کاربر ناشناس
تحف العقول (کتاب): تفاوت میان نسخهها
←جایگاه کتاب
جز (←پیوند به بیرون: تمیزکاری) |
imported>M.bahrami |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
تحفالعقول در قرون اخیر همواره مورد توجه علمای [[شیعه]] بوده تا آنجا که [[قطیفی]] آن را بینظیر خوانده است.<ref>ر.ک: شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۳۸۳.</ref> در کتابهای حدیثی و فقهی از آن نقل قول کردهاند.<ref>ر.ک: مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص۲۹؛ بحرانی، الحدائق النّاضرة، ج۲۵، ص۱۸۰؛ نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۱، ص۱۸۷.</ref> | تحفالعقول در قرون اخیر همواره مورد توجه علمای [[شیعه]] بوده تا آنجا که [[قطیفی]] آن را بینظیر خوانده است.<ref>ر.ک: شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۳۸۳.</ref> در کتابهای حدیثی و فقهی از آن نقل قول کردهاند.<ref>ر.ک: مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص۲۹؛ بحرانی، الحدائق النّاضرة، ج۲۵، ص۱۸۰؛ نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۱، ص۱۸۷.</ref> | ||
در عین حال، آنچه مایه خردهگیری و در برخی موارد نامعتبر دانستن مندرجات تحفالعقول از سوی علمای شیعه شده، [[حدیث مرسل|ارسال اسنادِ احادیث]] آن است. البته خودِ [[ابن شعبه حرانی|ابنشعبه]] به این موضوع توجه داشته و در مقدمه نوشته که سلسله سندِ بیشتر احادیث کتاب را | در عین حال، آنچه مایه خردهگیری و در برخی موارد نامعتبر دانستن مندرجات تحفالعقول از سوی علمای شیعه شده، [[حدیث مرسل|ارسال اسنادِ احادیث]] آن است. البته خودِ [[ابن شعبه حرانی|ابنشعبه]] به این موضوع توجه داشته و در مقدمه نوشته که سلسله سندِ بیشتر احادیث کتاب را شنیده و میدانسته، ولی در تألیف کتاب برای رعایت ایجاز و نیز به این سبب که بیشتر این کلمات و سخنان از زمره آموزشها و حکمتهایی است که خود گواه درستی خود هستند و به این دلیل که آنها را برای شیعیان فراهم کرده است که تسلیم اماماناند، از ذکر اسناد احادیث کتاب اجتناب کرده است. | ||
[[آیت الله خوئی]] ضمن اعتراف به فضل و ورع و ممدوح بودن [[ابن شعبه حرانی|حرّانی]]، کتاب وی را به دلیل [[حدیث مرسل|مُرسل]] بودن احادیث آن، فاقد اعتبار دانسته و در هیچ یک از احکام شرعی، استناد به روایات تحفالعقول را جایز نشمرده است.<ref>ر.ک: توحیدی، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۵؛ ص۹؛ ر.ک: معلم، اصول علمالرجال، ص۲۷۴ـ۲۷۷.</ref> | [[آیت الله خوئی]] ضمن اعتراف به فضل و ورع و ممدوح بودن [[ابن شعبه حرانی|حرّانی]]، کتاب وی را به دلیل [[حدیث مرسل|مُرسل]] بودن احادیث آن، فاقد اعتبار دانسته و در هیچ یک از احکام شرعی، استناد به روایات تحفالعقول را جایز نشمرده است.<ref>ر.ک: توحیدی، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۵؛ ص۹؛ ر.ک: معلم، اصول علمالرجال، ص۲۷۴ـ۲۷۷.</ref> |