Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۶۵
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==ماهیت و مسائل سحر در فقه امامیّه== | ==ماهیت و مسائل سحر در فقه امامیّه== | ||
[[پرونده:سحر.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل|نمونه یک نوشته جهت سحر و جادو]] | [[پرونده:سحر.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل|نمونه یک نوشته جهت سحر و جادو]] | ||
[[ملا احمد نراقی]] معتقد است نمیتوان در بیان فقها به تعریف جامع و مانعی که همه ابعاد آن را شامل شود دست یافت.<ref>نراقی، مستند الشیعة، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۱۴.</ref> | [[ملا احمد نراقی]] معتقد است نمیتوان در بیان فقها به تعریف جامع و مانعی که همه ابعاد آن را شامل شود دست یافت.<ref>نراقی، مستند الشیعة، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۱۴.</ref> او بعد از بیان تعاریف مطرح شده برای سحر، مرجع شناخت مفهوم سحر را عرف میداند و معتقد است از نگاه عرف ویژگی سحر آن است که آن مخفی است و به صورت متداول و معمول رخ نمیدهد.<ref>نراقی، مستند الشیعة، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۱۴.</ref> | ||
برخی مثل [[شیخ طوسی]]<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۷.</ref> و [[شهید ثانی]]<ref>شهید ثانی، الروضة البهیّة، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۱۵.</ref>آن را دارای حقیقتی خارجی میدانند، و برخی دیگر آن را خیالی دانستهاند، چنانکه شهید اوّل این نظر را مربوط به اکثر علماء دانسته است.<ref>شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴.</ref> و بالاخره به نظر [[محقق کرکی]]، نمیتوان در مورد خیالی یا واقعیبودن سحر اظهار نظر قطعی کرد.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۰.</ref> چنانکه [[سید ابوالقاسم خویی|آیت اللهخوئی]] نیز آن را تصرف در حواس و خیال مسحور دانسته است که واقعیت خارجی ندارد.<ref name=":0">خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۳.</ref> | |||
[[علامه حلی]] سحر را نوشته، کلام، یا عملی میداند که غیرمستقیم در بدن، قلب یا عقل مسحور اثر کند.<ref>علامه حلّی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۱۴۴.</ref> این سحر میتواند زمینهساز قتل، بیماری، جدایی زن و شوهر، ایجاد محبت و یا کینه در انسان شود.<ref>علامه حلّی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۹۶.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] نیز همین تعریف را از سحر دارد.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۵۲۹.</ref> [[شهید اول]] مواردی همچون استخدام [[جن|اجنّه]]، [[شیطان|شیاطین]] و [[فرشته|فرشتگان]] را برای چیزی که پیدا نیست یا درمان بیماری، [[ارتباط با ارواح|احضار روح]] و سخن گفتن با آن، ظاهر کردن خواصّ ناشناخته مواد گوناگون و طلسم را به موارد سحر افزوده است.<ref>شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴.</ref> | |||
در | |||
[[محمد بن حسن حلی|فخر المحقّقین]] سحر را انجام کارهای خارق العاده با قدرت درونی و نفسانی، یا با کمک فلکیات (اجرام آسمانی)، یا با آمیختن نیروهای آسمانی با نیروهای زمینی و یا با کمک گرفتن از ارواح بسیط میداند.<ref>فخر المحقّقین حلَی، إيضاح الفوائد، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۴۰۵.</ref> [[سید محمدرضا گلپایگانی|آیتالله گلپایگانی]] معتقد است که سحر هر کاری است که آثار نامانوسی و غیرعادی داشته باشد و شبیه کرامات و معجزات باشد. چه این کار در بدن مسحور اثری بگذارد یا نگذارد. چه مسحور حیوان باشد یا انسان یا جماد باشد. مثل تکان دادن درخت یا لرزه انداختن در سقف و دیوار یا متوقفکردن آب بدون استناد به عوامل محسوس یا امور شرعی مثل آیات و دعاهایی که از [[چهارده معصوم|معصومین(ع)]] نقل شده است.<ref>گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۴۲.</ref> در حالی که از نظر خوئی انجام امور خارق العاده در اثر [[تزکیه|تصفیه نفس]] یا [[ریاضت]]، سحر محسوب نمیگردد.<ref name=":0" /> چنانکه [[محمدتقی بهجت|آیتالله بهجت]] سحر را عمل خارق العادهای میداند که از راههای غیر شرعی و برای زیان رساندن به کسی انجام میشود.<ref>بهجت، وسیلة النجاة، ۱۴۲۳ق، ص۴۱۷.</ref> | |||
=== استفاده از سحر جایز است یا حرام؟=== | |||
[[حرام|حرمت]] سحرکردن دیگران، یادگرفتن و یاددادن سحر، و اجرت گرفتن بابت آن در میان [[مجتهد|فقهای شیعه]] امری [[اجماع|اجماعی]] دانسته شده است.<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۲۶.</ref> با این حال در شرایطی به نظر برخی فقها حکم مسئله متفاوت است. مثلا چنانکه [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] گفته است، یادگیری سحر به جهت اینکه ممکن است در موارد اضطراری لازم باشد به خودی خود مشکلی ندارد.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۸.</ref> و همانطور که [[شهید اول]] و شهید ثانی تذکر دادهاند: یادگرفتن سحر اگر برای رسواکردن فرد دروغگو یا فرد مدّعی نبوتی باشد که میخواهد با استفاده از سحر خود را دارای معجزه معرفی کند [[واجب کفایی]] است.<ref>شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴؛ شهید ثانی، الروضة البهیّة، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۱۵.</ref> | |||
در این که میتوان با [[قرآن]] و [[دعا]] و [[ذکر]] سحر را باطل کرد تردیدی نیست.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۷.</ref> امّا این که میتوان با سحر، سحری دیگر را باطل کرد محل اختلاف است و برخی آن را جایز نمیدانند.<ref>علامه حلّی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۶۱؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۳۶۳ش، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref> ولی گروهی از فقیهان استفاده از سحر را برای محافظت از خود در برابر سحر دیگران [[مباح|جایز]] دانستهاند.<ref>شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴؛ آل عصفور، سداد العباد، ۱۳۷۹ش، ص۴۳۰.</ref> | |||
در این که میتوان با [[قرآن]] و [[دعا]] و [[ذکر]] سحر را باطل کرد تردیدی نیست.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۷.</ref> امّا این که میتوان با سحر، سحری دیگر را باطل کرد | |||
====مجازات ساحر==== | ====مجازات ساحر==== |