Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==معرفی و جایگاه== | ==معرفی و جایگاه== | ||
غالیان، جمع غالی، افرادی هستند که | غالیان، جمع غالی، افرادی هستند که به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و فرزندان وی (امامان شیعه)، نسبت خدایی یا [[نبوت]] میدهند و در توصیف آنان، از جهت برتری در دین و دنیا، از حد و اندازه گذشته و طریق افراط پیمودهاند.<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۱.</ref> | ||
در آثار مربوط به | در آثار مربوط به فرقهشناسی، درباره تاریخچه پیدایش فرقههای غالی و اعتقادات آنان بحث شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۰۳ و ۲۲۰.</ref> در برخی منابع روایی شیعه، اسامی برخی از غالیان آمده و مورد [[لعن]] و نکوهش [[امامان شیعه]] واقع شدهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۰۴.</ref> میگویند بخشی از عقاید غالیان مربوط به صفات و [[برتری اهلبیت(ع)|فضایل امامان معصوم(ع)]] است و بخشی دیگر مربوط به ذات آنان است که غالیان آنها را تا حد خدایی میرسانند. بنابراین [[کلام اسلامی|علم کلام]] وظیفه دارد محدوده این ویژگیها را مشخص نماید تا بتواند اعتقاد به فراتر از آنها را غلو و معتقدان آن را غالی بنامد. برای همین، در علم کلام، از عقاید غالیان سخن رفته است.<ref>صفری فروشانی، «جریانشناسی غلو»، ص۱۱۴.</ref> رجالشناسان نیز در [[علم رجال]]، به برخی از راویان نسبت غلو دادهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۰۷ق، ص۱۵۶؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۰۹ق، ج۲۰، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref> از نظر آنان غالیبودنِ یک راوی، نشانه تضعیف و عدم وثاقت آن راوی است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۰۷ق، ص۱۵۶؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۰۹ق، ج۲۰، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref> در [[فقه|علم فقه]] نیز احکام مربوط به غالیان بیان شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۸۰ و ج۳۰، ص۱۰۲.</ref> | ||
===غلو=== | ===غلو=== | ||
{{اصلی|غلو}} | {{اصلی|غلو}} | ||
غلو در اصطلاح عبارت است از این که فرد متدین، فراتر از آنچه دین برایش معین کرده، اظهار کند.<ref>ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۳۰.</ref> | غلو در اصطلاح عبارت است از این که فرد متدین، فراتر از آنچه دین برایش معین کرده، اظهار کند.<ref>ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۳۰.</ref> برخی از مصادیق غلو را اینها برشمردهاند:خدا دانستن یکی از پیامبران یا امامان، شریک دانستن آنان با خداوند در امور جهان، اعتقاد به این که کسی فرزند خداوند است،<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۶؛ صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۰۶.</ref> اعتقاد به شریکبودن کسی با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در امر نبوت، اعتقاد به نبوت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] یا یکی از امامان شیعه و اعتقاد به [[مهدویت]] افرادی غیر از [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|مهدی موعود]].<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۶؛ مقریزی، المواعظ و الاعتبار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۸۴.</ref> به [[اجماع]] فقهای شیعه اعتقاد به خدا بودن امام علی یا هرکدام از امامان معصوم، از آنجا که به انکار خدا میانجامد، [[کفر]] است و باورمندان به آن، کافر محسوب میشوند.<ref>حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۳۸۶.</ref> از نظر برخی [[مجتهد|فقیهان]] نیز چنانچه عقاید غالیان منجر به انکاری یکی از [[ضروری دین|ضروریات دین]] شود، محکوم به کفر است.<ref>شیخ انصاری، کتاب الطهارة، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۵۰؛ حکیم، مستمسک فی شرح العروة الوثقی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۳۸۶.</ref> | ||
==فرقههای غالی== | ==فرقههای غالی== | ||
کتابهای فرقهشناسی در ذکر تعداد فرقههای غالی، | کتابهای فرقهشناسی در ذکر تعداد فرقههای غالی، اختلافنظر دارند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۶۱.</ref> نعمتالله صفری فروشانی، پژوهشگر تاریخ، با تحقیق در برخی کتابهایی که در موضوع فرقهشناسی تدوین شده، کمترین تعداد فرقههای غالی را نُه فرقه و بیشترین تعداد آنها را صد فرقه گزارش کرده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۶۱-۶۲.</ref> برخی از فرقههای مشهور غالی شیعه عبارتاند از: | ||
=== سبائیه (سبئیه)=== | === سبائیه (سبئیه)=== | ||
{{همچنین ببینید|عبدالله بن سبأ}} | {{همچنین ببینید|عبدالله بن سبأ}} | ||
سبائیه، پیروان عبدالله بن سبأ | سبائیه، پیروان عبدالله بن سبأ بودند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۱۵؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۰۴.</ref> برخی فرقهنویسان آنان را اولین غالیان منتسب به شیعه به شمار آوردهاند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۲۲؛ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۲۰.</ref> بهگفته [[ابوالحسن اشعری|اشعری]] در مقالاتالاسلامیّین، آنان بر این باور بودند که امام علی(ع) وفات نیافته و پیش از قیامت به دنیا برمیگردد و زمین را در حالی که سرشار از ظلم و جور است، از عدل و داد پر میکند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۱۵.</ref> در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کَشّی]]، در روایتی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] چنین نقل شده که عبدالله بن سبأ، مؤسس فرقه سبائیه، ادعای نبوت کرد و امام علی(ع) را خدا دانست.<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۰۷.</ref> | ||
=== کیسانیه === | === کیسانیه === | ||
{{اصلی|کیسانیه}} | {{اصلی|کیسانیه}} | ||
گروهی از شیعیان | گروهی از شیعیان بودند که به امامت [[محمد بن حنفیه]] اعتقاد داشتند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۲۳.</ref> شهرستانی در [[الملل و النحل (شهرستانی)|المِلل و النَّحل]] گفته است پس از محمد بن حنفیه بین پیروانش اختلاف پیش آمد.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷.</ref> برخی بر این باور بودند که محمد بن حنفیه وفات نیافته و دوباره برمیگردد و در زمین عدل و داد می گستراند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷.</ref> برخی دیگر میگفتند او وفات یافته و امامت از وی به فرزندش [[عبدالله بن محمد حنفیه|ابوهاشم]] منتقل شده است.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷.</ref> بهگزارش محمدجواد مشکور (درگذشت: [[سال ۱۳۷۴ش|۱۳۷۴ش]])، موّرخ و استاد [[دانشگاه تهران]]، در «فرهنگ فِرَق اسلامی»، فرقه کیسانیه پس از محمد بن حنفیه به دوازده گروه انشعاب یافت<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۳۷۵.</ref> که همگی در اعتقاد به امامت محمد بن حنفیه اشتراک داشتهاند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۹۷۷م، ص۲۷.</ref> برخی از فرقههای کیسانیه عبارتاند از: | ||
*'''هاشمیه:''' پیروان [[عبدالله بن محمد حنفیه|ابوهاشم عبدااله بن محمد بن حنفیه]].<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۰-۳۱؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۰.</ref> این گروه بر این باور بودند که پس از وفات محمد بن حنفیه، فرزندش ابوهاشم به امامت رسید.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۰-۳۱؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۰.</ref> بهگزارش نوبختی پس از ابوهاشم، گروهی از این فرقه بر این عقیده بودند که وی وفات یافته و امامت پس از او به کسانی دیگر رسیده است و گروهی دیگر بر این باور بودند که ابوهاشم همان مهدی قائم است که بر مردم ولایت دارد و روزی بازمیگردد و به کارهای مردم رسیدگی میکند و جانشینی پس از وی نیست.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۲-۳۴.</ref> پیروان ابوهاشم، به گزارش فرقهنویسان خودشان به چند گروه انشعاب یافتند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷-۳۸؛ غفار، شبهة الغلو عند الشیعه، ۱۴۱۵ق، ص۷۶.</ref> | *'''هاشمیه:''' پیروان [[عبدالله بن محمد حنفیه|ابوهاشم عبدااله بن محمد بن حنفیه]].<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۰-۳۱؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۰.</ref> این گروه بر این باور بودند که پس از وفات محمد بن حنفیه، فرزندش ابوهاشم به امامت رسید.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۰-۳۱؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۰.</ref> بهگزارش نوبختی پس از ابوهاشم، گروهی از این فرقه بر این عقیده بودند که وی وفات یافته و امامت پس از او به کسانی دیگر رسیده است و گروهی دیگر بر این باور بودند که ابوهاشم همان مهدی قائم است که بر مردم ولایت دارد و روزی بازمیگردد و به کارهای مردم رسیدگی میکند و جانشینی پس از وی نیست.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۲-۳۴.</ref> پیروان ابوهاشم، به گزارش فرقهنویسان خودشان به چند گروه انشعاب یافتند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷-۳۸؛ غفار، شبهة الغلو عند الشیعه، ۱۴۱۵ق، ص۷۶.</ref> | ||