Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۰۸
ویرایش
جز (←منابع) |
جز (←تعریف و جایگاه) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==تعریف و جایگاه== | ==تعریف و جایگاه== | ||
وسوسه را به معنای فکر یا احساسی دانستهاند که دائم انسان را به انجام کاری تحریک و تشویق میکند.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه.</ref> | وسوسه را به معنای فکر یا احساسی دانستهاند که دائم انسان را به انجام کاری تحریک و تشویق میکند.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه.</ref> به باور [[محمدمهدی نراقی]]، اندیشههایی که به دل نفوذ میکند اگر انسان را به شر دعوت کند وسوسه، و اگر به سوی خیر بخواند، [[الهام]] نامیده میشود.<ref>نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۱۷۹.</ref> وسوسه بیشتر درباره نفوذ [[شیطان]] در دل انسانها بهکار برده شده است؛ زمانی که با القای هواهای نفسانی، بنده را از [[تقرب|قرب خدا]] دور میکند.<ref>حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۰؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه؛ معینی، «وسوسه / وسواس»، ص۲۳۰۷.</ref> به گفته [[علیاکبر دهخدا|دهخدا]] شیطان با وسوسه، چیزی بدون نفع و خیر یا اندیشههای بد را در دل انسان جای میدهد.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه.</ref> وسوسه همچنین کاری دانسته شده که در خفا صورت میگیرد و به صورت [[حدیث نفس]] انجام میشود.<ref>حمیری، شمس العلوم، ۱۴۲۰ق، ج ۱۱، ص ۱۳؛ حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۰.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] نیز وسوسه را نوعی کلام دانسته که نه از فضای دهان و توسط زبان، بلکه به صورت غیر محسوس<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۴۴.</ref> از طریق القای معانی به ذهن انسان منتقل میشود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۳، ص۱۸۱-۱۸۲.</ref> | ||
طبق آنچه در [[دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی (کتاب)|دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی]] آمده، واژه وسوسه ۵ بار در [[آیه|آیات قرآن]] به کار رفته است که دو مورد آن به وسوسه [[آدم (پیامبر)|آدم]] و [[حوا]] توسط شیطان اشاره دارد.<ref>معینی، «وسوسه / وسواس»، ص۲۳۰۷.</ref> به گفته | طبق آنچه در [[دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی (کتاب)|دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی]] آمده، واژه وسوسه ۵ بار در [[آیه|آیات قرآن]] به کار رفته است که دو مورد آن به وسوسه [[آدم (پیامبر)|آدم]] و [[حوا]] توسط شیطان اشاره دارد.<ref>معینی، «وسوسه / وسواس»، ص۲۳۰۷.</ref> به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|شیخ طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر مجمع البیان]]، شیطان یک بار به صورت پنهانی (وسوس الیه) به دل آدم نفوذ کرد و یک بار از در خیرخواهی (وسوس له) بر او وارد شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳ و ۴، ص۶۲۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۱۷ش، ج۱، ص۱۱۹.</ref> | ||
[[ابوالفتوح رازی]] نیز در [[روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر روض الجنان]] میگوید که وسوسه غیر از شیطان؛ توسط انسانها و حتی [[جن|جنیان]] نیز میتواند درباره دیگران انجام شود.<ref>ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۲۰، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref> چنانچه در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] آمده است، بزرگان و اشراف [[ثمود|قوم ثمود]]، با القای شبهه، در دل مردم وسوسه کرده و آنها را از اطراف [[صالح (پیامبر)|حضرت صالح(ع)]] دور ساختند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref> | [[ابوالفتوح رازی]] نیز در [[روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر روض الجنان]] میگوید که وسوسه غیر از شیطان؛ توسط انسانها و حتی [[جن|جنیان]] نیز میتواند درباره دیگران انجام شود.<ref>ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۲۰، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref> چنانچه در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] آمده است، بزرگان و اشراف [[ثمود|قوم ثمود]]، با القای شبهه، در دل مردم وسوسه کرده و آنها را از اطراف [[صالح (پیامبر)|حضرت صالح(ع)]] دور ساختند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref> |