پرش به محتوا

استعاذه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۳: خط ۳:


==واژه شناسی==
==واژه شناسی==
استعاذه در فرهنگ اسلامی به ویژه در [[قرآن کریم]]، دعایی است که به وسیله آن، انسان برای دفع شرور، خود را در پناه خداوند متعال قرار می‌دهد.
استعاذه در فرهنگ اسلامی به ویژه در [[قرآن کریم]]، دعایی است که به وسیله آن، انسان برای دفع شرور، خود را در پناه خداوند متعال قرار می‌دهد. کلمه استعاذه از ریشه (ع و ذ) گرفته است. از ریشه عوذ، صیغه‌های گوناگونی ساخته شده است همانند «‌اعوذُ‌» و «‌استعیذُ‌» که در [[حدیث|احادیث]] اسلامی استعمال شده است و لغت شناسان این کلمات را به یک معنا دانسته‌اند.<ref>ازهری، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۴۷؛ جوهری، الصحاح، ج۲، ص۵۶۶</ref>
 
کلمه استعاذه از ریشه (ع و ذ) گرفته است. از ریشه عوذ، صیغه‌های گوناگونی ساخته شده است همانند «‌اعوذُ‌» و «‌استعیذُ‌» که در [[حدیث|احادیث]] اسلامی استعمال شده است و لغت شناسان این کلمات را به یک معنا دانسته‌اند.<ref>ازهری، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۴۷؛ جوهری، الصحاح، ج۲، ص۵۶۶</ref>
 
واژه عوذ و مفهوم آن، در زبان‌های سامی، و زبان عبری باستان، نیز به معنی پناه گرفتن به کار می‌رفته است.<ref>نک: گزنیوس، ص۷۳۱</ref> در میان عرب پیش از [[اسلام]] و نیز در صدر اسلام نامهای اشخاصی چون عَوذ، مُعَوَّذ و مُعاذ رواج داشته که همگی برگرفته از این ماده است.<ref>مثلاً نگاه کنید: ابن سعد، فهرست اعلام؛ ابن حزم، جمهره، ص۳۷۱، ۴۴۷</ref>


واژه «‌لَوذ‌» گونه دیگری از واژه «‌عوذ‌» است که در [[حدیث|احادیث]] به معنای پناه بردن به خداوند از شر چیزی آمده است، مانند «‌بک استغثت و لذت و لا الوذ بسواک‌»به تو پناه آوردم و از تو فریادرسی خواستم، به تو پناه آوردم و جز به تو پناه نمی‌آورم <ref> نگاه کنید: طوسی، مصباح، ص۵۹۷</ref>  گاه مفهوم استعاذه با کلمات مترادفی مثل «‌التجاء »، «‌استجاره‌» و «‌استغاثه‌» به کار رفته، و حتی واژگان غیر مترادف، مانند «‌لبیک »، گویای توجه و استعاذه به خداوند تلقی شده است. <ref>مجلسی، ج۸۱، ص۳۸۰</ref>
واژه «‌لَوذ‌» گونه دیگری از واژه «‌عوذ‌» است که در [[حدیث|احادیث]] به معنای پناه بردن به خداوند از شر چیزی آمده است، مانند «‌بک استغثت و لذت و لا الوذ بسواک‌»به تو پناه آوردم و از تو فریادرسی خواستم، به تو پناه آوردم و جز به تو پناه نمی‌آورم <ref> نگاه کنید: طوسی، مصباح، ص۵۹۷</ref>  گاه مفهوم استعاذه با کلمات مترادفی مثل «‌التجاء »، «‌استجاره‌» و «‌استغاثه‌» به کار رفته، و حتی واژگان غیر مترادف، مانند «‌لبیک »، گویای توجه و استعاذه به خداوند تلقی شده است. <ref>مجلسی، ج۸۱، ص۳۸۰</ref>
خط ۴۴: خط ۴۰:
شیوه رفتار پیامبر(ص) با [[شرک|مشرکان]] اینگونه بوده که بدکرداری آنان را به نیکی پاسخ دهد و با گذشت و گفتار نیک و پرهیز از جدل و دعوای بیهوده، از نادانان روی بگرداند و به رفتار آنان توجه نکند. البته این روش در برابر مخالفان بسیار دشوار است و لازمه آن، کنار گذاردن غضب در هنگام مواجهه با جاهلان است.<ref>نک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۹۲</ref>
شیوه رفتار پیامبر(ص) با [[شرک|مشرکان]] اینگونه بوده که بدکرداری آنان را به نیکی پاسخ دهد و با گذشت و گفتار نیک و پرهیز از جدل و دعوای بیهوده، از نادانان روی بگرداند و به رفتار آنان توجه نکند. البته این روش در برابر مخالفان بسیار دشوار است و لازمه آن، کنار گذاردن غضب در هنگام مواجهه با جاهلان است.<ref>نک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۹۲</ref>


== موارد استعاذه ==
==موارد استعاذه==
در روایات و ادعیه، به تفصیل از انواع شروری سخن آمده که استعاذه از آنها لازم است. <ref>مقایسه کنید: بروسوی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۳-۴</ref> که این شرور را می‌توان در قالبی کلی بر چند قسم دانست:
در روایات و ادعیه، به تفصیل از انواع شروری سخن آمده که استعاذه از آنها لازم است. <ref>مقایسه کنید: بروسوی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۳-۴</ref> که این شرور را می‌توان در قالبی کلی بر چند قسم دانست:


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰

ویرایش