بحث:قاعده الواحد
@Gholamzadeh: با سلام
- متن مدخل، به اصطلاح آخوندی است (گرچه برخی کلمات تخصصی است و سادهسازی آن کمی مشکل است).
- «میرداماد آن را از فطریات عقل سلیم و اساسیترین اصول عقلی دانسته است»؛ به چه معنا و مفهومی است؟
- «خواجه نصیرالدین طوسی چندین مسأله از مهمترین مسائل فلسفی از جمله توضیح کثرت در عالم هستی بر آن مترتب است»؛ به چه معنا و مفهومی است؟
- «ملاصدرا تصریح میکند که قاعده مورد نظر فقط در فاعل بسیطی که خالی از شروط و اضافات و آلات باشد جاری میشود»؛ به چه معنا و مفهومی است؟
- در منابع، نام ابن سینا به دو صورت حسین بن عبدالله و عبدالله آمده است.--Salar (بحث) ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۰ (+0330)
- سلام وادب وارادت وخدا قوت...نقل بر خی مطالب( گاه مهم و نو) تا این حد موجز به نظرم عدم نقلش اولویت دارد مانند: برخی نیز سعی کردهاند با استناد به این قاعده دلیل جدیدی بر اثبات ولایت اهلبیت(علیهم السلام) اقامه کنند.- ونیز این نقل قول:حتی در ادبیات نیز به قاعده الواحد استدلال شده و با ارجاع به آن، نظریهای که عامل نصب مفعولبه را هر دوی فعل و فاعل میداند نقد و رد شده است. بااحترام--Mahdi1382 (بحث) ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۸ (+0330)--Mahdi1382 (بحث) ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۰۴ (+0330)
- ارجاع کتاب (قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی) دکتر دینانی به نظرم خالی از لطف نبود.--Mahdi1382 (بحث) ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۰۴ (+0330)
چند نکته
@Gholamzadeh: سلام و عرض ادب
- شناسه ناقص است و نماینده کامل متن نیست؛ بسیاری از مطالب مهم در شناسه ذکر نشده و اصلا اشارهای هم به آنها نشده است. مثلا درباره مفاد قاعده در شناسه چیزی نیامده است.
- از اصطلاحات تخصصی زیاد استفاده شده بدون اینکه توضیح داده شود.
- عبارات طولانی نیز مزید بر علت شده و متن را سختخوان و سختفهم کرده است. در متون تخصصی و سنگین هرچقدر جملات کوتاهتر باشد، فهم متن راحتتر است.
مثلا این عبارت: «گفته شده نگاه عرفانی در این مساله با نگاه فلسفی متفاوت است؛ زیرا از نظر فلسفه جهات متعددی که در عقل اول وجود دارد سبب ایجاد کثرات میگردد؛ اما در عرفان «نَفَس رحمانی» یا «وجود مُنبَسط» که صادر اول است ایجاد کننده کَثَرات نیست؛ بلکه خود در بردارنده کثرات است به گونهای که با وحدت در تعارض نیست؛ زیرا دارای وحدت سریانی است که هاضم کثرات است و در عرفان از آن به «اَحَدیت کثرت» که در مقابل احدیت ذات است یاد میشود» هم اصطلاحات تخصصی دارد و هم جمله طولانی است و لذا عبارت ثقیل است.
- مدخل کمی طولانی است و میشود آن را کوتاهتر کرد. به عنوان نمونه مخالفت ابنعربی با قاعده، ۵-۶ خط توضیح داده شده، درحالیکه میتوان آن را در دو سه خط خلاصه کرد.
- ارجاع توضیح یک کلمه تخصصی (اندماج) به کتاب لغت صحیح نیست؛ ضمن اینکه توضیح لغوی کمکی به روشن شدن مطلب نمیکند، باید اصطلاحاً تبیین و توضیح داده شود.
- مشخصات کتابشناسی کتاب «قواعد فلسفی» آقای دینانی در منبع نیامده است؛ البته این منبع بعدا به متن اضافه شده؛ ولی به هر حال باید در منابع نیز اضافه شود.
- در لینک کردن نباید کلمات مضاف و مضاف الیه یا صفت و موصوف را به صورت تکی لینک کرد. یا لینک نکنید یا با هم لینک کنید.
- از علائم ویرایشی مانند نقطه ویرگول و ... هم خوب و به جا استفاده نشده است یا خیلی کم استفاده شده است. البته بسیاری از این موارد اصلاح شد.
- برخی عبارات نیز گزارشی نیست و از آنها تحقیق دست اول استشمام میشود مانند این عبارت: «شناخت نظر ملاصدرا درباره قاعده الواحد نیز سخت است».
- خوب است مقالات در پانویس یا منابع لینک به بیرون شوند.
- درباره قاعده الوحد اگر مقاله مناسبی یافتید میتوانید در بخش پیوند به بیرون به مخاطب معرفی کنید غیر از مقالاتی که استفاده کردهاید.
با تشکر و سپاس--رضا باذلی (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۶ (+0330)
باسلام
ضمن تشکر از زحمات نویسنده محترم:
- همانطور که دوست عزیزمان آقای باذلی اشاره فرمودند، اصطلاح «اندماج» یک اصطلاح تخصصی است که غیر از معنای لغوی آن است. به جای معنای لغوی آن در متن، تعریف تخصصی آن را ارائه دهید، در غیر این صورت، معنا را نمیرساند. منظور از اندماج، وجود حیثیات گوناگون در یک متن وجودی است که در عین وجود این حیثیات متکثر، در آن متن وجودی، تکثر و تمایز وجود ندارد. مثلاً ذات حق مشتمل بر حقایق و کمالات نامتناهی است که حضور این حقایق با بساطت ذات و یا وحدت حقیقیه ذات منافاتی ندارند.
- برخی اصطلاحات به کار رفته را اندکی در حد چند کلمه توضیح دهید. مثل حجیت عام مخصص در افراد باقیمانده، نفس رحمانی، وجود منبسط و...