Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۸۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
گرچه قاعده الواحد یک اصل فلسفی است؛ ولی برخی از فلاسفه آن را به عنوان اصلی که بر همه علوم اشراف دارد معرفی میکنند.<ref>عسگری، و خادمی، «بررسی پیشینۀ یونانی قاعدۀ الواحد و چگونگی انتقال و نقد آن در فلسفۀ اسلامی»، ص۶۱.</ref><br>مهمترین کاربرد قاعده الواحد در فلسفه، تبیین نحوه ایجاد مخلوقات از سوی خداست.<ref>پارسایی، و موسوی، «بررسی گستره براهین قاعده الواحد»، ص۴۸.</ref> براساس این قاعده فلاسفه معتقدند خدا فقط یک موجود را بدون واسطه آفریده است که همان [[عقل اول]] است و سپس عقل اول به دلیل جهات متعددی که در ذات او وجود دارد، چند موجود از جمله عقل دوم، نفس فلک اول و نیز جرم آن را ایجاد کرده و [[عقول عشره|عُقول]] بعدی هریک بر همین اساس موجوداتی را آفریدهاند که در نهایت به پیدایش جهان هستی آنگونه که هست منجر شده است.<ref>صولتی، «چگونگی صدور کثرت از وحدت بر مبنای قاعده الواحد در نزد ابن سینا و سهروردی»، ص۱۱۴.</ref> | گرچه قاعده الواحد یک اصل فلسفی است؛ ولی برخی از فلاسفه آن را به عنوان اصلی که بر همه علوم اشراف دارد معرفی میکنند.<ref>عسگری، و خادمی، «بررسی پیشینۀ یونانی قاعدۀ الواحد و چگونگی انتقال و نقد آن در فلسفۀ اسلامی»، ص۶۱.</ref><br>مهمترین کاربرد قاعده الواحد در فلسفه، تبیین نحوه ایجاد مخلوقات از سوی خداست.<ref>پارسایی، و موسوی، «بررسی گستره براهین قاعده الواحد»، ص۴۸.</ref> براساس این قاعده فلاسفه معتقدند خدا فقط یک موجود را بدون واسطه آفریده است که همان [[عقل اول]] است و سپس عقل اول به دلیل جهات متعددی که در ذات او وجود دارد، چند موجود از جمله عقل دوم، نفس فلک اول و نیز جرم آن را ایجاد کرده و [[عقول عشره|عُقول]] بعدی هریک بر همین اساس موجوداتی را آفریدهاند که در نهایت به پیدایش جهان هستی آنگونه که هست منجر شده است.<ref>صولتی، «چگونگی صدور کثرت از وحدت بر مبنای قاعده الواحد در نزد ابن سینا و سهروردی»، ص۱۱۴.</ref> | ||
فلاسفه برای اثبات تعدد قوای [[نفس]]،<ref>ابن سینا، النفس من کتاب الشفاء، ۱۳۷۹ش. ص۵۰.</ref> تغایر حس مشترک و قوه خیال،<ref>طوسی، شرح الإشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۳۵</ref> اثبات [[امکان اشرف|قاعده امکان اشرف]]،<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۳۷.</ref> [[علم فعلی خدا]] به موجودات،<ref>سبزواری، شرح منظومه السبزواری. بیتا، ص۳۳۹.</ref> ترکیب جسم از هیولی (ماده اولی که قوه و استعداد محض است) و صورت<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۴۰.</ref> و مغایرت قوای ادراکی و قوای عملی نفس انسان<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۳۹.</ref> نیز به قاعده الواحد استدلال کردهاند. <br>گفته شده نگاه عرفانی در این مساله با نگاه فلسفی متفاوت است؛ زیرا از نظر فلسفه جهات متعددی که در عقل اول وجود دارد سبب ایجاد کثرات میگردد؛ اما در عرفان «[[نفس رحمانی|نَفَس رحمانی]]» یا «[[وجود منبسط|وجود مُنبَسط]]» که صادر اول است ایجاد کننده کَثَرات نیست؛ بلکه خود در بردارنده کثرات است به گونهای که با وحدت در تعارض نیست؛ زیرا دارای وحدت سریانی است که هاضم کثرات است و در عرفان از آن به «اَحَدیت کثرت» که در مقابل احدیت ذات است یاد میشود.<ref>خالقیپور، و سعیدی، «قاعده الواحد از منظر فلسفه و عرفان اسلامی با تأکید بر آرای ابن عربی و مشائیان»، ص۵۴.</ref><br>ارجاع و استناد به قاعده الواحد محدود به فلاسفه نمانده و علمای علم اصول نیز در موارد مختلف<ref>پارسایی، و موسوی، «بررسی گستره براهین قاعده الواحد»، ص۴۸.</ref> از جمله در مبحث صحیح و اعم،<ref>پارسایی، «بررسی گستره براهین قاعده الواحد»، ص۱۴۳.</ref> حجیت عام مخصص در افراد باقیمانده،<ref>تقوی اشتهاردی، تنقیح الاصول، ۱۳۷۶ش. ص۳۳۹.</ref> استفاده لفظ در بیش از یک معنا،<ref>خمینی، تهذیب الاصول، بیتا، ص۷۱.</ref> یقین آور بودن خبر متواتر،<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۴۹.</ref> و نیز دربحث تمایز علوم و اینکه در هر علم بیش از یک غرض نمیتواند مراد باشد<ref>تقوی اشتهاردی، تنقیح الاصول، ۱۳۷۶ش. ص۱۵.</ref> از قاعده الواحد استفاده و به آن استدلال کردهاند.<br> | فلاسفه برای اثبات تعدد قوای [[نفس]]،<ref>ابن سینا، النفس من کتاب الشفاء، ۱۳۷۹ش. ص۵۰.</ref> تغایر حس مشترک و قوه خیال،<ref>طوسی، شرح الإشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۳۵</ref> اثبات [[امکان اشرف|قاعده امکان اشرف]]،<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۳۷.</ref> [[علم فعلی خدا]] به موجودات،<ref>سبزواری، شرح منظومه السبزواری. بیتا، ص۳۳۹.</ref> ترکیب جسم از هیولی (ماده اولی که قوه و استعداد محض است) و صورت<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۴۰.</ref> و مغایرت قوای ادراکی و قوای عملی نفس انسان<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۳۹.</ref> نیز به قاعده الواحد استدلال کردهاند. <br>گفته شده نگاه عرفانی در این مساله با نگاه فلسفی متفاوت است؛ زیرا از نظر فلسفه جهات متعددی که در عقل اول وجود دارد سبب ایجاد کثرات میگردد؛ اما در عرفان «[[نفس رحمانی|نَفَس رحمانی]]» یا «[[وجود منبسط|وجود مُنبَسط]]» که [[عقل اول|صادر اول]] است ایجاد کننده کَثَرات نیست؛ بلکه خود در بردارنده کثرات است به گونهای که با وحدت در تعارض نیست؛ زیرا دارای وحدت سریانی است که هاضم کثرات است و در عرفان از آن به «اَحَدیت کثرت» که در مقابل احدیت ذات است یاد میشود.<ref>خالقیپور، و سعیدی، «قاعده الواحد از منظر فلسفه و عرفان اسلامی با تأکید بر آرای ابن عربی و مشائیان»، ص۵۴.</ref><br>ارجاع و استناد به قاعده الواحد محدود به فلاسفه نمانده و علمای علم اصول نیز در موارد مختلف<ref>پارسایی، و موسوی، «بررسی گستره براهین قاعده الواحد»، ص۴۸.</ref> از جمله در مبحث صحیح و اعم،<ref>پارسایی، «بررسی گستره براهین قاعده الواحد»، ص۱۴۳.</ref> حجیت عام مخصص در افراد باقیمانده،<ref>تقوی اشتهاردی، تنقیح الاصول، ۱۳۷۶ش. ص۳۳۹.</ref> استفاده لفظ در بیش از یک معنا،<ref>خمینی، تهذیب الاصول، بیتا، ص۷۱.</ref> یقین آور بودن خبر متواتر،<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۴۹.</ref> و نیز دربحث تمایز علوم و اینکه در هر علم بیش از یک غرض نمیتواند مراد باشد<ref>تقوی اشتهاردی، تنقیح الاصول، ۱۳۷۶ش. ص۱۵.</ref> از قاعده الواحد استفاده و به آن استدلال کردهاند.<br> | ||
حتی در ادبیات نیز به قاعده الواحد استدلال شده و با ارجاع به آن، نظریهای که عامل نصب مفعولبه را هر دوی فعل و فاعل میداند نقد و رد شده است.<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۵۲.</ref><br> | حتی در ادبیات نیز به قاعده الواحد استدلال شده و با ارجاع به آن، نظریهای که عامل نصب مفعولبه را هر دوی فعل و فاعل میداند نقد و رد شده است.<ref>میری(حسینی)، «کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی»، ص۵۲.</ref><br> | ||
برخی نیز سعی کردهاند با استناد به این قاعده دلیل جدیدی بر اثبات ولایت [[اهلبیت]](علیهم السلام) اقامه کنند.<ref>فرساددوست، «اثبات ولایت اهل البیت بر تمام موجودات از طریق قاعده الواحد»، ص۱۹۴.</ref> | برخی نیز سعی کردهاند با استناد به این قاعده دلیل جدیدی بر اثبات ولایت [[اهلبیت]](علیهم السلام) اقامه کنند.<ref>فرساددوست، «اثبات ولایت اهل البیت بر تمام موجودات از طریق قاعده الواحد»، ص۱۹۴.</ref> |