confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
(تمیزکاری) |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| هجرت به = مدینه | | هجرت به = مدینه | ||
| دلیل شهرت = برادر [[امیرالمؤمنین(ع)]] و پدر [[مسلم بن عقیل|مسلم]] | | دلیل شهرت = برادر [[امیرالمؤمنین(ع)]] و پدر [[مسلم بن عقیل|مسلم]] | ||
| نقشهای برجسته = نسبشناس | | نقشهای برجسته = نسبشناس [[قبیله قریش|قریش]] | ||
| دیگر فعالیتها = | | دیگر فعالیتها = | ||
| آثار = | | آثار = | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان = نامه عقیل به [[امیرالمؤمنین(ع)]]| نقلقول = <small>ضحاک بن قیس فهری، پس از واقعه [[حکمیت]] و تفرقه یاران [[امیر مؤمنان | {{جعبه نقل قول| عنوان = نامه عقیل به [[امیرالمؤمنین(ع)]]| نقلقول = <small>ضحاک بن قیس فهری، پس از واقعه [[حکمیت]] و تفرقه یاران [[امیر مؤمنان(ع)]]، از طرف [[معاویه]] با لشکری بین سه تا چهار هزار نفر به غارت و کشتار در شهرها و روستاها و اخذ اموال حاجیان پرداخت و بعضی از حجاج را کشت، و چون حضرت(ع) از کوفیان خواست که به مقابله و دفاع برخیزند سستی نمودند. چون خبر این واقعه به عقیل رسید، نامه ای به برادرش [= امیرالمؤمنین(ع)] نوشت، که قسمتی از آن چنین است: | ||
… فأف لحیاة فی دهر جرأ علیک الضحاک! وما الضحاک [إلا] فقع بقرقر، و قدتوهمت حیث بلغنی ذلک أن شیعتک و أنصارک خذلوک، فأکتب الی یابن أمی برأیک، فان کنت الموت ترید تحملت الیک ببنی أخیک و ولد أبیک، فعشنا منک ما عشت، و متنا معک إذا مت، فو الله! ما أحب أن أبقی فی الدنیا بعدک فواقاً. و أقسم بالاعزّ الاجلّ! ان عیشا نعیشه بعدک فی الحیاة لغیر هنئ و لامرئ و لانجیع، و السلام علیک و رحمة الله و برکاته.</small> | … فأف لحیاة فی دهر جرأ علیک الضحاک! وما الضحاک [إلا] فقع بقرقر، و قدتوهمت حیث بلغنی ذلک أن شیعتک و أنصارک خذلوک، فأکتب الی یابن أمی برأیک، فان کنت الموت ترید تحملت الیک ببنی أخیک و ولد أبیک، فعشنا منک ما عشت، و متنا معک إذا مت، فو الله! ما أحب أن أبقی فی الدنیا بعدک فواقاً. و أقسم بالاعزّ الاجلّ! ان عیشا نعیشه بعدک فی الحیاة لغیر هنئ و لامرئ و لانجیع، و السلام علیک و رحمة الله و برکاته.</small> | ||
ترجمه: … اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی ست بدبخت. و چون از این امور <small>[مقصود حمله ضحاک و بیوفایی کوفیان است]</small> مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کردهاند.ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو میزی ایم تا تو میزیای، و با تو میمیریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظه ای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّ و اجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشایند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة]]، [[محمدباقر محمودی]]، ج ۵، صص ۲۰۹- ۳۰۰.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ترجمه: … اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی ست بدبخت. و چون از این امور <small>[مقصود حمله ضحاک و بیوفایی کوفیان است]</small> مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کردهاند.ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو میزی ایم تا تو میزیای، و با تو میمیریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظه ای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّ و اجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشایند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة]]، [[محمدباقر محمودی]]، ج ۵، صص ۲۰۹- ۳۰۰.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
عقیل پسر [[ابوطالب]] پسر [[عبدالمطلب]]، [[کنیه|کنیهاش]] ابویزید بود. بنا بر گزارشها، وی از حضرت علی(ع) بیست سال بزرگتر بوده<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۲۱</ref>بنابراین ده سال بعد از عام الفیل متولد شده است. مادر او نیز فاطمه بنت اسد است.<ref>ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۰</ref> | عقیل پسر [[ابوطالب]] پسر [[عبدالمطلب]]، [[کنیه|کنیهاش]] ابویزید بود. بنا بر گزارشها، وی از حضرت علی(ع) بیست سال بزرگتر بوده<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۲۱</ref>بنابراین ده سال بعد از [[عام الفیل]] متولد شده است. مادر او نیز فاطمه بنت اسد است.<ref>ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۰</ref> | ||
وی از [[علم انساب|نسبشناسان]] [[قریش]] و شخصی حاضر جواب بود که بدون اعتنا به اینکه شخص مقابلش چه جایگاهی دارد، بدو پاسخ میداد.<ref>البلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.</ref> بسیاری از قریش او را دوست نمیداشتند زیرا نسب آنها را میدانست و بدیهایشان را بازگو میکرد.<ref>ابن عبد البر٬ الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳ ٬ ص۱۰۷۸</ref> | وی از [[علم انساب|نسبشناسان]] [[قریش]] و شخصی حاضر جواب بود که بدون اعتنا به اینکه شخص مقابلش چه جایگاهی دارد، بدو پاسخ میداد.<ref>البلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.</ref> بسیاری از قریش او را دوست نمیداشتند زیرا نسب آنها را میدانست و بدیهایشان را بازگو میکرد.<ref>ابن عبد البر٬ الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳ ٬ ص۱۰۷۸</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۶: | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |