پرش به محتوا

ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۷۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ نوامبر ۲۰۲۳
خط ۸۷: خط ۸۷:
به نظر بسیاری از اهل تصوف ولایت جنبه باطنی دین و حقیقت معرفت و بندگی خداوند است که ملازم دوستی و نزدیکی بندگان به خداوند متعال از طرفی<ref>نسفی‌، کشف الحقائق‌، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.</ref> و دوستی و نزدیکی [[خدا|خداوند]] متعال به بندگان و همه موجودات عالم از طرفی دیگر است.<ref>منصوری لاریجانی‌، عقیق ولایت‌، ۱۳۹۰ش، ص۳۷.</ref> باطن ولایت در [[عرفان اسلامی|عرفان]] گنجی مخفی (کنز مخفی) است که مراتبی دارد که حقیقت آن معین نیست چرا که نه قابل درک است و نه صفتی و تعریفی دارد که بتوان آن را معین کرد.<ref>منصوری لاریجانی‌، عقیق ولایت‌، ۱۳۹۰ش، ص۳۷.</ref> بالاترین مرتبه ولایت «[[مقام قرب]]» یا «[[مقام معیت قیومیه]]» خداوند است. این مقام زمانی حاصل می‌شود که عبد از نفس خود برای رسیدن به خدا عبور کند و آن را در راه خدا فنا کند.<ref>جرجانی، تعریفات، ۱۴۱۳ق، ص۳۲۹.</ref> برخی معتقدند این مقام مخصوص [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان شیعه|ائمه معصومین(ع]]) است اما برخی دیگر این را انکار کرده و معتقدند همه [[سالک|سالکان]] می‌توانند به این مقام برسند.<ref>عبداللهی، ناجی، نگرشی تحلیلی بر مفهوم ولایت در تصوف و عرفان اسلامی، ۱۳۹۵ش، ص۸۰-۸۶.</ref>
به نظر بسیاری از اهل تصوف ولایت جنبه باطنی دین و حقیقت معرفت و بندگی خداوند است که ملازم دوستی و نزدیکی بندگان به خداوند متعال از طرفی<ref>نسفی‌، کشف الحقائق‌، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.</ref> و دوستی و نزدیکی [[خدا|خداوند]] متعال به بندگان و همه موجودات عالم از طرفی دیگر است.<ref>منصوری لاریجانی‌، عقیق ولایت‌، ۱۳۹۰ش، ص۳۷.</ref> باطن ولایت در [[عرفان اسلامی|عرفان]] گنجی مخفی (کنز مخفی) است که مراتبی دارد که حقیقت آن معین نیست چرا که نه قابل درک است و نه صفتی و تعریفی دارد که بتوان آن را معین کرد.<ref>منصوری لاریجانی‌، عقیق ولایت‌، ۱۳۹۰ش، ص۳۷.</ref> بالاترین مرتبه ولایت «[[مقام قرب]]» یا «[[مقام معیت قیومیه]]» خداوند است. این مقام زمانی حاصل می‌شود که عبد از نفس خود برای رسیدن به خدا عبور کند و آن را در راه خدا فنا کند.<ref>جرجانی، تعریفات، ۱۴۱۳ق، ص۳۲۹.</ref> برخی معتقدند این مقام مخصوص [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان شیعه|ائمه معصومین(ع]]) است اما برخی دیگر این را انکار کرده و معتقدند همه [[سالک|سالکان]] می‌توانند به این مقام برسند.<ref>عبداللهی، ناجی، نگرشی تحلیلی بر مفهوم ولایت در تصوف و عرفان اسلامی، ۱۳۹۵ش، ص۸۰-۸۶.</ref>


ولایت در اندیشه [[عبدالرحمن بن احمد جامی|جامی]] به دو قسم عامه و خاصه تقسیم می‌شود؛ ولایت عامه مشترک میان مومنان است اما ولایت خاصه مخصوص کسانی است که مراحل سلوک را طی کرده‌اند و به مراحل نهایی آن یعنی فنای در خداوند رسیده‌اند.<ref>جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ۱۳۶۶ش، ص۳۰۱.</ref> از منابع [[اهل تصوف]] برداشت شده است که ولایت یک مقام اکتسابی است که انسان می‌تواند با طی مراحل سلوک و رسیدن به مقام فنا به آن دست یابد این در حالی است که شیعیان معتقدند «ولی» را خداوند باید معین کند و ولایت مقامی است که اکتسابی نیست.<ref>عبداللهی، ناجی، نگرشی تحلیلی بر مفهوم ولایت در تصوف و عرفان اسلامی، ۱۳۹۵ش، ص۸۴.</ref>
== ولایت منصبی دینی و دنیوی از نگاه اهل سنت==
== ولایت منصبی دینی و دنیوی از نگاه اهل سنت==
حمادی مدعی است که بیشتر فقهای اهل سنت ولایت را به معنای حکومت و سلطنت به نحوی که شامل [[امامت]] و همه فروعات فقهی در مساله ولایت شود، به کار برده‌اند.<ref>حماد، نظریه الولایه فی الشریعه الاسلامیه، ۱۴۱۴ق، ص۸.</ref> وی همچنین مدعی شده است که البته این لفظ در معانی دیگری همچون وکالت نیز به کار رفته است.<ref>حماد، نظریه الولایه فی الشریعه الاسلامیه، ۱۴۱۴ق، ص۸.</ref> با این وجود بیشتر مفسران و متکلمان [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] تلاش کرده‌اند مقصود از ولایت در آیات و روایات مختلف را مخصوصا در آیه «[[آیه ولایت|ولایت]]» [[آیه ولایت|(آیه ۵۵ سوره مائده]]) نصرت و محبت عنوان کنند<ref>عضدالدین ایجی، شرح المواقف، ۱۴۱۲ق، ج۸، ص۳۶۰؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۳۹۶ق، ج۲، ص۷۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹، ج۵، ص۲۷۰؛ بیضاوی، تفسیر البیضاوی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۳۵؛ زمخشری، الکشاف، قم، ج۱، ص۶۴۲؛ قوشجی، شرح التجرید، قم، ص۳۶۸ به نقل از عبداللهی، ناجی، نگرشی تحلیلی بر مفهوم ولایت در تصوف و عرفان اسلامی، ۱۳۹۵ش، ص۷۸.</ref> در [[تفسیر طبری]]، [[تفسیر المنار]] و [[تفسیر المراغی]] ولایت در این آیه به نصرت تفسیر شده است.<ref>طبری، تفسیر طبری، ۱۴۲۱ق، ج۶، ص۳۴۳؛ آموزگار، تفسیر المنار، ۱۳۷۳ق، ج۶، ص۴۴۳؛ مراغی، تفسیر مراغی، بیروت، ج۶، ص۱۴۳.</ref> اما [[فخر رازی]] ولایت در آیه مذکور را به معنای محبت می‌داند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، ج۱۲، ص۲۷.</ref> بنابراین آنها بر خلاف شیعه معتقدند که خاستگاه اصلی بحث امامت [[علم فقه]] است که موضوع آن [[فعل مکلف]] است و هیچ جایگاه کلامی ندارد. از همین رو برخی دلیل طرح مبحث امامت در برخی از کتاب‌های کلامی اهل سنت را پاسخ گویی آنها به نظرهای مخالف در مورد این مساله عنوان کرده‌اند.<ref>جعفر پیشه فرد، «تحلیلی از واژه ولایت در سپهر اندیشه سیاسی اسلام»، ۱۳۹۰ش، ص۱۲.</ref>
حمادی مدعی است که بیشتر فقهای اهل سنت ولایت را به معنای حکومت و سلطنت به نحوی که شامل [[امامت]] و همه فروعات فقهی در مساله ولایت شود، به کار برده‌اند.<ref>حماد، نظریه الولایه فی الشریعه الاسلامیه، ۱۴۱۴ق، ص۸.</ref> وی همچنین مدعی شده است که البته این لفظ در معانی دیگری همچون وکالت نیز به کار رفته است.<ref>حماد، نظریه الولایه فی الشریعه الاسلامیه، ۱۴۱۴ق، ص۸.</ref> با این وجود بیشتر مفسران و متکلمان [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] تلاش کرده‌اند مقصود از ولایت در آیات و روایات مختلف را مخصوصا در آیه «[[آیه ولایت|ولایت]]» [[آیه ولایت|(آیه ۵۵ سوره مائده]]) نصرت و محبت عنوان کنند<ref>عضدالدین ایجی، شرح المواقف، ۱۴۱۲ق، ج۸، ص۳۶۰؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۳۹۶ق، ج۲، ص۷۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹، ج۵، ص۲۷۰؛ بیضاوی، تفسیر البیضاوی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۳۵؛ زمخشری، الکشاف، قم، ج۱، ص۶۴۲؛ قوشجی، شرح التجرید، قم، ص۳۶۸ به نقل از عبداللهی، ناجی، نگرشی تحلیلی بر مفهوم ولایت در تصوف و عرفان اسلامی، ۱۳۹۵ش، ص۷۸.</ref> در [[تفسیر طبری]]، [[تفسیر المنار]] و [[تفسیر المراغی]] ولایت در این آیه به نصرت تفسیر شده است.<ref>طبری، تفسیر طبری، ۱۴۲۱ق، ج۶، ص۳۴۳؛ آموزگار، تفسیر المنار، ۱۳۷۳ق، ج۶، ص۴۴۳؛ مراغی، تفسیر مراغی، بیروت، ج۶، ص۱۴۳.</ref> اما [[فخر رازی]] ولایت در آیه مذکور را به معنای محبت می‌داند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، ج۱۲، ص۲۷.</ref> بنابراین آنها بر خلاف شیعه معتقدند که خاستگاه اصلی بحث امامت [[علم فقه]] است که موضوع آن [[فعل مکلف]] است و هیچ جایگاه کلامی ندارد. از همین رو برخی دلیل طرح مبحث امامت در برخی از کتاب‌های کلامی اهل سنت را پاسخ گویی آنها به نظرهای مخالف در مورد این مساله عنوان کرده‌اند.<ref>جعفر پیشه فرد، «تحلیلی از واژه ولایت در سپهر اندیشه سیاسی اسلام»، ۱۳۹۰ش، ص۱۲.</ref>
۱۶٬۷۷۹

ویرایش