پرش به محتوا

سحر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
براساس فتوای فقیهان، ساحر اگر کافر باشد [[تعزیر]] می‌شود؛ اما اگر [[مسلمان]] باشد و سحر را [[حلال]] بداند،  احکام [[ارتداد]] در مورد او جاری می‌شود. در حکم قتلِ ساحر مسلمانی که سحر را حلال نمی‌داند، اختلاف است. همچنین اگر کسی بر اثر سحر کشته شود، برخی از فقها [[قصاص]] و دیه را ثابت دانسته و برخی با آن مخالفت کرده‌اند.
براساس فتوای فقیهان، ساحر اگر کافر باشد [[تعزیر]] می‌شود؛ اما اگر [[مسلمان]] باشد و سحر را [[حلال]] بداند،  احکام [[ارتداد]] در مورد او جاری می‌شود. در حکم قتلِ ساحر مسلمانی که سحر را حلال نمی‌داند، اختلاف است. همچنین اگر کسی بر اثر سحر کشته شود، برخی از فقها [[قصاص]] و دیه را ثابت دانسته و برخی با آن مخالفت کرده‌اند.


==مفهوم‌شناسی و جایگاه==
==جایگاه سِحر در فرهنگ اسلامی==
سحر را به نوعی اعمال خارق‌العاده که آثاری از خود در وجود انسان‌ها به جا می‌گذارد، معنا کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> این عمل گاهی به شکل چشم‌بندی و تردستی است و گاه جنبه روانی و خیالی دارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref>
سحر یا جادو را نوعی اعمال خارق‌العاده تعریف کرده‌اند که آثاری از خود در وجود انسان‌ها به جا می‌گذارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> این عمل گاهی به شکل چشم‌بندی و تردستی است و گاه جنبه روانی و خیالی دارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> در قرآن و روایات، از سحر سخن آمده است. مفسران و محدثان نیز ذیل آیات و روایاتِ مربوط به سحر، در خصوص آن مباحثی مطرح کرده‌اند. همچنین سحر یکی از مسائل دانش فقه است و فقیهان در خصوص جایز بودن یا نبودن آن، مجازات ساحر و دیگر مسائل مربوط به آن بحث کرده‌اند.


بر اساس تعریفی که [[راغب اصفهانی]] در‌‌ کتاب [[معجم مفردات الفاظ القرآن (کتاب)|مفردات]] ارائه می‌کند، سحر سه معنی دارد:
== پیشینه سحر ==
بر اساس [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، در این‌که سحر از چه زمانی آغاز شده است و رواج پیدا کرده است نمی‌توان سخن قطعی بیان کرد و تنها می‌توان گفت سحر از زمان‌های خیلی قدیم در بین مردم رایج بوده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> در روایتی از [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|امام حسن عسکری(ع)]] نقل شده است که سحر و جادو از زمان [[نوح (پیامبر)|حضرت نوح(ع)]] کثرت پیدا کرده است.<ref>شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ۱۳۷۸ق، ج۱،‌ ۲۶۷.</ref>


#خدعه و خیالاتی که حقیقتی ندارند همچون شعبده
== تفاوت معجزه و سحر ==
#جلب همکاری [[شیطان]] با نزدیک شدن به او
# کاری که می‌تواند صورت‌ها و طبیعت‌ها را تغییر دهد مثلا انسان را به حیوانی تبدیل کند. این نوع سحر از نظر راغب حقیقت ندارد.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱.</ref>
بر اساس [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، در این‌که سحر از چه زمانی آغاز شده است و رواج پیدا کرده است نمی‌توان سخن قطعی بیان کرد و تنها می‌توان گفت سحر از زمان‌های خیلی قدیم در بین مردم رایج بوده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> در روایتی از [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|امام حسن عسکری(ع)]] نقل شده است که سحر و جادو از زمان [[نوح (پیامبر)|حضرت نوح(ع)]] کثرت پیدا کرده است.<ref>شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ۱۳۷۸ق، ج۱،‌ ۲۶۷.</ref>
===تفاوت معجزه و سحر===
{{نوشتار اصلی|معجزه}}
{{نوشتار اصلی|معجزه}}
یکی از نسبت‌هایی که در طول تاریخ به [[پیامبران|انبیاء]] و مخصوصا [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)‌]] داده شده، جادوگری است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۴۳۷.</ref> با این حال برای سحر و معجزه تفاوت‌هایی بیان کرده‌اند:
یکی از نسبت‌هایی که در طول تاریخ به [[پیامبران|انبیاء]] و مخصوصا [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)‌]] داده شده، جادوگری است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،‌ ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۴۳۷.</ref> با این حال برای سحر و معجزه تفاوت‌هایی بیان کرده‌اند:
خط ۵۷: خط ۵۴:
[[علامه حلی]] سحر را نوشته، کلام، یا عملی می‌داند که غیرمستقیم در بدن، قلب یا عقل مسحور اثر کند.<ref>علامه حلّی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۱۴۴.</ref> ‌این سحر می‌تواند زمینه‌ساز قتل،‌‌ بیماری، جدایی زن و شوهر، ایجاد محبت و یا کینه در انسان شود.<ref>علامه حلّی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية،‌ ۱۴۲۰ق، ج۵،‌ ص۳۹۶.</ref> [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] نیز همین تعریف را از سحر دارد.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة،‌ ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۵۲۹.</ref> [[شهید اول]] مواردی همچون استخدام [[جن|اجنّه]]، [[شیطان|شیاطین]] و [[فرشته|فرشتگان]] را برای چیزی که پیدا نیست یا درمان بیماری، [[ارتباط با ارواح|احضار روح]] و سخن گفتن با آن، ظاهر کردن خواصّ ناشناخته مواد گوناگون و طلسم‌ را به موارد سحر افزوده است.<ref>شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴.</ref>  
[[علامه حلی]] سحر را نوشته، کلام، یا عملی می‌داند که غیرمستقیم در بدن، قلب یا عقل مسحور اثر کند.<ref>علامه حلّی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۱۴۴.</ref> ‌این سحر می‌تواند زمینه‌ساز قتل،‌‌ بیماری، جدایی زن و شوهر، ایجاد محبت و یا کینه در انسان شود.<ref>علامه حلّی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية،‌ ۱۴۲۰ق، ج۵،‌ ص۳۹۶.</ref> [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] نیز همین تعریف را از سحر دارد.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة،‌ ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۵۲۹.</ref> [[شهید اول]] مواردی همچون استخدام [[جن|اجنّه]]، [[شیطان|شیاطین]] و [[فرشته|فرشتگان]] را برای چیزی که پیدا نیست یا درمان بیماری، [[ارتباط با ارواح|احضار روح]] و سخن گفتن با آن، ظاهر کردن خواصّ ناشناخته مواد گوناگون و طلسم‌ را به موارد سحر افزوده است.<ref>شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴.</ref>  


[[محمد بن حسن حلی|فخر المحقّقین]] سحر را انجام کارهای خارق العاده با قدرت درونی و نفسانی، یا با کمک فلکیات (اجرام آسمانی)، یا با آمیختن نیروهای آسمانی با نیروهای زمینی و یا با کمک گرفتن از ارواح بسیط می‌داند.<ref>فخر المحقّقین حلَی، إيضاح الفوائد، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۴۰۵.</ref> [[سید محمدرضا گلپایگانی|آیت‌الله گلپایگانی]] معتقد است که سحر هر کاری است که آثار نامانوسی و غیرعادی داشته باشد و شبیه کرامات و معجزات باشد. چه این کار در بدن مسحور اثری بگذارد یا نگذارد. چه مسحور حیوان باشد یا انسان یا جماد باشد. مثل تکان دادن درخت یا لرزه انداختن در سقف و دیوار یا متوقف‌کردن آب بدون استناد به عوامل محسوس یا امور شرعی مثل آیات و دعاهایی که از [[چهارده معصوم|معصومین(ع)]] نقل شده است.<ref>گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۴۲.</ref> در حالی که از نظر خوئی انجام امور خارق العاده در اثر [[تزکیه|تصفیه نفس]] یا [[ریاضت]]، سحر محسوب نمی‌گردد.<ref name=":0" /> چنان‌که [[محمدتقی بهجت|آیت‌الله بهجت]] سحر را عمل خارق العاده‌ای می‌داند که از راه‌های غیر شرعی و برای زیان رساندن به کسی انجام می‌شود.<ref>بهجت، وسیلة النجاة،‌ ۱۴۲۳ق، ص۴۱۷.</ref>  
[[محمد بن حسن حلی|فخر المحقّقین]] سحر را انجام کارهای خارق العاده با قدرت درونی و نفسانی، یا با کمک فلکیات (اجرام آسمانی)، یا با آمیختن نیروهای آسمانی با نیروهای زمینی و یا با کمک گرفتن از ارواح بسیط می‌داند.<ref>فخر المحقّقین حلَی، إيضاح الفوائد، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۴۰۵.</ref> [[سید محمدرضا گلپایگانی|آیت‌الله گلپایگانی]] معتقد است که سحر هر کاری است که آثار نامانوسی و غیرعادی داشته باشد و شبیه کرامات و معجزات باشد. چه این کار در بدن مسحور اثری بگذارد یا نگذارد. چه مسحور حیوان باشد یا انسان یا جماد باشد. مثل تکان دادن درخت یا لرزه انداختن در سقف و دیوار یا متوقف‌کردن آب بدون استناد به عوامل محسوس یا امور شرعی مثل آیات و دعاهایی که از [[چهارده معصوم|معصومین(ع)]] نقل شده است.<ref>گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۴۲.</ref> در حالی که از نظر خوئی انجام امور خارق العاده در اثر [[تزکیه|تصفیه نفس]] یا [[ریاضت]]، سحر محسوب نمی‌گردد.<ref name=":0" /> چنان‌که [[محمدتقی بهجت|آیت‌الله بهجت]] سحر را عمل خارق العاده‌ای می‌داند که از راه‌های غیر شرعی و برای زیان رساندن به کسی انجام می‌شود.<ref>بهجت، وسیلة النجاة،‌ ۱۴۲۳ق، ص۴۱۷.</ref>


===استفاده از سحر جایز است یا حرام؟===
== استفاده از سحر جایز است یا حرام؟ ==
[[حرام|حرمت]] سحرکردن دیگران، یادگرفتن و یاددادن سحر، و اجرت گرفتن بابت آن‌ در میان [[مجتهد|فقهای شیعه]] امری [[اجماع|اجماعی]] دانسته شده است.<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۲۶.</ref> در کتاب‌های اخلاقی نیز سحر را از جمله [[گناهان کبیره]] محسوب کرده‌اند.<ref>گلستانه، منهج الیقین، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۶؛ شبّر، الأخلاق، مطبعة النعمان، ص۲۱۶؛ دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۷۷.</ref> به عقیده [[سید عبدالحسین دستغیب|عبدالحسین دستغیب]]، دلیل کبیره بودن این گناه تصریح [[حدیث|روایات]] است. وی در این رابطه به روایتی از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] استناد می‌کند که سحر را در زمره گناهان کبیره شمرده است.<ref>دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۷۷.</ref> وی در مورد زشت بودن و پلیدی عمل سحر به این نکته اشاره می‌کنند که اموری به عنوان مقدمه‌‌ یادگیری سحر مطرح هستند. از جمله آن‌ها می‌توان به انجام انواع جرم و جنایت‌ها، ترک همه کارهای خیر، [[زنای محصنه]]، قتل نفس، خوردن خون انسان و ... اشاره کرد.<ref>دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۸۸.</ref>
[[حرام|حرمت]] سحرکردن دیگران، یادگرفتن و یاددادن سحر، و اجرت گرفتن بابت آن‌ در میان [[مجتهد|فقهای شیعه]] امری [[اجماع|اجماعی]] دانسته شده است.<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۲۶.</ref> در کتاب‌های اخلاقی نیز سحر را از جمله [[گناهان کبیره]] محسوب کرده‌اند.<ref>گلستانه، منهج الیقین، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۶؛ شبّر، الأخلاق، مطبعة النعمان، ص۲۱۶؛ دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۷۷.</ref> به عقیده [[سید عبدالحسین دستغیب|عبدالحسین دستغیب]]، دلیل کبیره بودن این گناه تصریح [[حدیث|روایات]] است. وی در این رابطه به روایتی از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] استناد می‌کند که سحر را در زمره گناهان کبیره شمرده است.<ref>دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۷۷.</ref> وی در مورد زشت بودن و پلیدی عمل سحر به این نکته اشاره می‌کنند که اموری به عنوان مقدمه‌‌ یادگیری سحر مطرح هستند. از جمله آن‌ها می‌توان به انجام انواع جرم و جنایت‌ها، ترک همه کارهای خیر، [[زنای محصنه]]، قتل نفس، خوردن خون انسان و ... اشاره کرد.<ref>دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۸۸.</ref>


خط ۶۶: خط ۶۳:
در این که می‌توان با [[قرآن]] و [[دعا]] و [[ذکر]] سحر را باطل کرد تردیدی نیست.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۷.</ref> امّا این که می‌توان با سحر، سحری دیگر را باطل کرد محل اختلاف است و برخی آن را جایز نمی‌دانند.<ref>علامه حلّی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية،‌ ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۶۱؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۳۶۳ش، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref> ولی گروهی از فقیهان استفاده از سحر را برای محافظت از خود در برابر سحر دیگران [[مباح|جایز]] دانسته‌اند.<ref>شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴؛ آل عصفور، سداد العباد، ۱۳۷۹ش، ص۴۳۰.</ref>
در این که می‌توان با [[قرآن]] و [[دعا]] و [[ذکر]] سحر را باطل کرد تردیدی نیست.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۷.</ref> امّا این که می‌توان با سحر، سحری دیگر را باطل کرد محل اختلاف است و برخی آن را جایز نمی‌دانند.<ref>علامه حلّی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية،‌ ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۶۱؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۳۶۳ش، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref> ولی گروهی از فقیهان استفاده از سحر را برای محافظت از خود در برابر سحر دیگران [[مباح|جایز]] دانسته‌اند.<ref>شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴؛ آل عصفور، سداد العباد، ۱۳۷۹ش، ص۴۳۰.</ref>


===مجازات ساحر===
== مجازات ساحر ==
درباره مجازات ساحر فتوای فقیهان شیعه آن است که اگر ساحر [[کفر|کافر]] باشد [[تعزیر]] می‌شود.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ خوانساری، جامع المدارك في شرح المختصر النافع، ۱۴۰۵ق، ج۷، ص۱۱۳؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.</ref> ولی اگر ساحر [[مسلمان]] باشد و سحر را حلال بداند در آن صورت کافر شده و [[ارتداد|مرتدّ]] است و احکام ارتداد در مورد او جاری می‌شود.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۹؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ حسینی عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۲۶؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.</ref> و در صورتی که سحر را حلال نداند به نظر برخی محکوم به [[حد سحر|حدّ سحر]] یا همان قتل است<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.</ref> ولی گروهی دیگر از فقها با حکم قتل مخالفند. <ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۹؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.</ref>
درباره مجازات ساحر فتوای فقیهان شیعه آن است که اگر ساحر [[کفر|کافر]] باشد [[تعزیر]] می‌شود.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ خوانساری، جامع المدارك في شرح المختصر النافع، ۱۴۰۵ق، ج۷، ص۱۱۳؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.</ref> ولی اگر ساحر [[مسلمان]] باشد و سحر را حلال بداند در آن صورت کافر شده و [[ارتداد|مرتدّ]] است و احکام ارتداد در مورد او جاری می‌شود.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۹؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ حسینی عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۲۶؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.</ref> و در صورتی که سحر را حلال نداند به نظر برخی محکوم به [[حد سحر|حدّ سحر]] یا همان قتل است<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.</ref> ولی گروهی دیگر از فقها با حکم قتل مخالفند. <ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۹؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.</ref>


=== قتل با سحر===
== قتل با سحر ==
اگر کسی به واسطه سحر به قتل برسد؛ به نظر شیخ طوسی [[قصاص]] و [[دیه انسان|دیه]] ندارد.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۹؛ محقق حلّی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۹۷۳.</ref> اما [[محقق حلی|محقق حلّی]] احتمال واقعی بودن سحر و در نتیجه دیه و قصاص را تقویت کرده است.<ref>محقق حلّی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۹۷۳.</ref> [[علامه حلی|علّامه حلّی]]<ref name=":1" /> و [[شهید ثانی]]<ref>شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۷۷.</ref> قصاص را تابع اقرار ساحر می‌دانند که اگر ساحر اقرار کند که به قصد قتل سحر کرده است،‌ قصاص می‌شود<ref name=":1">علامه حلّی، تحریر الاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۴۲۵.</ref> ولی اگر اقرار نکند [[علامه حلی|علّامه حلّی]] وجوب دیه را نزدیک به صحت دانسته است.<ref name=":1" /> به نظر [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] اگر تاثیر سحر در قتل ثابت گردد؛ و قصد ساحر هم کشتن باشد [[قتل عمد]] رخ داده است و اگر بدون قصد کشتن باشد [[قتل شبه عمد]] خواهد بود. همچنین اگر سحر به گونه‌ای باشد که نوعا کشنده است در آن صورت نیز قتل عمد است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسلیه، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۵۴۶.</ref>
اگر کسی به واسطه سحر به قتل برسد؛ به نظر شیخ طوسی [[قصاص]] و [[دیه انسان|دیه]] ندارد.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۹؛ محقق حلّی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۹۷۳.</ref> اما [[محقق حلی|محقق حلّی]] احتمال واقعی بودن سحر و در نتیجه دیه و قصاص را تقویت کرده است.<ref>محقق حلّی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۹۷۳.</ref> [[علامه حلی|علّامه حلّی]]<ref name=":1" /> و [[شهید ثانی]]<ref>شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۷۷.</ref> قصاص را تابع اقرار ساحر می‌دانند که اگر ساحر اقرار کند که به قصد قتل سحر کرده است،‌ قصاص می‌شود<ref name=":1">علامه حلّی، تحریر الاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۴۲۵.</ref> ولی اگر اقرار نکند [[علامه حلی|علّامه حلّی]] وجوب دیه را نزدیک به صحت دانسته است.<ref name=":1" /> به نظر [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] اگر تاثیر سحر در قتل ثابت گردد؛ و قصد ساحر هم کشتن باشد [[قتل عمد]] رخ داده است و اگر بدون قصد کشتن باشد [[قتل شبه عمد]] خواهد بود. همچنین اگر سحر به گونه‌ای باشد که نوعا کشنده است در آن صورت نیز قتل عمد است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسلیه، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۵۴۶.</ref>


Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۱۳

ویرایش