کاربر:Ebrahim.salehi/صحفه تمرین ۳

از ویکی شیعه

اعدام

جایگاه و اهمیت

مبانی و فلسفه اعدام

اسباب اعدام

در حقوق اسلامی اعدام به سه قسمِ اعدام قصاصی، اعدام حدی و اعدام تعزیری تقسیم می‌شود.

اعدام قصاصی

مجازات شخصی که انسان محترمی را به قتل برساند اعدام است و آیاتی از قرآن صریحا[۱] و به صورت خاص[۲] یا به صورت عام بر جواز قصاص(کشتن) دلالت می‌کند.[۳] اعدام قاتل واجب نیست، بلکه خداوند این حق را برای اولیای مقتول در نظر گرفته است تا اگر خواهان قصاص هستند قصاص کنند و اگر از قصاص صرف نظر کردند، دیه دریافت کنند.[۴] و این حکم تخفیفی از جانب خداوند است و طرفین را از تعرض و تعدی نسبت به همدیگر منع کرده است.[۵]

اعدام حدی

مجازات حد بر دو قسم هستند، گاهی مجازات حد قتل است که در مورد زنای محصن و محصنه، حد لواط و حد کسی که زنی را غصب کند یا کسی مساحقه را تکرار کند یا کسی که بعد از اجرای حد شرب خمر، در مرتبه سوم شرب خمر کند یا کسی که در کشور اسلامی سلاح بدست بگیرد و مفسد فی الارض حکمش اعدام است. در زنای غیر محصن در مرتبه چهارم حکم اعدام است[۶]

اعدام تعزیری

در اسلام اعدام تعزیر مجازات مرگی است که از سوی حاکم معیّن می‌شود.[۳۵] آقا میرسلیم، مرضیه السادات (۱۳۸۶). «جایگاه مجازات اعدام در حقوق بشر اسلام و غرب». خبرنامه انجمن ایرانی حقوق جزا. تهران: انجمن ایرانی حقوق جزا (۷): ۱۳ تا ۲۱.

برخی بر این باورند: اعدام تعزیری فاقد مستند شرعی است.[۷]

محاربه‌

یکی دیگر از عواملی که منجر به اعدام می‌شود محاربه و افساد در زمین است، همانگونه که قرآن کریم می‌فرماید:«اِنَّما جَزؤُا الَّذینَ یُحارِبونَ اللّهَ ورَسولَهُ ویَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسادًا اَن یُقَتَّلوا اَو یُصَلَّبوا اَو تُقَطَّعَ اَیدیهِم واَرجُلُهُم مِن خِلف اَو یُنفَوا مِنَ الاَرضِ».[۸] در این آیه احکام قتل، به صلیب کشیدن، قطع دست و پا و تعبید برای محارب ذکر شده است و بر اساس روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده، امام مختار است یکی از این شیوه‌ها را برای مجازات محارب برگزیند.[۹] اما فقها در ترتیب یا انتخاب این مجازات‌ها اختلاف نظر دارند.[۱۰] بر اساس نظر جمیع فقها مراد از محارب قطاع طریق و کسانی هستند که در خشکی یا دریا یا صحرا یا مناطق مسکونی، شب یا روز، در سرزمین شرک یا در کشور اسلامی سلاح کشیده و باعث ناامنی و ایجاد ترس و وحشت میان مردم می‌شوند.[۱۱]

ارتداد

مرتد به کسی گویند که بعد از اسلام، از دین دست بردارد. مرتد بر دو قسم فطری یا ملی است. مرتد فطری(کسی که پدر و مادرش مسلمان بودند) بدون آنکه توبه داده شود اعدام می‌شود.[۱۲] و در این رابطه روایات فراوانی از اهل بیت(ع) نقل شده است[۱۳] مستند این حکم روایات متعددی است که از پیامبر)[۲۷] و اهل بیت(علیهم السلام)[۲۸] وارد شده است. آیه 54 بقره/2 نیز بر وجود این مجازات در شریعت موسی(علیه السلام)اشاره دارد؛ همچنین قرآن کریم حکم دستگیری و اعدام گروهی از منافقان را در صورتی که هجرت نکرده و از صف کافران جدا نشوند صادر کرده است:«فَما لَکُم فِی المُنفِقینَ فِئَتَینِ... * وَدّوا لَو تَکفُرونَ کَما کَفَروا فَتَکونونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذوا مِنهُم اَولِیاءَ حَتّی یُهاجِروا فی سَبیلِ اللّهِ فَاِن تَوَلَّوا فَخُذوهُم واقتُلوهُم حَیثُ وجَدتُّموهُم» (نساء/4،88 89) برخی از مفسران[۲۹] و فقهای اسلامی[۳۰] چنین مجازاتی را به جهت ارتداد این گروه دانسته‌اند. شأن نزول آیات مذکور نیز که حکایت از آمدن این عده به مدینه و پذیرش اسلام از سوی آنان و سپس بازگشت به کفر و بت‌پرستی دارد[۳۱]، این معنا را تأیید می‌کند؛ همچنین عده‌ای از مفسران، قتل مرتد را از موارد قتل به حق دانسته‌اند که قرآن در آیاتی آن را از حکم کلی حرمت قتل نفس، استثنا کرده است.[۳۲] (انعام/6، 151؛ فرقان/25، 68)

مبارزه با نظام اسلامی

3. از نظر اسلام، مجازات شایعه*سازی به قصد ضربه زدن به اساس نظام اسلامی، خیانت به آن و همکاری با دشمن، اعدام است:«لَئِن لَم یَنتَهِ المُنفِقونَ والَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ والمُرجِفونَ فِی المَدینَةِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرونَکَ فیها اِلاّ قَلیلا * مَلعونینَ اَینَما ثُقِفوا اُخِذوا وقُتِّلوا تَقتیلا» (احزاب/33،60 61) به نظر مفسران، این افراد، منافقانی بودند که با پخش شایعاتی، مانند اینکه لشکر قریش در فلان موضع است و قصد تهاجم به مدینه را دارد یا لشکریان اسلام کشته شده‌اند یا لشکر اسلام شکست خورده است[۳۵]درصدد ضربه زدن به نظام نو پای اسلامی بودند. برخی نیز گفته‌اند:اینان کسانی بودند که با هدف ایجاد فتنه و آشوب، اقدام به نشر خبرهای دروغ می‌کردند[۳۶]؛ همچنین برخی مفسران[۳۷] مقصود از منافقانی را که در آیات 88 89 نساء/4 حکم دستگیری و اعدام آنان صادر شده است افرادی دانسته‌اند که در پی جاسوسی* به نفع دشمن و همکاری با آنان بوده‌اند، افزون بر این، قرآن در آیه 91 نساء/4 به گروه دیگری از منافقان اشاره کرده که با ایجاد رابطه و همکاری با مشرکان در صدد تأمین امنیت خود از ناحیه هر دو گروه (مشرکان و مسلمانان) بودند. قرآن به مسلمانان دستور می‌دهد که اگر اینان از تعرض به شما دست برنداشتند و تسلیم شما نشدند و از آزار شما باز نایستادند آنان را هر کجا یافتید بکشید:«سَتَجِدونَ ءاخَرینَ یُریدونَ اَن یَأمَنوکُم ویَأمَنوا قَومَهُم کُلَّ ما رُدّوا اِلَی الفِتنَةِ اُرکِسوا فیها فَاِن لَم یَعتَزِلوکُم ویُلقوا اِلَیکُمُ السَّلَمَ ویَکُفّوا اَیدِیَهُم فَخُذوهُم واقتُلوهُم حَیثُ ثَقِفتُموهُم واُولئِکُم جَعَلنا لَکُم عَلَیهِم سُلطنًا مُبینا» در شأن نزول این آیه نقل شده که اینان گروهی از مکیان بودند که با آمدن به مدینه، به ظاهر اسلام را پذیرفتند؛ اما در بازگشت، به کیش سابق خود روی آوردند و بدین وسیله می‌خواستند از ناحیه مسلمانان و مشرکان در امان باشند.[۳۸]به نقلی دیگر، آیه فوق درباره نعیم بن مسعود فرود آمده که به تبادل اخبار بین پیامبر و مشرکان مشغول بود.[۳۹]

اسباب دیگر اعدام

4. افزون بر جرمهای فوق، برای جرمهای دیگری نیز مجازات اعدام در نظر گرفته شده است؛ از جمله ادعای نبوت،[۴۰]سبّ رسول خدا و معصومان(علیهم السلام)[۴۱]، سحر[۴۲]، زنای به عنف[۴۳]، زنای با محارم[۴۴]، زنای محصنه[۴۵]، لواط[۴۶] و تکرار برخی از جرمها؛ از جمله مساحقه[۴۷]، شرب خمر[۴۸] و سرقت.[۴۹] در برخی منابع، جرایم مستوجب اعدام بالغ بر 25 جرم دانسته شده است.[۵۰] 5. در مقابل موارد فوق که اعدام افراد جایز و گاهی لازم شمرده شده اعدام انسانی که مرتکب قتل نفس محترم یا فساد مستوجب قتل نشده باشد از نظر اسلام حرام و گناهی عظیم دانسته شده است:«مَن قَتَلَ نَفسًا بِغَیرِ نَفس اَو فَساد فِی الاَرضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا» (مائده/5،32) حرمت اعدام این افراد از آیاتی که از کشتن انسانها جز به حق نهی کرده نیز استفاده می‌شود:«لا تَقتُلوا النَّفسَ الَّتی حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ بِالحَقِّ» (انعام/6،151)، بر همین اساس قرآن کریم اعدام به ناحق برخی انبیای الهی و عدالت خواهان را از سوی اقوام گذشته مذمت کرده، مرتکبان آن را مستحق عذاب الهی و حبط اعمال دانسته است:«اِنَّ الَّذینَ... یَقتُلونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ حَقّ ویَقتُلونَ الَّذینَ یَأمُرونَ بِالقِسطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم * اولئِکَ الَّذینَ حَبِطَت اَعملُهُم فِی الدُّنیا والأخِرَةِ وما لَهُم مِن نصِرین» (آل‌عمران/3،21 22)

شیوه‌های اعدام

  • سنگسار؛ از شیوه‌های اعدام است. اگر زنای محصنه با اقرار یا اقامه بینه ثابت شود، افزون بر صد ضربه شلاق، گودالی حفر شده و آن فرد سنگسار می‌شود تا بمیرد[۱۴]
  • سوزاندن؛ بر اساس روایتی از حضرت علی(ع) کسی که با او لواط شده، ابتدا باید گردنش با شمشیر زده شود، سپس او را در آتش سوزاندند.[۱۵]
  • کشتن با شمشیر؛ بر اساس روایاتی از اهل بیت(ع) اگر کسی با محرم خود زنا کند با شمشیر کشته می‌شود[۱۶]
  • پرت کردن از کوه با دست و پای بسته؛ حضرت علی(ع) در مورد جوانی که سه بار اقرار به لواط کرد، وی را مخیر کرد یکی از شیوه‌های مجازات و کشته شدن از جمله پرتاب از کوه با دست و پای بسته را بپذیرد.[۱۷]

شیوه‌های اعدام در زمان حاضر

کشتن با شمشیر یا پرت کردن از جای بلند یا خراب کردن دیوار یا آتش زدن از جمله مسائلی است که مورد سوء استفاده دشمنان قرار گرفته و همین امر باعث شد فقهاء بر اساس مصلحت جامعه‌ی اسلامی شیوه و کیفیت اعدام در زمان حاضر را به گونه‌ای دیگر مطرح کنند.[۱۸] از برخی مراجع تقلید اینگونه استفتاء شده است: شخصى به جرم لواط با طفلى خردسال، به حدّ قتل محکوم... شده است. نظر به این که اجراى حکم صادره به طریق قتل با شمشیر، آتش زدن، پرت کردن از جاى بلند، یا خراب کردن دیوار بر روى محکوم علیه، ممکن است مورد سوء دشمنان اسلام و تبلیغات علیه نظام مقدّس اسلامى گردد، آیا اجراى حکم مذکور به طریق دار زدن، یا قتل با گلوله، امکان ‌پذیر است؟

ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید در پاسخ گفتند: «در فرض مسأله، که محذورات مهمّى بر اجراى حدّ به نحوى که ذکر کرده‌‌اید، مترتّب مى ‌شود، مى ‌توان اعدام را به شکل دیگرى مانند دار زدن و قتل با گلوله انجام داد»[۱۹].

محمد فاضل لنکرانی از مراجع تقلید در پاسخ به این سوال «آیا حلق ‌آویز کردن یا تیر باران کردن، جاى قصاص را مى‌‌گیرد، یا باید حتماً به همان وسیله و آلت قتاله، قصاص صورت بگیرد؟ می‌نویسند: «بلى[حلق آویز و تیرباران]، جاى قصاص را مى ‌گیرد».[۲۰]

مراحل اجرای حکم اعدام

در آيين نامه نحوه اجرای احكام قصاص، رجم، قتل، صلب، اعدام و شلاق موضوع ماده ۲۹۳ قانون آيين دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كيفری - مصوب ۰۳/ ۰۴/ ۱۳۸۴ شرایط و مراحل اجرای اعدام در چهار فصل تنظیم و تدوین شده که فصل اول آن به «نحوه اجرای احكامی كه منجر به سلب حيات انسانی می‌شود» در پنج مبحث اختصاص داده شده است. مبحث اول: «شرایط اجرای حکم اعدام»، با شش ماده و یک تبصره. مبحث دوم: «تشریفات اجرای حکم اعدام» با هفت ماده و شش تبصره. مبحث سوم: «نحوه اجرای حکم اعدام» با شش ماده و یک تبصره. مبحث چهارم: «تشریفات خاص اجرای حد رجم» با سه ماده و دو تبصره. مبحث پنجم: «تشریفات خاص اجرای حد صلب» با یک ماده و یک تبصره. [۲۱]

تک نگاری‌ها

پانویس

  1. سوره بقره، آیه۱۷۸ و ۱۷۹. سوره مائده، آیه ۴۵.
  2. «مَن قُتِلَ مَظلومًا فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّهِ سُلطنًا»سوره اسراء، ۳۳
  3. «فَمَنِ اعتَدی عَلَیکُم فاعتَدوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم»، سوره بقره، آیه ۱۹۴. سوره نحل، آیه ۱۲۶. سوره شوری، آیه۴۰ و ۴۱
  4. «فَمَن عُفِیَ لَهُ مِن اَخیهِ شَیءٌ فَاتِّباعٌ بِالمَعروفِ واَداءٌ اِلَیهِ بِاِحسن»، سوره بقره، آیه ۱۷۸.
  5. «ذلِکَ تَخفیفٌ مِن رَبِّکُم ورَحمَةٌ فَمَنِ اعتَدی بَعدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ اَلیم»، سوره بقره، آیه ۱۷۸
  6. دیلمی، المراسم العلویة فی احکام النبویة، ۱۴۱۴، ص۲۵۳.
  7. عادل ساریخانی و اسماعیل آقابابائی، «واکاوی مستندات فقهی اعدام تعزیری»، فصلنامه پژوهش حقوق کیفري، سال سوم، شماره هشتم، پاییز ۱۳۹۳ش، ص۲۸.
  8. سوره مائده، آیه ۳۳.
  9. صدوق، المقنع، ۱۴۱۵ق، ص۴۵۰. ر.ک: ابن ادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۰۵.
  10. فاضل آبی، کشف الرموز، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۵۸۶ و ۵۸۷.
  11. ر. ک: طوسی، المبسوط، ۱۳۵۱ق، ج۸، ص۴۷. علامه حلی، مختلف الشیعه، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۴۴. ابن ادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۰۵.
  12. ر. ک: شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۵۳. محقق حلی، شرایع الاسلام،۱۴۰۹ق، ج۴، ص۹۹۹.
  13. ر. ک: شیخ طوسی، المبسوط، تصحیح محمدباقر بهبودی، ج۷، ص۲۸۱.
  14. شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۰، ص۷۷۵.
  15. کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۷ش، ج۷، ص۱۹۹. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ق، ج۱۰، ص۵۲. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج۲۸، ص۱۵۸.
  16. اشعری قمی، احمد، النوادر، ۱۴۰۸ق، ص۱۴۷. کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۷ش، ج۷، ص۱۹۰. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۴۱. شیخ طوسی، الاستبصار، دار الکتب الاسلامیة، ج۴، ص۲۰۸.
  17. کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۷ش،ج۷، ص۲۰۱. شیخ طوسی، الاستبصار، دار الکتب الاسلامیة، ج۴، ص۲۲۰. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱۰، ص۵۳. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج۲۸، ص۱۶۲.
  18. https://www.islamquest.net/fa/archive/fa22172
  19. مکارم شیرازى، استفتاءات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۳۶۹، سوال ۹۴۸.
  20. فاضل لنکرانى، جامع المسائل، چاپ یازدهم، ج۱، ص۵۰۵، سوال۱۹۱۲.
  21. https://qavanin.ir/Law/PrintText/106417

یادداشت

منابع

  • مکارم شیرازى، ناصر ، استفتاءات جدید، ج ‌3، ص 369، س 948، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب علیه السلام، قم، چاپ دوم، 1427ق.
  • فاضل لنکرانى، محمد، جامع المسائل، ج ‌1، ص 505، س 1912، انتشارات امیر قلم، قم، چاپ یازدهم، بی تا.