Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←دریافت وحی) |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
بنابر قول مشهور، بین نبی و رسول تفاوتهایی وجود دارد و با آنکه هر رسولی نبی است، اما همه انبیا رسول نیستند.<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ۱۳۶۰ش، ج ۳، ص ۱۱۶.</ref>رسول در خواب و بیداری وحی را دریافت میکند؛ اما نبی تنها در خواب.<ref>عسکری، معجم الفروق اللغویة، ۱۳۸۴ش، ص ۳۶۲.</ref><ref>کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۵ش، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref> وحی بر رسول از وحی بر نبی عالیتر است چرا که وحی بر رسول را [[جبرئیل]] ابلاغ میکند؛ اما وحی بر نبی از طریق [[فرشته|فرشتگان]] دیگر یا [[الهام]] قلبی یا [[رؤیای صادقه]] صورت میپذیرد.<ref>جرجانی، التعریفات، ۱۴۱۲ق، ص ۱۰۵.</ref> برخی رسول و نبی را در معنا مترادف دانستهاند.<ref>ماوردی، اعلام النبوة، ۱۹۸۷م، ص ۵۱.</ref> | بنابر قول مشهور، بین نبی و رسول تفاوتهایی وجود دارد و با آنکه هر رسولی نبی است، اما همه انبیا رسول نیستند.<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ۱۳۶۰ش، ج ۳، ص ۱۱۶.</ref>رسول در خواب و بیداری وحی را دریافت میکند؛ اما نبی تنها در خواب.<ref>عسکری، معجم الفروق اللغویة، ۱۳۸۴ش، ص ۳۶۲.</ref><ref>کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۵ش، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref> وحی بر رسول از وحی بر نبی عالیتر است چرا که وحی بر رسول را [[جبرئیل]] ابلاغ میکند؛ اما وحی بر نبی از طریق [[فرشته|فرشتگان]] دیگر یا [[الهام]] قلبی یا [[رؤیای صادقه]] صورت میپذیرد.<ref>جرجانی، التعریفات، ۱۴۱۲ق، ص ۱۰۵.</ref> برخی رسول و نبی را در معنا مترادف دانستهاند.<ref>ماوردی، اعلام النبوة، ۱۹۸۷م، ص ۵۱.</ref> | ||
[[ملاصدرا]] براین باور است که نبوت دارای باطن و ظاهر است و باطنش ولایت و ظاهرش همان شریعت است و هر پیامبر به سبب این ولایت وحی را از خداوند یا از فرشتهای (که مشاهده اش می کند ومناسب با مقام او در ولایت ونبوت است) دریافت میکند و آنچه را با واسطه یا بدون واسطه از خداوند دریافت می کند به بندگان می رساندو با آنان سخن میگوید و آنان را تهذیب می کند و به آنان میآموزاند و این جزاز راه شریعت ممکن نیست. <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب،۱۳۶۳ش، ص۴۸۵.</ref>{{ | [[ملاصدرا]] براین باور است که نبوت دارای باطن و ظاهر است و باطنش ولایت و ظاهرش همان شریعت است و هر پیامبر به سبب این ولایت وحی را از خداوند یا از فرشتهای (که مشاهده اش می کند ومناسب با مقام او در ولایت ونبوت است) دریافت میکند و آنچه را با واسطه یا بدون واسطه از خداوند دریافت می کند به بندگان می رساندو با آنان سخن میگوید و آنان را تهذیب می کند و به آنان میآموزاند و این جزاز راه شریعت ممکن نیست. <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب،۱۳۶۳ش، ص۴۸۵.</ref>{{یاد|إن للنبوة باطنا و هو الولاية و ظاهرا و هو الشريعة فالنبي بالولاية يأخذ من الله أو من الملك المعاني التي بها كمال مرتبته في الولاية و النبوة .}} | ||
===نبوت خاصه و عامه=== | ===نبوت خاصه و عامه=== | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
*در روایات، ضرورت نبوت به شیوههای گوناگونی بیان شده است؛ [[امام صادق(ع)]] در پاسخ به پرسشی، به عدم امکان رابطه مستقیم بندگان با خدا تکیه کرده و ضرورت نبوت را تبیین کرده و انبیا را سفیرانی دانسته که باید در میان مردم باشند تا اوامر و نواهی الهی را به آنها برسانند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج ۱، ص ۱۶۸، باب الاضطرار الی الحجة، ح ۱.</ref><ref>اسماعیلی، «ضرورت رسالت از نظر قرآن و حدیث»، در مجله پاسدار اسلام، ش ۳۱۵-۳۱۶، ص ۷۰-۷۴.</ref> در روایتی دیگر، [[امام علی(ع)]]، تایید و تقویت عقل و احیای [[فطرت]] و جلوگیری از [[غفلت]] و همچنین یادآوری نعمتهای خداوند را دلیل بعثت انبیا دانسته است.<ref>اسماعیلی، «ضرورت رسالت از نظر قرآن و حدیث»، در مجله پاسدار اسلام، ش ۳۱۵-۳۱۶، ص ۷۰-۷۴.</ref><ref>شریف رضی، نهج البلاغه، ۱۴۱۳ق، ص ۱۱، خ ۱.</ref> | *در روایات، ضرورت نبوت به شیوههای گوناگونی بیان شده است؛ [[امام صادق(ع)]] در پاسخ به پرسشی، به عدم امکان رابطه مستقیم بندگان با خدا تکیه کرده و ضرورت نبوت را تبیین کرده و انبیا را سفیرانی دانسته که باید در میان مردم باشند تا اوامر و نواهی الهی را به آنها برسانند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج ۱، ص ۱۶۸، باب الاضطرار الی الحجة، ح ۱.</ref><ref>اسماعیلی، «ضرورت رسالت از نظر قرآن و حدیث»، در مجله پاسدار اسلام، ش ۳۱۵-۳۱۶، ص ۷۰-۷۴.</ref> در روایتی دیگر، [[امام علی(ع)]]، تایید و تقویت عقل و احیای [[فطرت]] و جلوگیری از [[غفلت]] و همچنین یادآوری نعمتهای خداوند را دلیل بعثت انبیا دانسته است.<ref>اسماعیلی، «ضرورت رسالت از نظر قرآن و حدیث»، در مجله پاسدار اسلام، ش ۳۱۵-۳۱۶، ص ۷۰-۷۴.</ref><ref>شریف رضی، نهج البلاغه، ۱۴۱۳ق، ص ۱۱، خ ۱.</ref> | ||
* در [[عرفان]]، [[فلسفه]]، و [[کلام اسلامی]]: ضرورت نبوت در فلسفه اسلامی، با نگاهی زمینی و اینجهانی تبیین شده و نبوت به این دلیل ضروری تلقی میشود که انسان موجودی مدنی و اجتماعی است. و بنابراین نبوت و بعثت انبیا، لازمه زندگی اجتماعی دانسته شده است.<ref>نصیری و همکاران، «مقایسه ضرورت نبوت از منظر فلسفه و عرفان...»، در فصلنامه اندیشه نوین دینی، ش ۴۱، ص ۵۹.</ref> البته [[علامه طباطبایی]] فیلسوف و عارف بزرگ شیعی در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] بر اساس آیه۲۱۳ سوره بقره نبوت(بعثت پیامبران) را نتیجه مستقیم مدنی و اجتماعی بودن انسان ندانسته و بر این باور است که چون این مدنیت منتهی به اختلاف گشته خداوند پیامبران را برای رفع اختلاف برانگیخته است. وی هم چنین اختلافی که سبب نزول وحی و تشریع دین آسمانی شده را اختلاف در شوؤن زندگی و امور مرتبط با آن میداند.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۳۶، ج۱۸، ص۳۱.</ref>{{ | * در [[عرفان]]، [[فلسفه]]، و [[کلام اسلامی]]: ضرورت نبوت در فلسفه اسلامی، با نگاهی زمینی و اینجهانی تبیین شده و نبوت به این دلیل ضروری تلقی میشود که انسان موجودی مدنی و اجتماعی است. و بنابراین نبوت و بعثت انبیا، لازمه زندگی اجتماعی دانسته شده است.<ref>نصیری و همکاران، «مقایسه ضرورت نبوت از منظر فلسفه و عرفان...»، در فصلنامه اندیشه نوین دینی، ش ۴۱، ص ۵۹.</ref> البته [[علامه طباطبایی]] فیلسوف و عارف بزرگ شیعی در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] بر اساس آیه۲۱۳ سوره بقره نبوت(بعثت پیامبران) را نتیجه مستقیم مدنی و اجتماعی بودن انسان ندانسته و بر این باور است که چون این مدنیت منتهی به اختلاف گشته خداوند پیامبران را برای رفع اختلاف برانگیخته است. وی هم چنین اختلافی که سبب نزول وحی و تشریع دین آسمانی شده را اختلاف در شوؤن زندگی و امور مرتبط با آن میداند.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۳۶، ج۱۸، ص۳۱.</ref>{{یاد| ان تفريع بعث الانبياء وإنزال الكتب على مجرد كون الانسان مدنيا بالطبع غير مستقيم إلا بعد تقييد هذه المدنية بالطبع بكونها مؤدية إلى الاختلاف}} در کلام اسلامی، ضرورت نبوت با اتکا به دلایلی از جمله [[قاعده لطف]] تبیین شده است؛ بر این اساس، از آنجا که برای خداوند ضروری است که [[مکلف]] را به اطاعت از خود نزدیک و از گناهان دور سازد، بر خداوند واجب است که پیامبران را مبعوث سازد.<ref>بخشی، «نبوت در آیینه علم کلام»، در خردنامه همشهری، ش ۱۱، ص ۱۸.</ref> در عرفان اسلامی، ضرورت نبوت با تکیه بر نگاهی آسمانی تبیین میشود که بر اساس آن، وجود [[انسان کامل]] در میان انسانها ضروری است، پس نبوت ضروری است. به بیانی دیگر، عارفان مسلمان، نبی را مظهری تام برای [[اسم اعظم]] الهی دانسته و از همین رو حضور او در میان مردم را ضروری تلقی کردهاند. <ref>نصیری و همکاران، «مقایسه ضرورت نبوت از منظر فلسفه و عرفان...»، در فصلنامه اندیشه نوین دینی، ش ۴۱، ص ۵۹.</ref> | ||
==اهداف بعثت انبیا== | ==اهداف بعثت انبیا== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
پنج تن از پیامبران به نامهای [[نوح (پیامبر)|نوح(ع)]]، [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم(ع)]]، [[موسی(ع)]]، [[عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد(ص)]] [[اولوالعزم]] هستند یعنی تنها این پیامبران دین و احکام جدیدی آوردند. پیامبران دیگر، دین و آیین پیامبران اولوالعزم پیش از خود را تبلیغ میکردند.<ref>سبزواری، شرح الأسماء الحسنی، ص۵۵۲ و۵۵۳</ref> مقام و درجات پیامبران با هم تفاوت دارد.<ref>{{عربی|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجات}} سوره بقره، آیه ۲۵۳</ref> در قرآن تنها نام ۲۶ تن از انبیا آمده است. | پنج تن از پیامبران به نامهای [[نوح (پیامبر)|نوح(ع)]]، [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم(ع)]]، [[موسی(ع)]]، [[عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد(ص)]] [[اولوالعزم]] هستند یعنی تنها این پیامبران دین و احکام جدیدی آوردند. پیامبران دیگر، دین و آیین پیامبران اولوالعزم پیش از خود را تبلیغ میکردند.<ref>سبزواری، شرح الأسماء الحسنی، ص۵۵۲ و۵۵۳</ref> مقام و درجات پیامبران با هم تفاوت دارد.<ref>{{عربی|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجات}} سوره بقره، آیه ۲۵۳</ref> در قرآن تنها نام ۲۶ تن از انبیا آمده است. | ||
در بیشتر روایات تعداد انبیا ۱۲۴ هزار نفر دانسته شده که ۳۱۳ نفر آنها [[رسول]] هستند،{{ | در بیشتر روایات تعداد انبیا ۱۲۴ هزار نفر دانسته شده که ۳۱۳ نفر آنها [[رسول]] هستند،{{یاد|ِّ عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ الله قَالَ: قُلْتُ یا رَسُولَ اللهِ كَمِ النَّبِیونَ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِی قُلْتُ كَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ. بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۲}} عدد پیامبران در برخی احادیث هشت هزار تن ذکر شده است.<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۱، ح۲۲</ref> به باور [[علامه مجلسی]]، عدد هشت هزار، تنها به پیامبران بزرگ اشاره دارد.<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۱، ح۲۲.</ref> | ||
===پیامبران دارای کتاب=== | ===پیامبران دارای کتاب=== | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
[[بیضاوی]] مفسر [[قرن هشتم]] معتقد است مسلمانان [[اجماع]] دارند که زنان به مقام نبوت نمیرسند.<ref>به نقل از شکوری، «نبوت زنان در قرآن مجید»، ص۴۸.</ref> برخی نیز مخالفان نبوت زنان را «اغلب قریب به اتفاق علماء» دانستهاند.<ref>الشیخ، «نبوت زنان در قرآن و عهدین»، ص۱۸۳.</ref> | [[بیضاوی]] مفسر [[قرن هشتم]] معتقد است مسلمانان [[اجماع]] دارند که زنان به مقام نبوت نمیرسند.<ref>به نقل از شکوری، «نبوت زنان در قرآن مجید»، ص۴۸.</ref> برخی نیز مخالفان نبوت زنان را «اغلب قریب به اتفاق علماء» دانستهاند.<ref>الشیخ، «نبوت زنان در قرآن و عهدین»، ص۱۸۳.</ref> | ||
[[علامه طباطبایی]] معتقد است زنان به مقام نبوت نمیرسند و نمیتوانند [[وحی]] که به پیامبران میرسد را دریافت کنند. به گفته وی وحی منحصر در وحی نبوت نیست و نوع دیگری از وحی وجود دارد که همان الهام و دریافت قلبی است ـ خواه در بیداری یا خواب ـ که اختصاص به پیامبران نداشته و غیر آنان را شامل میشود. بنابر این وحی به [[مادر موسی]]<ref>برای نمونه سوره قصص، آیه۷.</ref> به مانند وحی به زنبور عسل بوده<ref>سوره نحل، آیه۶۸.</ref> و اثبات نبوت نمیکند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref>{{ | [[علامه طباطبایی]] معتقد است زنان به مقام نبوت نمیرسند و نمیتوانند [[وحی]] که به پیامبران میرسد را دریافت کنند. به گفته وی وحی منحصر در وحی نبوت نیست و نوع دیگری از وحی وجود دارد که همان الهام و دریافت قلبی است ـ خواه در بیداری یا خواب ـ که اختصاص به پیامبران نداشته و غیر آنان را شامل میشود. بنابر این وحی به [[مادر موسی]]<ref>برای نمونه سوره قصص، آیه۷.</ref> به مانند وحی به زنبور عسل بوده<ref>سوره نحل، آیه۶۸.</ref> و اثبات نبوت نمیکند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref>{{یاد| المراد به الإلهام وهو نوع من القذف في القلب في يقظة أو نوم ، والوحي في كلامه تعالى لا ينحصر في وحي النبوة }} [[فخر رازی]] نیز از [[آیات قرآن]] استفاده کرده که خداوند هیچ یک از زنان را رسول قرار نداده است.<ref>فخر رازی، مفاتيح الغيب، ۱۴۲۰ق، ج۱۸، ص۵۲۱.</ref> | ||
[[جوادی آملی|آیت الله جوادی آملی]] نبوت را به دو بخش نبوت اِنبائی و نبوت تَشریعی تقسیم میکند. او معتقد است نبوت تشریعی که همان رسالت است به جهت اینکه یک کار اجرایی است به مردان واگذار شده است. اما نبوت انبائی که فرد از طریق وحی مطلع میشود که در جهان چه میگذرد، اختصاص به مردان ندارد و زنان نیز به این مقام دست مییابند.<ref>جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ۱۳۸۲ش، ص۱۶۷</ref> | [[جوادی آملی|آیت الله جوادی آملی]] نبوت را به دو بخش نبوت اِنبائی و نبوت تَشریعی تقسیم میکند. او معتقد است نبوت تشریعی که همان رسالت است به جهت اینکه یک کار اجرایی است به مردان واگذار شده است. اما نبوت انبائی که فرد از طریق وحی مطلع میشود که در جهان چه میگذرد، اختصاص به مردان ندارد و زنان نیز به این مقام دست مییابند.<ref>جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ۱۳۸۲ش، ص۱۶۷</ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
{{اصلی|خاتمیت}} | {{اصلی|خاتمیت}} | ||
خاتمیت، مفهومی کلامی و از آموزههای مشترک همه مسلمانان است؛ به این معنا که پس از حضرت محمد(ص) پیامبر و دین دیگری نخواهد آمد. | خاتمیت، مفهومی کلامی و از آموزههای مشترک همه مسلمانان است؛ به این معنا که پس از حضرت محمد(ص) پیامبر و دین دیگری نخواهد آمد. | ||
این عنوان از خود قرآن کریم گرفته شده است. در آیه ۴۰ [[سوره احزاب]]، قرآن کریم صریحا تعبیر خاتم النبیین را برای حضرت محمد(ص) به کار برده است.{{ | این عنوان از خود قرآن کریم گرفته شده است. در آیه ۴۰ [[سوره احزاب]]، قرآن کریم صریحا تعبیر خاتم النبیین را برای حضرت محمد(ص) به کار برده است.{{یاد|{{عربی|ماکانَ محمدٌ أبا أَحَدٍ مِنْ رجالِکمْ وَلکن رسولَ الله و خاتَمَ النبیینَ|ترجمه= محمد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، بلکه او فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. }}}} | ||
اعتقاد به خاتمیت، هم در زمان پیامبر اکرم(ص) و هم در دورههای بعدی میان مسلمانان امری روشن و پذیرفتهشده بوده است.<ref>آمدی، ص۳۶۰.</ref> این آموزه همواره از [[ضروری دین|ضروریات دین]] اسلام شمرده شده است، به این معنا که هر کس خاتمیت پیامبر را نپذیرد، [[ارتداد|از دین خارج شده]] و گویی نبوت پیامبر را نپذیرفته است.<ref>بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۱۶۲؛ نیز رجوع کنید به فاضل مقداد، ۱۴۱۲، ص۸۴؛ آلوسی، روح المعانی، دار احیاءالتراث العربی، ج۲۲، ص۳۴.</ref> | اعتقاد به خاتمیت، هم در زمان پیامبر اکرم(ص) و هم در دورههای بعدی میان مسلمانان امری روشن و پذیرفتهشده بوده است.<ref>آمدی، ص۳۶۰.</ref> این آموزه همواره از [[ضروری دین|ضروریات دین]] اسلام شمرده شده است، به این معنا که هر کس خاتمیت پیامبر را نپذیرد، [[ارتداد|از دین خارج شده]] و گویی نبوت پیامبر را نپذیرفته است.<ref>بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۱۶۲؛ نیز رجوع کنید به فاضل مقداد، ۱۴۱۲، ص۸۴؛ آلوسی، روح المعانی، دار احیاءالتراث العربی، ج۲۲، ص۳۴.</ref> | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
===امامت=== | ===امامت=== | ||
{{اصلی|امامت}} | {{اصلی|امامت}} | ||
[[شیعه|شیعیان]] بر اساس آیات قرآن و روایات متعددی مانند [[حدیث ثقلین]] معتقدند پس از پایان نبوت، [[خداوند]] به واسطه امامانی که حافظ و بیانکننده دین هستند، آخرین دین را حفظ کرده است{{ | [[شیعه|شیعیان]] بر اساس آیات قرآن و روایات متعددی مانند [[حدیث ثقلین]] معتقدند پس از پایان نبوت، [[خداوند]] به واسطه امامانی که حافظ و بیانکننده دین هستند، آخرین دین را حفظ کرده است{{یاد|{{عربی| اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً |ترجمه= امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم.}} مائده/۳}} و در زمان مناسب، [[امام مهدی|آخرین امام]] که زنده است و به صورت [[غیبت کبرا|ناشناس]] زندگی میکند را مأمور میکند تا با حاکم کردن [[اسلام]] در سراسر جهان، بشر را به نهایت هدایت و کمال خود برساند.{{یاد|{{عربی|وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ}} قصص/۵}} | ||
== مدعیان دروغین== | == مدعیان دروغین== |
ویرایش