Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱
ویرایش
جز (←معرفی) |
جز (اصلاح نشانی وب) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==محتوا== | ==محتوا== | ||
خداوند در سوره ناس به رسول خود دستور میدهد از شر وسواس [[خناس|خَنّاس]] (وسوسهگر نهانى) به خدا پناه ببرد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۹۵.</ref> محتوای این سوره شبیه [[سوره فلق]] است. هر دو درباره پناه بردن به خدا از | خداوند در سوره ناس به رسول خود دستور میدهد از شر وسواس [[خناس|خَنّاس]] (وسوسهگر نهانى) به خدا پناه ببرد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۹۵.</ref> محتوای این سوره شبیه [[سوره فلق]] است. هر دو درباره پناه بردن به خدا از شـرور و آفتها سخن میگویند، با این تفاوت که در سوره فلق انواع مختلف شرور مطرح شده است؛ ولی در این سوره فقط بر روی شر وسوسهگران ناپیدا (وسواس خناس) تکیه شدهاست.<ref>مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۵، ص ۵۳۸ و ۶۳۲.</ref> | ||
{{سوره ناس}} | |||
==شأن نزول== | |||
درباره [[اسباب نزول|شأن نزول]] این سوره، [[حدیث|روایتی]] در منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نقل شده است که عالمان [[شیعه]] آن را نپذیرفتهاند.<ref>طباطبایی، الميزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۹۴.</ref> در کتاب «الدر المَنثور» از کتابهای تفسیری اهل سنت آمده است مردى يهودى، [[پیامبر(ص)]] را سِحر كرد و آن حضرت بیمار شد. [[جبرئیل]] نزد پيامبر(ص) آمد و مُعَوِّذتین (سوره فلق و [[سوره ناس|ناس]]) را آورد و گفت مردى يهودى تو را سحر كرده و سحر او در فلان چاه است. پیامبر(ص)، [[امام علی(ع)]] را فرستاد تا سِحر را بياورد؛ سپس دستور داد گرههاى آن را باز کند و براى هر گره، یک آيه از مُعَوِّذتين را بخواند. چون گرهها باز و اين دو سوره تمام شد، پيامبر اسلام(ص) سلامتى خود را باز يافت.<ref>سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۴۱۷.</ref> | |||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] مینویسد دلیلی وجود ندارد که پيامبر(ص) از نظر جسمی در برابر سِحر و جادو مقاوم باشد و جادو نتواند در بدن او مریضی ایجاد کند؛ بلکه آیات [[قرآن]] بر این دلالت دارند که دل و جان، و عقل و انديشه پيامبر(ص) از سحر و نفوذ [[شیطان|شياطين]] در امان است.<ref>طباطبایی، الميزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۹۴.</ref> | |||
==سلسله مراتب در نظام هستی== | ==سلسله مراتب در نظام هستی== | ||
[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] مفسر مشهور معاصر در تفسیر سوره و تکرار واژه ربّ می گوید که انسان وقتی مشکلی پیدا کرد اول به ولیّ خود و به راهنمای خود و به سرپرست و مدیر و مدبّر خود پناهنده میشود(ربّ الناس) و اگر مشکل او از آن راه حل نشد به حاکم مملکت، سلطان مملکت، امین مملکت، امیر مملکت پناهنده میشود(مَلِک الناس) و اگر کاری از مسئولان و مدیران و مدبّران زمینی به ثمر نرسید، به «ربّ العالمین» (اِله الناس) پناهنده میشود. | [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] مفسر مشهور معاصر در تفسیر سوره و تکرار واژه ربّ می گوید که انسان وقتی مشکلی پیدا کرد اول به ولیّ خود و به راهنمای خود و به سرپرست و مدیر و مدبّر خود پناهنده میشود(ربّ الناس) و اگر مشکل او از آن راه حل نشد به حاکم مملکت، سلطان مملکت، امین مملکت، امیر مملکت پناهنده میشود(مَلِک الناس) و اگر کاری از مسئولان و مدیران و مدبّران زمینی به ثمر نرسید، به «ربّ العالمین» (اِله الناس) پناهنده میشود. | ||
==ناسهای سه گانه در سوره ناس== | ==ناسهای سه گانه در سوره ناس== | ||
برخی از مفسران معتقدند که ناسی که در صدر این سوره آمده است یعنی مطلق مردم، این ناسی که در وسط آمده است( الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ )افرادی که دشمنان جنّ و انس به او حمله میکنند، این ناسی که در پایان آمده است(مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ) در ردیف جن، ناسی است که خودش [[وسوسه|وسوسهگر]] است و این سوره و نیز سوره فلق ضلعهای سهگانه استعاذه را نشان میدهند. <ref>http://javadi.esra.ir/-/تفسیر-سوره-ناس-1399-01-29 | |||
برخی از مفسران معتقدند که ناسی که در صدر این سوره آمده است یعنی مطلق مردم، این ناسی که در وسط آمده است( الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ )افرادی که دشمنان جنّ و انس به او حمله میکنند، این ناسی که در پایان آمده است(مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ) در ردیف جن، ناسی است که خودش [[وسوسه|وسوسهگر]] است و این سوره و نیز سوره فلق ضلعهای سهگانه استعاذه را نشان میدهند. <ref>http://javadi.esra.ir/-/ | |||
</ref> | </ref> | ||
==مأموریت وسواس خناس== | ==مأموریت وسواس خناس== | ||
[[شیخ صدوق]] در کتاب امالى صدوق از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق (ع)]] روایت کرده که وقتى آیه (و الذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم ){{یاد| و آنان كه چون كار زشتى كنند، يا بر خود ستم روا دارند، خدا را به ياد مىآورند و براى گناهانشان آمرزش مىخواهند. سوره آلعمران، آیه ۱۳۵}} نازل شد [[ابلیس]] به بالاى [[کوه ثویر]] در [[مکه]] رفت و به بلندترین آوازش عفریتهاى (فرزندان وسوسهگر و فریبکار) خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسیدند اى بزرگ ما مگر چه شده که ما را نزد خود خواندى ؟ گفت : این آیه نازل شده ، کدام یک از شما است که اثر آن را خنثى سازد، عفریتى از شیطانها برخاست و گفت : من از این راه آن را خنثى مى کنم . [[شیطان]] گفت : نه ، این کار از تو بر نمى آید. عفریتى دیگر برخاست و مثل همان سخن را گفت ، و مثل آن پاسخ را شنید. وسواس خناس گفت : این کار را به من واگذار، پرسید از چه راهى آن را خنثى خواهى کرد؟ گفت : به آنان وعده مى دهم ، آرزومندشان مى کنم تا مرتکب خطا و [[گناه]] شوند، وقتى در گناه واقع شدند، [[استغفار]] را از یادشان مى برم . شیطان گفت : آرى تو، به درد این کار مى خورى ، و این کار را تا روز قیامت به او واگذار کرد. <ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۵۱.</ref> {{یاد| فقال الوسواس الخناس: أنا لها. قال: بماذا؟ قال: أَعدهم وأُمنّيهم حتى يُواقعوا الخطيئة، فإذا واقعوا الخطيئة أنسيتُهم الاستغفار، فقال: أنت لها، فَوَكله بها إلى يوم القيامة. }} | [[شیخ صدوق]] در کتاب امالى صدوق از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق (ع)]] روایت کرده که وقتى آیه (و الذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم ){{یاد| و آنان كه چون كار زشتى كنند، يا بر خود ستم روا دارند، خدا را به ياد مىآورند و براى گناهانشان آمرزش مىخواهند. سوره آلعمران، آیه ۱۳۵}} نازل شد [[ابلیس]] به بالاى [[کوه ثویر]] در [[مکه]] رفت و به بلندترین آوازش عفریتهاى (فرزندان وسوسهگر و فریبکار) خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسیدند اى بزرگ ما مگر چه شده که ما را نزد خود خواندى ؟ گفت : این آیه نازل شده ، کدام یک از شما است که اثر آن را خنثى سازد، عفریتى از شیطانها برخاست و گفت : من از این راه آن را خنثى مى کنم . [[شیطان]] گفت : نه ، این کار از تو بر نمى آید. عفریتى دیگر برخاست و مثل همان سخن را گفت ، و مثل آن پاسخ را شنید. وسواس خناس گفت : این کار را به من واگذار، پرسید از چه راهى آن را خنثى خواهى کرد؟ گفت : به آنان وعده مى دهم ، آرزومندشان مى کنم تا مرتکب خطا و [[گناه]] شوند، وقتى در گناه واقع شدند، [[استغفار]] را از یادشان مى برم . شیطان گفت : آرى تو، به درد این کار مى خورى ، و این کار را تا روز قیامت به او واگذار کرد. <ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۵۱.</ref> {{یاد| فقال الوسواس الخناس: أنا لها. قال: بماذا؟ قال: أَعدهم وأُمنّيهم حتى يُواقعوا الخطيئة، فإذا واقعوا الخطيئة أنسيتُهم الاستغفار، فقال: أنت لها، فَوَكله بها إلى يوم القيامة. }} | ||
==فضیلت و خواص== | ==فضیلت و خواص== | ||
خط ۵۰: | خط ۴۵: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | == یادداشت == | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |