پرش به محتوا

ولایتعهدی امام رضا(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱: خط ۱:
'''ولایتعَهدی امام رضا(ع)''' به انتصاب [[امام رضا(ع)]] به ولایتعهدی [[مأمون عباسی]] اشاره دارد که مهم‌ترین رویدادِ زندگی امام رضا نزد [[شیعه]] است. پذیرش ولایتعهدی مأمون از سوی امام، علاوه بر آنکه مسئله‌ای چالشی در تاریخ اسلام است، از نظر [[کلام امامیه|کلامی]] نیز اهمیت دارد. به گفته [[سید جعفر مرتضی عاملی]]، تاریخ‌پژوه شیعه، [[متواتر|روایت‌های متواتری]] بر رضایت نداشتن امام رضا به ولایتعهدی دلالت دارد.
'''ولایتعَهدی امام رضا(ع)''' به انتصاب [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] به ولایتعهدی [[مأمون عباسی]] اشاره دارد که مهم‌ترین رویدادِ زندگی امام رضا نزد [[شیعه]] است. پذیرش ولایتعهدی مأمون از سوی امام، علاوه بر آنکه مسئله‌ای چالشی در تاریخ اسلام است، از نظر [[کلام امامیه|کلامی]] نیز اهمیت دارد. به گفته [[سید جعفر مرتضی عاملی]]، تاریخ‌پژوه شیعه، [[تواتر|روایت‌های متواتری]] بر رضایت نداشتن امام رضا به ولایتعهدی دلالت دارد.


مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد کرد که گفته‌اند هدفش تثبیت خلافت خود بوده است. ولی امام رضا علاوه بر رد پیشنهاد مأمون، مشروعیت خلافت مأمون را زیر سؤال برد. با نپذیرفتن خلافت، مأمون با تهدید امام به قتل، او را به قبول کردن ولایتعهدی مجبور کرد. ازاین‌رو امام ناچار شد پیشنهاد مأمون را بپذیرد؛ اما شرط کرد در امور حکومتی هیچ دخالتی نکند.
مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد کرد که گفته‌اند هدفش تثبیت خلافت خود بوده است. ولی امام رضا علاوه بر رد پیشنهاد مأمون، مشروعیت خلافت مأمون را زیر سؤال برد. با نپذیرفتن خلافت، مأمون با تهدید امام به قتل، او را به قبول کردن ولایتعهدی مجبور کرد. ازاین‌رو امام ناچار شد پیشنهاد مأمون را بپذیرد؛ اما شرط کرد در امور حکومتی هیچ دخالتی نکند.


برخی از اهداف مأمون از این اقدام را چنین شمرده‌اند: ایمن شدن از خطر امام و زیر نظر گرفتن او، خاموش کردن انقلاب [[علویان|علوی‌ها]]، استفاده از امام برای مشروعیت بخشیدن به [[خلافت]] خود و راضی کردن اهل [[خراسان]]. در مقابل، برخی معتقدند [[سهل بن فضل]] نقشه ولیعهدی امام را طراحی کرد تا به وسیله آن به پادشاهی [[ایران]] برسد. با این حال می‌گویند امام(ع) توانست با سیاست‌ها و فعالیت‌های خود، آنان را از دست‌یابی به اهدافشان ناکام گذارد.
برخی از اهداف مأمون از این اقدام را چنین شمرده‌اند: ایمن شدن از خطر امام و زیر نظر گرفتن او، خاموش کردن انقلاب [[علویان|علوی‌ها]]، استفاده از امام برای مشروعیت بخشیدن به [[خلافت]] خود و راضی کردن اهل [[خراسان]]. در مقابل، برخی معتقدند [[فضل بن سهل|فضل بن سَهل]] نقشه ولیعهدی امام را طراحی کرد تا به وسیله آن به پادشاهی [[ایران]] برسد. با این حال می‌گویند امام(ع) توانست با سیاست‌ها و فعالیت‌های خود، آنان را از دست‌یابی به اهدافشان ناکام گذارد.


به دستور مأمون، امام رضا در آخر [[سال ۲۰۰ هجری قمری|سال ۲۰۰ق]] از [[مدینه]] به [[خراسان]] حرکت داده شد. مأمون مسیر حرکت را به صورتی انتخاب کرد که از شهرهای شیعه‌نشین نباشد. امام رضا در مسیر حرکت، [[حدیث سلسلةالذهب|حدیث سلسلةُ الذَهَب]] را در [[نیشابور]] بیان کرد. مأمون در [[رمضان]] سال [[سال ۲۰۱ هجری قمری|۲۰۱ق]]، مراسم ولایتعهدی امام را برگزار کرد. بدین ترتیب، مردم و کارگزاران حکومت با امام بیعت کردند. از آن پس، به دستور مأمون، [[خطبه|خطبه‌ها]] را به نام امام خواندند و به نامش سکه زدند.
به دستور مأمون، امام رضا در آخر [[سال ۲۰۰ هجری قمری|سال ۲۰۰ق]] از [[مدینه]] به [[خراسان]] حرکت داده شد. مأمون مسیر حرکت را به صورتی انتخاب کرد که از شهرهای شیعه‌نشین نباشد. امام رضا در مسیر حرکت، [[حدیث سلسلةالذهب|حدیث سلسلةُ الذَهَب]] را در [[نیشابور]] بیان کرد. مأمون در [[رمضان]] سال [[سال ۲۰۱ هجری قمری|۲۰۱ق]]، مراسم ولایتعهدی امام را برگزار کرد. بدین ترتیب، مردم و کارگزاران حکومت با امام بیعت کردند. از آن پس، به دستور مأمون، [[خطبه|خطبه‌ها]] را به نام امام خواندند و به نامش سکه زدند.
خط ۳۱: خط ۳۱:


== رویکرد امام رضا ==
== رویکرد امام رضا ==
به گفته سید جعفر مرتضی عاملی، گزارش‌هایی که بر رضایت نداشتن امام به ولایتعهدی دلالت دارد، [[تواتر|متواتر]] است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> مطابق آنچه در [[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)|کتاب مناقب]] ذکر شده،‌ [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] از بی‌نتیجه بودن ولایتعهدی خود خبر داده است.<ref>ابن‌شهر‌آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> بر اساس این گزارش، پس از پذیرش ولایتعهدی، امام در حضور [[مأمون عباسی|مأمون]] و [[سهل بن فضل]] سندی را بر ولایتعهدی خود نوشت و از جمله مسائلی که در آن بیان کرد، این بود که [[جفر|جَفْر]] و [[کتاب علی(ع)|جامعه]] برخلاف ولایتعهدی‌اش دلالت دارند.<ref>ابن‌شهر‌آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref>
به گفته سید جعفر مرتضی عاملی، گزارش‌هایی که بر رضایت نداشتن امام به ولایتعهدی دلالت دارد، [[تواتر|متواتر]] است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> مطابق آنچه در [[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)|کتاب مناقب]] ذکر شده،‌ [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] از بی‌نتیجه بودن ولایتعهدی خود خبر داده است.<ref>ابن‌شهر‌آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref> بر اساس این گزارش، پس از پذیرش ولایتعهدی، امام در حضور [[مأمون عباسی|مأمون]] و فضل بن سهل، سندی را بر ولایتعهدی خود نوشت و از جمله مسائلی که در آن بیان کرد، این بود که [[جفر|جَفْر]] و [[کتاب علی(ع)|جامعه]] برخلاف ولایتعهدی‌اش دلالت دارند.<ref>ابن‌شهر‌آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۵.</ref>


مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد داد؛ ولی امام رضا  از پذیرش آن خودداری کرد و گفت: «اگر خدا خلافت را به تو داده، روا نیست آن را به دیگری بدهی و اگر خلافت را به تو نداده، چگونه چیزی را که برای تو نیست به دیگری می‌بخشی؟»<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۹.</ref> محققان معتقدند این پاسخ امام(ع) اساس مشروعیت خلافت مأمون را زیر سوال برد.<ref>درخشه، حسینی فائق، «سیره سیاسی امام رضا(ع) در برخورد با حکومت جور»، ص۲۱.</ref> سید جعفر مرتضی معتقد است اساساً مأمون در پیشنهاد خلافت به امام رضا(ع) جدیتی نداشت و این پیشنهاد او تلاشی برای تثبیت خلافت خود بوده است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> فضل بن سهل نیز از اینکه مأمون خلافت را از خود برمی‌داشت و امام نیز آن را نمی‌پذیرفت، اظهار تعجب می‌کرد که خلافت به چه اندازه تباه شده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۰؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۱.</ref>
مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد داد؛ ولی امام رضا  از پذیرش آن خودداری کرد و گفت: «اگر خدا خلافت را به تو داده، روا نیست آن را به دیگری بدهی و اگر خلافت را به تو نداده، چگونه چیزی را که برای تو نیست به دیگری می‌بخشی؟»<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۹.</ref> محققان معتقدند این پاسخ امام(ع) اساس مشروعیت خلافت مأمون را زیر سوال برد.<ref>درخشه، حسینی فائق، «سیره سیاسی امام رضا(ع) در برخورد با حکومت جور»، ص۲۱.</ref> سید جعفر مرتضی معتقد است اساساً مأمون در پیشنهاد خلافت به امام رضا(ع) جدیتی نداشت و این پیشنهاد او تلاشی برای تثبیت خلافت خود بوده است.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۶ق، ص۲۸۶.</ref> فضل بن سهل نیز از اینکه مأمون خلافت را از خود برمی‌داشت و امام نیز آن را نمی‌پذیرفت، اظهار تعجب می‌کرد که خلافت به چه اندازه تباه شده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۰؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۴۱.</ref>