پرش به محتوا

آیه ۶۹ سوره انبیاء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
| آیات مرتبط= آیه ۲۴ [[سوره عنکبوت]] و آیه ۹۷ [[سوره صافات]]  
| آیات مرتبط= آیه ۲۴ [[سوره عنکبوت]] و آیه ۹۷ [[سوره صافات]]  
}}
}}
'''آیه ۶۹ [[سوره انبیاء]]''' درباره فرمان [[خدا|الهی]] بر سرد شدن آتشی است که [[نمرود]] برای سوزاندن [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] فراهم کرده بود. در [[حدیث|حدیثی]] نقل شده که طی این فرمان، آتش نمرود تبدیل به گلستان شد. برخی [[تفسیر قرآن|مفسرین]] خطاب به آتش را در عبارت «قلنا یا نار..»، خطابی تکوینی به معنی «جعلنا النار..» دانسته‌اند؛ یعنی ما آتش را سرد و سالم گردانیدیم.<br>
'''آیه ۶۹ سوره انبیاء''' درباره فرمان الهی بر سرد شدن آتشی است که [[نمرود]] برای سوزاندن [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] فراهم کرده بود. در [[حدیث|حدیثی]] نقل شده که طی این فرمان، آتش نمرود تبدیل به گلستان شد. برخی [[تفسیر قرآن|مفسران]] خطاب به آتش را در عبارت «قلنا یا نار..»، خطابی تکوینی دانسته‌اند؛ یعنی ما آتش را سرد و سالم گردانیدیم.
 
طبق نقل حدیثی، هنگام به آتش انداختن ابراهیم، [[جبرئیل]] از او پرسید آیا نیاز به کمک داری؟ ابراهیم از او یاری نخواست و فرمود: همین‌که خدا از حالم آگاه است برایم کافی است.
طبق نقل حدیثی، هنگام به آتش انداختن ابراهیم، [[جبرئیل]] از او پرسید آیا نیاز به کمک داری؟ ابراهیم از او یاری نخواست و فرمود: همین‌که خدا از حالم آگاه است برایم کافی است.


خط ۲۹: خط ۳۰:
}}
}}
==معرفی==
==معرفی==
آیه ۶۹ [[سوره انبیاء|سوره انبیا]] اشاره به اعجاز الهی در نجات [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] از آتش [[نمرود]] دارد؛ در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] آمده است، پس از اینکه بت‌پرستان در مقابل استدلال منطقی ابراهیم درباره پرستش بتها محکوم شدند، لجاجت و تعصب آنها مانع از پذیرش حق شد و تصمیم به سوزاندن ابراهیم گرفتند. آنان آتش بزرگی فراهم کردند و ابراهیم را با منجنیق در آن افکندند. اما خدایی که همه چیز به فرمان اوست، اراده کرد که بنده‌اش سالم بماند؛ پس به آتش گفت که برای ابراهیم سرد و سلامت باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۱۳، ص۴۴۳-۴۴۶.</ref> در پی این فرمان، آتش چنان سرد شد که دندان‌های ابراهیم از شدت سرما به هم می‌خورد و اگر تعبیر به «سلاما» نبود، جان ابراهیم از سرما به خطر می‌‏افتاد!<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۱۳، ص۴۴۶.</ref> و در [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] نقل است که آتش [[نمرود]] تبدیل به گلستان زیبایی شد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۲۴.</ref>
آیه ۶۹ [[سوره انبیاء|سوره انبیا]] اشاره به اعجاز الهی در نجات [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] از آتش [[نمرود]] دارد؛ در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] آمده است، پس از اینکه بت‌پرستان در مقابل استدلال منطقی ابراهیم درباره پرستش بت‌ها محکوم شدند، لجاجت و تعصب آنها مانع از پذیرش حق شد و تصمیم به سوزاندن ابراهیم گرفتند. آنان آتش بزرگی فراهم کردند و ابراهیم را با منجنیق در آن افکندند. اما خدایی که همه چیز به فرمان اوست، اراده کرد که بنده‌اش سالم بماند؛ پس به آتش گفت که برای ابراهیم سرد و سلامت باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۱۳، ص۴۴۳-۴۴۶.</ref> در پی این فرمان، آتش چنان سرد شد که دندان‌های ابراهیم از شدت سرما به هم می‌خورد و اگر تعبیر به «سلاما» نبود، جان ابراهیم از سرما به خطر می‌‏افتاد<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۱۳، ص۴۴۶.</ref> و در [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] نقل است که آتش [[نمرود]] تبدیل به گلستان زیبایی شد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۲۴.</ref>


==چگونگی خطاب به آتش==
==چگونگی خطاب به آتش==
به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|شیخ طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر مجمع البیان]]، در عبارت «قلنا یا نار...»، مخاطب آتشی است که جامد است و صلاحیت خطاب را ندارد؛ پس این خطاب بمعنی «جعل» است؛ یعنی «جعلنا النار بردا و سلاما» (ما آتش را سرد و سالم گردانیدیم)؛ مثل فرمان «کُونُوا قِرَدَةً» دربارهٔ [[اصحاب سبت|أصحاب سبت]]، یعنی «جعلناهم قردة» (آنها را میمون گردانیدیم).<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۸۷.</ref> اما [[سید عبدالحسین طیب]] صاحب [[اطیب البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر اطیب البیان]] معتقد است، اصل خطاب به جوامد ایرادی ندارد؛ زیرا طبق آیه «إِنْ مِن شَیءٍ إِلّا یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لکِن لا تَفقَهُونَ تَسبِیحَهُم»<ref>سوره اسراء، آیه۴۶.</ref> تمام موجودات دارای عقل و شعورند، همانطور که در قرآن، زنبور<ref>سوره نحل، آیه۷۰.</ref> و هدهد<ref>سوره نمل، آیه۷.</ref> نیز مورد خطاب واقع شده‌اند.<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۹، ص۲۰۷.</ref>
به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|شیخ طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر مجمع البیان]]، در عبارت «قلنا یا نار...»، مخاطب آتشی است که جامد است و صلاحیت خطاب را ندارد؛ پس این خطاب بمعنی «جعل» است؛ یعنی «جعلنا النار بردا و سلاما» (ما آتش را سرد و سالم گردانیدیم)؛ مثل فرمان «کُونُوا قِرَدَةً» دربارهٔ [[اصحاب سبت|أصحاب سبت]]، یعنی «جعلناهم قردة» (آنها را میمون گردانیدیم).<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۸۷.</ref> اما [[سید عبدالحسین طیب]] نویسنده [[اطیب البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر اطیب البیان]] معتقد است، اصل خطاب به جوامد ایرادی ندارد؛ زیرا طبق آیه «إِنْ مِن شَیءٍ إِلّا یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لکِن لا تَفقَهُونَ تَسبِیحَهُم»<ref>سوره اسراء، آیه۴۶.</ref> تمام موجودات دارای عقل و شعورند، همانطور که در قرآن، زنبور<ref>سوره نحل، آیه۷۰.</ref> و هدهد<ref>سوره نمل، آیه۷.</ref> نیز مورد خطاب واقع شده‌اند.<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۹، ص۲۰۷.</ref>


==یاری فرشتگان به ابراهیم==
==یاری فرشتگان به ابراهیم==
برخی کتابهای تفسیری [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] نقل کرده‌اند، هنگامی‌که ابراهیم را در منجنیق گذاشتند و خواستند در آتش بی‌افکنند، آسمان، زمین و [[فرشته|فرشتگان]] از [[خدا|خداوند]] تقاضا کردند که ابراهیم را حفظ کند.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۴۵؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۲، ص۱۵۸؛ بغوی، معالم التنزیل، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۲۹۴.</ref>
برخی کتاب‌های تفسیری [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] نقل کرده‌اند، هنگامی‌که ابراهیم را در منجنیق گذاشتند و خواستند در آتش بی‌افکنند، آسمان، زمین و [[فرشته|فرشتگان]] از [[خدا|خداوند]] تقاضا کردند که ابراهیم را حفظ کند.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۴۵؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۲، ص۱۵۸؛ بغوی، معالم التنزیل، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۲۹۴.</ref>
همچنین نقل شده است که [[جبرئیل]] به ملاقات ابراهیم(ع) آمد و گفت: «آیا نیازی داری تا کمکت کنم»؟ ابراهیم گفت: «اَمّا اِلَیک فَلا» (اما به تو، نه)! در این هنگام جبرئیل به او پیشنهاد کرد که نیازت را از خدا بخواه. ابراهیم پاسخ داد: «حَسبی مِن سُؤالی عِلمُه بِحالی» (همین اندازه که او از حال من آگاه است کافی است).<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، دارالفکر، ج۵، ص۴۹۸؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۹، ص۲۰۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۱۳، ص۴۴۵.</ref>محی الدین عربی،  سخن ابراهیم(ع) (حَسبی مِن سُؤالی عِلمُه بِحالی) را نشانه [[توکل]] او و مضمونش را بیانگر علم [[خدا|خداوند]] به موجودات دانسته که در آیات ۵۹ و ۶۰ سوره فرقان ( «وَكَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا *الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ... و همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است. آن خدایی که آسمانها و زمین و هر چه در بین آنهاست همه را در شش روز بیافرید».) به آن اشاره شده است. <ref>ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۸۳.
همچنین نقل شده است که [[جبرئیل]] به ملاقات ابراهیم(ع) آمد و گفت: «آیا نیازی داری تا کمکت کنم»؟ ابراهیم گفت: «اَمّا اِلَیک فَلا» (اما به تو، نه)! در این هنگام جبرئیل به او پیشنهاد کرد که نیازت را از خدا بخواه. ابراهیم پاسخ داد: «حَسبی مِن سُؤالی عِلمُه بِحالی» (همین اندازه که او از حال من آگاه است کافی است).<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، دارالفکر، ج۵، ص۴۹۸؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۹، ص۲۰۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۱۳، ص۴۴۵.</ref>محی‌الدین عربی،  سخن ابراهیم(ع) (حَسبی مِن سُؤالی عِلمُه بِحالی) را نشانه [[توکل]] او و مضمونش را بیانگر علم خداوند به موجودات دانسته که در آیات ۵۹ و ۶۰ سوره فرقان ( «وَكَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا *الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ... و همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است. آن خدایی که آسمان‌ها و زمین و هر چه در بین آنهاست همه را در شش روز بیافرید».) به آن اشاره شده است. <ref>ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۸۳.
</ref> دربرخی  منابع در ادامه سخن ابراهیم که به جبرئیل گفت: «اما الیک فلا» جمله حسبي الله و نعم الوكيل نیز نقل شده است. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۱، ص۱۵۶</ref>هم‌چنین گفته شده نخستین سخن ابراهیم(ع) پس از پرتاب شدن درآتش این بود «حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ». <ref>الشوکانی، فتح القدير للشوكاني، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۴۹۰.</ref>
</ref> در برخی منابع در ادامه سخن ابراهیم که به جبرئیل گفت: «اما الیک فلا» جمله حسبي الله و نعم الوكيل نیز نقل شده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۱، ص۱۵۶</ref>همچنین گفته شده نخستین سخن ابراهیم(ع) پس از پرتاب شدن در آتش این بود «حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ».<ref>الشوکانی، فتح القدير للشوكاني، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۴۹۰.</ref>


==پانویس==
==پانویس==