۱۷٬۵۰۷
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
برخی از عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، تناسخ را با عقیده [[رجعت]] در باور [[شیعه]] یکی دانستهاند<ref>مقدسی، البدء و التاريخ، مکتبة الثقافة الدينية، ج۵، ص۱۳۰.</ref> و به همین دلیل آنان را از معتقدان به تناسخ دانستهاند.<ref>امین، احمد، فجر الاسلام، ۱۹۶۹م، ص۲۷۷.</ref> بعضی عالمان شیعه با تلاش برای روشنکردن تفاوت میان رجعت و تناسخ این باور را رد کردهاند؛ برای نمونه، [[جعفر سبحانی]] معتقد است که رجعت دو خصوصیت اصلی تناسخ، که موجب محالبودن آن است، را ندارد: اول، رجعت مانند تناسخ سیر قهقرایی [[نفس|نفس انسانی]] به نفس حیوانی، نباتی و جمادی نیست؛ دوم، رجعت مانند تناسخ موجب تعدد بدن برای یک نفس نمیشود.<ref>سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> از نظر سبحانی، رجعت چیزی جز زندهکردن مردگان نیست که در ضمن آن روح انسان به بدن سابق خود باز میگردد، بدون آنکه از جایگاه وجودی خود تنزل کرده باشد.<ref>سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> او رجعت را امری مانند معجزه حضرت عیسی(ع) در زندهکردن مردگان بر میشمرد که کسی از [[مسلمان|مسلمانان]] و مسیحیان آن را از سنخ تناسخ ندانسته است.<ref>سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸.</ref> | برخی از عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، تناسخ را با عقیده [[رجعت]] در باور [[شیعه]] یکی دانستهاند<ref>مقدسی، البدء و التاريخ، مکتبة الثقافة الدينية، ج۵، ص۱۳۰.</ref> و به همین دلیل آنان را از معتقدان به تناسخ دانستهاند.<ref>امین، احمد، فجر الاسلام، ۱۹۶۹م، ص۲۷۷.</ref> بعضی عالمان شیعه با تلاش برای روشنکردن تفاوت میان رجعت و تناسخ این باور را رد کردهاند؛ برای نمونه، [[جعفر سبحانی]] معتقد است که رجعت دو خصوصیت اصلی تناسخ، که موجب محالبودن آن است، را ندارد: اول، رجعت مانند تناسخ سیر قهقرایی [[نفس|نفس انسانی]] به نفس حیوانی، نباتی و جمادی نیست؛ دوم، رجعت مانند تناسخ موجب تعدد بدن برای یک نفس نمیشود.<ref>سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> از نظر سبحانی، رجعت چیزی جز زندهکردن مردگان نیست که در ضمن آن روح انسان به بدن سابق خود باز میگردد، بدون آنکه از جایگاه وجودی خود تنزل کرده باشد.<ref>سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> او رجعت را امری مانند معجزه حضرت عیسی(ع) در زندهکردن مردگان بر میشمرد که کسی از [[مسلمان|مسلمانان]] و مسیحیان آن را از سنخ تناسخ ندانسته است.<ref>سبحانی، الفكر الخالد في بيان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۲۸.</ref> | ||
درباره تناسخ، نقد آن و تبیین تفاوتهای آن با [[رجعت]] آثاری نوشته شده است؛ از جمله، کتاب ''تناسخ گذشته و امروز'' از منشورات دانشگاه ادیان و مذاهب،<ref>«[https://urd.ac.ir/fa/49059 تناسخ گذشته و امروز]»، تارنمای دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> کتاب ''تناسخ'' از منشورات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دانشگاه باقرالعلوم(ع)<ref>«[https://www.isna.ir/news/1400110604512 کتاب تناسخ منتشر شد]»، تارنمای خبرگزاری ایسنا.</ref> و کتاب ''تناسخ در اندیشه اسلامی'' نوشته علی رضایی بیرجندی.<ref>«[https://www.gisoom.com/book/1832553 تناسخ در اندیشه اسلامی]»، تارنمای گیسوم.</ref> | درباره تناسخ، نقد آن و تبیین تفاوتهای آن با [[رجعت]] آثاری نوشته شده است؛ از جمله، کتاب ''تناسخ گذشته و امروز'' از منشورات دانشگاه ادیان و مذاهب،<ref>«[https://urd.ac.ir/fa/49059 تناسخ گذشته و امروز]»، تارنمای دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> کتاب ''تناسخ'' از منشورات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دانشگاه باقرالعلوم(ع)<ref>«[https://www.isna.ir/news/1400110604512 کتاب تناسخ منتشر شد]»، تارنمای خبرگزاری ایسنا.</ref> و کتاب ''تناسخ در اندیشه اسلامی'' نوشته علی رضایی بیرجندی.<ref>«[https://www.gisoom.com/book/1832553 تناسخ در اندیشه اسلامی]»، تارنمای گیسوم.</ref> | ||
== علل رواج باور به تناسخ نزد برخی از مسلمانان == | |||
مواجهه [[مسلمان|مسلمانان]] با تمدنها و ادیان دیگر، از جمله بوداییان، مانویان، یونانیان و مزدکیان، را از عوامل گرایش برخی مسلمان به تناسخ دانستهاند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> اعتقاد به وجود [[مسخ]] در [[ادیان ابراهیمی]] را نیز یکی دیگر از راههای آشنایی مسلمانان با عقیده تناسخ بهشمار بردهاند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ۲۲۸.</ref> نشانههایی از وجود عقیدهٔ تناسخ در میان عربهای پیش از اسلام در برخی منابع آمده است.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۱۹.</ref> | |||
قدیمیترین معتقد به تناسخ از میان مسلمانان را برخی عبدالله بن حارث<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴، ص۳۴-۳۵.</ref> و برخی [[عبدالله بن سبأ]] بهقلم آوردهاند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref> در میان فرق اسلامی، [[غالیان|غلات]] را از اولین معتقدان به تناسخ دانستهاند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> از نظر محققان، برخی فرقهشناسان اسلامی عقیده برخی فرقههای غالی شیعه، مانند [[کیسانیه]]، در حلول روح الهی در روح [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] را با عقیده تناسخ یکسان دانستهاند؛<ref>ملطی، التنبیه و الرد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۲۷؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۲۷.</ref> امری که از سوی محققان ناشی از وجود شباهتهایی در [[حلولیه|حلول]] و تناسخ و تسامح فرقهشناسان در این مورد قلمداد شده است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> همچنین، [[اسماعیلیه]] را، به دلیل داشتن عقایدی شبیه به عقاید معتقدان به تناسخ، معتقد به تناسخ قلمداد کردهاند.<ref>منهاجی اسیوطی، جواهرالعقود، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۷۴.</ref> | قدیمیترین معتقد به تناسخ از میان مسلمانان را برخی عبدالله بن حارث<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴، ص۳۴-۳۵.</ref> و برخی [[عبدالله بن سبأ]] بهقلم آوردهاند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref> در میان فرق اسلامی، [[غالیان|غلات]] را از اولین معتقدان به تناسخ دانستهاند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> از نظر محققان، برخی فرقهشناسان اسلامی عقیده برخی فرقههای غالی شیعه، مانند [[کیسانیه]]، در حلول روح الهی در روح [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] را با عقیده تناسخ یکسان دانستهاند؛<ref>ملطی، التنبیه و الرد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۲۷؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۲۷.</ref> امری که از سوی محققان ناشی از وجود شباهتهایی در [[حلولیه|حلول]] و تناسخ و تسامح فرقهشناسان در این مورد قلمداد شده است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> همچنین، [[اسماعیلیه]] را، به دلیل داشتن عقایدی شبیه به عقاید معتقدان به تناسخ، معتقد به تناسخ قلمداد کردهاند.<ref>منهاجی اسیوطی، جواهرالعقود، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۷۴.</ref> | ||
در منابع، از دیگر معتقدان به تناسخ به افراد و گروههای دیگری نیز اشاره شده است؛ از جمله [[ابن ابیالعوجاء|ابنابیالعوجاء]]،<ref>اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۱۱۵.</ref> برخی عالمان [[معتزله|معتزلی]]،<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۶۱-۲۶۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص۶۰-۶۲</ref> [[علویان (سوریه)|نُصَیریه]]،<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref> [[دروزیه]]،<ref>نویسنده ناشناس، کتاب النقط و الدوایر، ۱۹۰۲ق، ص۳۰-۳۲.</ref> [[اهل حق]]،<ref>خواجهالدین، سرسپردگان، ۱۳۴۹ش، ص۱۴.</ref>، [[راوندیه]]،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۸۱.</ref> سپیدجامگان،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref> خرمدینیّه،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۷۰.</ref> و برخی فرقههای التقاطی مانند، یزیدیان، آذرکیوانیان، [[نقطویان]] و [[پسیخانیان]].<ref>ذکاوتی قراگوزلو، «تناسخ و نحلههای شعوبی متأخر»، ص۶۲-۷۳.</ref> | در منابع، از دیگر معتقدان به تناسخ به افراد و گروههای دیگری نیز اشاره شده است؛ از جمله [[ابن ابیالعوجاء|ابنابیالعوجاء]]،<ref>اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۱۱۵.</ref> برخی عالمان [[معتزله|معتزلی]]،<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۶۱-۲۶۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص۶۰-۶۲</ref> [[علویان (سوریه)|نُصَیریه]]،<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref> [[دروزیه]]،<ref>نویسنده ناشناس، کتاب النقط و الدوایر، ۱۹۰۲ق، ص۳۰-۳۲.</ref> [[اهل حق]]،<ref>خواجهالدین، سرسپردگان، ۱۳۴۹ش، ص۱۴.</ref>، [[راوندیه]]،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۸۱.</ref> سپیدجامگان،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref> خرمدینیّه،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۷۰.</ref> و برخی فرقههای التقاطی مانند، یزیدیان، آذرکیوانیان، [[نقطویان]] و [[پسیخانیان]].<ref>ذکاوتی قراگوزلو، «تناسخ و نحلههای شعوبی متأخر»، ص۶۲-۷۳.</ref> | ||
==تناسخ در فلسفه اسلامی== | ==تناسخ در فلسفه اسلامی== | ||
{{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}برخی محققان معتقدند که در تاریخ [[فلسفه اسلامی]] وجود فیلسوفان معتقد یا متمایل به تناسخ موجب عمیقتر شدن ادله موافقان تناسخ و به تبع آن ادله مخالفان آن شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> محمد بن زکریای رازی (۲۵۱ـ۳۱۳ق)<ref>ابنحزم اندلسی، الفصل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۰۹.</ref> را برجستهترین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ دانستهاند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴.</ref> در میان دیگر فیلسوفان اسلامی، اخوان الصفاء و [[فارابی]] را نیز دارای گرایش به تناسخ، با تفسیری خاص، بهشمار بردهاند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۴.</ref> | {{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}برخی محققان معتقدند که در تاریخ [[فلسفه اسلامی]] وجود فیلسوفان معتقد یا متمایل به تناسخ موجب عمیقتر شدن ادله موافقان تناسخ و به تبع آن ادله مخالفان آن شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> محمد بن زکریای رازی (۲۵۱ـ۳۱۳ق)<ref>ابنحزم اندلسی، الفصل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۰۹.</ref> را برجستهترین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ دانستهاند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴.</ref> در میان دیگر فیلسوفان اسلامی، اخوان الصفاء و [[فارابی]] را نیز دارای گرایش به تناسخ، با تفسیری خاص، بهشمار بردهاند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۴.</ref> |
ویرایش