۱۶٬۹۷۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| موضوع = از زیارتنامههای [[امام حسین(ع)]] | | موضوع = از زیارتنامههای [[امام حسین(ع)]] | ||
| مأثور/غیرمأثور = | | مأثور/غیرمأثور = | ||
| صادره از = حضرت | | صادره از = حضرت مهدی (عج) | ||
| راوی =یکی از [[نواب اربعه]] | | راوی =یکی از [[نواب اربعه]] | ||
| منابع شیعی = [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] | | منابع شیعی = [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
در انتساب این زیارتنامه به [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی(عج)]] نظرات مختلفی وجود دارد. | در انتساب این زیارتنامه به [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی(عج)]] نظرات مختلفی وجود دارد. | ||
==نامگذاری== | ==نامگذاری و اهمیت== | ||
{{اصلی|ناحیه مقدسه}} | {{اصلی|ناحیه مقدسه}} | ||
ناحیه مقدسه اصطلاحی است که شیعیان، از زمان [[امام هادی علیهالسلام|امام هادی(ع)]] تا پایان [[غیبت صغرا|غیبت صغری]] برای اشاره به امام معصوم(ع) استفاده میکردند.<ref> دانشنامه امام حسین(ع)، ج۱۲، | زیارت ناحیه مقدسه، زیارتنامهای مشتمل بر مصائب امام حسین و یارانش است.<ref> محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ج۱۲، ص۲۷۱.</ref> و به همین خاطر سخنرانان و مداحان به آن زیاد استناد میکنند.<ref> محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ج۱۲، ص۲۷۱.</ref> | ||
ناحیه مقدسه اصطلاحی است که شیعیان، از زمان [[امام هادی علیهالسلام|امام هادی(ع)]] تا پایان [[غیبت صغرا|غیبت صغری]] برای اشاره به امام معصوم(ع) استفاده میکردند.<ref> محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ج۱۲، ص۲۷۱، پانویس۱.</ref> | |||
[[پرونده:فرازی از زیارت ناحیه.jpg|بندانگشتی|فرازی از زیارت ناحیه نصب شده در رواق [[حرم حضرت معصومه(س)]]]] | [[پرونده:فرازی از زیارت ناحیه.jpg|بندانگشتی|فرازی از زیارت ناحیه نصب شده در رواق [[حرم حضرت معصومه(س)]]]] | ||
[[رده:قاتلان شهدای کربلا|قاتلانشان]] | [[رده:قاتلان شهدای کربلا|قاتلانشان]] | ||
خط ۶۷: | خط ۶۹: | ||
==سند زیارت== | ==سند زیارت== | ||
این زیارت در کتاب [[المزار الکبیر (کتاب)| المزار الکبیر]] اثر [[ابنمشهدی]] (متوفای ۵۹۵ق) نقل شده است.<ref> ابنمشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۹۶-۵۱۹.</ref> او در آغاز | این زیارت در کتاب [[المزار الکبیر (کتاب)| المزار الکبیر]] اثر [[ابنمشهدی]] (متوفای ۵۹۵ق) نقل شده است.<ref> ابنمشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۹۶-۵۱۹.</ref> او در آغاز این کتاب گفته است آنچه که در این کتاب آوردم از طریق راویان ثقه به سادات متصل میشود.<ref> ابنمشهدی، المزار الکبیر، ۲۷.</ref> برخی با استناد به اینکه منظور از سادات، امامان معصوم هستند، روایات این کتاب را معتبر و صحیح می دانند هرچند که به صورت مرسل باشند.<ref>احسانیفر، «اعتبار سندی زیارتهای ناحیه مقدسه»، ص۵۳.</ref> همچنین عبارت «مما اتصلت به من ثقات الرواة إلى السادات» از توثیقات عام شمرده شده که از نظر برخی رجالیان بر وثاقت تمام راویان دلالت دارد.<ref>موسوی غریفی، قواعد الحدیث، ص۱۸۸.</ref> اما [[آیتالله خویی]] در کتاب [[معجم رجال الحدیث (کتاب)|معجم رجال الحدیث]]، اعتبار کتاب [[المزار الکبیر]] را نمیپذیرد و ابنمشهدی را مجهولالهویه میداند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۵۱.</ref> [[محمدهادی یوسفی غروی]] نیز در مستند بودن این زیارت تردید کرده است او میگوید سه نوع زیارت ناحیه متداخل وجود دارد که با هم متناسب نیستند و همچنین برخی از مطالب این زیارت با مسلّمات تاریخ و اخبار معتبر مقتل سازگاری ندارد.<ref>[http://fahimco.com/ShowArticle.aspx?ID=3803 بررسی تحلیلی سیر مقتلنگاری عاشورا]</ref> | ||
==زیارت منقول از سید مرتضی == | |||
سید بن طاووس زیارتی از [[سید مرتضی]] (متوفای۴۳۶ق) با عنوان «زیارة ثانویه بالفاظ شافیه» جزو اعمال روز عاشورا نقل کرده است.<ref>سید ابن طاووس، مصباح الزائر، ص۲۲۱.</ref> به گفته محمد احسانیفر در مقاله «اعتبار سندی زیارتهای ناحیه مقدسه»،، دوسوم زیارت ناحیه در این زیارت آمده است.<ref>احسانیفر، «اعتبار سندی زیارتهای ناحیه مقدسه»، ص۶۶.</ref> علامه مجلسی احتمال داده است که این تفاوت به دلیل اختلاف نسخ باشد یا اینکه به احتمال قویتر، سید مرتضی زیارت ناحیه را گرفته و از خود بر آن عباراتی افزوده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق ج۱۰۱، ص۳۲۸.</ref> به گفته کسی آن را به امام معصوم نسبت نداده است و با زیارت ناحیه تفاوت اساسی دارد.<ref>احسانیفر، «اعتبار سندی زیارتهای ناحیه مقدسه»، ص۶۵-۶۶.</ref> | |||
==شرحهای زیارت ناحیه== | ==شرحهای زیارت ناحیه== | ||
برای این زیارتنامه شرحهایی نوشته شده که از آن جمله است: | برای این زیارتنامه شرحهایی نوشته شده که از آن جمله است: | ||
* | * الذخیرةالباقیه، محمدجعفر شاملی شیرازی، (فارسی). | ||
* الشمس الضاحیه، جمعی از علما، (فارسی). | * الشمس الضاحیه، جمعی از علما، (فارسی). | ||
* تحفه قائمیه، شیخ محمدباقر فقیه ایمانی (فارسی). | * تحفه قائمیه، شیخ محمدباقر فقیه ایمانی (فارسی). | ||
خط ۸۹: | خط ۸۶: | ||
{{نقل قول دوقلو طبقاتی تاشو | {{نقل قول دوقلو طبقاتی تاشو | ||
|شکل بندی ستون چپ=font-size:100%; width:55% | |شکل بندی ستون چپ=font-size:100%; width:55% | ||
|عنوان =متن زیارت ناحیه مقدسه|تراز عنوان = وسط|پسزمینه عنوان = | |عنوان =متن زیارت ناحیه مقدسه|تراز عنوان = وسط|پسزمینه عنوان = خاکستری|عرض=|خط آخر= | ||
|أَلسَّلامُ عَلی ادَمَ صِفْوَةِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی شَیث وَلِی اللهِ وَ خِیرَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی إِدْریسَ الْقآئِمِ للهِ بِحُجَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی نُوح الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی هُود الْمَمْدُودِ مِنَ اللهِ بِمَعُونَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی صالِح الَّذی تَوَّجَهُ اللهُ | |أَلسَّلامُ عَلی ادَمَ صِفْوَةِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی شَیث وَلِی اللهِ وَ خِیرَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی إِدْریسَ الْقآئِمِ للهِ بِحُجَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی نُوح الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی هُود الْمَمْدُودِ مِنَ اللهِ بِمَعُونَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی صالِح الَّذی تَوَّجَهُ اللهُ بِکَرامَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی إِبْراهیمَ الَّذی حَباهُ اللهُ بِخُلَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی إِسْمعیلَ الَّذی فَداهُ اللهُ بِذِبْح عَظیم مِنْ جَنَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی إِسْحقَ الَّذی جَعَلَ اللهُ النُّبُوَّةَ فی ذُرِّیتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی یعْقُوبَ الَّذی رَدَّ اللهُ عَلَیهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی یوسُفَ الَّذی نَجّاهُ اللهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مُوسَی الَّذی فَلَقَ اللهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی هارُونَ الَّذی خَصَّهُ اللهُ بِنُبُوَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی شُعَیب الَّذی نَصَرَهُ اللهُ عَلی اُمَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی داوُدَ الَّذی تابَ اللهُ عَلَیهِ مِنْ خَطیئَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی سُلَیمانَ الَّذی ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی أَیوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی یونُسَ الَّذی أَنْجَزَ اللهُ لَهُ مَضْمُونَ عِدَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی عُزَیر الَّذی أَحْیاهُ اللهُ بَعْدَ میتَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی زَکَرِیا الصّابِرِ فی مِحْنَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی یحْیی الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ، | ||
|سلام بر آدم یارِ مخلص خدا از بینِ آفریدگانش، درود بر شیث ولی خدا و بهترینِ بندگانش، سلام بر ادریس | |سلام بر آدم یارِ مخلص خدا از بینِ آفریدگانش، درود بر شیث ولی خدا و بهترینِ بندگانش، سلام بر ادریس که برای خدا حجّتِ او را بپا داشت، درود بر نوح که دعایش قرینِ اجابت بود، سلام بر هود که کمک و یاری خدا مَدَدِ او بود، درود بر صالح که خداوند تاج کرامت بر سرش نهاد، سلام بر ابراهیم که خدا مقامِ خُلّت و رفاقت رابه او عطا نمود، درود بر اسماعیل که خداوند ذبحی عظیم از بهشت را فدای او نمود، سلام بر اسحاق که خداوند پیامبری را در نسل او قرار داد، درود بر یعقوب که خداوند به رحمت خود بینائی چشمش را به او بازگرداند، سلام بر یوسف که خداوند به عظمتِ خود او را از قعر چاه رهائی بخشید، درود بر موسی که خداوند به قدرتِ خود دریا را برایش شکافت، سلام بر هارون که خداوند پیامبری خود را به وی اختصاص داد، درود بر شعیب که خدا او را بر اُمّتش پیروز نمود، سلام بر داوود که خداوند از لغزش او درگذشت، درود بر سلیمان که بخاطر شوکتش جنّ به فرمان او درآمد، سلام بر ایوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید، درود بر یونس که خداوند به وعده خود برایش وفا نمود، سلام بر عُزَیر که خداوند او را پس از مرگش به حیات بازگردانید، درود بر زکریا که در رنج و بَلا شکیبا بود، سلام بر یحیی که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلتِ او را بالا برد، | ||
|أَلسَّلامُ عَلی عیسی رُوحِ اللهِ وَ | |أَلسَّلامُ عَلی عیسی رُوحِ اللهِ وَ کَلِمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِی بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی أَبی مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِی أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِرِّهِ وَ عَلانِیتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّفآءَ فی تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنِ الاِْ جابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنِ الاَْ ئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیتِهِ، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ سَیدِ الاَْوْصِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ خَدیجَةَ الْکُبْری، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوی، أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ زَمْزَمَ وَ الصَّفا، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ، أَلسَّلامُ عَلی خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلی غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلی شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلی قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلی ساکِنِ کَرْبَلآءَ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ ذُرِّیتُهُ الاَْزْکِیآءُ، أَلسَّلامُ عَلی یعْسُوبِ الدّینِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنازِلِ الْبَراهینِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْئِمَّةِ السّاداتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْجُیوبِ الْمُضَرَّجاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الشِّفاهِ الذّابِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الدِّمآءِ السّآئِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، أَلسَّلامُ عَلَی النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلی حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ، | ||
|درود بر عیسی روح خدا و | |درود بر عیسی روح خدا و کلمه او، سلام بر محمّد محبوبِ خدا و یار مخلص او، درود بر فرمانروای مؤمنان علی بن ابیطالب، که برادری رسول خدا به وی اختصاص یافت، سلام بر فاطمه زهراء دختر رسول الله، درود بر حسن بن علی وصی و جانشین پدرش، سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود، سلام بر آن کسی که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود، سلام بر آن کسی که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد، سلام بر آن کسی که (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست، سلام بر آن کسی که امامان از نسل اویند، سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران، سلام بر فرزند سرور جانشینان، سلام بر فرزند فاطمه زهراء، سلام بر فرزند خدیجه کبری، سلام بر فرزند سدرة المنتهی، سلام بر فرزند جنّة المأوی، سلام بر فرزند زمزم و صفا، سلام بر آن آغشته به خون، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان، سلام بر مقتولِ دشمنان، سلام بر ساکنِ کربلاء، سلام بر آن کسی که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند، سلام بر آن کسی که خاندانش پاک و مطهّرند، سلام بر پیشوای دین، سلام بر آن جایگاههای براهین و حُجَجِ الهی، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، سلام بر آن گریبانهای چاک شده، سلام بر آن لبهای خشکیده، سلام بر آن جانهای مُستأصل و ناچار، سلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده، سلام بر آن جسدهای عریان و برهنه، سلام بر آن بدنهای لاغر و نحیف، سلام بر آن خونهای جاری، سلام بر آن اعضای قطعه قطعه شده، سلام بر آن سرهای بالا رفته (بر نیزه ها)، سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانیان، | ||
|أَلسَّلامُ | |أَلسَّلامُ عَلَیک َ وَ عَلی ابآئِک َ الطّاهِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیک َ وَ عَلی أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ، أَلسَّلامُ عَلَیک َ وَ عَلی ذُرِّیتک َ النّاصِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیک َ وَ عَلَی الْمَلآئِکَةِ الْمُضاجِعینَ، أَلسَّلامُ عَلَی الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، أَلسَّلامُ عَلی أَخیهِ الْمَسْمُومِ، أَلسَّلامُ عَلی عَلِی الْکَبیرِ، أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْبْدانِ السَّلیبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُجَدَّلینَ فِی الْفَلَواتِ، أَلسَّلامُ عَلَی النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان، أَلسَّلامُ عَلَی الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَظْلُومِ بِلاناصِر، أَلسَّلامُ عَلی ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیةِ، أَلسَّلامُ عَلی صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِیةِ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنِ افْتَخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّتُهُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ اُریقَ بِالظُّلْمِ دَمُهُ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُجَرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَی الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَنْحُورِ فِی الْوَری، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُری، أَلسَّلامُ عَلَی الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْمُحامی بِلا مُعین، أَلسَّلامُ عَلَی الشَّیبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَْجْسامِ الْعارِیةِ فِی الْفَلَواتِ، تَنْهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَیهَا السِّباعُ الضّارِیاتُ، أَلسَّلامُ عَلَیک َ یا مَوْلای وَ عَلَی الْمَلآ ئِکَةِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک َ، | ||
|سلام برتو (ای حسین بن علی) و بر پدرانِ | |سلام برتو (ای حسین بن علی) و بر پدرانِ پاک و طاهِرَت، سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت، سلام بر تو و بر خاندانِ یاری دهندهات (به دین الهی)، سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت، سلام بر آن کشته مظلوم، سلام بر برادرِ مسمومش، سلام بر علی اکبر، سلام بر آن شیر خوارِ کوچک، سلام بر آن بدنهای برهنه شده، سلام بر آن خانوادهای که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند، سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابانها، سلام بر آن دور افتادگان از وطنها، سلام بر آن دفن شدگانِ بدون کفن، سلام بر آن سرهای جدا شده از بدن، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش برای خدا) و شکیبا، سلام بر آن مظلومِ بییاور، سلام بر آن جای گرفته در خاکِ پاک، سلام بر صاحبِ آن بارگاهِ عالی رتبه، سلام بر آن کسی که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید، سلام بر آن کسی که جبرئیل به او مباهات مینمود، سلام بر آن کسی که میکائیل در گهواره با او تکلّم مینمود، سلام بر آن کسی که عهد و پیمانش شکسته شد، سلام بر آن کسی که پرده حُرمَتش دریده شد، سلام برآن کسی که خونش به ظلم ریخته شد، سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد، سلام بر آنکه از جامهای نیزهها جرعه نوشید، سلام بر آن مظلومی که خونش مباح گردید، سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد، سلام بر آنکه اهل قریهها دفنش نمودند، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد، سلام بر آن مدافعِ بییاور، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاک آلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه، سلام بر آن دندانِ چوب خورده، سلام برآن سرِ بالای نیزه رفته، سلام بر آن بدنهای برهنه و عریانی که در بیابانها (ی کربلاء) گُرگهای تجاوزگر به آن دندان میآلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن میگشتند، سلام برتوای مولای من و برفرشتگانی که بر گِردِ بارگاه تو پَر میکِشند، و اطرافِ تُربتت اجتماع کردهاند، | ||
|الطّآئِفینَ | |الطّآئِفینَ بِعَرْصَتِک َ، الْوارِدینَ لِزِیارَتِک َ، أَلسَّلامُ عَلَیک َ فَإِنّی قَصَدْتُ إِلَیک َ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیک َ، أَلسَّلامُ عَلَیک َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِک َ، الْمُخْلِصِ فی وَِلایتِک َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَی اللهِ بِمَحَبَّتِک َ، الْبَریءِ مِنْ أَعْدآئِک َ، سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِک َ مَقْرُوحٌ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِک َ مَسْفُوحٌ، سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزینِ، الْوالِهِ الْمُسْتَکینِ، سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ، لَوَقاک َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیوفِ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلْحُتُوفِ، وَ جاهَدَ بَینَ یدَیک َ، وَ نَصَرَک َ عَلی مَنْ بَغی عَلَیک َ، وَ فَداک َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِک َ فِدآءٌ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ، فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُورُ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْکِینَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَیک َ، وَ تَأَسُّفاً عَلی ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّی أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ، أَشْهَدُ أَ نَّک َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوةَ، وَ اتَیتَ الزَّکوةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوانِ، وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ ما عَصَیتَهُ، وَ تَمَسَّکْتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیتَهُ، وَ خَشیتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَجَبْتَهُ، وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ، وَ دَعَوْتَ إِلَی الرَّشادِ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ الْجِهادِ، وَ کُنْتَ للهِِ طآئِعاً، وَ لِجَدِّک َ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ تابِعاً، وَ لِقَوْلِ أَبیک َ سامِعاً، وَ إِلی وَصِیةِ أَخیک َ مُسارِعاً، وَ لِعِمادِ الدّینِ رافِعاً، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً، وَ لِلطُّغاةِ مُقارِعاً، وَ لِلاُْ مَّةِ ناصِحاً، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً، وَ لِلْفُسّاقِ مُکافِحاً، وَ بِحُجَجِ اللهِ قآئِماً، وَ لِلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً، | ||
|و در آستانِ تو طواف | |و در آستانِ تو طواف میکنند، و برای زیارت تو وارد میشوند، سلام بر تو من به سوی تو رو آورده ام، و به رستگاری درپیشگاه تو امید بسته ام، سلام بر تو سلامِ آن کسی که به حُرمتِ توآشناست، و درولایت و دوستی تو مُخلص و بیریا است، و به سببِ محبّت و ولای تو به خدا تقرّب جسته، و از دشمنانت بیزار است، سلام کسیکه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یاد تو جاری است، سلام کسیکه دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است، سلام کسیکه اگر با تو درکربلاء میبود، باجانش(دربرابرِ) تیزی شمشیرها از تو محافظت مینمود، و نیمه جانش را به خاطر تو بدست مرگ میسپرد، و در رکاب تو جهاد میکرد، و تورابرعلیه ستمکاران یاری داده،جان وتن ومال وفرزندش رافدای تو مینمود، وجانش فدای جان تو، وخانوادهاش سپربلای اهل بیت تومی بود، اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت، و مُقدَّرات الهی مرا ازیاری تو بازداشت، و نبودم تا با آنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهاردشمنی کردند خصومت نمایم، (درعوض) صبح و شام بر تو مویه میکنم، وبه جای اشک برای تو خون گریه میکنم، ازروی حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائی که برتو وارد شد، تا جائی که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم، گواهی میدهم که تو نماز رابپاداشتی، وزکات دادی، وامربه معروف کردی، واز منکر وعداوت نَهی نمودی، و اطاعتِ خداکردی و نافرمانی وی ننمودی، و به خداوریسمان اوچنگ زدی تا وی را راضی نمودی، و از وی درخوف و خشیت بوده نظاره گر ِاو بودی، و او را اجابت نمودی، و سنّتهای نیکو به وجود آوردی، وآتشهای فتنه را خاموش نمودی، و دعوت به هدایت و استقامت کردی، و راههای صواب و حقّ را روشن وواضح گرداندی، ودرراه خدا بحقّ جهاد نمودی، و فرمانبردارِخداوند، و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودی، و شنوای کلام پدرت علی بودی، و پیشی گیرنده به(انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودی، و رفعت دهنده پایه شرافتِ دین، و خوار و سرکوب کننده طغیان، وکوبنده سرکشان، وخیرخواهو نصیحت گرِاُمّت بودی، در هنگامی که در شدائدِ مرگ دستوپا میزدی، و مبارزه کننده با فاسقان بودی، و قیام کننده باحُجَج و براهین الهی، و ترحُّم کننده بر اسلام و مسلمین بودی، | ||
|وَ لِلْحَقِّ ناصِراً، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً، وَ لِلدّینِ | |وَ لِلْحَقِّ ناصِراً، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً، وَ لِلدّینِ کالِئاً، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً، تَحُوطُ الْهُدی وَ تَنْصُرُهُ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ، وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ، وَ تَکُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِی مِنَ الشَّریفِ، وَ تُساوی فِی الْحُکْمِ بَینَ الْقَوِی وَ الضَّعیفِ، کُنْتَ رَبیعَ الاَْیتامِ، وَ عِصْمَةَ الاَْ نامِ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْکامِ، وَ حَلیفَ الاِْنْعامِ، سالِکاً طَرآئِقَ جَدِّک َ وَ أَبیک َ، مُشْبِهاً فِی الْوَصِیةِ لاَِخیک َ، وَفِی الذِّمَمِ، رَضِی الشِّیمِ، ظاهِرَ الْکَرَمِ، مُتَهَجِّداً فِی الظُّلَمِ، قَویمَ الطَّرآئِقِ، کَریمَ الْخَلائِقِ، عَظیمَ السَّوابِقِ، شَریفَ النَّسَبِ، مُنیفَ الْحَسَبِ، رَفیعَ الرُّتَبِ، کَثیرَ الْمَناقِبِ، مَحْمُودَ الضَّرآئِبِ، جَزیلَ الْمَواهِبِ، حَلیمٌ رَشیدٌ مُنیبٌ، جَوادٌ عَلیمٌ شَدیدٌ، إِمامٌ شَهیدٌ، أَوّاهٌ مُنیبٌ، حَبیبٌ مَهیبٌ، کُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَلَداً، وَ لِلْقُرْءانِ سَنَداً [مُنْقِذاً:خل] وَ لِلاُْ مَّةِ عَضُداً، وَ فِی الطّاعَةِ مُجْتَهِداً، حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْمیثاقِ، ناکِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ [وَ:خل[باذِلاً لِلْمَجْهُودِ، طَویلَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ، زاهِداً فِی الدُّنْیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها، ناظِراً إِلَیها بِعَینِ الْمُسْتَوْحِشینَ مِنْها، امالُک َ عَنْها مَکْفُوفَةٌ، وَ هِمَّتُک َ عَنْ زینَتِها مَصْرُوفَةٌ، وَ أَلْحاظُک َ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ، وَ رَغْبَتُک َ فِی الاْخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ، حَتّی إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ، وَ دَعَا الْغَی أَتْباعَهُ، وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّک َ قاطِنٌ، وَ لِلظّالِمینَ مُباینٌ، جَلیسُ الْبَیتِ وَ الْمِحْرابِ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذّاتِ وَ الشَّهَواتِ، تُنْکِرُ الْمُنْکَرَ بِقَلْبِک َ وَ لِسانِک َ، عَلی حَسَبِ طاقَتِک َ وَ إِمْکانِک َ، ثُمَّ اقْتَضاک َ الْعِلْمُ لِلاِْنْکارِ، وَ لَزِمَک َ [أَلْزَمَک َ:ظ]أَنْ تُجاهِدَ الْفُجّارَ، فَسِرْتَ فی أَوْلادِکَ وَ أَهالیک َ، | ||
|یاری گرِ حق بودی، در هنگام بلاء | |یاری گرِ حق بودی، در هنگام بلاء شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودی،(طریقِ) هدایت را حفظ نموده یاری مینمودی، عدل و داد را گسترش داده و وسعت میبخشیدی، دین و آئینِ الهی رایاری نموده آشکار مینمودی، یاوه گویان را (ازادامه راه) بازداشته جلوگیری میکردی، حقّ ضعیف را از قوی باز میستاندی، در قضاوت و داوری بین ضعیف و قوی برابر حُکم مینمودی، تو بهار ِسر سبز ِیتیمان بودی، نگاهبان و حافظ مردم بودی، مایه عزّت و سرافرازی اسلام، معدنِ احکام الهی، هم پیمان نیکی و احسان بودی، پوینده طریقه جدّ و پدرت و در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودی، وفادار به پیمانها، دارای سجایای پسندیده، و باجود و کَرَمِ آشکار بودی، شب زندهدار (به عبادت) در دلِ شبهای تاریک، معتدل ومیانه رو در روشها،باسجایاواخلاقِ کریمانه،دارای سوابقِ باعظمت و ارزشمند، دارای نَسَبِ شریف، وحَسَبِ والا، بادرجات ورتبههای رفیع وعالی، مناقب وفضائلِ بسیار، سِرِشتها و طبیعتهای مورد ستایش، و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودی، حلیم وصبور، هدایت شده، بازگشت کننده بسوی خدا، باجود و سخاوت دانا توانا و قاطع، پیشوای شهید، بسیار نالان و گریان در پیشگاه خداوند، محبوب و باهیبت بودی، تو برای پیامبر که درود خدا بر او و آل او باد فرزند، و برای قرآن پشتوانه{نجات دهنده}،و برای امّتِ اسلام بازوی توانا، و در طاعتِ حقّ کوشا بودی، تو حافظِ عهد و پیمانِ الهی، دوری کننده از طُرُقِ فاسقان بودی، {و} توآنچه در توان داشتی (برای اِعلاءِکلمه حقّ) بذل نمودی، دارای رکوع و سجود طولانی بودی، تو مانند کسی که از دنیا رخت برخواهد بست ازآن روگردان بودی، و مانند کسانی که ازدنیا در وحشت وهراس بسر میبرند به آن نگاه میکردی، آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا بازداشته شده، و همّت و کوششت از زیوردنیا رو گردانده بود، دیدگانت از بهجت و سرور دنیا بربسته، و اشتیاق و مِیلَت به آخرت شهره آفاق است، تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّی دراز نمود، و ظلم وسرکشی نقاب از چهره برکشید، وضلالت و گمراهی پیروان خویش را فرا خواند، با آنکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودی، و از ستمکاران فاصله گرفته بودی، و مُلازمِ منزل ومحرابِ عبادت بوده، واز لذّتها وشهوات دنیوی کناره گیر بودی، وبرحسب طاقت و تَوانَت مُنکَر را با قلب و زبانت انکار مینمودی، پس ازآن علم و دانشت اقتضای انکارِ آشکارنمود، و برتو لازم گشت [لازم نمود[بابدکاران رؤیاروی جهادکنی، بنابراین درمیان فرزندان و خانواده ات، | ||
|وَ | |وَ شیعَتِک َ وَ مَوالیک َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَقِّ وَ الْبَینَةِ، وَ دَعَوْتَ إِلَی اللهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ، وَ الطّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَیتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّغْیانِ، وَ واجَهُوک َ بِالظُّلْمِ وَ الْعُدْوانِ، فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْیعازِ لَهُمْ [الاْیعادِ إِلَیهِمْ: خل]، وَ تَأْکیدِ الْحُجَّةِ عَلَیهِمْ، فَنَکَثُوا ذِمامَک َ وَ بَیعَتَک َ، وَ أَسْخَطُوا رَبَّک َ وَ جَدَّ ک َ، وَ بَدَؤُوک َ بِالْحَرْبِ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ، وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُجّارِ، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ، مُجالِداً بِذِی الْفَقارِ، کَأَنَّک َ عَلِی الْمُخْتارُ، فَلَمّا رَأَوْک َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیرَ خآئِف وَ لاخاش، نَصَبُوا لَک َ غَوآئِلَ مَکْرِهِمْ، وَ قاتَلُوکَ بِکَیدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ، فَمَنَعُوک َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ، وَ ناجَزُوک َ الْقِتالَ، وَ عاجَلُوک َ النِّزالَ، وَ رَشَقُوک َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ، وَ بَسَطُوا إِلَیک َ أَکُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یرْعَوْا لَک َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیک َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَک َ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَک َ، وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِی الْهَبَواتِ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیاتِ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِک َ مَلآئِکَةُ السَّماواتِ، فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ، وَ أَثْخَنُوک َ بِالْجِراحِ، وَ حالُوا بَینَک َ وَ بَینَ الرَّواحِ، وَ لَمْ یبْقَ لَک َ ناصِرٌ، وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َ وَ أَوْلادِک َ، حَتّی نَکَسُوکَ عَنْ جَوادِک َ، فَهَوَیتَ إِلَی الاَْرْضِ جَریحاً، تَطَؤُک َ الْخُیولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک َ، وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُک َ وَ یمینُک َ، تُدیرُ طَرْفاً خَفِیاً إِلی رَحْلِک َ وَ بَیتِک َ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِک َ عَنْ وُلْدِک َ وَ أَهالیک َ، وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً، إِلی خِیامِک َ قاصِداً، مُحَمْحِماً باکِیاً، فَلَمّا رَأَینَ النِّسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیاً، | ||
|وپیروان ودوستانت روانه شدی، و حق ّو برهان را | |وپیروان ودوستانت روانه شدی، و حق ّو برهان را آشکار نمودی، و باحکمت و پند و اندرزِ نیکو (مردم را) بسوی خدا فراخواندی، و به برپاداری حدودِ الهی، و طاعتِ معبود امر نمودی، و از پلیدیها و سرکشی نهی فرمودی، ولی آنها به ستم و دشمنی رؤیاروی تو قرار گرفتند، پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستی پس ازآنکه(حقّ را)به آنان گوشزد نمودی [آنها رابه عذابِ الهی تهدید نمودی]، و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودی، ولی عهد و پیمان وبیعت تو را شکستند،و پروردگار تو جدّت را به خشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس توبه جهت زد و خورد و پیکار استوار شدی، ولشکریان فاجر راخُرد و آسیا نمودی، ودرگَرد وغُبار ِنبرد فرو رفتی، وچنان با ذوالفقار جنگیدی، که گویا علی مرتضی هستی، پس چون تورابا قلبی مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مکر و حیله شان را بر تو برافراشتند و از در ِنیرنگ و فساد با تو قتال نمودند، وآن ملعون لشکریانش را فرمان داد، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند، و با تو قتال نمودند، و به جنگو مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگها بسوی تو پرتاب نمودند، و برای استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتی برای تو مراعات نکردند، و از هیچ گناهی در مورد تو خودداری ننمودند، چه درکشتن آنها دوستانت را، و چه درغارت اثاثیه خیمه هایت، (باری)تو در گَرد و غُبارهای جنگ پیش تاختی، و آزار و اذیتهای فراوانی تحمّل نمودی، آنچنان که فرشتگانِ آسمانها ازصبر و شکیبائی توبه شگفت آمدند، پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخمها و جراحتها ناتوان نمودند، و راه خلاص و رفتن بر تو بستند، تاآنکه هیچ یاوری برایت نماند، ولی توحسابگر(عمل خویش برای خدا)و صبوربودی، اززنان وفرزندانت دفاع وحمایت مینمودی، تاآنکه تورااز اسبِ سواری ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح برزمین سقوط کردی، درحالیکه اسبها تورابا سُمهای خویش کوبیدند،وسرکشان باشمشیرهای تیزِشان برفرازت شدند، پیشانی تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود، پس گوشه نظری به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندی، در حالی که از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشغول بودی، اسبِ سواریات با حال نفرت شتافت، شیهه کشان و گریان، به جانبِ خیمهها رو نمود، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پای تو را خوار و زبون بدیدند، | ||
|وَ نَظَرْنَ | |وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیهِ مَلْوِیاً، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَی الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات، وَ بِالْعَویلِ داعِیات، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلی مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیفَهُ عَلی نَحْرِک َ، قابِضٌ عَلی شَیبَتِک َ بِیدِهِ، ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، وَ خَفِیتْ أَنْفاسُک َ، وَ رُفِعَ عَلَی الْقَناةِ رَأْسُک َ، وَ سُبِی أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ، وَ صُفِّدُوا فِی الْحَدیدِ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یساقُونَ فِی الْبَراری وَالْفَلَواتِ، أَیدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَی الاَْعْناقِ، یطافُ بِهِمْ فِی الاَْسْواقِ، فَالْوَیلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ، وَ هَمْلَجُوا فِی الْبَغْی وَالْعُدْوانِ، لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِوَ الِهِ مَوْتُوراً، وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً، وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ، وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ، فَنَعاک َ إِلَیهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ، قآئِلایا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ، وَ سُبِیتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ، وَ بَکی قَلْبُهُ الْمَهُولُ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْمُؤْمِنینَ، وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیینَ، | ||
|و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، از پسِ پرده ها(ی خیمه) خارج شدند،درحالی | |و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، از پسِ پرده ها(ی خیمه) خارج شدند،درحالی که گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورتها طپانچه میزدند و نقاب ازچهرهها افکنده بودند، وبه صدای بلندشیون میزدند،و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، و به سوی قتلگاه تو میشتافتند، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته، و شمشیرخویش رابرگلویت سیراب مینمود، بادستی مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد، (وبادست دیگر) باتیغِ آختهاش سر از بدنت جدا میکرد، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، نَفَسهای مبارکت درسینه پنهان شد،و سرِ مقدّست برنیزه بالارفت، اهل و عیالت چون بردِگان به اسیری رفتند، و درغُل و زنجیر آهنین بر فراز جهازِشتران دربند شدند، گرمای (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان میسوزاند، درصحراها وبیابانها کشیده میشدند، دستانشان به گَردَنها زنجیر شده، در میان بازارها گردانده میشدند،ای وای براین سرکشان گناهکار!، چه اینکه باکُشتنِ تو اسلام را کُشتند، و نماز و روزه (خدا) را بدون یاور رها نمودند، و سُنّتها و احکام(دین) راازبین برده شکستند، و پایههای ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادی)جنایت و عداوت پیش تاختند، براستی رسولِ خدا «که درود خدابر او وآل او باد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(یامظلوم واقع شد)، و کتاب خداوندِ عزّوجلّ مَتروک گردید، وآنگاه که تومقهور و مغلوب گشتی، حقّ وحقیقت موردِ خیانت واقع شد، و به فقدانِ تو تکبیرِ خدا و کلمه توحید، حرام وحلالِ دین، و تنزیل و تأویلِ قرآن جملگی ازبین رفت، و پس از تو تغییر و تبدیلِ (احکام)، کفرو اِلحاد و بیسرپرستی دین، هوی وهوس هاوگمراهیها، فتنهها و باطلها جملگی (برصفحه روزگار) ظاهر شد، پس پیکِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «که رحمتِ بیپایانِ خداوندی بر او و آلِ او باد» ایستاد، وبااشکِ ریزان خبرِ مرگِ تو را به وی داد، و اینگونه گفت که:ای رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس از تو فرزندانت به اسیری رفتند، و وقایع ناگواری به عترت و خانوادهات وارد شد، پس (از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب و پریشان گردید، و قلبِ هراسناکَش بگریست، و فرشتگان وانبیاء (بخاطر مصیبتِ تو) او راتسلیت وتعزیت گفتند، و مادرت زهراء (ازاندوهِ مصیبتِ تو) دردناک شد، و دستههای ملائکه مقرّبین در آمد و شد بودند، پدرت امیرمؤمنان راتعزیت میگفتند، مجالسِ ماتم و سوگواری برای تو در اعلاعلیین برپا شد، | ||
|وَ لَطَمَتْ | |وَ لَطَمَتْ عَلَیک َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، [وَ مَکَّةُ وَ بُنْیانُها،:خل [وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها، وَ الْبَیتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِلُّ وَ الاِْحْرامُ، أَللّهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ، أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیینَ، رَسُولِک َ إِلَی الْعالَمینَ أَجْمَعینَ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ، الْعالِمِ الْمَکینِ، عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِی عِصْمَةِ الْمُتَّقینَ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَینِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ، وَ بِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعابِدینَ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی قِبْلَةِ الاَْوّابینَ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ، وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ، وَ عَلِی بْنِ مُوسی ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِی قُدْوَةِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِی بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ، الِ طه وَ یس، وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِی الْقِیامَةِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِی الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ، وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِی الاْخِرینَ، وَانْصُرْنی عَلَی الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیدَ الْحاسِدینَ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیدِی الظّالِمینَ، وَاجْمَعْ بَینی وَ بَینَ السّادَةِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیینَ، | ||
|و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزای تو) آسمان و | |و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزای تو) آسمان و ساکنانش، بهشتها و نگهبانانش، کوهها و کوهپایهها، دریاها و ماهیانش، [شهرمکّه و پایه هایش]، فردوسها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام، و حلّ و حَرَم جملگی گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مکانِ رفیع، بر محمّد و آلِ او رحمت فرست، و مرا در زمره آنان محشور فرما، و به شفاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان، بار خدایا! من به تو توسّل میجویمای سریعترینِ حسابگران، وای بخشندهترین کَریمان، وای فرمانروای حاکمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو به سوی تمامِ جهانها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلند پیشانی میان پُر، آن دانشمندِ عالی مرتبه، یعنی علی فرمانروای مؤمنان، و به (حقِّ) فاطمه سروَرِ بانوانِ جهانیان، و به (حقِّ) حسنِ مجتبی که پاک و مبرّا و پناهگاه مُتّقین است، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گرامیترینِ شهداء، و به (حقِّ) فرزندانِ مقتولش، و خانواده مظلومش، و به (حقّ) علی بن الحسین زیورِ عابدان، و به محمّد بن علی قبله توبه کنندگان، و جعفر بن محمّد راستگوترینِ صادقان، و موسی بن جعفر آشکار کننده دلائل و براهین، و علی بن موسی یاورِ دین، و محمّد بن علی اُسوه و الگوی هدایت شوندگان، و علی بن محمّد زاهدترینِ پارسایان، و حسن بن علی وارثِ جانشینان، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان، اینکه درود فرستی بر محمّد و آلِ او، آن راستگویانِ نیکوکار، همان آلِ طه و یس، و اینکه مرا در قیامت از کسانی قرار دهی که (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافتهاند، بارخدایا! (نامِ) مرا در زُمره مسلمین نگاشته، و مرا به صالحین ملحق فرما، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهای آتیه نیکو قرار ده، و مرا بر علیه ظالمین یاری ده، و از مکرِ حسودان حفظ فرما، و (نیز) حیله حیله گران را از من برگردان، و دست ستمکاران را از من (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سرورانِ با میمنت در اعلاعِلّیین جمع بفرما، | ||
|مَعَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، | |مَعَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ، أَللّهُمَّ إِنّی اُقْسِمُ عَلَیک َ بِنَبِیک َ الْمَعْصُومِ، وَ بِحُکْمِک َ الْمَحْتُومِ، وَنَهْیک َ الْمَکْتُومِ، وَ بِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ، الْمُوَسَّدِ فی کَنَفِهِ الاِْمامُ الْمَعْصُومُ، الْمَقْتُولُ الْمَظْلُومُ، أَنْ تَکْشِفَ ما بیمِنَ الْغُمُومِ، وَ تَصْرِفَ عَنّی شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَ تُجیرَنی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ، أَللّهُمَّ جَلِّلْنی بِنِعْمَتِک َ، وَ رَضِّنی بِقَسْمِک َ، وَ تَغَمَّدْنی بِجُودِک َ وَ کَرَمِک َ، وَ باعِدْنی مِنْ مَکْرِک َ وَ نِقْمَتِک َ، أَللّهُمَّ اعْصِمْنی مِنَ الزَّلَلِ، وَ سدِّدْنی فِی الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ، وَافْسَحْ لی فی مُدَّةِ الاَْجَلِ، وَ أَعْفِنی مِنَ الاَْوْجاعِ وَالْعِلَلِ، وَ بَلِّغْنی بِمَوالِی وَ بِفَضْلِک َ أَفْضَلَ الاَْمَلِ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَاقْبَلْ تَوْبَتی، وَارْحَمْ عَبْرَتی، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی، وَ نَفِّسْ کُرْبَتی، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی، وَ أَصْلِحْ لی فی ذُرِّیتی، أَللّهُمَّ لاتَدَعْ لی فی هذَاالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمَحَلِّ الْمُکَرَّمِ ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاعَیباً إِلاّ سَتَرْتَهُ، وَ لاغَمّاً إِلاّ کَشَفْتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لاجاهاً إلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لافَساداً إِلاّ أَصْلَحْتَهُ، وَ لاأَمَلا إِلاّ بَلَّغْتَهُ، وَ لادُعآءً إِلاّ أَجَبْتَهُ، وَ لامَضیقاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ، وَ لاشَمْلا إِلاّ جَمَعْتَهُ، وَ لاأَمْراً إِلاّ أَتْمَمْتَهُ، وَ لامالا إِلاّ کَثَّرْتَهُ، وَ لاخُلْقاً إِلاّ حَسَّنْتَهُ، وَ لاإِنْفاقاً إِلاّ أَخْلَفْتَهُ، وَ لاحالا إِلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لاحَسُوداً إِلاّ قَمَعْتَهُ، وَ لاعَدُوّاً إِلاّ أَرْدَیتَهُ، وَ لاشَرّاً إِلاّ کَفَیتَهُ، وَ لامَرَضاً إِلاّ شَفَیتَهُ، وَ لابَعیداً إِلاّ أَدْنَیتَهُ، وَ لاشَعَثاً إِلاّ لَمَمْتَهُ، وَ لاسُؤالا [سُؤْلا:ظ [إِلاّ أَعْطَیتَهُ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ خَیرَ الْعاجِلَةِ، وَ ثَوابَ الاْجِلَةِ، أَللّهُمَّ أَغْنِنی بِحَلالِک َ عَنِ الْحَرامِ، وَ بِفَضْلِک َ عَنْ جَمیعِ الاَْنامِ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ عِلْماً نافِعاً، | ||
|همراه | |همراه باکسانی که برآنها اِنعام فرمودی یعنی پیامبران، و راستگویانِ درعمل و گفتار و شهداء و نیکویان، به رحمتتای مهربانترینِ مهربانان، بارخدایا! تو را سوگند میدهم به حقّ پیامبرِ معصومت، و به حقّ حُکمِ حتمی و قطعی ات، و به حقّ نهی پنهانی ات، و بحقّ این آرامگاهی که (مردم از هرطرف به جهت زیارت) بر او گِرد میآیند، و این امامِ معصومِ مقتولِ مظلوم در جانبِ آن تکیه زده، اینکه غم و غصّهها را از من بر طرف فرمائی، و شُرورِ قضا و قَدَرِ حتمی را از من برگردانی، و مرا از آتش(عذابت) که دارای بادهای سوزان است پناه دهی (و نگاهداری)، بارخدایا! مرا با نعمت خود بپوشان (یا بزرگ گردان)، و به عطایای خود راضی وخوشحال فرما، وبه جود و کَرَمَت مرا بپوشان، و از مکر و انتقام خود دورَم ساز، بارخدایا مرا از لغزش و خطا حفظ فرما، و در گفتاروکردار به راه صحیح هدایتم فرما، و در مدّت زندگی ام وسعت ده، و مرا از دردها و بیماریها عافیت بخش، و مرا به مولای و سرورانم برسان و به فضل(وکَرَمِ) خویش مرا به بالاترینِ آرزوها نائل فرما، بارخدایا بر محمّد و آلِ او رحمت فرست و توبه مرا قبول فرما، و بر اشکِ چشمم ترحّم نما، و لغزش مرا چشم پوشی فرما، و حُزن واندوه مرا زائل کن، و گناهم را برمن ببخشای، و خاندان و نسلِ مرا برایم اصلاح فرما، بارخدایا در این مشهدِ والامقام و در این محلّ گرامی، برایم وامَگُذار گناهی را مگرآنکه ببخشی، و نه عیبی را مگر آنکه مستورنمائی، و نه غم وغصّهای را مگربرطرف فرمائی، و نه رزقی را مگر گسترش دهی، ونه قدر و منزلتی را مگر باقی بداری، و نه فسادی را مگر اصلاح فرمائی، و نه آرزوئی را مگر نائل کنی، و نه دعائی را مگر اجابت فرمائی، و نه تنگنائی را مگر بگشائی، و نه هیچ پراکندگی را مگر جمع و برقرار نمائی، ونه امری را مگر تمام فرمائی، و نه مالی را مگر فراوانی بخشی، و نه خُلق و صفتی را مگر نیکوگردانی، و نه انفاقی را مگرجایگزین فرمائی، و نه حالی را مگر آباد فرمائی، و نه حسودی را مگر ذلیل نمائی، ونه دشمنی را مگر هلاک گردانی، ونه شرّی را مگر منع فرمائی، ونه بیماریی رامگرشفابخشی، و نه (امرِ) دوری را مگر نزدیک فرمائی (ودردسترسم قراردهی)، و نه تفرّق واختلالی رامگرجمع (و اصلاح)نمائی، و نه خواهشی [خواسته ای] را مگر عطا فرمائی، بارخدایا! من از تودرخواست میکنم خیرِ دنیا و ثوابِ آخرت را، بارخدایا! مرا به سبب حلالت از حرام مستغنی کن، و به فضل و احسانت از جمیع خلق بینیاز فرما، بارخدایا! از تو درخواست میکنم دانشی مفید، | ||
|وَ قَلْباً خاشِعاً، وَ یقیناً شافِیاً، وَ عَمَلا | |وَ قَلْباً خاشِعاً، وَ یقیناً شافِیاً، وَ عَمَلا زاکِیاً، وَ صَبْراً جَمیلا، وَ أَجْراً جَزیلا، أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شُکْرَ نِعْمَتِک َ عَلَی، وَ زِدْ فی إِحْسانِک َ وَ کَرَمِک َ إِلَی، وَاجْعَلْ قَوْلی فِی النّاسِ مَسْمُوعاً، وَ عَمَلی عِنْدَک َ مَرْفُوعاً، وَ أَثَری فِی الْخَیراتِ مَتْبُوعاً، وَ عَدُوّی مَقْمُوعاً، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّدالاَْخْیارِ، فی اناءِ اللَّیلِ وَ أَطْرافِ النَّهارِ، وَاکْفِنی شَرَّ الاَْشْرارِ، وَ طَهِّرْنی مِنَ الذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ، وَ أَجِرْنی مِنَ النّارِ، وَ أَحِلَّنی دارَالْقَرارِ، وَ اغْفِرْلی وَ لِجَمیعِ إِخْوانی فیک َ وَ أَخَواتِی الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.<ref>ابن المشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۹۶-۵۱۹</ref> | ||
|قلبی خاشع، یقینی سلامت بخش، عملی صالح و | |قلبی خاشع، یقینی سلامت بخش، عملی صالح و پاک، صبری زیبا، و اجری عظیم را، بارالها! شکر نعمتت بر من را روزیم کن، و احسان و کَرَمَت برمن زیاد فرما، و گفته مرا درمیان مردم شنوده نما، و عمل مرا به نزد خویش بالا بَر،و آثار باقیمانده مرا در امورِ خیر مورد پیروی قرارده، و دشمنم را خوار و ذلیل گردان، بارخدایا! بر محمّدوآلِ او که نیکانند، درتمامی لحظات شبانه روز رحمت فرست، و مرا از شرّ بَدان محفوظ بدار، و از (کثافاتِ) گناهان و سنگینی وِ زر و وَبال پاک و مُبرّا گردان، واز آتش (عذابت) پناهم ده، و در سرای جاوید وارد فرما، و (گناهانِ) مرا و تمامی خواهران و برادران مؤمنِ مرا ببخشای، به رحمتتای مهربانترین مهربانان. | ||
}}{{ | }}{{پاک کن}} | ||
==مطالعه بیشتر== | ==مطالعه بیشتر== | ||
* کاوشی در اعتبار و متن زیارت ناحیه اثر مرتضی خوشنصیب قم، انتشارات باقرالعلوم(ع)، ۱۳۹۳ش. | * کاوشی در اعتبار و متن زیارت ناحیه اثر مرتضی خوشنصیب قم، انتشارات باقرالعلوم(ع)، ۱۳۹۳ش. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۶: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابنمشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۳۷۸ش | * ابنمشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۳۷۸ش | ||
* | * احسانیفر لنگرودی، محمد، «[https://ensani.ir/fa/article/257368 اعتبار سندی زیارتهای ناحیه مقدسه]»، علوم حدیث، شماره۳۰، ۱۳۸۲ش. | ||
* انصاری قمی، ناصرالدین، مجله موعود، اسفند | * انصاری قمی، ناصرالدین، مجله موعود، شماره ۴۲، اسفند ۱۳۸۲ش. | ||
* | * خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، ۱۳۷۲ش/۱۴۱۳ق. | ||
* طبسی، نجمالدین، تا ظهور، بنیاد فرهنگی مهدی موعود، تهران، ۱۳۸۸ش. | * طبسی، نجمالدین، تا ظهور، بنیاد فرهنگی مهدی موعود، تهران، ۱۳۸۸ش. | ||
* طبسی، نجمالدین، مجله انتظار، بهار ۸۶، شماره ۲۰. | * طبسی، نجمالدین، مجله انتظار، بهار ۸۶، شماره ۲۰. | ||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق. | |||
* مجلسی، محمدباقر، بحار | *محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، قم، انتشارات دار الحدیث، ۱۳۸۸ش. | ||
*محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، قم، | |||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
ویرایش