حله (شهر): تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه شهر عراق | {{جعبه شهر عراق | ||
|نامرسمی= حله | |نامرسمی= حله | ||
خط ۳۵: | خط ۳۴: | ||
}} | }} | ||
{{عراق}} | {{عراق}} | ||
'''حله''' شهری | '''حله'''، شهری در حدود نود کیلومتری جنوب [[بغداد]]، در مسیر مستقیم شهرهای [[کوفه]] و [[نجف]] به بغداد، و در حدود پنجاه کیلومتری شرق شهر [[کربلا]]. گفته شده این شهر را سیفالدوله، چهارمین امیر مَزیدیان، در ۴۹۳ یا ۴۹۵ق بنا کرده است. در [[قرن پنجم]] [[هجری قمری]] تبدیل به دارالعلم [[شیعه]] شد و علما و [[فقیه|فقهای]] برجسته شیعه در آن ظهور کردند. در قرن هفتم به جای نجف، پررونقترین [[حوزه علمیه]] و مقرّ بزرگترین علمای شیعه و محل تدریس آنها بود و خاندان علمی زیادی چون آل بطریق، آل نَما، آل طاووس، و آل مطهر در این شهر ظهور کردند. علمایی مانند [[ابن ادریس حلی]]، [[علامه حلّى|علامه حلی]]، [[محقق حلی]]، [[سید بن طاووس|رضیالدین علی بن موسی]] از این شهر بودهاند. | ||
آثار باستانی بسیاری مثل محل تولد [[حضرت ابراهیم علیه السلام]]، مقام جمجمه، مسجد شمس و... در این شهر واقع شده است. | آثار باستانی بسیاری مثل محل تولد [[حضرت ابراهیم علیه السلام]]، مقام جمجمه، مسجد شمس و... در این شهر واقع شده است. | ||
==جغرافیا== | ==جغرافیا== | ||
حِلّه، شهری در قسمت مرکزی [[عراق]] که گفته میشود [[سیفالدوله مزیدی|سیفالدوله مَزْیدی]] در اواخر قرن پنجم آن را بنا کرد. این شهر نزدیک ویرانههای شهر قدیم [[بابل]]، در حدود نود کیلومتری جنوب [[بغداد]]، در مسیر مستقیم شهرهای [[کوفه]] و [[نجف]] به [[بغداد]]، و در حدود پنجاه کیلومتری مشرق شهر [[کربلا]] قرار دارد و امروزه مرکز استان بابل است.<ref>نقشه عمومی خاورمیانه؛ فاطمه محمد محجوب، ذیل مادّه</ref> حِلّه در حدود َ۲۸ ْ۳۲ عرض شمالی، َ۲۵ ْ۴۴ طول شرقی و در ارتفاع حدود سی متری از سطح دریا واقع شده است. میانگین دمای سالیانه آن ْ۵ر۲۲ و میزان بارش سالیانه آن ۱۰۵ میلیمتر است. رود [[فرات]] از مغرب حلّه میگذرد.<ref>اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۳۵؛ الموسوعة العربیة المیسرة، ذیل مادّه؛ صباح محمود محمد، ص۱۶، ۲۶-۲۷</ref> | حِلّه، شهری در قسمت مرکزی [[عراق]] که گفته میشود [[سیفالدوله مزیدی|سیفالدوله مَزْیدی]] در اواخر قرن پنجم آن را بنا کرد. این شهر نزدیک ویرانههای شهر قدیم [[بابل]]، در حدود نود کیلومتری جنوب [[بغداد]]، در مسیر مستقیم شهرهای [[کوفه]] و [[نجف]] به [[بغداد]]، و در حدود پنجاه کیلومتری مشرق شهر [[کربلا]] قرار دارد و امروزه مرکز استان بابل است.<ref>نقشه عمومی خاورمیانه؛ فاطمه محمد محجوب، ذیل مادّه</ref> حِلّه در حدود َ۲۸ ْ۳۲ عرض شمالی، َ۲۵ ْ۴۴ طول شرقی و در ارتفاع حدود سی متری از سطح دریا واقع شده است. میانگین دمای سالیانه آن ْ۵ر۲۲ و میزان بارش سالیانه آن ۱۰۵ میلیمتر است. رود [[فرات]] از مغرب حلّه میگذرد.<ref>اطلس جامع جهان تایمز، نقشه ۳۵؛ الموسوعة العربیة المیسرة، ذیل مادّه؛ صباح محمود محمد، ص۱۶، ۲۶-۲۷</ref> | ||
==در لغت== | ==در لغت== | ||
حِلّه در لغت به سه معناست: منزلگاه، گروه بسیاری که در جایی فرود میآیند، گونهای درخت خاردار کوتاه.<ref>یاقوت حموی، ۱۹۶۵، ذیل مادّه؛ ابنمنظور، ج۳، ص۲۹۶-۲۹۷، ۳۰۳؛ شیروانی، ص۱۹۹</ref> | حِلّه در لغت به سه معناست: منزلگاه، گروه بسیاری که در جایی فرود میآیند، گونهای درخت خاردار کوتاه.<ref>یاقوت حموی، ۱۹۶۵، ذیل مادّه؛ ابنمنظور، ج۳، ص۲۹۶-۲۹۷، ۳۰۳؛ شیروانی، ص۱۹۹</ref> | ||
غیر از حلّه معروف، چند مکان دیگر در [[عراق]] نیز حلّه نام داشته است، از جمله حلّه بنیقَیلَه میان شهرهای [[واسط]] و [[بصره]]، حلّه بنیدُبَیسبن عفیف اسدی میان [[واسط]] و [[بصره]] و [[اهواز]]، و حلّه بنیمَراق نزدیک [[موصل]].<ref>یاقوت حموی، المشترک وضعا و المفترق صقعا، ص۱۴۳</ref> | غیر از حلّه معروف، چند مکان دیگر در [[عراق]] نیز حلّه نام داشته است، از جمله حلّه بنیقَیلَه میان شهرهای [[واسط]] و [[بصره]]، حلّه بنیدُبَیسبن عفیف اسدی میان [[واسط]] و [[بصره]] و [[اهواز]]، و حلّه بنیمَراق نزدیک [[موصل]].<ref>یاقوت حموی، المشترک وضعا و المفترق صقعا، ص۱۴۳</ref> | ||
==نامهای دیگر== | ==نامهای دیگر== | ||
شهر حلّه به سبب موقعیتش در کنار فرات و باغهای زیادی که دارد به حلّه فَیحاء (خوشبو و مطبوع) نیز مشهور بوده است.<ref>امین، ج ۱۱، ص ۱۵۶؛ فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، ص ۱۶۶</ref> نامهای دیگر این شهر عبارتاند از: حلّه سیفیه/ حلّه مَزْیدیه منسوب به مؤسس آن سیفالدوله [[صدقةبن منصور مَزْیدی]] (حک : ۴۷۹-۵۰۱)<ref>عمادالدین کاتب، ج ۱، قسم شعراءالعراق، جزء۴، ص ۱۵۳</ref> و جامِعَین/ جامعان (دارای دو مسجدجامع)، به نام شهر کهنی که در محل شهر حلّه قرار داشت.<ref>حدودالعالم، ص ۱۵۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان؛ ابوالفداء، ص ۲۹۹</ref> جامعین در منابع اولیه اسلامی میان دو شهر کوثی ربّا و [[بابل]] ذکر شده که تابع [[بغداد]] و حاصلخیز بوده است.<ref>اصطخری، ص ۸۵ـ ۸۶؛ابنحوقل، ص ۲۴۴-۲۴۵</ref> مقدسی که در اواخر [[قرن چهارم]] اطلاع دقیقتری از تقسیمات سرزمینهای اسلامی داده، جامعین را جزو [[کوفه]] ذکر کرده است.<ref>ص ۵۳، ۱۱۴</ref> [[کرامرس]]، مصحح صورةالارض، در توضیحات [[بابل]] کهن گفته که حلّه روبهروی آن ساخته شده است.<ref>ابنحوقل، ص ۲۴۵</ref> حلّه با توجه به کثرت [[شیعه|شیعیان]] آن، [[کوفه]] کوچک نیز نامیده میشد.<ref>دمشقی، ص۲۵۰</ref> همچنین در نیمه دوم قرن دوازدهم نیز، به سبب اهمیت تجاری، به آن [[بغداد]] کوچک میگفتند.<ref>صباح محمود محمد، ص ۳۵</ref> | شهر حلّه به سبب موقعیتش در کنار فرات و باغهای زیادی که دارد به حلّه فَیحاء (خوشبو و مطبوع) نیز مشهور بوده است.<ref>امین، ج ۱۱، ص ۱۵۶؛ فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، ص ۱۶۶</ref> نامهای دیگر این شهر عبارتاند از: حلّه سیفیه/ حلّه مَزْیدیه منسوب به مؤسس آن سیفالدوله [[صدقةبن منصور مَزْیدی]] (حک : ۴۷۹-۵۰۱)<ref>عمادالدین کاتب، ج ۱، قسم شعراءالعراق، جزء۴، ص ۱۵۳</ref> و جامِعَین/ جامعان (دارای دو مسجدجامع)، به نام شهر کهنی که در محل شهر حلّه قرار داشت.<ref>حدودالعالم، ص ۱۵۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان؛ ابوالفداء، ص ۲۹۹</ref> جامعین در منابع اولیه اسلامی میان دو شهر کوثی ربّا و [[بابل]] ذکر شده که تابع [[بغداد]] و حاصلخیز بوده است.<ref>اصطخری، ص ۸۵ـ ۸۶؛ابنحوقل، ص ۲۴۴-۲۴۵</ref> مقدسی که در اواخر [[قرن چهارم]] اطلاع دقیقتری از تقسیمات سرزمینهای اسلامی داده، جامعین را جزو [[کوفه]] ذکر کرده است.<ref>ص ۵۳، ۱۱۴</ref> [[کرامرس]]، مصحح صورةالارض، در توضیحات [[بابل]] کهن گفته که حلّه روبهروی آن ساخته شده است.<ref>ابنحوقل، ص ۲۴۵</ref> حلّه با توجه به کثرت [[شیعه|شیعیان]] آن، [[کوفه]] کوچک نیز نامیده میشد.<ref>دمشقی، ص۲۵۰</ref> همچنین در نیمه دوم قرن دوازدهم نیز، به سبب اهمیت تجاری، به آن [[بغداد]] کوچک میگفتند.<ref>صباح محمود محمد، ص ۳۵</ref> | ||
==جمعیت== | ==جمعیت== | ||
جمعیت حلّه در ۱۲۹۹ بالغ بر پانزده هزار نفر بود،<ref>دیولافوا، ص ۶۴۱</ref> چهل سال بعد (۱۳۳۹) به سی هزار تن رسید و حدود پنجاه سال بعد از آن (۱۳۰۵/۱۳۴۴ش) بالغ بر ۸۴۰۰۰ تن شد که حدود ۱۸٪ جمعیت استان [[بابل]] را تشکیل میداد.<ref>صباح محمود محمد، ص ۳۶، ۴۶</ref> پس از آن، جمعیت شهر رشد بسیار یافت و در ۱۳۶۶ش با جمعیت حومه به حدود ۲۶۹۰۰۰ تن و در ۱۳۷۰ش به ۲۷۹۰۰۰ تن (هشتمین شهر پرجمعیت [[عراق]]) رسید.<ref>امین، ج ۱۱، ص ۱۵۸؛ وهومن، ج ۱، ص ۸۱۱</ref> | |||
جمعیت حلّه در ۱۲۹۹ بالغ بر پانزده هزار نفر بود،<ref>دیولافوا، ص ۶۴۱</ref> چهل سال بعد (۱۳۳۹) به سی هزار تن رسید و حدود پنجاه سال بعد از آن (۱۳۰۵/۱۳۴۴ش) بالغ بر ۸۴۰۰۰ تن شد که حدود | |||
==تاریخ بنا== | ==تاریخ بنا== | ||
مورخان درباره تاریخ بنای حلّه اختلافنظر دارند.<ref>دوُری، ص ۱۷۷</ref> گفتهاند این شهر را سیفالدوله، چهارمین امیر [[مزیدیان|مَزیدیان]]، در ۴۹۳ یا ۴۹۵ بنا کرد. او به امید استقلال یافتن از [[خلافت عباسی]]، از درگیریها و کشمکش میان آنان و [[سلجوقیان]] بهره جست و تمام خاندان و سپاهیان و پیروانش را از محل اقامتشان در آبادی [[نیل]]، در کنار رود کوچک [[نیل]]، به جامعین در کرانه راست رود حلّه (شاخهای از رود [[فرات]]) منتقل کرد. آنگاه آنجا را آباد کرد و شهر حلّه به وجود آمد.<ref>یاقوت حموی،المشترک وضعا و المفترق صقعا،؛لسترنج، ص ۷۱-۷۲</ref> قرار گرفتن حلّه در نزدیکی رود [[فرات]] و در میانه راه تجاری [[بغداد]] ـ [[بصره]]، مجاورت آن با شهر باستانی [[بابل]]، مبدل شدنش به مرکز حکومت [[مزیدیان|مَزیدیان]]، و قرار گرفتن آن در مسیر کاروانهای [[حج]]، به پیشرفت سریع بازرگانی آن منجر شد و بهویژه پس از زوال قصر [[ابنهبیره]] در [[قرن ششم]] اهمیت بیشتری یافت.<ref>لسترنج، ص ۷۱؛عبدالجبار ناجی، ص ۲۰۴-۲۰۵</ref> | مورخان درباره تاریخ بنای حلّه اختلافنظر دارند.<ref>دوُری، ص ۱۷۷</ref> گفتهاند این شهر را سیفالدوله، چهارمین امیر [[مزیدیان|مَزیدیان]]، در ۴۹۳ یا ۴۹۵ بنا کرد. او به امید استقلال یافتن از [[خلافت عباسی]]، از درگیریها و کشمکش میان آنان و [[سلجوقیان]] بهره جست و تمام خاندان و سپاهیان و پیروانش را از محل اقامتشان در آبادی [[نیل]]، در کنار رود کوچک [[نیل]]، به جامعین در کرانه راست رود حلّه (شاخهای از رود [[فرات]]) منتقل کرد. آنگاه آنجا را آباد کرد و شهر حلّه به وجود آمد.<ref>یاقوت حموی،المشترک وضعا و المفترق صقعا،؛لسترنج، ص ۷۱-۷۲</ref> قرار گرفتن حلّه در نزدیکی رود [[فرات]] و در میانه راه تجاری [[بغداد]] ـ [[بصره]]، مجاورت آن با شهر باستانی [[بابل]]، مبدل شدنش به مرکز حکومت [[مزیدیان|مَزیدیان]]، و قرار گرفتن آن در مسیر کاروانهای [[حج]]، به پیشرفت سریع بازرگانی آن منجر شد و بهویژه پس از زوال قصر [[ابنهبیره]] در [[قرن ششم]] اهمیت بیشتری یافت.<ref>لسترنج، ص ۷۱؛عبدالجبار ناجی، ص ۲۰۴-۲۰۵</ref> | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
===قرن ششم=== | ===قرن ششم=== | ||
در ۵۰۱، [[سیفالدوله]] به ابودُلَف [[سرخاببن کیخسرو دیلمی]] (حاکم [[ساوه]])، که مورد خشم سلطان[[محمد بن ملکشاه سلجوقی]] قرار گرفته بود، پناه داد و حاضر نشد وی را تسلیم کند. سلطان سلجوقی به حلّه لشکر کشید و [[سیفالدوله]] در مصاف با سپاه سلجوقی کشته شد.<ref>هبةاللّهبن ناصر حلّی، ج ۱، ص ۲۲؛عمادالدین کاتب، ج ۱، ابناثیر، ج۱۰، ص۴۴۰-۴۴۹</ref> در ۵۰۲، سلطان سلجوقی حکومت بخشی از شهر حلّه را به [[سعیدبن حُمَید عمری خفاجی]]، سپهسالار لشکر سیفالدوله، سپرد و بخشهای دیگر آن را به صورت تیول به قبایل [[کرد]] واگذار کرد <ref>ابناثیر، ج۱۰، ص ۴۷۱؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۳۱-۳۲</ref>. در ۵۱۲، دبیسبن صدقه به فرمان سلطان محمود سلجوقی، حاکم حلّه شد.<ref>ابناثیر، ج۱۰، ص ۵۳۳</ref> | در ۵۰۱، [[سیفالدوله]] به ابودُلَف [[سرخاببن کیخسرو دیلمی]] (حاکم [[ساوه]])، که مورد خشم سلطان[[محمد بن ملکشاه سلجوقی]] قرار گرفته بود، پناه داد و حاضر نشد وی را تسلیم کند. سلطان سلجوقی به حلّه لشکر کشید و [[سیفالدوله]] در مصاف با سپاه سلجوقی کشته شد.<ref>هبةاللّهبن ناصر حلّی، ج ۱، ص ۲۲؛عمادالدین کاتب، ج ۱، ابناثیر، ج۱۰، ص۴۴۰-۴۴۹</ref> در ۵۰۲، سلطان سلجوقی حکومت بخشی از شهر حلّه را به [[سعیدبن حُمَید عمری خفاجی]]، سپهسالار لشکر سیفالدوله، سپرد و بخشهای دیگر آن را به صورت تیول به قبایل [[کرد]] واگذار کرد <ref>ابناثیر، ج۱۰، ص ۴۷۱؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۳۱-۳۲</ref>. در ۵۱۲، دبیسبن صدقه به فرمان سلطان محمود سلجوقی، حاکم حلّه شد.<ref>ابناثیر، ج۱۰، ص ۵۳۳</ref> | ||
خط ۸۲: | خط ۶۸: | ||
===قرن هفتم=== | ===قرن هفتم=== | ||
شهر حلّه در ۶۵۳ و ۶۵۴ از طغیان رود [[فرات]] آسیب فراوان دید.<ref>الحوادث، ص۳۲۰، ۳۳۵</ref> در دوره [[مغول|مغولان]]، اداره امور حلّه با [[کوفه]] ادغام شد و هر دو شهر زیرنظر یک کارگزار عالیمقام، با عنوان «صدرالاعمال الحلّیة و الکوفیة» اداره میشد، که او نیز تابع ولایت [[بغداد]] بود.<ref>عماد عبدالسلام رئوف، ص ۲۸۱</ref> | شهر حلّه در ۶۵۳ و ۶۵۴ از طغیان رود [[فرات]] آسیب فراوان دید.<ref>الحوادث، ص۳۲۰، ۳۳۵</ref> در دوره [[مغول|مغولان]]، اداره امور حلّه با [[کوفه]] ادغام شد و هر دو شهر زیرنظر یک کارگزار عالیمقام، با عنوان «صدرالاعمال الحلّیة و الکوفیة» اداره میشد، که او نیز تابع ولایت [[بغداد]] بود.<ref>عماد عبدالسلام رئوف، ص ۲۸۱</ref> | ||
خط ۸۸: | خط ۷۳: | ||
===قرن هشتم=== | ===قرن هشتم=== | ||
در ۷۱۲، در دوران فرمانروایی [[اولجایتو|سلطان محمد خدابنده]]، که به [[شیعه|تشیع]] گرویده بود، حکومت حلّه به صورت تیول به [[امیر مُهَنّا بنعیسی]] از [[آلفضل]] واگذار شد. او نیز پسرش سلیمان را به نیابت خود برگزید و این خاندان تا ۷۳۶ در حلّه حکومت کردند.<ref>عماد عبدالسلام رئوف، ص ۲۸۲</ref> | در ۷۱۲، در دوران فرمانروایی [[اولجایتو|سلطان محمد خدابنده]]، که به [[شیعه|تشیع]] گرویده بود، حکومت حلّه به صورت تیول به [[امیر مُهَنّا بنعیسی]] از [[آلفضل]] واگذار شد. او نیز پسرش سلیمان را به نیابت خود برگزید و این خاندان تا ۷۳۶ در حلّه حکومت کردند.<ref>عماد عبدالسلام رئوف، ص ۲۸۲</ref> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۸۷: | ||
===قرن دهم=== | ===قرن دهم=== | ||
در نیمه نخست قرن دهم، حلّه بهدست [[صفویه|صفویان]] افتاد. در ۹۱۴ [[شاه اسماعیل صفوی|شاهاسماعیل صفوی]] در راه سفر به [[عتبات عالیات|عتبات مقدسه]] از شهر دیدن کرد.<ref>خواندمیر، ج ۳، ص ۴۹۴-۴۹۵؛اسکندر منشی، ج ۱، ص ۵۸؛عزّاوی، ج ۳، ص ۳۴۱-۳۴۲</ref> حلّه تا ۹۴۱ جزو قلمروِ صفویان بود و در این زمان همراه دیگر شهرهای عراق به تصرف سلطان عثمانی، [[سلیمان قانونی]]، درآمد.<ref>عزّاوی، ج ۴، ص ۱۴، ۲۹؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۱۱۴</ref> | در نیمه نخست قرن دهم، حلّه بهدست [[صفویه|صفویان]] افتاد. در ۹۱۴ [[شاه اسماعیل صفوی|شاهاسماعیل صفوی]] در راه سفر به [[عتبات عالیات|عتبات مقدسه]] از شهر دیدن کرد.<ref>خواندمیر، ج ۳، ص ۴۹۴-۴۹۵؛اسکندر منشی، ج ۱، ص ۵۸؛عزّاوی، ج ۳، ص ۳۴۱-۳۴۲</ref> حلّه تا ۹۴۱ جزو قلمروِ صفویان بود و در این زمان همراه دیگر شهرهای عراق به تصرف سلطان عثمانی، [[سلیمان قانونی]]، درآمد.<ref>عزّاوی، ج ۴، ص ۱۴، ۲۹؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۱۱۴</ref> | ||