پرش به محتوا

علم ذاتی خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '{{پانویس|۲}}' به '{{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۸: خط ۸:
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
علم ذاتی خداوند در مقابل [[علم فعلی خداوند|علم فعلی]]، به معنای علم [[خداوند]] به ذات خویش و به اشیاء در مرتبه ذات و قبل از ایجاد آنها است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۴۶.</ref> علم از [[صفات ذات]] در مقابل [[صفات فعل]] است.<ref>سبحانی، محاضرات، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۸۶.</ref> صفات ذات، صفاتی هستند که عین ذات [[الله|حق تعالی]] هستند<ref>لاهیجی، شوارق الالهام، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۳۰۸.</ref> و از مقام ذات انتزاع می‌شوند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۴۶۱.</ref>
علم ذاتی خداوند در مقابل [[علم فعلی خداوند|علم فعلی]]، به معنای علم [[خداوند]] به ذات خویش و به اشیاء در مرتبه ذات و قبل از ایجاد آنها است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۴۶.</ref> علم از [[صفات ذات]] در مقابل [[صفات فعل]] است.<ref>سبحانی، محاضرات، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۸۶.</ref> صفات ذات، صفاتی هستند که عین ذات [[الله|حق تعالی]] هستند<ref>لاهیجی، شوارق الالهام، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۳۰۸.</ref> و از مقام ذات انتزاع می‌شوند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۴۶۱.</ref>
واژه «علم» معانی مختلفی دارد<ref>سروش، علم چیست،فلسفه چیست؟، ۱۳۹۳ش، ص۱.</ref> و منظور از علم در بحث «علم ذاتی خداوند» مطلق ادراک، اعم از حصولی{{یادداشت|علم، به علم حصولی و علم حضوری تقسیم می‌شود. علم حصولی عبارت است از: حصول صورت معلوم در نزد عالم و علم حضوری، حضور خود معلوم به وجود خارجی در نزد عالم است. علم نفس به خودش و به صفات و افعالش، از نوع علم حضوری به شمار می‌رود.(مظفر، المنطق، ۱۳۸۸ش، ص۱۳.)}} و حضوری است.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.</ref>
واژه «علم» معانی مختلفی دارد<ref>سروش، علم چیست،فلسفه چیست؟، ۱۳۹۳ش، ص۱.</ref> و منظور از علم در بحث «علم ذاتی خداوند» مطلق ادراک، اعم از حصولی{{یاد|علم، به علم حصولی و علم حضوری تقسیم می‌شود. علم حصولی عبارت است از: حصول صورت معلوم در نزد عالم و علم حضوری، حضور خود معلوم به وجود خارجی در نزد عالم است. علم نفس به خودش و به صفات و افعالش، از نوع علم حضوری به شمار می‌رود.(مظفر، المنطق، ۱۳۸۸ش، ص۱۳.)}} و حضوری است.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.</ref>


[[فلسفه|فلاسفه]]، مفهوم «علم» را بدیهی و بی‌نیاز از تعریف می‌دانند.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۹.</ref>[[ملاصدرا]] تعریف آن را براساس الفاظ مترادف و صرفا برای تنبه به ذهن، ممکن دانسته<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۸.</ref>و معتقد است که علم از سنخ وجود<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۸.</ref>و حقیقتی مجرد{{یادداشت|مجرد، در اصطلاح فلسفی در مقابل مادی، به موجودی گفته می‌شود که عاری از خواص اشیاء مادی و جسمانی مانند: بُعد، شکل، رنگ و جرم است.(مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۳.)}} از ماده است<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۹۴.</ref>که در وجود یا ذات مجرد دیگری مانند نَفْسْ حضور می‌یابد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۱۵۸؛طباطبایی، بدایة الحکمة، ۱۴۳۳ق، ص۱۳۸.</ref>
[[فلسفه|فلاسفه]]، مفهوم «علم» را بدیهی و بی‌نیاز از تعریف می‌دانند.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۹.</ref>[[ملاصدرا]] تعریف آن را براساس الفاظ مترادف و صرفا برای تنبه به ذهن، ممکن دانسته<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۸.</ref>و معتقد است که علم از سنخ وجود<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۸.</ref>و حقیقتی مجرد{{یاد|مجرد، در اصطلاح فلسفی در مقابل مادی، به موجودی گفته می‌شود که عاری از خواص اشیاء مادی و جسمانی مانند: بُعد، شکل، رنگ و جرم است.(مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۳.)}} از ماده است<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۹۴.</ref>که در وجود یا ذات مجرد دیگری مانند نَفْسْ حضور می‌یابد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۱۵۸؛طباطبایی، بدایة الحکمة، ۱۴۳۳ق، ص۱۳۸.</ref>


بنا به گفتهٔ [[آیت الله سبحانی]]، الهی‌دانان بر این که «علم» یکی از [[صفات ذاتی]] و کمالی خداوند است، اتفاق نظر دارند و اختلاف فقط در حدود علم الهی و کیفیت آن است.<ref>سبحانی، المحاضرات، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.</ref>
بنا به گفتهٔ [[آیت الله سبحانی]]، الهی‌دانان بر این که «علم» یکی از [[صفات ذاتی]] و کمالی خداوند است، اتفاق نظر دارند و اختلاف فقط در حدود علم الهی و کیفیت آن است.<ref>سبحانی، المحاضرات، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.</ref>


==پیشینه تاریخی بحث==
==پیشینه تاریخی بحث==
نخستین فیلسوفی که در باب علم [[خداوند]] به موجودات پیش از ایجاد آنها اظهار نظر کرده، [[افلاطون]] در قرن پنجم قبل از میلاد است.<ref>حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹.</ref> او معتقد بود که علم خداوند به اشیاء از طریق علم او به «مُثُل»{{یادداشت|«مُثُل» در نظر افلاطون، کلیات عینی مستقل و غیر قابل تغییری که در یک عالم متعالی و جدای از اشیاء محسوس هستند و اشیاء محسوس روگرفتی از این واقعیات کلی‌اند.(کاپلستون، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۹۶.)}} صورت می‌گیرد و خداوند این اشیاء را بر طبق الگوی صُور موجود در «عالم مثال» می‌سازد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۱۹.</ref>
نخستین فیلسوفی که در باب علم [[خداوند]] به موجودات پیش از ایجاد آنها اظهار نظر کرده، [[افلاطون]] در قرن پنجم قبل از میلاد است.<ref>حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹.</ref> او معتقد بود که علم خداوند به اشیاء از طریق علم او به «مُثُل»{{یاد|«مُثُل» در نظر افلاطون، کلیات عینی مستقل و غیر قابل تغییری که در یک عالم متعالی و جدای از اشیاء محسوس هستند و اشیاء محسوس روگرفتی از این واقعیات کلی‌اند.(کاپلستون، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۹۶.)}} صورت می‌گیرد و خداوند این اشیاء را بر طبق الگوی صُور موجود در «عالم مثال» می‌سازد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۱۹.</ref>


بعد از افلاطون، [[ارسطو]] به بحث درباره علم الهی پرداخته است.<ref>حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹.</ref> در نظر ارسطو، فعالیت خدا(محرک نامتحرک) به حکم آن که غیر مادی است، باید روحانی و عقلانی باشد؛ یعنی فعالیت خدا فکر است<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱،ص۳۶۱.</ref> امّا متعلق فکر او باید بهتر از همه متعلقات ممکن باشد و مستلزم تغییر نباشد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱،ص۳۶۱.</ref>در نظر او، خدا نمی‌تواند خارج از خود هیچ متعلقی برای فکر کردن داشته باشد؛ زیرا معنی این سخن آن است که او غایتی خارج از خود دارد، بنابراین خدا فقط به ذات خودش علم دارد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱،ص۳۶۱.</ref>
بعد از افلاطون، [[ارسطو]] به بحث درباره علم الهی پرداخته است.<ref>حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹.</ref> در نظر ارسطو، فعالیت خدا(محرک نامتحرک) به حکم آن که غیر مادی است، باید روحانی و عقلانی باشد؛ یعنی فعالیت خدا فکر است<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱،ص۳۶۱.</ref> امّا متعلق فکر او باید بهتر از همه متعلقات ممکن باشد و مستلزم تغییر نباشد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱،ص۳۶۱.</ref>در نظر او، خدا نمی‌تواند خارج از خود هیچ متعلقی برای فکر کردن داشته باشد؛ زیرا معنی این سخن آن است که او غایتی خارج از خود دارد، بنابراین خدا فقط به ذات خودش علم دارد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱،ص۳۶۱.</ref>
خط ۲۲: خط ۲۲:


==جایگاه و مقام بحث==
==جایگاه و مقام بحث==
[[آیت الله مصباح یزدی]]، بحث درباره علم خداوند را یکی از دشوارترین مباحث در [[فلسفه]] و [[کلام]] می‌داند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۷۱.</ref> این مبحث، در فلسفه در بخش [[الهیات]] به معنی الاخص{{یادداشت|الهیات به معنی الاخص، بخشی از فلسفه است که موضوع آن، شناخت حق تعالی، صفات و افعال او است.(مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۵، ص۴۷۰.)}} مطرح شده است.<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۱۴۳۷ق، ج۲، </ref> [[ابن سینا]] در فصل ششم از مقاله هشتم [[الهیات شفا]] به بررسی علم ذاتی خداوند پرداخته است<ref>ابن سینا، الالهیات شفا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۸۰.</ref>و در نمط چهارم کتاب [[الاشارات و التنبیهات]]، در «اشاره ۲۸» به اثبات علم خداوند،<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۶۵.</ref> در نمط هفتم در «تنبیه ۱۳» به بیان علم او به ذات خویش<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۹۸.</ref> و در «اشاره ۱۵» از همین نمط به بیان علم خداوند به جمیع موجودات و کیفیت آن، پرداخته است.<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۹۹.</ref>[[ملاصدرا]] در «موقِف سوم» از «سَفر سوم» [[اسفار اربعه]] به اثبات علم حق تعالی به ذاتش و علم او به موجودات خارج از ذاتش پرداخته است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۴۹.</ref>[[علامه طباطبایی]] در کتاب‌های [[بدایة الحکمة]] و [[نهایة الحکمة]]، علم ذاتی خداوند را بعد از اثبات وجود خداوند و ذیل عنوان «علم واجب» بررسی کرده است<ref>طباطبایی، بدایة الحکمة، ۱۴۳۳ق، ص۱۶۳؛طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۳۵۰.</ref>و در مقاله چهاردهم از کتاب [[اصول فلسفه و روش رئالیسم]] ذیل عنوان «خدای هستی همهٔ کمالات را دارد» به اثبات و بیان علم ذاتی خداوند پرداخته است.<ref> مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۱۷۱.</ref>مبحث علم ذاتی خداوند در کتاب‌های کلامی در ذیل عنوان [[صفات ذات|صفات ذاتی]] خداوند مورد بحث واقع شده است.<ref>طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۲؛لاهیجی، شوارق الالهام، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۱۱۹؛ایجی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۶۴.</ref>
[[آیت الله مصباح یزدی]]، بحث درباره علم خداوند را یکی از دشوارترین مباحث در [[فلسفه]] و [[کلام]] می‌داند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۷۱.</ref> این مبحث، در فلسفه در بخش [[الهیات]] به معنی الاخص{{یاد|الهیات به معنی الاخص، بخشی از فلسفه است که موضوع آن، شناخت حق تعالی، صفات و افعال او است.(مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۵، ص۴۷۰.)}} مطرح شده است.<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۱۴۳۷ق، ج۲، </ref> [[ابن سینا]] در فصل ششم از مقاله هشتم [[الهیات شفا]] به بررسی علم ذاتی خداوند پرداخته است<ref>ابن سینا، الالهیات شفا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۸۰.</ref>و در نمط چهارم کتاب [[الاشارات و التنبیهات]]، در «اشاره ۲۸» به اثبات علم خداوند،<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۶۵.</ref> در نمط هفتم در «تنبیه ۱۳» به بیان علم او به ذات خویش<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۹۸.</ref> و در «اشاره ۱۵» از همین نمط به بیان علم خداوند به جمیع موجودات و کیفیت آن، پرداخته است.<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۹۹.</ref>[[ملاصدرا]] در «موقِف سوم» از «سَفر سوم» [[اسفار اربعه]] به اثبات علم حق تعالی به ذاتش و علم او به موجودات خارج از ذاتش پرداخته است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۴۹.</ref>[[علامه طباطبایی]] در کتاب‌های [[بدایة الحکمة]] و [[نهایة الحکمة]]، علم ذاتی خداوند را بعد از اثبات وجود خداوند و ذیل عنوان «علم واجب» بررسی کرده است<ref>طباطبایی، بدایة الحکمة، ۱۴۳۳ق، ص۱۶۳؛طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۳۵۰.</ref>و در مقاله چهاردهم از کتاب [[اصول فلسفه و روش رئالیسم]] ذیل عنوان «خدای هستی همهٔ کمالات را دارد» به اثبات و بیان علم ذاتی خداوند پرداخته است.<ref> مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۱۷۱.</ref>مبحث علم ذاتی خداوند در کتاب‌های کلامی در ذیل عنوان [[صفات ذات|صفات ذاتی]] خداوند مورد بحث واقع شده است.<ref>طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۲؛لاهیجی، شوارق الالهام، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۱۱۹؛ایجی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۶۴.</ref>


==برهان بر علم ذاتی خداوند==
==برهان بر علم ذاتی خداوند==
خط ۷۴: خط ۷۴:


===دیدگاه ملاصدرا و پیروان او===
===دیدگاه ملاصدرا و پیروان او===
علم خداوند به موجودات، پیش از پیدایش آنها، «علم اجمالی در عین کشف تفصیلی»{{یادداشت|علم اجمالی در این مبحث، غیر از علم اجمالی در علم «اصول فقه» است؛ یعنی به معنای ابهام و اهمال نیست؛ بلکه منظور از آن، علم واحد بسیط است که به نحو غیر متمایز در نزد عالِم حاضر است؛ مثلاً فقیهی که ملکه اجتهاد دارد، همهٔ مسائل فقهی به صورت بسیط و واحد در نزد او حاضر است و به این معنا گفته می‌شود او دارای علم اجمالی است و زمانی که به تک تک مسائل توجه می‌کند و آن مسائل متکثر و از هم متمایز می‌شوند، در این حالت گفته می‌شود او علم تفصیلی دارد. با این توضیح، وقتی که گفته می‌شود، علم خداوند به موجودات پیش از پیدایش آنها، علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است؛ یعنی این علم، با وجودِ واحدِ بسیط و غیر متمایز در ذات حق موجود است و در عین حال، کشف آن تفصیلی و متمایز است. (ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۴۱؛ فیاضی، تعلیقه بر نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۲۵.)}} است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref>بیان مطلب به این صورت است:
علم خداوند به موجودات، پیش از پیدایش آنها، «علم اجمالی در عین کشف تفصیلی»{{یاد|علم اجمالی در این مبحث، غیر از علم اجمالی در علم «اصول فقه» است؛ یعنی به معنای ابهام و اهمال نیست؛ بلکه منظور از آن، علم واحد بسیط است که به نحو غیر متمایز در نزد عالِم حاضر است؛ مثلاً فقیهی که ملکه اجتهاد دارد، همهٔ مسائل فقهی به صورت بسیط و واحد در نزد او حاضر است و به این معنا گفته می‌شود او دارای علم اجمالی است و زمانی که به تک تک مسائل توجه می‌کند و آن مسائل متکثر و از هم متمایز می‌شوند، در این حالت گفته می‌شود او علم تفصیلی دارد. با این توضیح، وقتی که گفته می‌شود، علم خداوند به موجودات پیش از پیدایش آنها، علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است؛ یعنی این علم، با وجودِ واحدِ بسیط و غیر متمایز در ذات حق موجود است و در عین حال، کشف آن تفصیلی و متمایز است. (ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۴۱؛ فیاضی، تعلیقه بر نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۲۵.)}} است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref>بیان مطلب به این صورت است:
#ذات خداوند بسیط است؛ یعنی هیچ ترکیب خارجی، وهمی و عقلی در آن راه ندارد.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۳۶۸-۳۷۲.</ref>
#ذات خداوند بسیط است؛ یعنی هیچ ترکیب خارجی، وهمی و عقلی در آن راه ندارد.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۳۶۸-۳۷۲.</ref>
#این ذات بسیط، همه کمالات وجودی را دارد و هیچ وجود یا کمال وجودی از آن خارج نیست.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۱۰-۱۱۱؛سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۱۰۳.</ref>
#این ذات بسیط، همه کمالات وجودی را دارد و هیچ وجود یا کمال وجودی از آن خارج نیست.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۱۰-۱۱۱؛سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۱۰۳.</ref>
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش