پرش به محتوا

قاعده اقرار: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
قاعده اقرار از قواعد مشهور فقهی قلمداد شده<ref>موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۴۵؛ محقق‌داماد، «اقرار»، ص۶۳۸.</ref> که در [[ابواب فقه|ابواب فقهی]] مختلفی مانند [[عبادت|عبادات]] و [[معاملات]]، به‌ویژه در باب قضاء بدان استناد کرده‌اند<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۳، ص۱۸۳–۱۸۶؛ [https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/sobhani/feqh/92/920829/ «درس خارج فقه آیت الله سبحانی»]، سایت مدرسه فقاهت»؛ مدرسی، احکام معاملات، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۴۳۱.</ref> طبق نظر برخی، فقیهان به این قاعده عمل کرده‌اند اما در کتاب‌های قدما بحثی پیرامون آن به‌عنوان قاعده فقهی یافت نشده‌ است.<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۱۹.</ref> فقیهان مسلمان، قاعده اقرار را در کنار دیگر قواعد فقهی در مجموعه‌هایی با عنوان «قواعد فقه» بحث کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی، منهاج الصالحین، [بی‌تا]، ج۲، ص۱۹۶؛ موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۴۵؛ زحیلی، القواعد الفقهیة، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۵۷۴.</ref>
قاعده اقرار از قواعد مشهور فقهی قلمداد شده<ref>موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۴۵؛ محقق‌داماد، «اقرار»، ص۶۳۸.</ref> که در [[ابواب فقه|ابواب فقهی]] مختلفی مانند [[عبادت|عبادات]] و [[معاملات]]، به‌ویژه در باب قضاء بدان استناد کرده‌اند<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۳، ص۱۸۳–۱۸۶؛ [https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/sobhani/feqh/92/920829/ «درس خارج فقه آیت الله سبحانی»]، سایت مدرسه فقاهت»؛ مدرسی، احکام معاملات، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۴۳۱.</ref> طبق نظر برخی، فقیهان به این قاعده عمل کرده‌اند اما در کتاب‌های قدما بحثی پیرامون آن به‌عنوان قاعده فقهی یافت نشده‌ است.<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۱۹.</ref> فقیهان مسلمان، قاعده اقرار را در کنار دیگر قواعد فقهی در مجموعه‌هایی با عنوان «قواعد فقه» بحث کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی، منهاج الصالحین، [بی‌تا]، ج۲، ص۱۹۶؛ موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیة، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۴۵؛ زحیلی، القواعد الفقهیة، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۵۷۴.</ref>


فقیهانی همچون شیخ طوسی در المبسوط،<ref>طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱.</ref> محقق حلی در شرائع الاسلام،<ref>محقق حلی، شرائع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۹۰.</ref> شهید اول در [[الدروس الشرعیة]]<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۱.</ref> به دلیل اهمیت قاعده اقرار به صورت مجزا و با عنوان کتابُ الإقرار به بررسی حجیت قاعده پرداخته‌اند.<ref>طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱؛ محقق حلی، شرائع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۹۰؛ شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۱.</ref> فقیهان مسلمان یکی از دلائل اثبات دعوا را دلیل اقرار دانسته‌اند.<ref>منتظری و همکاران، «بررسی دلیل اقرار در قرآن و حقوق مدنی»، ص۱۹۷.</ref> از قاعده اقرار با تعابیری همچون «سَیِّدُ البَیِّنات»،<ref>محامی، [https://lib.eshia.ir/70671/1/181/الاقرار_سید/ مساحة للحوار، ص۱۸۱]، سایت مدرسه فقاهت.</ref> «سَیِّدُ الدَلائِل»<ref>منتظری و همکاران، «بررسی دلیل اقرار در قرآن و حقوق مدنی»، ص۱۹۳.</ref> یاد شده‌است. از دیدگاه حقوقی، اقرار در میان پنج ادله ثابت‌کننده ادعا (اقرار، شهادت، اسناد کتبی، اَمارات و [[سوگند|قسم]]) مهم‌ترین دلیلی دانسته شده که اگر مدعی، صحت اقرارکننده را تأیید کند، قاضی نیاز به دلیل دیگری برای اثبات ادعا ندارد.<ref>منتظری و همکاران، «بررسی دلیل اقرار در قرآن و حقوق مدنی»، ص۱۹۳.</ref> گفته شده در میان فقیهان، شیخ طوسی نخستین کسی است که به قاعده اقرار (در مسئله عبدی که اذن در تجارت دارد) استدلال نموده‌است.<ref>خدابخشی، عربیان، اعتبار قاعدهٔ «من ملک شیئاً ملک الاقرار به» اقرار یا اخبار، ص۳۷؛ ایروانی، دروس التمهیدیه، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۱۶۹.</ref> [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] در مورد کاربردهای اقرار گفته‌است مسئله اقرار در تمام محاکم، تعهّدات، وصیت‌نامه‌ها، وقف‌نامه‌ها، اقرارنامه‌ها، شرکت‌نامه‌ها و در همه این امور، مورد قبول همه است.<ref>[http://vasael.ir/fa/news/4854/ «درس خارج فقه نکاح، آیت الله جوادی آملی، جلسه ۲۵»] پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل.</ref> زحیلی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] برای اثبات قاعده اقرار به تعبیر «المرء مؤاخذ بإقراره، انسان بواسطه اقرارش مؤاخذه می‌شود» استناد کرده‌است.<ref>زحیلی، القواعد الفقهیة، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۵۷۴.</ref>
فقیهانی همچون شیخ طوسی در المبسوط،<ref>طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱.</ref> محقق حلی در شرائع الاسلام،<ref>محقق حلی، شرائع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۹۰.</ref> شهید اول در [[الدروس الشرعیة]]<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۱.</ref> به دلیل اهمیت قاعده اقرار به صورت مجزا و با عنوان کتابُ الإقرار به بررسی حجیت قاعده پرداخته‌اند.<ref>طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱؛ محقق حلی، شرائع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۹۰؛ شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۱.</ref> فقیهان مسلمان یکی از دلائل اثبات دعوا را دلیل اقرار دانسته‌اند.<ref>منتظری و همکاران، «بررسی دلیل اقرار در قرآن و حقوق مدنی»، ص۱۹۷.</ref> از قاعده اقرار با تعابیری همچون «سَیِّدُ البَیِّنات»،<ref>محامی، [https://lib.eshia.ir/70671/1/181/الاقرار_سید/ مساحة للحوار، ص۱۸۱]، سایت مدرسه فقاهت.</ref> «سَیِّدُ الدَلائِل»<ref>منتظری و همکاران، «بررسی دلیل اقرار در قرآن و حقوق مدنی»، ص۱۹۳.</ref> یاد شده‌است. از دیدگاه حقوقی، اقرار در میان پنج ادله ثابت‌کننده ادعا (اقرار، شهادت، اسناد کتبی، اَمارات و [[سوگند|قسم]]) مهم‌ترین دلیلی دانسته شده که اگر مدعی، صحت اقرارکننده را تأیید کند، قاضی نیاز به دلیل دیگری برای اثبات ادعا ندارد.<ref>منتظری و همکاران، «بررسی دلیل اقرار در قرآن و حقوق مدنی»، ص۱۹۳.</ref> گفته شده در میان فقیهان، شیخ طوسی نخستین کسی است که به قاعده اقرار (در مسئله عبدی که اذن در تجارت دارد) استدلال نموده‌است.<ref>خدابخشی، عربیان، اعتبار قاعدهٔ «من ملک شیئاً ملک الاقرار به» اقرار یا اخبار، ص۳۷؛ ایروانی، دروس التمهیدیه، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۱۶۹.</ref> [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] در مورد کاربردهای اقرار گفته‌است مسئله اقرار در تمام محاکم، تعهّدات، وصیت‌نامه‌ها، وقف‌نامه‌ها، اقرارنامه‌ها، شرکت‌نامه‌ها و در همه این امور، مورد قبول همه است.<ref>[http://vasael.ir/fa/news/4854/ «درس خارج فقه نکاح، آیت الله جوادی آملی، جلسه ۲۵»] پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل.</ref> همچنین از این روایت به‌عنوان قاعده در کنار عناوین دیگری مانند «مَنً مَلِکَ شَیًئاً مَلِکَ الًإقًرارُ به (هر کس مالک چیزی باشد، مالک اقرار دربارهٔ آن نیز می‌باشد)»<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج۱۴، ص۱۶۹.</ref> یا «کُلُّ مَنً قَدَّرَ علی إِنًشاءِ شیءٍ قَدَّر علی الًإقًرارُ به الّا فِی مسائِل»<ref>شهیداول، القواعد و الفوائد، کتابفروشی مفید، ج۲، ص۲۷۹.</ref> در بین آثار فقهی یاد شده‌است.<ref>خدابخشی، عربیان، اعتبار قاعدهٔ «من ملک شیئاً ملک الاقرار به» اقرار یا اخبار، ص۳۷.</ref> زحیلی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] برای اثبات قاعده اقرار به تعبیر «المرء مؤاخذ بإقراره، انسان بواسطه اقرارش مؤاخذه می‌شود» استناد کرده‌است.<ref>زحیلی، القواعد الفقهیة، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۵۷۴.</ref>


== معنای قاعده ==
== معنای قاعده ==
خط ۲۲: خط ۲۲:
برخی از روایاتی که برای اثبات حجیت قاعده اقرار به آن استناد شده به بیان زیر است: <ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۲۳؛ شاه ملک پور؛ حیدری، تشکیک و تردید در حجیت اقرار بر جرائم جنسی، ص۱۴۲.</ref>  
برخی از روایاتی که برای اثبات حجیت قاعده اقرار به آن استناد شده به بیان زیر است: <ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۲۳؛ شاه ملک پور؛ حیدری، تشکیک و تردید در حجیت اقرار بر جرائم جنسی، ص۱۴۲.</ref>  


*مهم‌ترین روایتی که برای اثبات حجیت قاعده اقرار به آن تمسک شده‌، روایت «إِقْرَارُ اَلْعُقَلاَءِ عَلَی أَنْفُسِهِمْ جَائِزٌ»<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۳، ص۱۸۴.</ref> است که برخی به نقل از جماعتی از علما این جمله را به پیامبر(ص) نسبت داده‌اند.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۳، ص۱۸۴؛ مصطفوی، القواعد، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۶۱.</ref> همچنین [[میرزا حسین نوری]] نیز آن را به‌عنوان روایت از پیامبر(ص) آورده‌است.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۳۱.</ref> [[شیخ حر عاملی|حر عاملی]] برای اثبات حجیت قاعده اقرار به این روایت استناد نموده‌است.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۳، ص۱۸۴</ref> [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] این روایت را از جمله روایات مربوط به قاعده اقرار برشمرده و آن را [[خبر مستفیض|مستفیض]] یا [[تواتر|متواتر]] دانسته‌است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۵، ص۳.</ref> اما برخی در روایت بودن آن تردید نموده<ref>رازی، تعلیقه، در کتاب وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، ج۱۶، ص۱۱۱.</ref> و گفته‌اند این روایت از زمان [[محقق کرکی|محقّق کَرَکی]] رایج شده‌است.<ref>رازی، تعلیقه، در کتاب وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، ج۱۶، ص۱۱۱.</ref> [[ملا احمد نراقی]] درستی این روایات را از جهت سند پذیرفته و بر این باور است که استناد مشهور فقیهان به این روایات موجب اطمینان به صدور آنها از معصوم و همچنین جبران ضعف سندی این روایات گشته‌است.<ref>نراقی، عوائد ألایام، ۱۴۰۳ق، ص۴۸۸.</ref>
*مهم‌ترین روایتی که برای اثبات حجیت قاعده اقرار به آن تمسک شده‌، روایت «إِقْرَارُ اَلْعُقَلاَءِ عَلَی أَنْفُسِهِمْ جَائِزٌ»<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۳، ص۱۸۴.</ref> است که برخی به نقل از جماعتی از علما این جمله را به پیامبر(ص) نسبت داده‌اند.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۳، ص۱۸۴؛ مصطفوی، القواعد، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۶۱.</ref> همچنین [[میرزا حسین نوری]] نیز آن را به‌عنوان روایت از پیامبر(ص) آورده‌است.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۳۱.</ref> [[شیخ حر عاملی|حر عاملی]] برای اثبات حجیت قاعده اقرار به این روایت استناد نموده‌است.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۳، ص۱۸۴</ref> [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] این روایت را از جمله روایات مربوط به قاعده اقرار برشمرده و آن را [[خبر مستفیض|مستفیض]] یا [[تواتر|متواتر]] دانسته‌است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۵، ص۳.</ref> اما برخی در روایت بودن آن تردید نموده<ref>رازی، تعلیقه، در کتاب وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، ج۱۶، ص۱۱۱.</ref> و گفته‌اند این روایت از زمان [[محقق کرکی|محقّق کَرَکی]] رایج شده‌است.<ref>رازی، تعلیقه، در کتاب وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، ج۱۶، ص۱۱۱.</ref> [[ملا احمد نراقی]] درستی این روایات را از جهت سند پذیرفته و بر این باور است که استناد مشهور فقیهان به این روایات موجب اطمینان به صدور آنها از معصوم و همچنین جبران ضعف سندی این روایات گشته‌است.<ref>نراقی، عوائد ألایام، ۱۴۰۳ق، ص۴۸۸.</ref> گفته شده در کتاب‌های فقهی از این حدیث در ابواب مختلفی مانند قضاء،<ref>گلپایگانی، القضاء و الشهادت، الحقایق، ج۱، ص۲۵۵.</ref> حدود،<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامه، ۱۴۱۹ق، ج۲۲، ص۳۴۹.</ref> دیات و قصاص<ref>مکارم شیرازی، انوار الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ص۱۵۵.</ref> و با عنوان کتابُ الإقرار،<ref>طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱؛ ابن أبی جمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۵۷.</ref> دربارهٔ اثبات قاعده اقرار استدلال شده‌است.<ref>حسین البشیری، «حدیث الإقرار»، ص۲۴۴.</ref> برخی فقیهان از جمله، [[جعفر سبحانی]] و جوادی آملی، بر این باورند که دلیل معتبر بودن قاعده اقرار روایتِ مذکور نیست بلکه این قاعده، یک قاعده عقلایی است که قبل از اسلام بوده و بعد از اسلام نیز در بین مسلمان و غیر مسلمانان، جریان داشته و شارع آن را تأیید و امضا کرده‌است.<ref>[https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/sobhani/feqh/92/920829/ «درس خارج فقه آیت الله سبحانی»]، سایت مدرسه فقاهت؛ [http://vasael.ir/fa/news/4854/ «درس خارج فقه نکاح، آیت الله جوادی آملی، جلسه ۲۵»] پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل.</ref>
 
گفته شده در کتاب‌های فقهی از این حدیث در ابواب مختلفی مانند قضاء،<ref>گلپایگانی، القضاء و الشهادت، الحقایق، ج۱، ص۲۵۵.</ref> حدود،<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامه، ۱۴۱۹ق، ج۲۲، ص۳۴۹.</ref> دیات و قصاص<ref>مکارم شیرازی، انوار الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ص۱۵۵.</ref> و با عنوان کتابُ الإقرار،<ref>طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱؛ ابن أبی جمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۵۷.</ref> دربارهٔ اثبات قاعده اقرار استدلال شده‌است.<ref>حسین البشیری، «حدیث الإقرار»، ص۲۴۴.</ref> همچنین از این روایت به‌عنوان قاعده در کنار عناوین دیگری مانند «مَنً مَلِکَ شَیًئاً مَلِکَ الًإقًرارُ به (هر کس مالک چیزی باشد، مالک اقرار دربارهٔ آن نیز می‌باشد)»<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج۱۴، ص۱۶۹.</ref> یا «کُلُّ مَنً قَدَّرَ علی إِنًشاءِ شیءٍ قَدَّر علی الًإقًرارُ به الّا فِی مسائِل»<ref>شهیداول، القواعد و الفوائد، کتابفروشی مفید، ج۲، ص۲۷۹.</ref> در بین آثار فقهی یاد شده‌است.<ref>خدابخشی، عربیان، اعتبار قاعدهٔ «من ملک شیئاً ملک الاقرار به» اقرار یا اخبار، ص۳۷.</ref> برخی فقیهان از جمله، [[جعفر سبحانی]] و جوادی آملی، بر این باورند که دلیل معتبر بودن قاعده اقرار روایتِ مذکور نیست بلکه این قاعده، یک قاعده عقلایی است که قبل از اسلام بوده و بعد از اسلام نیز در بین مسلمان و غیر مسلمانان، جریان داشته و شارع آن را تأیید و امضا کرده‌است.<ref>[https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/sobhani/feqh/92/920829/ «درس خارج فقه آیت الله سبحانی»]، سایت مدرسه فقاهت؛ [http://vasael.ir/fa/news/4854/ «درس خارج فقه نکاح، آیت الله جوادی آملی، جلسه ۲۵»] پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل.</ref>


*روایت دیگر مرسله محمد بن حسن عطار است که در آن [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] فرموده‌اند: «الْمُؤْمِنُ أَصْدَقُ عَلَی نَفْسِهِ مِنْ سَبْعِینَ مُؤْمِناً عَلَیْهِ»<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۱۳۵.</ref>؛ سخن مؤمن دربارهٔ خودش، راست‌تر از سخن هفتاد مؤمن دربارهٔ اوست.<ref>محمدی ری شهری، ترجمه میزان الحکمه، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۳۹۳.</ref> محمدعلی انصاری به این روایت برای حجیت قاعده اقرار ایراد گرفته‌است.<ref>انصاری، الموسوعة الفقهیة، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۴۸.</ref>
*روایت دیگر مرسله محمد بن حسن عطار است که در آن [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] فرموده‌اند: «الْمُؤْمِنُ أَصْدَقُ عَلَی نَفْسِهِ مِنْ سَبْعِینَ مُؤْمِناً عَلَیْهِ»<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۱۳۵.</ref>؛ سخن مؤمن دربارهٔ خودش، راست‌تر از سخن هفتاد مؤمن دربارهٔ اوست.<ref>محمدی ری شهری، ترجمه میزان الحکمه، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۳۹۳.</ref> محمدعلی انصاری به این روایت برای حجیت قاعده اقرار ایراد گرفته‌است.<ref>انصاری، الموسوعة الفقهیة، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۴۸.</ref>
Automoderated users، confirmed، templateeditor
۱٬۸۹۰

ویرایش