پرش به محتوا

غیبت امام مهدی(عج): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:


==غیبت صغری و غیبت کبری==
==غیبت صغری و غیبت کبری==
غیبت امام مهدی(عج) به دو دوره تقسیم شده است؛ دوره‌ای کوتاه‌مدت که [[غیبت صغرا|غیبت صغری]] نامیده شده و دوره‌ای طولانی که [[غیبت کبرا|غیبت کبری]] خوانده می‌شود. شیخ مفید از این دو غیبت به غیبتِ قُصریٰ(کوتاه تر یا صغریٰ) و غیبتِ طُولیٰ(طولانی تر ویا همان کبریٰ) یاد کرده است.<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۴۰.</ref>{{یادداشت|وله قَبْلَ قيامِه غَيْبَتان، إِحْداهما اطْوَلُ من الأخْرى، كما جاءَتْ بذلك الأخْبارُ، فأمّا '''القصرى''' منهما فمُنذ وَقْتِ مَوْلدِه إلى انقطاعِ السَفارةِ بَيْنَه وبينَ شيعتِه وعَدَم السفراءِ بالوفاةِ. وأما '''الطُولى''' فهی بَعْدَ الأولى وفی آخرها يَقُومُ بالسَيْفِ. شیخ مفید، ارشاد،  ج۲ ص۳۴۰}} [[حسن حسن‌زاده آملی|حسن زاده آملی]] محقق و فیلسوف، تقریباً عین عبارت شیخ در ارشاد را در کتاب خود ترجمه کرده است. <ref>[[حسن زاده آملی]]، حسن، نهج الولایه، ج۱، ص۱۱.</ref>{{یادداشت|و او را پيش از قيام و ظهور دو غيبت است كه يكى اطول از ديگرى است همچنانكه در اخبار بسيار وارد شده، اما '''غيبت قُصرىٰ''' كه آن را غيبت صغرى گويند پس از وقت ولادت لازم السعادت است تا انقطاع سفارت و رسالت ميانه او و شيعيان او , و سفراء به وفات معدوم شدند . و اما '''غيبت طُولىٰ''' كه آن را غيبت كبرى گويند پس آن بعد از غيبت اولى است و در آخر غيبت كبرى قيام خواهد فرمود با سيف}} امام زمان(ع) در نامه‌ای که به آخرین نایب خویش [[علی بن محمد سمری]] شش روز پیش از مرگ او نوشته، از غیبت کبری به عنوان «الغیبة التامه» یاد کرده است وآن را به غیبتی که دیگری ظهوری در آن نیست تا اذن الهی صادر گردد تفسیر کرده است. <ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۹۵.</ref> {{یادداشت|لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُومَ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ التَّامَّةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى. در پاره ای از نسخه های کتب روایی «الغیبة الثانیه» آمده است.شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۹۵.}}
غیبت امام مهدی(عج) به دو دوره تقسیم شده است؛ دوره‌ای کوتاه‌مدت که [[غیبت صغرا|غیبت صغری]] نامیده شده و دوره‌ای طولانی که [[غیبت کبرا|غیبت کبری]] خوانده می‌شود. [[شیخ مفید]] از این دو غیبت به غیبتِ قُصریٰ (کوتاه‌تر یا صغریٰ) و غیبتِ طُولیٰ (طولانی‌تر ویا همان کبریٰ) یاد کرده است.<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۴۰.</ref> امام زمان(ع) در نامه‌ای که به آخرین نایبش [[علی بن محمد سمری]] شش روز پیش از مرگ او نوشته، از غیبت کبری به عنوان «الغیبة التامه» یاد کرده است وآن را به غیبتی که دیگری ظهوری در آن نیست تا اذن الهی صادر گردد تفسیر کرده است.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۹۵.</ref> {{یادداشت|لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُومَ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ التَّامَّةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى. در پاره ای از نسخه های کتب روایی «الغیبة الثانیه» آمده است.شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۹۵.}}
===غیبت صغری===
===غیبت صغری===
{{اصلی|غیبت صغرا}}
{{اصلی|غیبت صغرا}}
خط ۲۲: خط ۲۲:
===غیبت کبری ===
===غیبت کبری ===
{{اصلی|غیبت کبرا|نیابت عامه}}
{{اصلی|غیبت کبرا|نیابت عامه}}
غیبت کبری دومین مرحله از زندگی پنهانی امام مهدی(عج) است که از [[سال ۳۲۹ هجری قمری|سال ۳۲۹ق]] و با درگذشت [[علی بن محمد سمری]] چهارمین نایب آن حضرت آغاز شده است و تا زمان [[ظهور امام زمان|ظهور]] او ادامه خواهد داشت. در این دوره امام مهدی(عج) ارتباط ظاهری با شیعیان ندارد و فرد خاصی را نیز به عنوان نماینده خود تعیین نکرده است. با این حال به باور شیعیان راویان حدیث و عالمان شیعه در این دوره نائبان عام حضرت هستند. بر اساس [[توقیع]] امام مهدی(عج) به [[اسحاق بن یعقوب]] شیعیان باید در مسائل نوپدید به راویان حدیث (فقهای شیعه) مراجعه کنند.<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۸۴.</ref> با این حال درباره قلمرو اختیارات فقیه در دوره غیبت کبری اختلاف‌نظر وجود دارد.<ref>فاضل لنکرانی، مشروعیت و ضرورت اجرای حدود اسلامی در زمان غیبت، ۱۴۳۰ق، ص۱۰.</ref> امام خمینی با استناد به این توقیع گفته است که در دوره غیبت همه امور جامعه اسلامی باید به فقیهان سپرده شود.<ref>نگاه کنید به امام خمینی، کتاب البیع، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۶۳۵.</ref>
غیبت کبری دومین مرحله از زندگی پنهانی امام مهدی(عج) است که از [[سال ۳۲۹ هجری قمری|سال ۳۲۹ق]] و با درگذشت [[علی بن محمد سمری]] چهارمین نایب آن حضرت آغاز شده است و تا زمان [[ظهور امام زمان|ظهور]] او ادامه خواهد داشت. در این دوره امام مهدی(عج) ارتباط ظاهری با شیعیان ندارد و فرد خاصی را نیز به عنوان نماینده خود تعیین نکرده است. با این حال به باور شیعیان راویان حدیث و عالمان شیعه در این دوره نائبان عام حضرت هستند. بر اساس [[توقیع]] امام مهدی(عج) به [[اسحاق بن یعقوب]] شیعیان باید در مسائل نوپدید به راویان حدیث (فقهای شیعه) مراجعه کنند.<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۸۴.</ref> با این حال درباره قلمرو اختیارات فقیه در دوره غیبت کبری اختلاف‌نظر وجود دارد.<ref>فاضل لنکرانی، مشروعیت و ضرورت اجرای حدود اسلامی در زمان غیبت، ۱۴۳۰ق، ص۱۰.</ref> [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] با استناد به این توقیع گفته است که در دوره غیبت همه امور جامعه اسلامی باید به فقیهان سپرده شود.<ref>نگاه کنید به امام خمینی، کتاب البیع، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۶۳۵.</ref>


وجه تمایز زمان غیبت صغری و غیبت کبری، وجود [[نواب اربعه|نائبان چهارگانه]] و واسطه‌های ارتباطی است که در زمان غیبت صغری، عهده‌دار ابلاغ پیام‌های حضرت بوده‌اند و پس از آن، ارتباط ظاهری امام دوازدهم با عموم مردم به کلی قطع می‌شود.<ref>صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ۱۴۱۲ق، ص۳۴۱-۳۴۵.</ref>
وجه تمایز زمان غیبت صغری و غیبت کبری، وجود [[نواب اربعه|نائبان چهارگانه]] و واسطه‌های ارتباطی است که در زمان غیبت صغری، عهده‌دار ابلاغ پیام‌های حضرت بوده‌اند و پس از آن، ارتباط ظاهری امام دوازدهم با عموم مردم به کلی قطع می‌شود.<ref>صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ۱۴۱۲ق، ص۳۴۱-۳۴۵.</ref>


== اوضاع جامعه شیعه در ابتدای غیبت==
== اوضاع جامعه شیعه در ابتدای غیبت==
در زمان [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|امام حسن عسکری(ع)]] مشهور بود که [[شیعه|شیعیان]] در انتظار [[قیام امام مهدی(عج)|قیام]] فرزند اویند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۳۶.</ref> به همین جهت، دستگاه [[بنی‌عباس|خلافت عباسی]] در جستجوی فرزند آن حضرت بود. امام عسکری فرزندش را فقط به چند تن از اصحاب و خویشان نزدیک خود معرفی کرد<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۲.</ref> برای همین اکثر شیعیان در هنگام شهادت امام عسکری از وجود فرزندی برای آن حضرت خبر نداشتند.<ref> نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ش، ص۱۰۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۳۶.</ref> از سویی دیگر امام عسکری(ع) به خاطر شرایط سیاسی، در وصیت‌نامه خود تنها از مادرش نام برده بود و این باعث شد که در یکی دو سال اول پس از رحلت او، برخی شیعیان معتقد شوند مادر امام عسکری در دروان غیبت به صورت نیابت عهده‌دار [[امامت|مقام امامت]] است.<ref> شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۰۷.</ref>
در زمان [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|امام حسن عسکری(ع)]] مشهور بود که [[شیعه|شیعیان]] در انتظار [[قیام امام مهدی(عج)|قیام]] فرزند اویند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۳۶.</ref> به همین جهت، دستگاه [[بنی‌عباس|خلافت عباسی]] در جستجوی فرزند آن حضرت بود. امام عسکری فرزندش را فقط به چند تن از اصحاب و خویشان نزدیک خود معرفی کرد<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۲.</ref> برای همین اکثر شیعیان در هنگام شهادت امام عسکری از وجود فرزندی برای آن حضرت خبر نداشتند.<ref> نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ش، ص۱۰۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۳۶.</ref> از سویی دیگر امام عسکری(ع) به خاطر شرایط سیاسی، در وصیت‌نامه خود تنها از مادرش نام برده بود و این باعث شد که در یکی دو سال اول پس از شهادت او، برخی شیعیان معتقد شوند مادر امام عسکری در دروان غیبت به صورت نیابت عهده‌دار [[امامت|مقام امامت]] است.<ref> شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۰۷.</ref>


پس از [[شهادت]] امام عسکری(ع)، برخی از یاران آن حضرت به ریاست [[عثمان بن سعید عمری]] (درگذشت بین ۲۶۰ تا ۲۶۷ق) به جامعه شیعه اعلام کردند که امام عسکری فرزندی از خود به جا نهاده که اکنون جانشین او و متصدی مقام امامت است،<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ص۹۲-۹۳.</ref> با این حال [[جعفر پسر امام هادی|جعفر برادر امام عسکری]]، با آنکه مادر امام عسکری زنده بود، مدعی میراث آن حضرت شد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۲۶ق، ص۳۴۵.</ref> مادر امام عسکری(ع) و [[حکیمه دختر امام جواد(ع)|حکیمه]] عمه وی، از امامت فرزند امام عسکری طرفداری می‌کردند، ولی خواهر امام عسکری، از امامت برادرش جعفر پشتیبانی می‌نمود.<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ۱۳۸۸ش، ص۱۶۱-۱۶۲.</ref> همچنین [[خاندان نوبختی|خاندان نوبخت]]، عثمان بن سعید و پسرش را در مقام [[نیابت خاصه|نیابت]] امام مهدی(ع) به رسمیت می‌شناختند.<ref> مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ۱۳۸۸ش، ص۱۶۲.</ref> این وضعیت باعث سرگردانی برخی از شیعیان شد.<ref> شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۲۶، ۴۲۹، ۴۸۷.</ref> عده‌ای به سایر [[فرق تشیع|فرقه‌های شیعی]] پیوستند.<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۰۸.</ref> دسته‌ای رحلت امام عسکری را نپذیرفتند و او را [[مهدی]] دانستند، گروهی امامت [[محمد بن علی الهادی(ع)|سید محمد]] فرزند امام هادی(ع) را پذیرفتند و امامت امام عسکری را منکر شدند.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۹۷، پاورقی۲.</ref> و گروهی دیگر [[جعفر پسر امام هادی|جعفر کذاب]] را به عنوان امام به رسمیت شناختند<ref> نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ش، ص۱۰۷-۱۰۹؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص۱۱۰۱۱۴؛ شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۰۸.</ref>اما نهایتاً اکثریت شیعه به امامت امام مهدی گرویدند و همین جریان بعدها رهبری اصلی شیعیان امامی را بر عهده گرفت.<ref> سید مرتضی، الفصول المختاره، ۱۴۱۳ق، ص۳۲۱.</ref>
پس از [[شهادت]] امام عسکری(ع)، برخی از یاران آن حضرت به ریاست [[عثمان بن سعید عمری]] (درگذشت بین ۲۶۰ تا ۲۶۷ق) به جامعه شیعه اعلام کردند که امام عسکری فرزندی از خود به جا نهاده که اکنون جانشین او و متصدی مقام امامت است،<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ص۹۲-۹۳.</ref> با این حال [[جعفر پسر امام هادی|جعفر برادر امام عسکری]]، با آنکه مادر امام عسکری زنده بود، مدعی میراث آن حضرت شد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۲۶ق، ص۳۴۵.</ref> مادر امام عسکری(ع) و [[حکیمه دختر امام جواد(ع)|حکیمه]] عمه وی، از امامت فرزند امام عسکری طرفداری می‌کردند، ولی خواهر امام عسکری، از امامت برادرش جعفر پشتیبانی می‌نمود.<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ۱۳۸۸ش، ص۱۶۱-۱۶۲.</ref> همچنین [[خاندان نوبختی|خاندان نوبخت]]، عثمان بن سعید و پسرش را در مقام [[نیابت خاصه|نیابت]] امام مهدی(ع) به رسمیت می‌شناختند.<ref> مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ۱۳۸۸ش، ص۱۶۲.</ref> این وضعیت باعث سرگردانی برخی از شیعیان شد.<ref> شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۲۶، ۴۲۹، ۴۸۷.</ref> عده‌ای به سایر [[فرق تشیع|فرقه‌های شیعی]] پیوستند.<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۰۸.</ref> دسته‌ای رحلت امام عسکری را نپذیرفتند و او را [[مهدی]] دانستند، گروهی امامت [[محمد بن علی الهادی(ع)|سید محمد]] فرزند امام هادی(ع) را پذیرفتند و امامت امام عسکری را منکر شدند.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۹۷، پاورقی۲.</ref> و گروهی دیگر [[جعفر پسر امام هادی|جعفر کذاب]] را به عنوان امام به رسمیت شناختند<ref> نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ش، ص۱۰۷-۱۰۹؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص۱۱۰۱۱۴؛ شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۰۸.</ref>اما نهایتاً اکثریت شیعه به امامت امام مهدی گرویدند و همین جریان بعدها رهبری اصلی شیعیان امامی را بر عهده گرفت.<ref> سید مرتضی، الفصول المختاره، ۱۴۱۳ق، ص۳۲۱.</ref>
خط ۴۴: خط ۴۴:
مسأله غیبت در دوران گذشته درباره برخی از [[پیامبران]] وجود داشته است.<ref>سلیمیان، درسنامه مهدویت، ۱۳۸۸ش، ص۴۱.</ref> بر اساس آیات قرآن، تعدادی از پیامبران، مانند [[صالح (پیامبر)|صالح]]، [[یونس (پیامبر)|یونس]]،<ref>انبیا، آیه ۸۷.</ref> [[موسی (پیامبر)|موسی]]،<ref>بقره، آیه ۵۱.</ref> [[عیسی]] و [[حضرت خضر|حضرت خضر(ع)]] به دلایلی نظیر امتحان امت خود، از انظار مردم پنهان شدند. در برخی از روایات از غیبت پیامبران به عنوان سنّتی الهی یاد شده که در میان امت‌ها جریان داشته است.<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۳۲۳.</ref>
مسأله غیبت در دوران گذشته درباره برخی از [[پیامبران]] وجود داشته است.<ref>سلیمیان، درسنامه مهدویت، ۱۳۸۸ش، ص۴۱.</ref> بر اساس آیات قرآن، تعدادی از پیامبران، مانند [[صالح (پیامبر)|صالح]]، [[یونس (پیامبر)|یونس]]،<ref>انبیا، آیه ۸۷.</ref> [[موسی (پیامبر)|موسی]]،<ref>بقره، آیه ۵۱.</ref> [[عیسی]] و [[حضرت خضر|حضرت خضر(ع)]] به دلایلی نظیر امتحان امت خود، از انظار مردم پنهان شدند. در برخی از روایات از غیبت پیامبران به عنوان سنّتی الهی یاد شده که در میان امت‌ها جریان داشته است.<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۳۲۳.</ref>


افزون بر حکمت‌هایی که در غیبت به عنوان  یکی از سنت های الهی وجود دارد نقش مردم در این زمینه بی تأثیر نیست [[شیخ طوسی]] تصریح دارد که مردمان(مکلفان) با نوع رفتارشان وترساندن امام و ایجاد ناامنی برای او و تسلیم او نبودن زمینه غیبت را فراهم ساختند و خویش را از فیض امام   و ارتباط حضوری و ظاهری با امام محروم کرده اند. <ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۷.
به گفته [[شیخ طوسی]] مردم نیز در غیبت نقش داشتند و مردمان (مکلفان) با رفتارشان و ترساندن امام و ایجاد ناامنی برای او و تسلیم او نبودن، زمینه غیبت را فراهم ساختند و خود را از فیض امام و ارتباط حضوری و ظاهری با او محروم کردند.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۷.
</ref>{{یادداشت| إنما فات المكلفين لما يرجع إليهم لأنهم أحوجوه إلى الاستتار بأن أخافوه و لم يمكنوه فأتوا من قبل نفوسهم.}}
</ref> [[خواجه نصیرالدین طوسی]] فیلسوف و متکلم شیعه نیز در کتاب [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]]، غیبت امام را به مردم نسبت داده است.<ref>طوسی، نصیرالدین، تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۲۲۱.
 
</ref>
[[محقق طوسی]] حکیم و متکلم بزرگ شیعی  نیز در کتاب [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]] پس از آنکه هم اصل وجود امام و هم تصرفاتش را لطف دانسته، غیبت امام را به مردم نسبت داده است.<ref>طوسی، نصیرالدین، تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۲۲۱.
</ref>{{یادداشت|و وجوده لطف، و تصرّفه لطف‌ آخر، و غيبته منّا.}}


== آثار مکتوب درباره غیبت==
== آثار مکتوب درباره غیبت==
درباره غیبت امام مهدی کتاب‌هایی نوشته شده است. کتاب‌هایی همچون [[کتاب الغیبة (نعمانی)|الغیبة]] نوشته [[محمد بن ابراهیم نعمانی|نعمانی]] (نوشته‌شده در سال ۳۴۲ق)، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال‌الدین]] نوشته [[شیخ صدوق]](درگذشت ۳۸۱ق)، [[کتاب الغیبة (شیخ طوسی)|الغیبة]] نوشته [[شیخ طوسی]] از قدیمی‌ترین آثار در این موضوع به شمار می‌آیند.<ref>طباطبائی، تاریخ حدیث شیعه، ۱۳۹۵ش، ص۳۸-۳۹.</ref>  
درباره غیبت امام مهدی کتاب‌هایی نوشته شده است. کتاب‌هایی همچون [[کتاب الغیبة (نعمانی)|الغیبة]] نوشته [[محمد بن ابراهیم نعمانی|نعمانی]] (نوشته‌شده در سال ۳۴۲ق)، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال‌الدین]] نوشته [[شیخ صدوق]] (درگذشت ۳۸۱ق)، [[کتاب الغیبة (شیخ طوسی)|الغیبة]] نوشته [[شیخ طوسی]] از قدیمی‌ترین آثار در این موضوع به شمار می‌آیند.<ref>طباطبائی، تاریخ حدیث شیعه، ۱۳۹۵ش، ص۳۸-۳۹.</ref>  
برخی دیگر از آثاری که در این باره نوشته شده است عبارت‌اند از:
برخی دیگر از آثاری که در این باره نوشته شده است عبارت‌اند از:
* کتاب The Occultation of the Twelfth Imam, A Historical Background اثر جاسم حسین است. نویسنده در این کتاب با نگاهی تاریخی به مهدویت و همچنین به تاریخ سازمان وکالت و نقش آن در دوران غیبت صغری می‌پردازد. محمدتقی آیت‌اللهی آن را به با عنوان [[تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (کتاب)|تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم]] به فارسی برگرداند.
* کتاب The Occultation of the Twelfth Imam, A Historical Background اثر جاسم حسین است. نویسنده در این کتاب با نگاهی تاریخی به مهدویت و همچنین به تاریخ سازمان وکالت و نقش آن در دوران غیبت صغری می‌پردازد. محمدتقی آیت‌اللهی آن را به با عنوان [[تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (کتاب)|تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم]] به فارسی برگرداند.