۱۷٬۲۷۱
ویرایش
AliMurtazo (بحث | مشارکتها) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
|آن چه دیدی؟ که چنین خشمت نشست|تا چنان برقی نمود و باز جست | |آن چه دیدی؟ که چنین خشمت نشست|تا چنان برقی نمود و باز جست | ||
| گفت من تیغ از پی حق میزنم|بندهٔ حقم نه مأمور تنم | | گفت من تیغ از پی حق میزنم|بندهٔ حقم نه مأمور تنم | ||
|شیر حقم، نیستم شیر هوا|فعل من بر [[اسلام|دین]] من باشد گوا <ref>مولوی، مثنوی معنوی، | |شیر حقم، نیستم شیر هوا|فعل من بر [[اسلام|دین]] من باشد گوا <ref>مولوی، مثنوی معنوی، بیتا، ص۱۸۳-۱۸۷.</ref>}} | ||
در منابع روایی، از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] نقل شده است که ضربه علی(ع) بر عمرو بن عبدود در [[غزوه خندق|جنگ خندق]]، بافضیلت تر از عبادت [[جن]] و اِنس است.<ref>علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۳۴.</ref>در برخی روایات در منابع اهلسنت از پیامبر (ص) است که پس از ضربتی که امام علی(ع) به عمرو زد به او فرمود: ای علی مژده باد بر تو که ضربت امروز تو بر اعمال امت من برتری و رجحان دارد.<ref>قندوزی، ينابيع المودة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۸۴.</ref> و در دیگر روایت حاکم نیشابوری، در [[المستدرک علی الصحیحین (کتاب) |المستدرك علي الصحيحين]]، از پیامبر (ص) نقل کرده است که ضربت علی(ع) با فضیلت تر از اعمال امت من تا روز قیامت است.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرك، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۳۴.</ref>امام علی(ع) پس از کشتن عمرو بن عبدود از لوازم شخصی او چیزی را برنداشت وقتی از او پرسیدند که چرا چنین نکردی و زره او را که نمونه در عرب نداشت برنداشتی فرمود: منم شرم کردم که زشتی ها بدن پسر عمویم را نمایان سازم.« إنّي استحيتُ أن أكشِفَ عن سوأة ابن عمّي » <ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۰۴.</ref> {{یاد| بر اساس فقه اسلامی هر کسی در جنگ با شرایطی میتواند لوازم رزم طرف مقابل را که کشته است به عنوان غنیمت بردارد مانند زره و شمشیر و... عنوان این قانون فقهی چنین است: (من قتل قتیلاً فله سَلَبه) موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي، فرهنگ فقه فارسي، ج۴، ص۵۲۰. }}خواهر «عمرو» نیز پس از آگاه شدن از این ماجرا گفت: هرگز تأسف نمیخورم که برادرم کشته شد، زیرا به دست فردی کریم کشته شده است و اگر غیر از آن بود تا جان داشتم اشک میریختم. <ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۶۲۸.</ref> | در منابع روایی، از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] نقل شده است که ضربه علی(ع) بر عمرو بن عبدود در [[غزوه خندق|جنگ خندق]]، بافضیلت تر از عبادت [[جن]] و اِنس است.<ref>علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۳۴.</ref>در برخی روایات در منابع اهلسنت از پیامبر (ص) است که پس از ضربتی که امام علی(ع) به عمرو زد به او فرمود: ای علی مژده باد بر تو که ضربت امروز تو بر اعمال امت من برتری و رجحان دارد.<ref>قندوزی، ينابيع المودة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۸۴.</ref> و در دیگر روایت حاکم نیشابوری، در [[المستدرک علی الصحیحین (کتاب) |المستدرك علي الصحيحين]]، از پیامبر (ص) نقل کرده است که ضربت علی(ع) با فضیلت تر از اعمال امت من تا روز قیامت است.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرك، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۳۴.</ref>امام علی(ع) پس از کشتن عمرو بن عبدود از لوازم شخصی او چیزی را برنداشت وقتی از او پرسیدند که چرا چنین نکردی و زره او را که نمونه در عرب نداشت برنداشتی فرمود: منم شرم کردم که زشتی ها بدن پسر عمویم را نمایان سازم.« إنّي استحيتُ أن أكشِفَ عن سوأة ابن عمّي » <ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۰۴.</ref> {{یاد| بر اساس فقه اسلامی هر کسی در جنگ با شرایطی میتواند لوازم رزم طرف مقابل را که کشته است به عنوان غنیمت بردارد مانند زره و شمشیر و... عنوان این قانون فقهی چنین است: (من قتل قتیلاً فله سَلَبه) موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي، فرهنگ فقه فارسي، ج۴، ص۵۲۰. }}خواهر «عمرو» نیز پس از آگاه شدن از این ماجرا گفت: هرگز تأسف نمیخورم که برادرم کشته شد، زیرا به دست فردی کریم کشته شده است و اگر غیر از آن بود تا جان داشتم اشک میریختم. <ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۶۲۸.</ref> | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
*علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تصحیح: جمعی از محققان، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | *علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تصحیح: جمعی از محققان، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | ||
*قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، تحقیق علی اشرف، قم، دار الاسوة للطباعة و النشر، ۱۴۲۲ق. | *قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، تحقیق علی اشرف، قم، دار الاسوة للطباعة و النشر، ۱۴۲۲ق. | ||
*مولوی، | *مولوی، جلالالدین محمد بلخی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد الین نیکلسون، هلند - لیدن، بیتا | ||
*همایی، جلالالدین، مولوینامه: مولوی چه میگوید؟، تهران، هما، ۱۳۸۵ش. | *همایی، جلالالدین، مولوینامه: مولوی چه میگوید؟، تهران، هما، ۱۳۸۵ش. | ||
ویرایش