پرش به محتوا

بلال حبشی: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''بِلال بن رَباح'''، معروف به '''بلال حبشی''' [[صحابی]] و مؤذّن [[پیامبر اکرم(ص)]] است. وی جزو نخستین کسانی بود که [[اسلام]] آورد.
{{جعبه اطلاعات صحابه
|اطلاعات صحابه =بلال حبشی
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام کامل =بِلال بن رَباح
| کنیه =ابوعبدالله
| لقب =ابن حمامه
| زادروز/زادگاه =
| محل زندگی =
| مهاجر/انصار =[[مهاجران|مهاجر]]
| نسب/قبیله =
| خویشاوندان سرشناس =
| تاریخ و مکان درگذشت/شهادت = [[دمشق]] ۱۷ تا ۲۱ق
| نحوه درگذشت/شهادت =
| مدفن =باب الصغیر دمشق
| زمان اسلام آوردن =
| نحوه اسلام آوردن =
| حضور در جنگ‌ها =در تمامی جنگ های پیامبر(ص)
| هجرت به =[[مدینه]]
| دلیل شهرت =
| نقش‌های برجسته =[[مؤذن]] پیامبر(ص)
| دیگر فعالیت‌ها =روایت از پیامبر(ص)
| آثار =
}}
'''بِلال بن رَباح'''، معروف به '''بلال حبشی'''<small>(درگذشت ۱۷ تا ۲۱ق)</small> [[صحابی]] و مؤذّن [[پیامبر اکرم(ص)]] است. وی جزو نخستین کسانی بود که [[اسلام]] آورد.


او خزانه‌دار بیت المال پیامبر(ص) بود و در تمامی جنگ‌ها آن حضرت را همراهی کرد. بِلال چند سال پس از رحلت پیامبر(ص) نیز زنده بود؛ اما در این مدت، جز در چند مورد، برای احدی [[اذان]] نگفت.
او خزانه‌دار [[بیت المال]] پیامبر(ص) بود و در تمامی جنگ‌ها آن حضرت را همراهی کرد. بِلال چند سال پس از رحلت پیامبر(ص) نیز زنده بود؛ اما در این مدت، جز در چند مورد، برای احدی [[اذان]] نگفت.


بنا بر مشهور، در ''باب الصغیر [[دمشق]]'' مدفون است.
بنا بر مشهور، در ''باب الصغیر [[دمشق]]'' مدفون است.


== کنیه و مشخصات ظاهری ==
== کنیه و مشخصات ظاهری ==
 
پدر بِلال از اسیران [[حبشه]] بود<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۶۶.</ref> و خود او نیز در طایفه بنی جُمَح یا سَراه (که ساکن [[مکه]] بودند) در خانواده‌ای از بردگان زاده شد.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن سعد، ج۳، ص۲۳۲</ref> برخی سال ولادت او را سه سال پس از [[عام الفیل]] دانسته‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۵.</ref>
پدر بِلال از اسیران [[حبشه]] بود<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۶۶</ref> و خود او نیز در طایفه بنی جُمَح یا سَراه (که ساکن [[مکه]] بودند) در خانواده‌ای از بردگان زاده شد.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن سعد، ج۳، ص۲۳۲</ref> برخی سال ولادت او را سه سال پس از [[عام الفیل]] دانسته‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۵</ref>


چون نام مادرش حَمامَه بود، به ابن حمامه نیز شهرت یافت.<ref>ابن اسحاق، کتاب السیره، ص۱۹۱؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۱، ص۳۲</ref> مشهورترین [[کنیه]] وی ابوعبدالله بوده و کنیه‌های دیگری نیز برای او ذکر شده است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابن قتیبه، ص۸۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۷۸؛ طوسی، رجال، ص۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۲۹؛ نَووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء ۱، ص۱۳۶</ref> نسبت‌های او را حَبشی، قُرشی و تَیمی گفته‌اند.<ref>نووی، تهذیب الاسماء، قسم ۱، جزء۱، ص۱۳۶؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۹۰</ref>
چون نام مادرش حَمامَه بود، به ابن حمامه نیز شهرت یافت.<ref>ابن اسحاق، کتاب السیره، ص۱۹۱؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۱، ص۳۲</ref> مشهورترین [[کنیه]] وی ابوعبدالله بوده و کنیه‌های دیگری نیز برای او ذکر شده است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابن قتیبه، ص۸۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۷۸؛ طوسی، رجال، ص۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۲۹؛ نَووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء ۱، ص۱۳۶</ref> نسبت‌های او را حَبشی، قُرشی و تَیمی گفته‌اند.<ref>نووی، تهذیب الاسماء، قسم ۱، جزء۱، ص۱۳۶؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۹۰</ref>
خط ۱۵: خط ۳۷:


== پیشگامی در اسلام ==
== پیشگامی در اسلام ==
 
او از نخستین کسانی بود که [[اسلام]] اختیار کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۱۵؛ ابن حنبل، مسند، ج۱، ص۴۰۴؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۱۵</ref> و در این راه شکنجه‌های فراوانی از کفار مکه، به ویژه اُمَیه بن خَلَف که مالک او بود دید ولی از دین خود دست برنداشت.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۱۰۲۱۱؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۵۲؛ ابونُعَیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۸</ref>
او از نخستین کسانی بود که [[اسلام]] اختیار کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۱۵؛ ابن حنبل، مسند، ج۱، ص۴۰۴؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۱۵</ref> و در این راه شکنجه‌های فراوانی از کفار مکه، به ویژه اُمَیه بن خَلَف که مالک او بود دید ولی از دین خود دست برنداشت.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۵۲؛ ابونُعَیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۸</ref>
 


== آزادی از بردگی ==
== آزادی از بردگی ==
بلال پس از ماه‌ها تحمل رنج و مشقت، خریداری و آزاد شد. گروهی بِلال را آزادشده [[ابوبکر]] می‌دانند، ولی این امر از جهت تاریخی مسلّم نیست؛ زیرا [[ابوجعفر اسکافی]]، استاد [[ابن ابی الحدید]]، از [[محمد بن عمر واقدی|واقدی]]، [[ابن اسحاق]] و دیگران نقل کرده است که بلال را [[پیامبر(ص)]] آزاد کرد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۷۳؛ تستری، قاموسی الرجال، ج۲، ص۳۹۳</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>طوسی، رجال، ص۸</ref> و [[ابن شهر آشوب]]<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ج۱، ص۱۷۱</ref> نیز بلال را آزادشده پیامبر(ص) معرفی کرده‌اند؛ و نقل این جمله از پیامبر(ص) که «اگر ثروتی داشتم، بلال را می‌خریدم و آزادش می‌ساختم»<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۲</ref> با واقعیت تاریخی سازگار نیست؛ برای اینکه [[خدیجه]] تمامی ثروت خود را در اختیار پیامبر(ص) نهاده بود تا در راه خدا به کار برد؛ و به علاوه توان اقتصادی ابوبکر چنان نبود که بتواند بردگان زیر شکنجه، از جمله بِلال، را خریداری و آزاد کند.<ref>عاملی، الصحیح، ج۲، ص۳۶-۳۸، ۲۷۷-۲۸۳؛ نیز درباره اختلافات روایی در این خصوص، نک: ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۱۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن اثیر، الکامل، ج ۲، ص۶۶-۶۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۲</ref>
بلال پس از ماه‌ها تحمل رنج و مشقت، خریداری و آزاد شد. گروهی بِلال را آزادشده [[ابوبکر]] می‌دانند، ولی این امر از جهت تاریخی مسلّم نیست؛ زیرا [[ابوجعفر اسکافی]]، استاد [[ابن ابی الحدید]]، از [[محمد بن عمر واقدی|واقدی]]، [[ابن اسحاق]] و دیگران نقل کرده است که بلال را [[پیامبر(ص)]] آزاد کرد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۷۳؛ تستری، قاموسی الرجال، ج۲، ص۳۹۳</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>طوسی، رجال، ص۸</ref> و [[ابن شهر آشوب]]<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ج۱، ص۱۷۱</ref> نیز بلال را آزادشده پیامبر(ص) معرفی کرده‌اند؛ و نقل این جمله از پیامبر(ص) که «اگر ثروتی داشتم، بلال را می‌خریدم و آزادش می‌ساختم»<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۲</ref> با واقعیت تاریخی سازگار نیست؛ برای اینکه [[خدیجه]] تمامی ثروت خود را در اختیار پیامبر(ص) نهاده بود تا در راه خدا به کار برد؛ و به علاوه توان اقتصادی ابوبکر چنان نبود که بتواند بردگان زیر شکنجه، از جمله بِلال، را خریداری و آزاد کند.<ref>عاملی، الصحیح، ج۲، ص۳۶-۳۸، ۲۷۷-۲۸۳؛ نیز درباره اختلافات روایی در این خصوص، نک: ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۱۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن اثیر، الکامل، ج ۲، ص۶۶-۶۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۲</ref>




== یار نزدیک پیامبر(ص) ==
== یار نزدیک پیامبر(ص) ==
 
بِلال پس از آزادی به جمع مسلمانان پیوست و نخستین [[مؤذن|مؤذّن]] اسلام گشت و در سفر و حضر پیامبر(ص) را همراهی نمود.<ref>ابن اسحاق، کتاب السیره، ص۲۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص۱۳۶-۱۳۷، ۱۷۷-۱۷۹، ج ۳، ص۲۳۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۶۶-۶۷</ref> از او در زمره «نجبا» و رفقای پیامبر اکرم(ص) یاد شده است.<ref>ابن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۴۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۵۲</ref> بِلال خزانه‌دار بیت المال پیامبر(ص) هم بود<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۳</ref> و در تمامی جنگ‌ها رسول خدا را همراهی کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۳۳</ref> در [[جنگ بدر]]، به اشاره بلال، اُمَیه بن خلف و فرزندش به دست مسلمانان کشته شدند<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۳۱؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۵۲-۴۵۳</ref> و به نقل برخی، اُمَیه را خود بلال به قتل رسانید.<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۳</ref>
بِلال پس از آزادی به جمع مسلمانان پیوست و نخستین [[مؤذّن]] اسلام گشت و در سفر و حضر پیامبر(ص) را همراهی نمود.<ref>ابن اسحاق، کتاب السیره، ص۲۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص۱۳۶-۱۳۷، ۱۷۷-۱۷۹، ج ۳، ص۲۳۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۶۶-۶۷</ref> از او در زمره «نجبا» و رفقای پیامبر اکرم(ص) یاد شده است.<ref>ابن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۴۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۵۲</ref> بِلال خزانه‌دار بیت المال پیامبر(ص) هم بود<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۳</ref> و در تمامی جنگ‌ها رسول خدا را همراهی کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۳۳</ref> در [[جنگ بدر]]، به اشاره بلال، اُمَیه بن خلف و فرزندش به دست مسلمانان کشته شدند<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۳۱؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۵۲-۴۵۳</ref> و به نقل برخی، اُمَیه را خود بلال به قتل رسانید.<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۳</ref>


پیامبر اکرم(ص) در [[مدینه]]، میان بلال و [[عبدالله بن عبدالرحمان خثعمی|عبدالله بن عبدالرحمان خَثعَمی]] قرار برادری نهاد<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۵۵</ref> و به گفته ابن هشام (درگذشت ۲۱۸ق.) تا زمان وی دیوان حبشه و خَثعَم یکی بوده است.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۵۶؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸</ref> برخی نیز پیمان برادری او را با [[عبیده بن حارث بن مطلب|عُبَیدة بن حارث]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۵۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ۱۷۸</ref> و یا با [[ابوعبیدة بن جراح|ابوعُبَیدَه بن جَرّاح]]<ref>نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۱، ص۳۲۶</ref> ذکر کرده‌اند. اما این دو قول درست نیستند؛ زیرا پیمان برادری بین [[مهاجر]] و [[انصار]] بسته می‌شد، حال آنکه این دو نفر از مهاجران بودند.
پیامبر اکرم(ص) در [[مدینه]]، میان بلال و [[عبدالله بن عبدالرحمان خثعمی|عبدالله بن عبدالرحمان خَثعَمی]] قرار برادری نهاد<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۵۵</ref> و به گفته ابن هشام (درگذشت ۲۱۸ق.) تا زمان وی دیوان حبشه و خَثعَم یکی بوده است.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۵۶؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸</ref> برخی نیز پیمان برادری او را با [[عبیده بن حارث بن مطلب|عُبَیدة بن حارث]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۵۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ۱۷۸</ref> و یا با [[ابوعبیدة بن جراح|ابوعُبَیدَه بن جَرّاح]]<ref>نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۱، ص۳۲۶</ref> ذکر کرده‌اند. اما این دو قول درست نیستند؛ زیرا پیمان برادری بین [[مهاجر]] و [[انصار]] بسته می‌شد، حال آنکه این دو نفر از مهاجران بودند.


== اذان گویی==
== اذان گویی==
===در زمان پیامبر(ص)===
===در زمان پیامبر(ص)===
بلال نخستین [[مؤذن]] اسلام بود. نقل شده است که «شین» را «سین» می‌گفت، و در روایت آمده است که سین بلال نزد حقّ تعالی شین است.<ref>قمی، منتهی الآمال، ص۲۹۲</ref> در روز [[فتح مکه]] نیز بلال به دستور [[پیامبر(ص)]] بر فراز [[کعبه]] شد و [[اذان]] گفت که بسیار باشکوه بود، کفار مکه از این واقعه بسیار ناراحت شدند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ۴۶۶؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۹۷-۹۸، ۱۶۳-۱۶۴</ref>
بلال نخستین [[مؤذن]] اسلام بود. نقل شده است که «شین» را «سین» می‌گفت، و در روایت آمده است که سین بلال نزد حقّ تعالی شین است.<ref>قمی، منتهی الآمال، ص۲۹۲</ref> در روز [[فتح مکه]] نیز بلال به دستور [[پیامبر(ص)]] بر فراز [[کعبه]] شد و [[اذان]] گفت که بسیار باشکوه بود، کفار مکه از این واقعه بسیار ناراحت شدند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ۴۶۶؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۹۷-۹۸، ۱۶۳-۱۶۴</ref>


=== پس از پیامبر(ص)===
=== پس از پیامبر(ص)===
بلال پس از رحلت پیامبر(ص)، جز در چند مورد، برای احدی اذان نگفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ۱۸۴؛ مفید، الاختصاص، ص۷۳</ref>
بلال پس از رحلت پیامبر(ص)، جز در چند مورد، برای احدی اذان نگفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ۱۸۴؛ مفید، الاختصاص، ص۷۳</ref>


خط ۴۶: خط ۶۱:
آخرین بار زمانی بود که [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] از مدینه به [[شام]] رفت (بنا به گفته [[طبری]] در سال ۱۷ هجری) و در منطقه جابِیه به درخواست مسلمانان، از بلال خواست که اذان بگوید؛ او نیز پذیرفت و همگان به یاد دوران رسول خدا، سخت گریستند.<ref>ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۶۵-۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۰-۴۷۱</ref>
آخرین بار زمانی بود که [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] از مدینه به [[شام]] رفت (بنا به گفته [[طبری]] در سال ۱۷ هجری) و در منطقه جابِیه به درخواست مسلمانان، از بلال خواست که اذان بگوید؛ او نیز پذیرفت و همگان به یاد دوران رسول خدا، سخت گریستند.<ref>ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۶۵-۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۰-۴۷۱</ref>


بیشتر منابع علت اینکه بلال پس از فوت پیامبر اکرم(ص) دیگر اذان نگفت و از مدینه به شام رفت را مسئله درک فضیلت [[جهاد]] و پیوستن به مجاهدان دانسته‌اند و هجرت او به شام را در حکومت [[ابوبکر]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۸۱</ref> یا در حکومت [[عمر بن خطاب]] گفته‌اند،<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴</ref> ولی از حضور بلال در جنگ‌ها و فتوحات، یادی نشده است؛<ref>امین، اعیان الشیعه، ج ۳، ص۶۰۵</ref> و از برخی نقل‌ها برمی‌آید که او در مقام اعتراض به حوادثی که پس از رحلت پیامبر پیش آمده بود به شام رفت.<ref>نوری، نفس الرحمان، ص۳۷۹؛ قمی، سفینه البحار، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۵</ref>
بیشتر منابع علت اینکه بلال پس از فوت پیامبر اکرم(ص) دیگر اذان نگفت و از مدینه به شام رفت را مسئله درک فضیلت [[جهاد]] و پیوستن به مجاهدان دانسته‌اند و هجرت او به شام را در حکومت [[ابوبکر]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۸۱</ref> یا در حکومت [[عمر بن خطاب]] گفته‌اند،<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴</ref> ولی از حضور بلال در جنگ‌ها و فتوحات، یادی نشده است؛<ref>امین، اعیان الشیعه، ج ۳، ص۶۰۵</ref> و از برخی نقل‌ها برمی‌آید که او در مقام اعتراض به حوادثی که پس از رحلت پیامبر پیش آمده بود به شام رفت.<ref>نوری، نفس الرحمان، ص۳۷۹؛ قمی، سفینه البحار، ج۱، ص۱۰۴۱۰۵</ref>


== راوی احادیث پیامبر(ص) ==
== راوی احادیث پیامبر(ص) ==
بِلال راوی [[حدیث]] نیز بود و جماعتی از [[صحابه]] و [[تابعان]] از او حدیث نقل کرده‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۵۰۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۸۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۲۹، ۴۳۵؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶-۱۳۷؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹</ref> برای مثال، او در حدیثی طولانی، فضیلت [[اذان]] را از پیامبر اکرم روایت کرده است.<ref>ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص۱۸۹-۱۹۴؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۴۳-۳۴۵</ref>
بِلال راوی [[حدیث]] نیز بود و جماعتی از [[صحابه]] و [[تابعان]] از او حدیث نقل کرده‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۵۰۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۸۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۲۹، ۴۳۵؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶-۱۳۷؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹</ref> برای مثال، او در حدیثی طولانی، فضیلت [[اذان]] را از پیامبر اکرم روایت کرده است.<ref>ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص۱۸۹-۱۹۴؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۴۳-۳۴۵</ref>


== منزلت بلال ==
== منزلت بلال ==
از [[پیامبر(ص)]] احادیث فراوانی در جلالت قدر او وارد شده است؛ از جمله اینکه بِلال از سابقان و پیشی گیرندگان در اسلام بود؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۹</ref> او سید مؤذّنان است؛<ref>ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۵</ref> بهشت مشتاق سه تن است: [[علی]]، [[عمار بن یاسر|عمّار]] و بِلال؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۵۱؛ صفدی، کتاب الوافی، ج ۱۰، ص۲۷۶</ref> سه تن از سیاهان سادات بهشت‌اند: [[لقمان|لقمان حکیم]]، [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] و بلال؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۲</ref> و نیز دعای پیامبر(ص) در حق او به جهت یاری دادن به حضرت [[فاطمه(س)]] در کار منزل.<ref>ورّام، ج۲، ص۲۳۰</ref>
از [[پیامبر(ص)]] احادیث فراوانی در جلالت قدر او وارد شده است؛ از جمله اینکه بِلال از سابقان و پیشی گیرندگان در اسلام بود؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۹</ref> او سید مؤذّنان است؛<ref>ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۵</ref> بهشت مشتاق سه تن است: [[علی]]، [[عمار بن یاسر|عمّار]] و بِلال؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۵۱؛ صفدی، کتاب الوافی، ج ۱۰، ص۲۷۶</ref> سه تن از سیاهان سادات بهشت‌اند: [[لقمان|لقمان حکیم]]، [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] و بلال؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۲</ref> و نیز دعای پیامبر(ص) در حق او به جهت یاری دادن به حضرت [[فاطمه(س)]] در کار منزل.<ref>ورّام، ج۲، ص۲۳۰</ref>


[[حضرت علی(ع)]] نیز بلال را از سابقان در اسلام دانسته<ref>ابن بابویه، الخصال، ج ۱، ص۳۱۲؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۰۷</ref> و اخلاص و تهذیب نفس او را ستوده است.<ref>ابن فهد حلّی، عده الداعی، ص۲۷</ref> [[امام سجاد(ع)]] نیز در مدح بلال و نقل احتجاج او با مخالفان درباره فضائل [[امام علی|امیرالمؤمنین(ع)]] مطالبی بیان داشته است.<ref>تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص۶۲۱-۶۲۳</ref> [[امام صادق(ع)]] بلال را «عبد صالح»<ref>کشّی، اختیار معرفه الرجال، ص۳۹</ref> و دوستدار [[اهل بیت]](ع) نامیده است.<ref>مفید، الاختصاص، ص۷۳</ref>
[[حضرت علی(ع)]] نیز بلال را از سابقان در اسلام دانسته<ref>ابن بابویه، الخصال، ج ۱، ص۳۱۲؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۰۷</ref> و اخلاص و تهذیب نفس او را ستوده است.<ref>ابن فهد حلّی، عده الداعی، ص۲۷</ref> [[امام سجاد(ع)]] نیز در مدح بلال و نقل احتجاج او با مخالفان درباره فضائل [[امام علی|امیرالمؤمنین(ع)]] مطالبی بیان داشته است.<ref>تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص۶۲۱-۶۲۳</ref> [[امام صادق(ع)]] بلال را «عبد صالح»<ref>کشّی، اختیار معرفه الرجال، ص۳۹</ref> و دوستدار [[اهل بیت]](ع) نامیده است.<ref>مفید، الاختصاص، ص۷۳</ref>


به نقل [[:رده:مفسران|مفسران]]، در‌شأن بلال و یاران او چندین [[آیه]] نازل شده است: [[سوره نساء|نساء]]، آیه ۶۹؛<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۸۷</ref> [[سوره انعام|انعام]]، آیه ۵۲؛<ref>طوسی، التبیان، ج۴، ص۱۴۴؛ زمخشری، الکشّاف، ج۲، ص۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۷-۳۸۸؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۷، ص۱۴۹</ref> [[سوره نحل|نحل]]، آیه ۱۱۰؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴۸؛ طوسی، التبیان، ج۶، ص۴۳۱</ref> [[سوره کهف|کهف]]، آیه ۲۸؛<ref>صفدی، کتاب الوافی، ج۱۰، ص۲۷۶</ref> و [[سوره حجرات|حجرات]]، آیه۱۱ و ۱۲.<ref>زمخشری، الکشّاف، ج۴، ص۳۷۰؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۱۰، ص۲۵۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۶</ref>
به نقل مفسران، در‌ شأن بلال و یاران او چندین [[آیه]] نازل شده است: [[سوره نساء|نساء]]، آیه ۶۹؛<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۸۷</ref> [[سوره انعام|انعام]]، آیه ۵۲؛<ref>طوسی، التبیان، ج۴، ص۱۴۴؛ زمخشری، الکشّاف، ج۲، ص۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۷-۳۸۸؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۷، ص۱۴۹</ref> [[سوره نحل|نحل]]، آیه ۱۱۰؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴۸؛ طوسی، التبیان، ج۶، ص۴۳۱</ref> [[سوره کهف|کهف]]، آیه ۲۸؛<ref>صفدی، کتاب الوافی، ج۱۰، ص۲۷۶</ref> و [[سوره حجرات|حجرات]]، آیه۱۱ و ۱۲.<ref>زمخشری، الکشّاف، ج۴، ص۳۷۰؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۱۰، ص۲۵۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۶</ref>
 
==ازداوج و فرزندان==
==ازداوج و فرزندان==
در مورد ازدواج بلال گزارش‎های مختلفی است، بلاذری در گزارشی ازدواج بلال با دختری از بنی زهره و در گزارش دیگر ازدواج وی با دختری از بنی کنانه را ذکر کرده است. <ref>أنساب‏الأشراف،ج‏1،ص:189(چاپ‏زكار،ج‏1،ص:214)</ref> همچنین گفته‎اند بلال در سفری به [[یمن]] همراه با برادرش، برای ازدواج تصمیم گرفت. هنگام خواستگاری، خود را این گونه معرفی کرد: «من بلال و این مرد، برادرم، هر دو غلامانی از [[حبشه]] بودیم. گمراه بودیم که خداوند هدایتمان کرد.
[[پرونده:مقبره بلال حبشی.jpg|۲۰۰px|thumb|left|مقبره بلال در قبرستان باب الصغیر دمشق]]
برده بودیم که خداوند کریم آزادمان کرد. اگر دخترانتان را به ما بدهید، الحمدلله و اگر ندهید، الله اکبر خانواده ی دختر پیش از آنکه به بلال پاسخ قطعی بدهند، نزد رسول خدا(ص) رفته، با گفتن ماجرا، از آن حضرت نظر خواستند. حضرت سه بار بلال را به آنان پیشنهاد کرد و فرمود: «چه کس را می خواهید بهتر از او، که اهل بهشت است. <ref>أسدالغابة،ج‏1،ص:571</ref>
در مورد ازدواج بلال گزارش های مختلفی است، بلاذری در گزارشی ازدواج بلال با دختری از بنی زهره و در گزارش دیگر ازدواج وی با دختری از بنی کنانه را ذکر کرده است.<ref>أنساب‌الأشراف،ج‌۱،ص:۱۸۹(چاپ‌زکار،ج‌۱،ص:۲۱۴)</ref> همچنین گفتهاند بلال در سفری به [[یمن]] همراه با برادرش، برای ازدواج تصمیم گرفت. هنگام خواستگاری، خود را این گونه معرفی کرد: «من بلال و این مرد، برادرم، هر دو غلامانی از [[حبشه]] بودیم. گمراه بودیم که خداوند هدایتمان کرد.
برده بودیم که خداوند کریم آزادمان کرد. اگر دخترانتان را به ما بدهید، الحمدلله و اگر ندهید، الله اکبر خانوادۀ دختر پیش از آنکه به بلال پاسخ قطعی بدهند، نزد رسول خدا(ص) رفته، با گفتن ماجرا، از آن حضرت نظر خواستند. حضرت سه بار بلال را به آنان پیشنهاد کرد و فرمود: «چه کس را می‌خواهید بهتر از او، که اهل بهشت است.<ref>أسدالغابة،ج‌۱،ص:۵۷۱</ref>


با آنکه برخی نویسندگان بلال را فاقد فرزند دانسته‌اند؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۰، ص۴۳۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴</ref> اما سخاوی در کتابش از پسر او، عمر، به عنوان یکی از راویان او یاد کرده است.<ref>سخاوی، التحفه اللطیفه، ص۲۱</ref> ابن کثیر نیز از شخصی به نام هلال بن عبدالرحمن یاد می کند که از نسل سلیمان بن بلال موذن پیامبر(ص) بوده‌است. <ref>البدایه والنهایه، ج12، ص195</ref>
با آنکه برخی نویسندگان بلال را فاقد فرزند دانسته‌اند؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۰، ص۴۳۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴</ref> اما سخاوی در کتابش از پسر او، عمر، به عنوان یکی از راویان او یاد کرده است.<ref>سخاوی، التحفه اللطیفه، ص۲۱</ref> ابن کثیر نیز از شخصی به نام هلال بن عبدالرحمن یاد می‌کند که از نسل سلیمان بن بلال موذن پیامبر(ص) بوده‌است.<ref>البدایه والنهایه، ج۱۲، ص۱۹۵</ref>


== وفات ==
== وفات ==
[[پرونده:مقبره بلال حبشی.jpg|۲۰۰px|thumb|left|مقبره بلال در قبرستان باب الصغیر دمشق]]
بیشتر منابع تاریخ درگذشت او را سال ۲۰ پس از هجرت در [[دمشق]] ذکر کرده‌اند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۱۲؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۴</ref> ولی سال‌های ۱۷، ۱۸ و ۲۱ نیز ذکر شده است<ref>طوسی، رجال، ص۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۳۳، ۴۷۶-۴۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴</ref> و در پاره‌ای منابع تصریح شده است که به بیماری طاعون از دنیا رفته است.<ref>طوسی، رجال، ص۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۶؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۹۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۱، ص۳۲۷</ref>
بیشتر منابع تاریخ درگذشت او را سال ۲۰ پس از هجرت در [[دمشق]] ذکر کرده‌اند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۱۲؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۴</ref> ولی سال‌های ۱۷، ۱۸ و ۲۱ نیز ذکر شده است<ref>طوسی، رجال، ص۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۳۳، ۴۷۶-۴۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴</ref> و در پاره‌ای منابع تصریح شده است که به بیماری طاعون از دنیا رفته است.<ref>طوسی، رجال، ص۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۶؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۹۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۱، ص۳۲۷</ref>


بنا بر مشهور در [[باب الصغیر دمشق]] مدفون است.<ref>طوسی، رجال، ص۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸ ؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۳۳، ۴۷۶-۴۷۹</ref> برخی نیز مدفن او را در باب کیسان داریا و باب الاربعین [[حلب|حَلَب]] دانسته‌اند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۰، ص۴۸۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم ۱، جزء۱، ص۱۳۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۰</ref> ولی مزّی احتمال می‌دهد کسی که در شهر حَلَب مدفون است خالد برادر بِلال باشد.<ref>مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۹۱</ref>
بنا بر مشهور در [[باب الصغیر دمشق]] مدفون است.<ref>طوسی، رجال، ص۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۳۳، ۴۷۶-۴۷۹</ref> برخی نیز مدفن او را در باب کیسان داریا و باب الاربعین [[حلب|حَلَب]] دانسته‌اند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۰، ص۴۸۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم ۱، جزء۱، ص۱۳۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۰</ref> ولی مزّی احتمال می‌دهد کسی که در شهر حَلَب مدفون است خالد برادر بِلال باشد.<ref>مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۹۱</ref>


سن او را به هنگام وفات بیش از ۶۰ ذکر کرده‌اند که در پاره‌ای منابع ۶۳، ۶۴ و ۷۰ نیز ذکر شده است.<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۷۹؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم ۱، جزء۱، ص۱۳۷؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج ۴، ص۲۹۰</ref>
سن او را به هنگام وفات بیش از ۶۰ ذکر کرده‌اند که در پاره‌ای منابع ۶۳، ۶۴ و ۷۰ نیز ذکر شده است.<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۷۹؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم ۱، جزء۱، ص۱۳۷؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج ۴، ص۲۹۰</ref>
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|۲}}
 


== منابع ==
== منابع ==