confirmed، templateeditor
۱۱٬۱۲۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') |
(ویکی سازی) |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در دهههای میانی سده ۲ قمری گروه عمده اهل سنت در مقابل «[[اصحاب رای]]» که به رای فقهی خود ارج مینهادند در فقه بر پیروی «اثر» یعنی روایات حاکی از گفتار و رفتار پیامبر اسلام به همراه گفتار و رفتار صحابه و تابعین، تکیه داشته با عنوان «اصحاب اثر» نام برده میشدند.<ref>پاکتچی، «اصحاب حدیث»، ص۱۱۴</ref> تا اینکه [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] فقیه قرن دوم، در فقه، نظامی مدون و روشمند عرضه کرد و مبانی آن را در کتاب الرساله تحریر نمود. او در کتاب خود با انتقاد از فقهای پیشین اصحاب اثر، اقوال صحابه و تابعین را از تعریف سنت خارج کرد و آن را در حدیث نبوی منحصر نمود.<ref>پاکتچی، «اصحاب حدیث»، ص۱۱۸</ref> پس از او شاگردش [[احمد بن حنبل]] در مسئله [[نظریه خلق قرآن|خلق قرآن]] در برابر معتزله مقاومت کرد و در رأس اهل حدیث قرار گرفت<ref>سبحانی، جعفر، «اهل سنت»،۵۸۱</ref> او با اندکی اختلاف راه [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] را پیمود و سنّت را چنین تعریف کرد: سنت در نزد ما آثار رسول خداست و اصول سنت تمسک به آن چیزی است که اصحاب رسول خدا بر آن بودند. او دیدگاههای محدثین را دیدگاه «اهل سنت» نامید و مخالفان خود را اهل بدعت خواند و کتاب اصول السنه را تدوین نموده در پرتو حمایت متوکل خلیفه عباسی و علم و زهد خویش تاثیر قابل توجهی بر اهل سنت نهاد.<ref>فرمانیان، فرق تسنن، ۱۳۸۶ش، ص۱۹</ref> تا جایی که اهل حدیث و یا اهل سنت در پیروان ابن حنبل خلاصه گردید، و متکلمان و خردورزان و هر کس که به نوعی بر عقیده اسلامی، با خرد استدلال میکرد، از چتر اهل سنت بیرون رفت و از این اصطلاح، جز اصحاب حدیث به رهبری احمد بن حنبل چیزی به اذهان خطور نمیکرد.<ref>سبحانی، جعفر، «اهل سنت»،۵۸۱</ref> | در دهههای میانی سده ۲ قمری گروه عمده اهل سنت در مقابل «[[اصحاب رای]]» که به رای فقهی خود ارج مینهادند در فقه بر پیروی «اثر» یعنی روایات حاکی از گفتار و رفتار پیامبر اسلام به همراه گفتار و رفتار صحابه و تابعین، تکیه داشته با عنوان «اصحاب اثر» نام برده میشدند.<ref>پاکتچی، «اصحاب حدیث»، ص۱۱۴</ref> تا اینکه [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] فقیه قرن دوم، در فقه، نظامی مدون و روشمند عرضه کرد و مبانی آن را در کتاب الرساله تحریر نمود. او در کتاب خود با انتقاد از فقهای پیشین اصحاب اثر، اقوال صحابه و تابعین را از تعریف سنت خارج کرد و آن را در حدیث نبوی منحصر نمود.<ref>پاکتچی، «اصحاب حدیث»، ص۱۱۸</ref> پس از او شاگردش [[احمد بن حنبل]] در مسئله [[نظریه خلق قرآن|خلق قرآن]] در برابر معتزله مقاومت کرد و در رأس اهل حدیث قرار گرفت<ref>سبحانی، جعفر، «اهل سنت»،۵۸۱</ref> او با اندکی اختلاف راه [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] را پیمود و سنّت را چنین تعریف کرد: سنت در نزد ما آثار رسول خداست و اصول سنت تمسک به آن چیزی است که اصحاب رسول خدا بر آن بودند. او دیدگاههای محدثین را دیدگاه «اهل سنت» نامید و مخالفان خود را اهل بدعت خواند و کتاب اصول السنه را تدوین نموده در پرتو حمایت متوکل خلیفه عباسی و علم و زهد خویش تاثیر قابل توجهی بر اهل سنت نهاد.<ref>فرمانیان، فرق تسنن، ۱۳۸۶ش، ص۱۹</ref> تا جایی که اهل حدیث و یا اهل سنت در پیروان ابن حنبل خلاصه گردید، و متکلمان و خردورزان و هر کس که به نوعی بر عقیده اسلامی، با خرد استدلال میکرد، از چتر اهل سنت بیرون رفت و از این اصطلاح، جز اصحاب حدیث به رهبری احمد بن حنبل چیزی به اذهان خطور نمیکرد.<ref>سبحانی، جعفر، «اهل سنت»،۵۸۱</ref> | ||
در آغاز قرن چهارم [[ابوالحسن اشعری]] در مسجد جامع بصره از اعتزال توبه کرد و خود را پیرو احمد بن حنبل نامید و به تنظیم عقاید سنت موروث از احمد، پرداخت و همزمان با او [[ماتریدی|ابومنصور ماتریدی سمرقندی]] در مشرق جهان اسلام با برنامهای مشابه ابوالحسن اشعری ظهور کرد. این دو به مرور زمان به عنوان پیشوای اهل سنت و جماعت در علم کلام مطرح شدند.<ref>سبحانی، جعفر، «اهل سنت»، ص۵۸۱و۵۸۲</ref> | در آغاز قرن چهارم [[ابوالحسن اشعری]] در [[مسجد جامع بصره]] از [[معتزله|اعتزال]] توبه کرد و خود را پیرو [[احمد بن حنبل]] نامید و به تنظیم عقاید سنت موروث از احمد، پرداخت و همزمان با او [[ماتریدی|ابومنصور ماتریدی سمرقندی]] در مشرق جهان اسلام با برنامهای مشابه ابوالحسن اشعری ظهور کرد. این دو به مرور زمان به عنوان پیشوای اهل سنت و جماعت در علم کلام مطرح شدند.<ref>سبحانی، جعفر، «اهل سنت»، ص۵۸۱و۵۸۲</ref> | ||
==شمول اصطلاح اهل سنت و جماعت== | ==شمول اصطلاح اهل سنت و جماعت== |