر بن خطاب|عمر]]) میانداختم و او امیر میبود و من وزیر.<ref>طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۳، ص۴۳۰.</ref> | *روز [[سقیفه بنیساعده]]، [[خلافت]] را به گردن یکی از آن دو مرد ([[ابوعبیده جراح|ابوعبیده]] یا [[عمر بن خطاب|عمر]]) میانداختم و او امیر میبود و من وزیر.<ref>طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۳، ص۴۳۰.</ref> | ||
این ابراز پشیمانی ابوبکر، در برخی دیگر از منابع [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]؛ همچون الاموال نوشته ابوعبید قاسم بن سلام،<ref name=":0">ابوعبید، الأموال، ۱۴۰۸ق، ص۱۷۴.</ref> تاریخ مدینه دمشق تألیف اِبنعَساکِر،<ref name=":1">ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۳۰، ص۴۲۲.</ref> اَلمُعْجَمُ الکَبیر تألیف طَبَرانی،<ref name=":2">طبرانی، المعجم الکبیر، قاهره، ج۱، ص۶۲.</ref> تاریخ الاسلام تألیف ذَهَبی<ref name=":3">ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۱۸.</ref> همراه با تفاوتهایی در متن آن آمده است.<ref>نگاه کنید به: اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۷۶-۱۸۲.</ref> ابوعبید (درگذشت ۲۲۴ق)، محدث اهلسنت در قرن دوم و سوم قمری، در بیان پشیمانی ابوبکر، قسمت مربوط به [[واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)|گشودن درِ خانه امام علی(ع)]] را نمیآورد و با عباراتی مانند «کذا و کذا» از این قسمت میگذرد.<ref>ابوعبید، الأموال، ۱۴۰۸ق، ص۱۷۴.</ref> | این ابراز پشیمانی ابوبکر، در برخی دیگر از منابع [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]؛ همچون الاموال نوشته ابوعبید قاسم بن سلام،<ref name=":0">ابوعبید، الأموال، ۱۴۰۸ق، ص۱۷۴.</ref> تاریخ مدینه دمشق تألیف اِبنعَساکِر،<ref name=":1">ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۳۰، ص۴۲۲.</ref> اَلمُعْجَمُ الکَبیر تألیف طَبَرانی،<ref name=":2">طبرانی، المعجم الکبیر، قاهره، ج۱، ص۶۲.</ref> تاریخ الاسلام تألیف ذَهَبی<ref name=":3">ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۱۸.</ref> همراه با تفاوتهایی در متن آن آمده است.<ref>نگاه کنید به: اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۷۶-۱۸۲.</ref> ابوعبید (درگذشت ۲۲۴ق)، محدث اهلسنت در قرن دوم و سوم قمری، در بیان پشیمانی ابوبکر، قسمت مربوط به [[واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)|گشودن درِ خانه امام علی(ع)]] را نمیآورد و با عباراتی مانند «کذا و کذا» از این قسمت میگذرد.<ref>ابوعبید، الأموال، ۱۴۰۸ق، ص۱۷۴.</ref> | ||
همچنین پشیمانی او در برخی منابع رجالی، تاریخی، تفسیری اهلسنت نیز بیان شده<ref>نگاه کنید به: اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۸۴-۱۹۲.</ref> و عالمان شیعه؛ همچون [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] در [[ | همچنین پشیمانی او در برخی منابع رجالی، تاریخی، تفسیری اهلسنت نیز بیان شده<ref>نگاه کنید به: اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۸۴-۱۹۲.</ref> و عالمان شیعه؛ همچون [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] در [[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الایضاح]]<ref>ابنشاذان، الایضاح، ۱۴۰۲ق، ص۸۲-۸۳.</ref> و [[شیخ صدوق]] در [[الخصال (کتاب)|الخصال]]<ref>شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۷۲.</ref> آن را از اهلسنت نقل کردهاند. محمد اللهاکبری، پژوهشگر دینی شیعه، درمقالهای با عنوان «حدیث پشیمانی» به ابعاد مختلف ابراز پشیمانی ابوبکر در پایان عمر پرداخته است.<ref>نگاه کنید به: اللهاکبری، «حدیث پشیمانی»، ص۱۸۴-۱۹۲.</ref> | ||
به نوشته [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] در [[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر]]، پشیمانی ابوبکر؛ بخصوص درباره حمله به خانه و مسئله [[خلافت]]، نشان از بیتدبیری خلیفه و انجام کاری به دور از شرع و قانون توسط اوست که در موقع مرگ، از آن کارها پشیمان شد.<ref>امینی، الغدیر، ج۷، ص۱۷۴.</ref> همچنین به نظر برخی دیگر، ابوبکر در خلافت خود تردید کرده و اعتراف میکند که شایسته خلافت پس از پیامبر نبوده است.<ref>سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج۴، ص۱۳۸؛ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۱۶۶.</ref> [[علامه حلی]] و برخی از عالمان و [[متکلم|متکلمان شیعه]] در آثار کلامی به مناسبتهای مختلف به بخشهایی از گفته ابوبکر استناد کرده و نوشتهاند که تردید ابوبکر نشانگر عدم صلاحیت او برای امامت و سزاوارتر بودن دیگران نسبت به او در این امر است.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷؛ علامه حلی، نهج الحقّ و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۳۸۱-۳۸۳؛ عاملی، وصول الأخیار، ۱۳۶۰ش، ص۶۸؛ شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ص۶۸.</ref> | به نوشته [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] در [[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر]]، پشیمانی ابوبکر؛ بخصوص درباره حمله به خانه و مسئله [[خلافت]]، نشان از بیتدبیری خلیفه و انجام کاری به دور از شرع و قانون توسط اوست که در موقع مرگ، از آن کارها پشیمان شد.<ref>امینی، الغدیر، ج۷، ص۱۷۴.</ref> همچنین به نظر برخی دیگر، ابوبکر در خلافت خود تردید کرده و اعتراف میکند که شایسته خلافت پس از پیامبر نبوده است.<ref>سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج۴، ص۱۳۸؛ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۱۶۶.</ref> [[علامه حلی]] و برخی از عالمان و [[متکلم|متکلمان شیعه]] در آثار کلامی به مناسبتهای مختلف به بخشهایی از گفته ابوبکر استناد کرده و نوشتهاند که تردید ابوبکر نشانگر عدم صلاحیت او برای امامت و سزاوارتر بودن دیگران نسبت به او در این امر است.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷؛ علامه حلی، نهج الحقّ و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۸، ص۳۸۱-۳۸۳؛ عاملی، وصول الأخیار، ۱۳۶۰ش، ص۶۸؛ شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ص۶۸.</ref> |
ویرایش