پرش به محتوا

کفر: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۰۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{اعتقادات شیعه}}
{{اعتقادات شیعه}}
'''کُفْر''' به معنای انکار [[خدا]] از روی علم و آگاهی و باور نداشتن به [[نبوت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] و انکار هر امری که منجر به انکار رسالت پیامبر اکرم(ص) شود نظیر انکار [[قرآن|قرآن کریم]] و [[نماز|وجوب نماز]]. برای کفر در قرآن کریم، [[حدیث|روایات اسلامی]] و کتاب‌های [[کلام اسلامی|کلامی]] اقسامی نظیر کفر انکار، کفر عناد، ذکر شده است. در برخی از کتب کلامی کفر [[شیطان]] از قبیل کفر نفسانی دانسته شده است. از دیدگاه فقهی کفر گاهی در مقابل اسلام است که بیانگر تمایز دینی و مربوط به حیطه عملی مکلف است و فاقد آثاری نظیر طهارت ارث است و گاهی کفر در مقابل ایمان است که کفر کلامی گفته می‌شود و در اندیشه شیعیان کسانی که امامت ائمه(ع) را قبول نداشته باشند مؤمن نیستند.  
'''کُفْر''' به معنای انکار [[خدا]] از روی علم و آگاهی و باور نداشتن به [[نبوت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] و انکار هر امری که منجر به انکار رسالت پیامبر اکرم(ص) شود نظیر انکار [[قرآن|قرآن کریم]] و [[نماز|وجوب نماز]]. برای کفر در قرآن کریم، [[حدیث|روایات اسلامی]] و کتاب‌های [[کلام اسلامی|کلامی]] اقسامی نظیر کفر انکار، کفر عناد، ذکر شده است. در برخی از کتب کلامی کفر [[شیطان]] از قبیل کفر نفسانی دانسته شده است. از دیدگاه فقهی کفر گاهی در مقابل اسلام است که بیانگر تمایز دینی و مربوط به حیطه عملی مکلف است و فاقد آثاری نظیر طهارت ارث است و گاهی کفر در مقابل ایمان است که کفر کلامی گفته می‌شود و در اندیشه شیعیان کسانی که امامت ائمه(ع) را قبول نداشته باشند مؤمن نیستند.  
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
'''کفر''' واژه‌ای عربی به معنای پوشاندن و پنهان کردن است{{یاد|به شب تاریک، کافر می‌گویند زیرا با تاریکی خود همه چیز را می‌پوشاند. بنابراین از آن جهت به کافر، کافر می‌گویند که نعمت‌های الهی را پوشانده و آنها را مخفی می‌کند. به کشاورز هم کافر می‌گویند، چرا که بذر و دانه را با خاک می‌پوشاند.(جوهری، الصحاح، ۱۴۰۴ق، ذیل واژه.}}{{یاد|برخی لغت‌شناسان معتقدند کفر، ضد ایمان و انکار نعمت‌های خداوند است. به شب، دریا، رودخانه بزرگ، ابر تاریک، سرزمین وسیع، زره و کشاورز کافر گفته می‌شود؛ زیرا هر یک به نحوی چیزی را می‌پوشانند.(فیروزآبادی، قاموس المحیط، ۱۴۱۵ق، ج۲، ماده کفر.))}}  
'''کفر''' واژه‌ای عربی به معنای پوشاندن و پنهان کردن است{{یاد|به شب تاریک، کافر می‌گویند زیرا با تاریکی خود همه چیز را می‌پوشاند. بنابراین از آن جهت به کافر، کافر می‌گویند که نعمت‌های الهی را پوشانده و آنها را مخفی می‌کند. به کشاورز هم کافر می‌گویند، چرا که بذر و دانه را با خاک می‌پوشاند.(جوهری، الصحاح، ۱۴۰۴ق، ذیل واژه.}}{{یاد|برخی لغت‌شناسان معتقدند کفر، ضد ایمان و انکار نعمت‌های خداوند است. به شب، دریا، رودخانه بزرگ، ابر تاریک، سرزمین وسیع، زره و کشاورز کافر گفته می‌شود؛ زیرا هر یک به نحوی چیزی را می‌پوشانند.(فیروزآبادی، قاموس المحیط، ۱۴۱۵ق، ج۲، ماده کفر.))}}  
در کتاب معجم الفاظ الفقه الجعفری، کفر در شک داشتن به وجود [[خدا]] یا وحدانیت او، نبوت پیامبر اکرم(ص)، [[معاد]] و انکار یکی از [[ضروری دین|ضروریات دین]] مانند [[نماز|وجوب نماز]]، [[حج|وجوب حج]]، [[خمر|حرمت خمر]]؛ معنی شده است.<ref>فتح‌الله، معجم الفاظ الفقه الجعفری، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref>  
در کتاب معجم الفاظ الفقه الجعفری، کفر در شک داشتن به وجود [[خدا]] یا وحدانیت او، نبوت پیامبر اکرم(ص)، [[معاد]] و انکار یکی از [[ضروری دین|ضروریات دین]] مانند [[نماز|وجوب نماز]]، [[حج|وجوب حج]]، [[خمر|حرمت خمر]]؛ معنی شده است.<ref>فتح‌الله، معجم الفاظ الفقه الجعفری، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref>  


[[سید مرتضی]] کفر را همانند [[ایمان]] قلبی می‌داند و آن را در جهل، شک و یا اعتقاد داشتن به اموری (نظیر [[بدعت|بدعت‌ها]]) می‌داند که در شناخت خداوند و [[توحید]] و [[عدل الهی|عدل]] و رسالت پیامبر اسلام(ص) مانع ایجاد می‌کند و باعث استحقاق [[ثواب و عقاب|عقاب]] دائمی و عظیم می‌شود.<ref>سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ص۵۳۴.</ref>
[[سید مرتضی]] کفر را همانند [[ایمان]] قلبی می‌داند و آن را در جهل، شک و یا اعتقاد داشتن به اموری (نظیر [[بدعت|بدعت‌ها]]) می‌داند که در شناخت خداوند و [[توحید]] و [[عدل الهی|عدل]] و رسالت پیامبر اسلام(ص) مانع ایجاد می‌کند و باعث استحقاق [[ثواب و عقاب|عقاب]] دائمی و عظیم می‌شود.<ref>سید مرتضی، الذخیرة، ۱۴۱۱ق، ص۵۳۴.</ref>


==جایگاه و اهمیت==
==جایگاه و اهمیت==
بحث با عنوان انکار ضروری دین (پذیرش [[اسلام]] و قبول نکردن [[اسلام|حکمی از دین]]) در تشخیص کفر و جاری کردن حکم کافر و ارتداد از زمان [[محقق حلی]] فقیه و اصولی در قرن هفتم<ref>محقق حلی، شرایع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۵.</ref> و پس از آن [[یحیی بن سعید حلی]] صاحب [[کتاب ٰالجامع للشرائع]]<ref>حلی، الجامع للشرائع، ۱۴۰۵ق، ص۵۷۰.</ref> بوده است. چراکه قبل از ایشان حکم دائر مدار ضروری دین نبوده و در ذیل عناوینی نظیر استحلال (حلال را حرام و حرام را حلال شمردن) و [[ارتداد]] مطرح بوده است.<ref>مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۸.</ref> از زمان [[مقدس اردبیلی|مقدس اردبیلی]] از معاصران [[شیخ بهائی]]<ref>مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.</ref> و پس از ایشان [[محمد بن حسن اصفهانی|فاضل هندی]] از عالمان شیعه در قرن ۱۱ق<ref>فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ۱۴۱۶ق، ج۱۰، ص۶۵۸.</ref> عنوان منکر ضروری دین ملازم با تکذیب النبی(ص) برای تحقق کفر مطرح شد.
بحث با عنوان انکار ضروری دین (پذیرش [[اسلام]] و قبول نکردن [[اسلام|حکمی از دین]]) در تشخیص کفر و جاری کردن حکم کافر و ارتداد از زمان [[محقق حلی]] فقیه و اصولی در قرن هفتم<ref>محقق حلی، شرایع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۵.</ref> و پس از آن [[یحیی بن سعید حلی]] صاحب [[کتاب ٰالجامع للشرائع]]<ref>حلی، الجامع للشرائع، ۱۴۰۵ق، ص۵۷۰.</ref> بوده است. چراکه قبل از ایشان حکم دائر مدار ضروری دین نبوده و در ذیل عناوینی نظیر استحلال (حلال را حرام و حرام را حلال شمردن) و [[ارتداد]] مطرح بوده است.<ref>مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۸.</ref> از زمان [[مقدس اردبیلی|مقدس اردبیلی]] از معاصران [[شیخ بهائی]]<ref>مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.</ref> و پس از ایشان [[محمد بن حسن اصفهانی|فاضل هندی]] از عالمان شیعه در قرن ۱۱ق<ref>فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۱۰، ص۶۵۸.</ref> عنوان منکر ضروری دین ملازم با تکذیب النبی(ص) برای تحقق کفر مطرح شد.
===کفر در قرآن کریم===
===کفر در قرآن کریم===
واژه کفر و مشتقات آن ۵۲۵ بار در [[قرآن|قران کریم]] وارد شده است که ۲۳۲ بار در [[سوره‌های مکی و مدنی|سوره‌های مکی]] و ۲۹۳ بار در [[سوره‌های مکی و مدنی|سوره‌های مدنی]] مطرح شده است.<ref>روحانی، المعجم الاحصائی، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۵۳۰.</ref> از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] [[حدیث|روایت]] شده است که کفر در [[قرآن]] پنج گونه است:<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۸۹</ref>
واژه کفر و مشتقات آن ۵۲۵ بار در [[قرآن|قران کریم]] وارد شده است که ۲۳۲ بار در [[سوره‌های مکی و مدنی|سوره‌های مکی]] و ۲۹۳ بار در [[سوره‌های مکی و مدنی|سوره‌های مدنی]] مطرح شده است.<ref>روحانی، المعجم الاحصائی، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۵۳۰.</ref> از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] [[حدیث|روایت]] شده است که کفر در [[قرآن]] پنج گونه است:<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۸۹</ref>
خط ۲۹: خط ۳۰:


===انکار ضروری دین===
===انکار ضروری دین===
[[شیخ طوسی]] در [[النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی (کتاب)|کتاب النهایه]] انکار برخی از احکام خاص نظیر حلال دانستن گوشت خوک و یا خوردن خون را موجب تحقق یافتن کفر دانسته است و هیچ ضابطه‌ای برای این عنوان بیان نکرده است.<ref>شیخ طوسی، النهایة، ۱۴۰۰، ص۷۱۳.</ref> [[یحیی بن سعید حلی|ابن‌سعید حلی]] فقیه و اصولی در قرن هفتم هجری قمری در کتاب الجامع للشرائع،<ref>حلی، الجامع للشرائع، ۱۴۰۵ق، ص۵۷۰.</ref> [[محقق حلی]] استاد [[علامه حلی]] در کتاب شرایع الإسلام<ref>،محقق حلی شرایع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۵.</ref> [[علامه حلی]] فقیه و متکلم شیعه در قرن هشتم هجری در [[تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة (کتاب)|کتاب تحریرالاحکام]] <ref>علامه حلی، تحریرالاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۵۰.</ref> و [[شهید اول]] در [[الدروس الشرعیه|کتاب الدروس الشرعیه]]<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۱.</ref> فقط عنوان ضرروی دین را مطرح نموده‌اند و مصادیق آن را بیان نکرده‌اند. مقدس اردبیلی از معاصران شیخ بهایی<ref>مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.</ref> و [[یوسف بن احمد بحرانی|شیخ یوسف بحرانی]](۱۱۰۷-۱۱۸۶ق)،<ref>بحرانی، الانوار الحیریة، نشر المیرزا محسن آل عصفور، ص۱۵۵.</ref> برای تحقق کفر، ضروریاتی که منجر به انکار اسلام و تکذیب نبوت پیامبر(ص) شود را بیان نموده‌اند.
[[شیخ طوسی]] در [[النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی (کتاب)|کتاب النهایه]] انکار برخی از احکام خاص نظیر حلال دانستن گوشت خوک و یا خوردن خون را موجب تحقق یافتن کفر دانسته است و هیچ ضابطه‌ای برای این عنوان بیان نکرده است.<ref>شیخ طوسی، النهایة، ۱۴۰۰، ص۷۱۳.</ref> [[یحیی بن سعید حلی|ابن‌سعید حلی]] فقیه و اصولی در قرن هفتم هجری قمری در کتاب الجامع للشرائع،<ref>حلی، الجامع للشرائع، ۱۴۰۵ق، ص۵۷۰.</ref> [[محقق حلی]] استاد [[علامه حلی]] در کتاب شرایع الإسلام<ref>،محقق حلی شرایع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۵.</ref> [[علامه حلی]] فقیه و متکلم شیعه در قرن هشتم هجری در [[تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة (کتاب)|کتاب تحریرالاحکام]] <ref>علامه حلی، تحریر الاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۵۰.</ref> و [[شهید اول]] در [[الدروس الشرعیه|کتاب الدروس الشرعیه]]<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۱.</ref> فقط عنوان ضرروی دین را مطرح نموده‌اند و مصادیق آن را بیان نکرده‌اند. مقدس اردبیلی از معاصران شیخ بهایی<ref>مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.</ref> و [[یوسف بن احمد بحرانی|شیخ یوسف بحرانی]](۱۱۰۷-۱۱۸۶ق)،<ref>بحرانی، الانوار الحیریة، نشر المیرزا محسن آل عصفور، ص۱۵۵.</ref> برای تحقق کفر، ضروریاتی که منجر به انکار اسلام و تکذیب نبوت پیامبر(ص) شود را بیان نموده‌اند.
[[شهید ثانی]] ضابطه کفر را انکار چیزی می‌داند که جزء دین شمرده شده است نظیر حلال دانستن [[زنا]] و کم یا زیاد کردن در تعداد [[نمازهای یومیه]]<ref>شهید ثانی، الروضه البهیه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۳۳۴.</ref>   
[[شهید ثانی]] ضابطه کفر را انکار چیزی می‌داند که جزء دین شمرده شده است نظیر حلال دانستن [[زنا]] و کم یا زیاد کردن در تعداد [[نمازهای یومیه]]<ref>شهید ثانی، الروضه البهیه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۳۳۴.</ref>   
[[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] انکار ضروری دین را توسط کسی که آشنایی به احکام دین ندارد نظیر شخص تازه مسلمان شده موجب کفر نمی‌داند ولی کسی که آگاهی به مسائل دینی دارد انکار او را موجب کفرش دانسته است.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۲۶.</ref>
[[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] انکار ضروری دین را توسط کسی که آشنایی به احکام دین ندارد نظیر شخص تازه مسلمان شده موجب کفر نمی‌داند ولی کسی که آگاهی به مسائل دینی دارد انکار او را موجب کفرش دانسته است.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۲۶.</ref>


===تکذیب النبی(ص)===
===تکذیب النبی(ص)===
مقدس اردبیلی انکار ضروری را به طور مستقل موجب کفر نمی‌داند و معتقد است کسی که یقین دارد پیامبر(ص) مطلبی را فرموده است و با این حال آن را انکار کند، در حقیقت تکذیب النبی(ص) کرده است.<ref>مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.</ref> فاضل هندی ملاک اصلی برای تحقق یافتن کفر، انکار چیزی که در دین است و اعتقاد به وجود چیزی که در دین وجود ندارد؛ می‌داند و معتقد است که این انکار و اعتقاد در حقیقت همان تکذیب پیامبر(ص) است.<ref>فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ۱۴۱۶ق، ج۱۰، ص۶۵۸.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|خویی]]<ref>خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۲۳، ص۴.</ref> [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]]،<ref>امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۵۴.</ref>و فاضل لنکرانی<ref>[[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، تفصیل الشریعه، ۱۴۰۹ق، ص۲۵۲.</ref> از [[فقیه جامع‌الشرائط|فقیهان]] مشهور معاصر نیز معتقد به این نظریه هستند.
مقدس اردبیلی انکار ضروری را به طور مستقل موجب کفر نمی‌داند و معتقد است کسی که یقین دارد پیامبر(ص) مطلبی را فرموده است و با این حال آن را انکار کند، در حقیقت تکذیب النبی(ص) کرده است.<ref>مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.</ref> فاضل هندی ملاک اصلی برای تحقق یافتن کفر، انکار چیزی که در دین است و اعتقاد به وجود چیزی که در دین وجود ندارد؛ می‌داند و معتقد است که این انکار و اعتقاد در حقیقت همان تکذیب پیامبر(ص) است.<ref>فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۱۰، ص۶۵۸.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|خویی]]<ref>خویی، التنقیح، ۱۴۱۸ق، ج۲۳، ص۴.</ref> [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]]،<ref>امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۵۴.</ref>و فاضل لنکرانی<ref>[[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، تفصیل الشریعه، ۱۴۰۹ق، ص۲۵۲.</ref> از [[فقیه جامع‌الشرائط|فقیهان]] مشهور معاصر نیز معتقد به این نظریه هستند.


===خروج از دین===
===خروج از دین===
خط ۴۰: خط ۴۱:


==ملاک و معیار کفر در نگاه متکلمان==
==ملاک و معیار کفر در نگاه متکلمان==
متکلمان ملاک و معیار کفر را در سه چیز دانسته‌اند<ref>سبحانی تبریزی، الایمان والکفر فی الکتاب و السنه، ۱۴۱۶ق، ص۵۳-۴۹.</ref>
متکلمان ملاک و معیار کفر را در سه چیز دانسته‌اند<ref>سبحانی تبریزی، الایمان والکفر، ۱۴۱۶ق، ص۵۳-۴۹.</ref>
# انکار امری که لازمه [[ایمان]] است مانند انکار توحید، نبوت و معاد.
# انکار امری که لازمه [[ایمان]] است مانند انکار توحید، نبوت و معاد.
# انکار امری که منجر به انکار [[نبوت|رسالت]] پیامبر اکرم(ص) شود مانند انکار [[امامت]] و [[ولایت]] و انکار [[واجب|وجوب]] [[نماز]].  
# انکار امری که منجر به انکار [[نبوت|رسالت]] پیامبر اکرم(ص) شود مانند انکار [[امامت]] و [[ولایت]] و انکار [[واجب|وجوب]] [[نماز]].  
# انکار امری که علم و یقین دارد (از روی شبهه نباشد) از ضروریات دین اسلام است. زیرا لازمه انکارش، انکار رسالت پیامبر(ص) است.<ref>سبحانی تبریزی، الایمان والکفر فی الکتاب و السنه، ۱۴۱۶ق، ص۵۳-۴۹</ref>
# انکار امری که علم و یقین دارد (از روی شبهه نباشد) از ضروریات دین اسلام است. زیرا لازمه انکارش، انکار رسالت پیامبر(ص) است.<ref>سبحانی تبریزی، الایمان والکفر، ۱۴۱۶ق، ص۵۳-۴۹</ref>


==فرقه‌های اسلامی محکوم به کفر==
==فرقه‌های اسلامی محکوم به کفر==
باتوجه به اینکه انکار احکامی که ضروری دین باشد موجب کفر می‌شود از این جهت در بحث طهارت به عقیده [[شیخ طوسی]] [[مشبهه]]، [[مجبره]] و مجسمه، کافرند.<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامية، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۴.</ref> [[علامه حلی]]، [[شهید اول]]، [[محقق کرکی]] به نجاست [[ناصبی|ناصبی‌ها]]، [[غالیان|غلات]]، [[خوارج]] و مجسمه فتوا داده‌اند.<ref>علامه حلی، تذکره الفقهاء، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۲۲۴؛ شهید اول، الدروس الشرعية فی فقه الامامية، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۲۴؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۶۴.</ref>
باتوجه به اینکه انکار احکامی که ضروری دین باشد موجب کفر می‌شود از این جهت در بحث طهارت به عقیده [[شیخ طوسی]] [[مشبهه]]، [[مجبره]] و مجسمه، کافرند.<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامية، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۴.</ref> [[علامه حلی]]، [[شهید اول]]، [[محقق کرکی]] به نجاست [[ناصبی|ناصبی‌ها]]، [[غالیان|غلات]]، [[خوارج]] و مجسمه فتوا داده‌اند.<ref>علامه حلی، تذکره الفقهاء، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۲۲۴؛ شهید اول، الدروس الشرعية فی فقه الامامية، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۲۴؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۶۴.</ref>
در موضوع غسل و نماز میت، شیخ مفید،<ref>شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۳ق، ص۶۹۹.</ref> شیخ طوسی<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۳۵.</ref> و قاضی ابن‌براج<ref>ابن‌براج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۵۶.</ref> معتقدند نباید هیچ یک از مخالفان شیعه {{یاد|شیخ مفید در باب‌های فقهی ذبیحه و اطعمه و نکاح به مانند شیخ صدوق مخالفان را به دو گروه دوستداران اهل‌ بیت‌(ع) و دشمنان آنان تقسیم می‌کند و معاندان و دشمنان اهل بیت(ع) را به کفار الحاق می‌نماید.(شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۴۰۸؛ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۵۰۰و۵۰۱و۵۷۹.)}} را (در غیر حالت تقیه) غسل داد و نمی شود بر آنها نماز میت خواند. ابن‌ادریس جایز نبودن و نماز بر مرده مخالفان تشیع به آیه ۸۴ سوره توبه استناد می‌کند و معتقد است که در این حکم هیچ اختلافی در بین فقها نیست.<ref>ابن‌ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۳۶.</ref>
 
در موضوع غسل و نماز میت، شیخ مفید،<ref>شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۳ق، ص۶۹۹.</ref> شیخ طوسی<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۳۵.</ref> و قاضی ابن‌براج<ref>ابن‌براج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۵۶.</ref> معتقدند نباید هیچ یک از مخالفان شیعه {{یاد|شیخ مفید در باب‌های فقهی ذبیحه و اطعمه و نکاح به مانند شیخ صدوق مخالفان را به دو گروه دوستداران اهل‌ بیت‌(ع) و دشمنان آنان تقسیم می‌کند و معاندان و دشمنان اهل بیت(ع) را به کفار الحاق می‌نماید.(شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۴۰۸؛ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۵۰۰و۵۰۱و۵۷۹.)}} را (در غیر حالت تقیه) غسل داد و نمی شود بر آنها نماز میت خواند. ابن‌ادریس جایز نبودن و نماز بر مرده مخالفان تشیع به آیه ۸۴ سوره توبه استناد می‌کند و معتقد است که در این حکم هیچ اختلافی در بین فقها نیست.<ref>ابن‌ادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۳۶.</ref>


==تکفیر اهل قبله==
==تکفیر اهل قبله==
{{مقاله اصلی| تکفیر اهل قبله}}
{{مقاله اصلی| تکفیر اهل قبله}}
تعبیر اهل قبله در صدر اسلام در سخنان امام علی(ع) آمده است<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۵ق، خطبه ۱۷۳، ص۲۴۸؛ ثقفی، الغارات، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۵۰.</ref> به عقیده شیخ محمد عبده شارح نهج‌البلاغه اهل قبله کسی است که به خدا اعتقاد دارد و به درستی آنچه پیامبر(ص) آورده است و به سوی قبله واحد نماز بخواند.<ref>عبده، شرح نهج‌البلاغه، مطبعه الاستقامه، ج۲، ص۸۷ ذیل خطبه۱۷۳.</ref>
تعبیر اهل قبله در صدر اسلام در سخنان امام علی(ع) آمده است<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۵ق، خطبه ۱۷۳، ص۲۴۸؛ ثقفی، الغارات، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۵۰.</ref> به عقیده شیخ محمد عبده شارح نهج‌البلاغه اهل قبله کسی است که به خدا اعتقاد دارد و به درستی آنچه پیامبر(ص) آورده است و به سوی قبله واحد نماز بخواند.<ref>عبده، شرح نهج‌البلاغه، مطبعه الاستقامه، ج۲، ص۸۷ ذیل خطبه۱۷۳.</ref>
تکفیر به معنای نسبت دادن یکی از اهل قبله به کفر است.<ref>موسوعه الفقهیه، ج۱۳، ص۲۲۷.</ref>  خاستگاه مسئله تکفیر کلامی و اعتقادى است<ref>حر عاملی، الفصول المهمة، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۸۳؛ ابن‌فهد حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۳۰.</ref> تا فقهى، اما به دلیل آثار و پیامدهایى که در فقه دارد، این مسئله همواره مورد توجه فقها قرار گرفته<ref>ابن‌ادریس، کتاب السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۲۹.</ref> و فتاوى آنان در این زمینه بسیار حایز اهمیت است.<ref>ابن‌ادریس، کتاب السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۲۹.</ref>  
تکفیر به معنای نسبت دادن یکی از اهل قبله به کفر است.<ref>موسوعه الفقهیه، ج۱۳، ص۲۲۷.</ref>  خاستگاه مسئله تکفیر کلامی و اعتقادى است<ref>حر عاملی، الفصول المهمة، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۸۳؛ ابن‌فهد حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۳۰.</ref> تا فقهى، اما به دلیل آثار و پیامدهایى که در فقه دارد، این مسئله همواره مورد توجه فقها قرار گرفته<ref>ابن‌ادریس، کتاب السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۲۹.</ref> و فتاوى آنان در این زمینه بسیار حایز اهمیت است.<ref>ابن‌ادریس، کتاب السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۲۹.</ref>  
اولین‌بار در اسلام، [[بنی‌مصطلق|قبیله بنی المطلق]] توسط ولید بن عقبه، به کفر متهم شدند که تعبیر به کفر در برخی روایات ذیل [[آیه نبأ|آیه ۶ سوره حجرات]] آمده است.<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۷، ص۵۷۷.</ref> خالد بن ولید نیز مردم قبیله بنی جذیمه را متهم به کفر نمود<ref>نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۸، ص۳۶۶.</ref>  [[عمر بن خطاب|عمر]] نیز حاطب بن ابی‌بلتعه را محکوم به کفر نمود و از پیامبر(ص) درخواست نمود تا او را بکشد.<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۸، ص۱۲۶.</ref> حاکمان بنی‌امیه زمانی که خواستند حجری بن عدی را بکشند ابتدا او را به مانند امام علی(ع) به کفر محکوم کردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۴.</ref>
 
اولین‌بار در اسلام، [[بنی‌مصطلق|قبیله بنی المطلق]] توسط ولید بن عقبه، به کفر متهم شدند که تعبیر به کفر در برخی روایات ذیل [[آیه نبأ|آیه ۶ سوره حجرات]] آمده است.<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۷، ص۵۷۷.</ref> خالد بن ولید نیز مردم قبیله بنی جذیمه را متهم به کفر نمود<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۸، ص۳۶۶.</ref>  [[عمر بن خطاب|عمر]] نیز حاطب بن ابی‌بلتعه را محکوم به کفر نمود و از پیامبر(ص) درخواست نمود تا او را بکشد.<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۸، ص۱۲۶.</ref> حاکمان بنی‌امیه زمانی که خواستند حجری بن عدی را بکشند ابتدا او را به مانند امام علی(ع) به کفر محکوم کردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۴.</ref>


==اقسام کفر==
==اقسام کفر==
کفر گاهی در مقابل اسلام قرار می‌گیرد و گاهی در مقابل ایمان و گاهی در مقابل اطاعت از فرامین الهی.
کفر گاهی در مقابل اسلام قرار می‌گیرد و گاهی در مقابل ایمان و گاهی در مقابل اطاعت از فرامین الهی.
===کفر فقهی===
===کفر فقهی===
کفر فقهی، کفر در مقابل اسلام است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۸، ذیل حجرات ۱۴؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۶</ref> که بیانگر تمایز دینی است<ref>ابن‌عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۷۷.</ref> حد نصاب مسلمان بودن و خروج از مرز کفر جاری نمودن شهادتین بر زبان است و کسی که شهادتین را نگفته باشد کافر محسوب می گردد<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۹؛ ابن‌عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۷۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۶.</ref> و احکام فقهی خاصی در تعاملات اجتماعی و معاملاتی مسلمانان با کافران است. نظیر [[ارث]] نبردن کافر از مسلمان و جایز نبودن ازدواج کافر با مسلمان.<ref>حکیم، مستمسک الـعـروة الوثقی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۳؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۲۷۱؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۳۲۳و۳۲۷؛ خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳؛ خویی، موسوعة الامام الخوئی ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۵۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۵۳.</ref>
کفر فقهی، کفر در مقابل اسلام است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۸، ذیل حجرات ۱۴؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۶</ref> که بیانگر تمایز دینی است<ref>ابن‌عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۷۷.</ref> حد نصاب مسلمان بودن و خروج از مرز کفر جاری نمودن شهادتین بر زبان است و کسی که شهادتین را نگفته باشد کافر محسوب می گردد<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۹؛ ابن‌عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۷۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۶.</ref> و احکام فقهی خاصی در تعاملات اجتماعی و معاملاتی مسلمانان با کافران است. نظیر [[ارث]] نبردن کافر از مسلمان و جایز نبودن ازدواج کافر با مسلمان.<ref>حکیم، مستمسک الـعـروة الوثقی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۳؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۲۷۱؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۳۲۳و۳۲۷؛ خویی، التنقیح، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳؛ خویی، موسوعة الامام الخوئی ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۵۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۵۳.</ref>
اکثر فقها شیعه حد نصاب اسلام را اظهار شهادتین و اعتقاد به معاد دانسته‌اند و منکران این سه اصل را کافر فقهی می‌نامند<ref>میرداماد، مصنفات میرداماد، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۹؛ صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ۱۳۴۴ش، ج۱، ص۸۰؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۵۲؛ جرجانی، رسائل فارسی جرجانی، ۱۳۷۵ش، ص۲۱۵؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۱۶؛ یزدی، العروه الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۹؛ میرزای قمی، غنائم الایام، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۴؛ مغنیه، الجوامع و الفوارق، ۱۴۱۴ق، ص۲۶؛ کاشف الغطا، اصل الشیعه و اصولها، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۶.</ref>
اکثر فقها شیعه حد نصاب اسلام را اظهار شهادتین و اعتقاد به معاد دانسته‌اند و منکران این سه اصل را کافر فقهی می‌نامند<ref>میرداماد، مصنفات میرداماد، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۹؛ صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ۱۳۴۴ش، ج۱، ص۸۰؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۵۲؛ جرجانی، رسائل فارسی جرجانی، ۱۳۷۵ش، ص۲۱۵؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۱۶؛ یزدی، العروه الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۹؛ میرزای قمی، غنائم الایام، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۴؛ مغنیه، الجوامع و الفوارق، ۱۴۱۴ق، ص۲۶؛ کاشف الغطاء، اصل الشیعه و اصولها، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۶.</ref>


====کافر====
====کافر====
نویسنده [[العروة الوثقی (کتاب)|کتاب العروة الوثقی]] کافر را کسی می‌داند که الوهیّت، یا توحید، یا رسالت و یا ضروری دین را (در عین یقین به ضروری بودن آن) انکار کند به گونه‌ای که به انکار رسالت بینجامد.<ref>طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۰.</ref> اما [[سید ابوالقاسم خویی|خویی]] در کتاب التنقیح قید جحود (تسلیم نشدن و قبول نکردن<ref>حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۳۷۹.</ref>) را مربوط به کسی می‌داند که مسلمان بوده و بخواهد از مسلمان بودن خارج شود.<ref>خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۶۲.</ref>
نویسنده [[العروة الوثقی (کتاب)|کتاب العروة الوثقی]] کافر را کسی می‌داند که الوهیّت، یا توحید، یا رسالت و یا ضروری دین را (در عین یقین به ضروری بودن آن) انکار کند به گونه‌ای که به انکار رسالت بینجامد.<ref>طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۰.</ref> اما [[سید ابوالقاسم خویی|خویی]] در کتاب التنقیح قید جحود (تسلیم نشدن و قبول نکردن<ref>حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۳۷۹.</ref>) را مربوط به کسی می‌داند که مسلمان بوده و بخواهد از مسلمان بودن خارج شود.<ref>خویی، التنقیح، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۶۲.</ref>
[[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]]<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۴۸.</ref> [[یوسف بن احمد بحرانی|صاحب حدائق]]<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۶۲.</ref> [[آقا رضا همدانی|محقق همدانی]]<ref>همدانی، مصباح الفقیه، ۱۳۷۶ش، ج۷، ص۲۳۵.</ref> و [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]]<ref>امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۱۴.</ref> شخص غیر مسلمان را کافر می‌دانند و ملاک کافر بودن را شک کردن در وجود خدا و رسالت دانسته‌اند<ref>امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۲۷.</ref>  
 
امام خمینی در کتاب الطهارة معتقد است که اگر قاضی و حاکم بخواهد بر آن شخص حد جاری کند و حکم به کفرش نماید، جحود لازم است.<ref>امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۲۷.</ref>
[[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]]<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۴۸.</ref> [[یوسف بن احمد بحرانی|صاحب حدائق]]<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۶۲.</ref> [[آقا رضا همدانی|محقق همدانی]]<ref>همدانی، مصباح الفقیه، ۱۳۷۶ش، ج۷، ص۲۳۵.</ref> و [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]]<ref>امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۱۴.</ref> شخص غیر مسلمان را کافر می‌دانند و ملاک کافر بودن را شک کردن در وجود خدا و رسالت دانسته‌اند<ref>امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۲۷.</ref> امام خمینی در کتاب الطهارة معتقد است که اگر قاضی و حاکم بخواهد بر آن شخص حد جاری کند و حکم به کفرش نماید، جحود لازم است.<ref>امام خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۲۷.</ref>


===کفر کلامی===
===کفر کلامی===
کفر کلامی، کفر در مقابل ایمان است<ref>ابن‌فارس، معجم المقاییس اللغه، ۱۴۰۴ق، ذیل واژه «کفر».</ref> که به معنی خودداری کردن از پذیرش حق و انکار آن است.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «کفر».</ref> در اندیشه شیعیان، اهل سنت مؤمن نیستند و کفر در برابر ایمان دارند<ref>امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۳۲۳و۳۲۷؛ خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳.</ref> و انکار آن را موجب خروج از ایمان و کفر کلامی می‌دانند.<ref>امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۲۳و۳۲۷؛ یزدی، العروه الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۹؛ میرزای قمی، غنائم الایام، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۴؛ خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳.</ref>  
کفر کلامی، کفر در مقابل ایمان است<ref>ابن‌فارس، معجم المقاییس اللغه، ۱۴۰۴ق، ذیل واژه «کفر».</ref> که به معنی خودداری کردن از پذیرش حق و انکار آن است.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «کفر».</ref> در اندیشه شیعیان، اهل سنت مؤمن نیستند و کفر در برابر ایمان دارند<ref>امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۳۲۳و۳۲۷؛ خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳.</ref> و انکار آن را موجب خروج از ایمان و کفر کلامی می‌دانند.<ref>امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۲۳و۳۲۷؛ یزدی، العروه الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۹؛ میرزای قمی، غنائم الایام، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۴؛ خویی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳.</ref>  
فقها اعتقاد به امامت و ولایت را از اصول مذهب شیعه برمی‌شمارند نه اصول دین <ref>حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۷۰؛ شهید ثانی، حقائق الایمان، ۱۴۰۹ق ص۱۴۹؛ استرآبادی، البراهین القاطعه، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۴۳؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۱۱، ص۲۸۹؛ شفتی، الامامه، ۱۴۱۱ق، ص۷۵؛ کاشف الغطا، سفینة النجاه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵؛ امینی،  الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۶؛ آملی، المعالم المأثوره، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۶۰؛ خویی، التنقيح فی شرح العروة الوثقى‌، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۸۴؛ تبریزی، صراط النجاه، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۱۲؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ۱۴۲۴ق، ص۱۴.</ref>
 
برخی از علما نظیر بحرانی محدث و نویسنده الحدائق الناضرة  به سه دلیل (روایات مستفیضه، ناصبی بودن منکر امامت و از ضروریات دین بودن امامت) امامت را جزء اصول دین دانسته <ref>بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۱۸۰.</ref> و هر کسی را که از روی علم و عناد با آن مخالفت کند، کافر دانسته است<ref>بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۷۷.</ref> اما [[جاهل قاصر|مستضعفان]] را از دایره کفار خارج دانسته است.<ref>بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۷۷.</ref>
فقها اعتقاد به امامت و ولایت را از اصول مذهب شیعه برمی‌شمارند نه اصول دین <ref>حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۷۰؛ شهید ثانی، حقائق الایمان، ۱۴۰۹ق ص۱۴۹؛ استرآبادی، البراهین القاطعه، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۴۳؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۱۱، ص۲۸۹؛ شفتی، الامامه، ۱۴۱۱ق، ص۷۵؛ کاشف الغطاء، سفینة النجاه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵؛ امینی،  الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۶؛ آملی، المعالم المأثوره، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۶۰؛ خویی، التنقيح، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۸۴؛ تبریزی، صراط النجاه، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۱۲؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ۱۴۲۴ق، ص۱۴.</ref>
 
برخی از علما نظیر بحرانی محدث و نویسنده الحدائق الناضرة  به سه دلیل (روایات مستفیضه، ناصبی بودن منکر امامت و از ضروریات دین بودن امامت) امامت را جزء اصول دین دانسته <ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۱۸۰.</ref> و هر کسی را که از روی علم و عناد با آن مخالفت کند، کافر دانسته است<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۷۷.</ref> اما [[جاهل قاصر|مستضعفان]] را از دایره کفار خارج دانسته است.<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۷۷.</ref>


==دیدگاه شیعه درباره اسلام اهل سنت==
==دیدگاه شیعه درباره اسلام اهل سنت==
خط ۸۰: خط ۸۶:


====سیره اهل بیت(ع)====
====سیره اهل بیت(ع)====
ائمه(ع) مخالفان و منکران امامتشان را کافر نمی‌دانستند و در رفتارشان با مخالفان هیچ تفاوتی با هم‌مذهبان خودشان نداشته‌اند.<ref>نجفی، جواهر الاکلام، ۱۴۰۴، ج۶، ص۵۶؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۳۸.</ref> نظیر این سیره در بیان امام صادق(ع) به زید بن شحام در معاشرت با اهل سنت با اخلاق خودشان، شرکت کردن در مساجدشان، شرکت در تشییع جنازه‌هایشان، [[عیادت بیمار|عیادت از مریض‌هایشان]] و در صورت امکان به عنوان امام جماعت یا مؤذن آن‌ها شوید.<ref>حرعاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۴۳۰.</ref>
ائمه(ع) مخالفان و منکران امامتشان را کافر نمی‌دانستند و در رفتارشان با مخالفان هیچ تفاوتی با هم‌مذهبان خودشان نداشته‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴، ج۶، ص۵۶؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۳۳۸.</ref> نظیر این سیره در بیان امام صادق(ع) به زید بن شحام در معاشرت با اهل سنت با اخلاق خودشان، شرکت کردن در مساجدشان، شرکت در [[تشییع جنازه|تشییع جنازه‌هایشان]]، [[عیادت بیمار|عیادت از مریض‌هایشان]] و در صورت امکان به عنوان امام جماعت یا مؤذن آن‌ها شوید.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۴۳۰.</ref>


====فتوای فقها در ابواب مختلف فقه====
====فتوای فقها در ابواب مختلف فقه====
*حکم به طهارت فرقه‌های اسلامی: فقها با استفاده از روایات حکم به طهارت فرقه‌های مسلمانان، غیر از فرقه‌های محکوم به کفر کرده‌اند.<ref>نجفی، جواهر الاکلام، ۱۴۰۴، ج۳، ص۲۹۷؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۳۰.</ref> همینطور حکم به مطهر بودن باقی‌مانده غذایشان به دلیل اسلامشان کرده‌اند و معتقدند ائمه(ع) اجتناب از باقی‌مانده غذاهایشان نمی‌کردند و این از باب تقیه نبوده است.<ref>محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۳-۹۷.</ref>  
*حکم به طهارت فرقه‌های اسلامی: فقها با استفاده از روایات حکم به طهارت فرقه‌های مسلمانان، غیر از فرقه‌های محکوم به کفر کرده‌اند.<ref>نجفی، جواهر الاکلام، ۱۴۰۴، ج۳، ص۲۹۷؛ امام خمینی، کتاب الطهاره، ۱۳۹۸ش، ج۳، ص۴۳۰.</ref> همینطور حکم به مطهر بودن باقی‌مانده غذایشان به دلیل اسلامشان کرده‌اند و معتقدند ائمه(ع) اجتناب از باقی‌مانده غذاهایشان نمی‌کردند و این از باب تقیه نبوده است.<ref>محقق حلی، المعتبر، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۳-۹۷.</ref>  
*حکم به خرید و فروش در بازار مسلمانان: درباره بازار مسلمانان به صرف اطلاق بازار مسلمانان مجوز خرید از آن را داده‌اند و در این حکم قید تشیع یا مؤمنین وجود ندارد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۳، ص۱۰۲؛ آملی، مصباح الهدی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۱۲۴؛  فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعه، ۱۴۱۹ق، ص۴۰۵؛ سیفی مازندرانی، دلیل التحریر الوسیله فی الذبح و الذباحه، ۱۴۱۵ق، ص۲۵۹.</ref>
*حکم به خرید و فروش در بازار مسلمانان: درباره بازار مسلمانان به صرف اطلاق بازار مسلمانان مجوز خرید از آن را داده‌اند و در این حکم قید تشیع یا مؤمنین وجود ندارد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۳، ص۱۰۲؛ آملی، مصباح الهدی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۱۲۴؛  فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعه، ۱۴۱۹ق، ص۴۰۵؛ سیفی مازندرانی، دلیل التحریر، ۱۴۱۵ق، ص۲۵۹.</ref>
*فتوا به حلال بودن ذبح حیوان: فقها در بحث شرایط [[ذبح شرعی|ذبح حیوان]]، قید مسلمان بودن را شرط دانسته‌اند و قید ایمان به معنای خاص شیعی مطرح نکرده‌اند<ref>.موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۱۱، ص۶۹؛ اصفهانی، وسیله النجاه، ۱۴۲۲ق، ص۶۰۵؛ موسوی گلپایگانی، ‏نتائج الأفكار فی نجاسة الكفار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۸.</ref>
*فتوا به حلال بودن ذبح حیوان: فقها در بحث شرایط [[ذبح شرعی|ذبح حیوان]]، قید مسلمان بودن را شرط دانسته‌اند و قید ایمان به معنای خاص شیعی مطرح نکرده‌اند<ref>.موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۱۱، ص۶۹؛ اصفهانی، وسیله النجاة، ۱۴۲۲ق، ص۶۰۵؛ موسوی گلپایگانی، ‏نتائج الأفكار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۸.</ref>
*جایز بودن ازدواج: در ازدواج، فقها شیعه ازدواج شیعیان با غیر از گروه‌های محکوم به کفر جایز می‌دانند و برخی ازدواج زن شیعه با غیر شیعه را مکروه می‌دانند.<ref>حلی، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۲۸؛ فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ۱۴۱۶ق،  ج۷، ص۸۴؛ سیستانی، ‏ المسائل المنتخبة، ۱۴۲۲ق، ص۳۸۸؛ حکیم، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۷۰، نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۲۷؛ علمه حلی، تبصرة المتعلمين، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۵۲۸؛ مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۱۵۹.</ref>
*جایز بودن ازدواج: در ازدواج، فقها شیعه ازدواج شیعیان با غیر از گروه‌های محکوم به کفر جایز می‌دانند و برخی ازدواج زن شیعه با غیر شیعه را مکروه می‌دانند.<ref>حلی، تحریر الأحکام الشرعیة، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۲۸؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۴۱۶ق،  ج۷، ص۸۴؛ سیستانی، ‏ المسائل المنتخبة، ۱۴۲۲ق، ص۳۸۸؛ حکیم، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۷۰، نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۲۷؛ علمه حلی، تبصرة المتعلمين، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۵۲۸؛ مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۱۵۹.</ref>


==دیدگاه اهل سنت درباره اسلام شیعیان==
==دیدگاه اهل سنت درباره اسلام شیعیان==
علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] معتقدند که [[شیعه|شیعیان]] دوازده امامی [[مسلمان]] هستند<ref>سرجانی، الشیعه نضال ام ضالل، ۱۴۳۲ق، ص۱۳۸.</ref> [[ابن‌تیمیه حرانی|ابن‌تیمیه]] در کتاب دقائق التفسیر معتقد است که شیعیان از مسلمانان اهل بدعت هستند اما کافر نیستند.<ref>ابن‌تیمیه، دقائق التفسیر، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۴۴.</ref> [[ابوالحسن اشعری|اشعری]] نیز در مقالات الاسلامیین شیعه را یکی از فرقه‌های مسلمانان ذکر می‌کند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۵.</ref> [[محدث|محدثان]] اهل سنت در کتب حدیثی خود، از راویان شیعه نقل حدیث کرده‌اند<ref>ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۳۲۶ق، ج۷، ص۳۳۷؛ ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۱۹۱.</ref> و از شروط پذیرش حدیث، مسلمان بودن راوی عنوان کرده‌اند<ref>معلمی یمانی، التنكيل بما في تأنيب الكوثري من الأباطيل، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۴۲.</ref>  
علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] معتقدند که [[شیعه|شیعیان]] دوازده امامی [[مسلمان]] هستند<ref>سرجانی، الشیعه نضال ام ضالل، ۱۴۳۲ق، ص۱۳۸.</ref> [[ابن‌تیمیه حرانی|ابن‌تیمیه]] در کتاب دقائق التفسیر معتقد است که شیعیان از مسلمانان اهل بدعت هستند اما کافر نیستند.<ref>ابن‌تیمیه، دقائق التفسیر، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۴۴.</ref> [[ابوالحسن اشعری|اشعری]] نیز در مقالات الاسلامیین شیعه را یکی از فرقه‌های مسلمانان ذکر می‌کند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۵.</ref> [[محدث|محدثان]] اهل سنت در کتب حدیثی خود، از راویان شیعه نقل حدیث کرده‌اند<ref>ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۳۲۶ق، ج۷، ص۳۳۷؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۱۹۱.</ref> و از شروط پذیرش حدیث، مسلمان بودن راوی عنوان کرده‌اند<ref>معلمی یمانی، التنكيل، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۴۲.</ref>  


اما طَرطوسی (از رهبران فکری [[سلفیه|سلفی‌های]] جهادی [[القاعده|القاعده‌ای]]) شیعیان را کافر می‌داند و از دلایل کفر شیعه، اعتقادات شیعیان نسبت به امامان(ع) در [[توسل]]، اعتقاد به [[عدم تحریف قرآن|تحریف قرآن کریم]]، [[ساب النبی|ناسزا گویی]] به [[صحابه|اصحاب پیامبر(ص)]] می‌داند.<ref>طرطوسی، الشيعة الروافض طائفة شرک و رده، ص۲۶.</ref> و معتقد است که شیعیان چون اهل سنت را کافر می‌دانند بنابراین خودشان نیز کافرند.<ref>طرطوسی، الشيعة الروافض طائفة شرک و رده، ص۴۱.</ref> این در حالی است که [[محمود شلتوت]] از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل تسنن]] [[مصر]] ، مذهب [[شیعه]] را به عنوان یکی از فرقه‌های اسلامی ذکر کرده و طی صدور فتوایی تقلید از مذهب فقهی شیعه را [[مباح|جایز]] دانسته است.<ref>سلهب، الشیخ محمود شلتوت، ۲۰۰۸م، ص۱۵۴؛ بی‌آزار شیرازی، شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب، ۱۳۸۵ش، ص۱۹۵.</ref>
اما طَرطوسی (از رهبران فکری [[سلفیه|سلفی‌های]] جهادی [[القاعده|القاعده‌ای]]) شیعیان را کافر می‌داند و از دلایل کفر شیعه، اعتقادات شیعیان نسبت به امامان(ع) در [[توسل]]، اعتقاد به [[عدم تحریف قرآن|تحریف قرآن کریم]]، [[ساب النبی|ناسزا گویی]] به [[صحابه|اصحاب پیامبر(ص)]] می‌داند.<ref>طرطوسی، الشيعة الروافض طائفة شرک و رده، ص۲۶.</ref> و معتقد است که شیعیان چون اهل سنت را کافر می‌دانند بنابراین خودشان نیز کافرند.<ref>طرطوسی، الشيعة الروافض طائفة شرک و رده، ص۴۱.</ref> این در حالی است که [[محمود شلتوت]] از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل تسنن]] [[مصر]] ، مذهب [[شیعه]] را به عنوان یکی از فرقه‌های اسلامی ذکر کرده و طی صدور فتوایی تقلید از مذهب فقهی شیعه را [[مباح|جایز]] دانسته است.<ref>سلهب، الشیخ محمود شلتوت، ۲۰۰۸م، ص۱۵۴؛ بی‌آزار شیرازی، شیخ محمود شلتوت طلایه‌دار تقریب، ۱۳۸۵ش، ص۱۹۵.</ref>
===کفر در اطاعت خداوند===
===کفر در اطاعت خداوند===
کفر در مقابل اطاعت از فرمان‌های خداوند متعال، که در برخی از آیات [[قرآن|قرآن کریم]] نظیر  [[آیه ۳ سوره انسان]] ، کفر به این معنا آمده است<ref>خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۶۳.</ref> و در تفسیر این آیه از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] کافر کسی دانسته شده است که اطاعت امر الهی نمی‌کند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۸۴.</ref>
کفر در مقابل اطاعت از فرمان‌های خداوند متعال، که در برخی از آیات [[قرآن|قرآن کریم]] نظیر  [[آیه ۳ سوره انسان]] ، کفر به این معنا آمده است<ref>خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۶۳.</ref> و در تفسیر این آیه از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] کافر کسی دانسته شده است که اطاعت امر الهی نمی‌کند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۸۴.</ref>


==اقسام کفر از منظر متکلمان اسلامی==
==اقسام کفر از منظر متکلمان اسلامی==
متکلمان اسلامی در کتب مختلف [[متکلم|کلامی]] برای کفر اقسامی بیان شده است.<ref>سبحانی تبریزی، الإیمان و الکفر فی الکتاب و السنة، ۱۴۱۶ق، ص۴۹.</ref>
متکلمان اسلامی در کتب مختلف [[متکلم|کلامی]] برای کفر اقسامی بیان شده است.<ref>سبحانی تبریزی، الإیمان و الکفر، ۱۴۱۶ق، ص۴۹.</ref>
*کفر انکار: انکار خدا و پیامبر اکرم(ص) با قلب و زبان
*کفر انکار: انکار خدا و پیامبر اکرم(ص) با قلب و زبان
*کفر جحود: انکار زبانی ولی اعتقاد قلبی داشتن به خدا و پیامبر اکرم(ص)
*کفر جحود: انکار زبانی ولی اعتقاد قلبی داشتن به خدا و پیامبر اکرم(ص)
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۰۰

ویرایش