کاربر ناشناس
مالک اشتر: تفاوت میان نسخهها
اصلاح متن، اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi (+ رده:یاران امام علی (هاتکت)) |
imported>M.r.seifi (اصلاح متن، اصلاح پاورقی و منابع) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==نسب و لقب== | ==نسب و لقب== | ||
نسب مالک طبق گفته [[ابن ابی الحدید]] چنین است: مالک بن حارث بن عبد یغوث بن مسلمة بن ربیعة بن خزیمة بن سعد بن مالک ابن نخع بن عمرو بن علة بن خالد بن مالک بن أدد.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، | نسب مالک طبق گفته [[ابن ابی الحدید]] چنین است: مالک بن حارث بن عبد یغوث بن مسلمة بن ربیعة بن خزیمة بن سعد بن مالک ابن نخع بن عمرو بن علة بن خالد بن مالک بن أدد.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج۱۵، ص۹۸.</ref> | ||
مالک بن حارث به «اشتر» معروف بود؛ زیرا در فتوحات روم تیری بر چشمش خورد و رگ چشمش را پاره کرد. از آن روز به بعد به وی مالک اشتر میگفتند.<ref>ترجمه الفتوح،متن،ص:۱۴۵</ref> ابن عساکر این حادثه را در [[جنگ یرموک]] میداند.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۵۶، ص ۳۸۰</ref> | لفظ «اَشْتَر» نسبت به شخصی به کار میرود که پلک چشمش بازگردیده باشد.<ref>دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه «اشتر».</ref> مالک بن حارث به «اشتر» معروف بود؛ زیرا در فتوحات روم تیری بر چشمش خورد و رگ چشمش را پاره کرد. از آن روز به بعد به وی مالک اشتر میگفتند.<ref>ترجمه الفتوح،متن،ص:۱۴۵</ref> ابن عساکر این حادثه را در [[جنگ یرموک]] میداند.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۵۶، ص ۳۸۰</ref> | ||
== از یمن تا کوفه == | == از یمن تا کوفه == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== حضور در دفن ابوذر == | == حضور در دفن ابوذر == | ||
[[ابن ابی الحدید]] حدیثی از [[پیامبر(ص)]] نقل میکند که در آن آمده است گروهی از '''مؤمنان''' بر جنازه [[ابوذر غفاری]] حاضر میشوند. از آنجا که مالک اشتر در میان گروهی بود که بر جنازه ابوذر در تبعیدگاه [[ربذه]] حاضر شدند و به [[غسل میت|غُسل]] و [[کفن]] و [[دفن]] ابوذر پرداختند، ابن ابی الحدید این [[حدیث]] را شهادت قطعی از پیامبر(ص) بر مؤمنبودن مالک اشتر میداند و نتیجه میگیرد مالک اشتر، طبق آنچه پیامبر(ص) فرموده است '''مؤمن''' است.<ref>ابن | [[ابن ابی الحدید]] حدیثی از [[پیامبر(ص)]] نقل میکند که در آن آمده است گروهی از '''مؤمنان''' بر جنازه [[ابوذر غفاری]] حاضر میشوند. از آنجا که مالک اشتر در میان گروهی بود که بر جنازه ابوذر در تبعیدگاه [[ربذه]] حاضر شدند و به [[غسل میت|غُسل]] و [[کفن]] و [[دفن]] ابوذر پرداختند، ابن ابی الحدید این [[حدیث]] را شهادت قطعی از پیامبر(ص) بر مؤمنبودن مالک اشتر میداند و نتیجه میگیرد مالک اشتر، طبق آنچه پیامبر(ص) فرموده است '''مؤمن''' است.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۱۵، ص ۹۹-۱۰۰.</ref> در دفن ابوذر، گروهی که حاضر بودند در [[نماز میت|نماز]] بر ابوذر، مالک اشتر را امام قرار داده و به وی اقتدا کردند.<ref>روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج۲، ص۲۸۴</ref> | ||
== تبعید به شام و حمص == | == تبعید به شام و حمص == | ||
[[سعید بن عاص اموی]]، والی [[عثمان]] در [[کوفه]]، در بزمی شبانه گفته بود که [[سواد]] (منطقهای در [[عراق]] که باغها و بستانهای فراوان دارد) بستان [[قریش]] و [[بنی امیه]] است. مالک اشتر و برخی دیگر در مقابل این سخن، واکنشی شدید نشان دادند و با رئیس شرطه کوفه درگیر شدند. پس از این عمل، سعید بن عاص به دستور عثمان، مالک و ۹ نفر دیگر را به [[شام]] تبعید کرد.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۰.</ref> | [[سعید بن عاص اموی]]، والی [[عثمان]] در [[کوفه]]، در بزمی شبانه گفته بود که [[سواد]] (منطقهای در [[عراق]] که باغها و بستانهای فراوان دارد) بستان [[قریش]] و [[بنی امیه]] است. مالک اشتر و برخی دیگر در مقابل این سخن، واکنشی شدید نشان دادند و با رئیس شرطه کوفه درگیر شدند. پس از این عمل، سعید بن عاص به دستور عثمان، مالک و ۹ نفر دیگر را به [[شام]] تبعید کرد.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۰.</ref> | ||
طبق نقل ابن ابی الحدید، برخی از تبعیدشدگان به شام به همراه مالک اشتر از این قرارند: [[مالک بن کعب ارحبی]]، [[اسود بن یزید نخعی]]، [[علقمة بن قیس نخعی]]، [[صعصعة بن صوحان عبدی]]. با توجه به گفتوگوهایی که در [[شام]] میان مالک و یارانش با معاویه پیش آمد، [[معاویه]] به عثمان نامهای نوشت و عثمان خواستار برگرداندن آنها به کوفه شد. آنها در کوفه، سرزنش سعید بن عاص و عثمان را ادامه دادند. در اثر گزارش سعید بن عاص به خلیفه، عثمان دستور داد که آنها را به [[حمص]] نزد [[عبدالرحمن بن خالد بن ولید]] بفرستد.<ref>ابن | طبق نقل ابن ابی الحدید، برخی از تبعیدشدگان به شام به همراه مالک اشتر از این قرارند: [[مالک بن کعب ارحبی]]، [[اسود بن یزید نخعی]]، [[علقمة بن قیس نخعی]]، [[صعصعة بن صوحان عبدی]]. با توجه به گفتوگوهایی که در [[شام]] میان مالک و یارانش با معاویه پیش آمد، [[معاویه]] به عثمان نامهای نوشت و عثمان خواستار برگرداندن آنها به کوفه شد. آنها در کوفه، سرزنش سعید بن عاص و عثمان را ادامه دادند. در اثر گزارش سعید بن عاص به خلیفه، عثمان دستور داد که آنها را به [[حمص]] نزد [[عبدالرحمن بن خالد بن ولید]] بفرستد.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۲، ص ۱۳۰-۱۳۳.</ref> | ||
طبق نقلی دیگر، معاویه پس از آگاهی از ارتباط برخی شامیان با گروه مالک اشتر، از ترس تأثیرگذاری سخنان این گروه بر شامیان، مالک و یارانش را به [[حمص]] فرستاد. در اینجا، طبق نامه سعید بن عاص به عثمان، نام برخی از معترضان چنین نقل شده است: [[عمرو ابن زرارة]]، [[کمیل بن زیاد]]، مالک بن حارث (مالک اشتر)، [[حرقوص ابن زهیر]]، [[شریح بن اوفی]]، [[یزید بن مکنف]]، [[زید بن صوحان]]، [[صعصعة بن صوحان]]، [[جندب بن زهیر]].<ref>ابن شبة النمیری، تاریخ المدینة المنورة، ج ۳، صص ۱۱۴۲-۱۱۴۱.</ref> | طبق نقلی دیگر، معاویه پس از آگاهی از ارتباط برخی شامیان با گروه مالک اشتر، از ترس تأثیرگذاری سخنان این گروه بر شامیان، مالک و یارانش را به [[حمص]] فرستاد. در اینجا، طبق نامه سعید بن عاص به عثمان، نام برخی از معترضان چنین نقل شده است: [[عمرو ابن زرارة]]، [[کمیل بن زیاد]]، مالک بن حارث (مالک اشتر)، [[حرقوص ابن زهیر]]، [[شریح بن اوفی]]، [[یزید بن مکنف]]، [[زید بن صوحان]]، [[صعصعة بن صوحان]]، [[جندب بن زهیر]].<ref>ابن شبة النمیری، تاریخ المدینة المنورة، ج ۳، صص ۱۱۴۲-۱۱۴۱.</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
پس از جدایی آنها مالک گفت: | پس از جدایی آنها مالک گفت: | ||
{{شعر}}{{ب|أعائش لولا أننی کنت طاویا|ثلاثا لألفیت ابن أختک هالکا<ref>ابن | {{شعر}}{{ب|أعائش لولا أننی کنت طاویا|ثلاثا لألفیت ابن أختک هالکا<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج۱۵، ص۱۰۱؛ نیز: المفید، الجمل، ص۳۷۰</ref>}}{{ب|عائشه! اگر نبود که سه روز شکمم خالی بود|خواهرزادهات [عبدالله، خواهرزاده عائشه بود] را کشته بودم}}{{پایان شعر}} | ||
در پایان جنگ، اشتر شتری گران را خرید و در عوض شتر عایشه که در جنگ پی شده بود به وی داد.<ref>الطبری، ج ۴، ص ۵۴۲؛ طبق نقل مهاجر، مالک الاشتر سیرته و مقامه فی بعلبک، ص ۸۴.</ref> | در پایان جنگ، اشتر شتری گران را خرید و در عوض شتر عایشه که در جنگ پی شده بود به وی داد.<ref>الطبری، ج ۴، ص ۵۴۲؛ طبق نقل مهاجر، مالک الاشتر سیرته و مقامه فی بعلبک، ص ۸۴.</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
چون جاسوسهای معاویه خبر والی مصر شدن اشتر را به وی رساندند، دانست که اگر پای اشتر به مصر برسد فتح مصر -که آن هنگام، [[محمد بن ابی بکر]] والیاش بود- دشوارتر میشود. لذا وی برای یکی از خراج دهندگان پیغام فرستاد که اشتر فرماندار مصر شده است و اگر او را بکشی تا زندهام و زندهای از تو خراج نمیگیرم. وقتی مالک اشتر به [[قلزم]] رسید آن مرد که آنجا منطقهاش بود، به استقبال اشتر آمد و خوش و بش کرد و اشتر را دعوت به اقامت و استراحت در آنجا کرد و غذایی برایش آورد. چون اشتر غذا خورد، شربت عسلی را که در آن زهر ریخته بود به او نوشاند و به این ترتیب مالک اشتر درگذشت.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج ۹، صص ۳۸-۳۹.</ref> | چون جاسوسهای معاویه خبر والی مصر شدن اشتر را به وی رساندند، دانست که اگر پای اشتر به مصر برسد فتح مصر -که آن هنگام، [[محمد بن ابی بکر]] والیاش بود- دشوارتر میشود. لذا وی برای یکی از خراج دهندگان پیغام فرستاد که اشتر فرماندار مصر شده است و اگر او را بکشی تا زندهام و زندهای از تو خراج نمیگیرم. وقتی مالک اشتر به [[قلزم]] رسید آن مرد که آنجا منطقهاش بود، به استقبال اشتر آمد و خوش و بش کرد و اشتر را دعوت به اقامت و استراحت در آنجا کرد و غذایی برایش آورد. چون اشتر غذا خورد، شربت عسلی را که در آن زهر ریخته بود به او نوشاند و به این ترتیب مالک اشتر درگذشت.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج ۹، صص ۳۸-۳۹.</ref> | ||
ابن ابی الحدید میگوید: مالک در سال ۳۹ق هنگام سفر به مصر برای اداره آنجا از طرف علی علیهالسلام، درگذشت. او درباره درگذشت مالک مینویسد: گفته شده است که سم داده شد و گفته شده است که این درست نیست؛ بلکه مرگش طبیعی بود.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج ۱۵، ص ۱۰۱.</ref> نویسنده [[الغارات]] (متوفای ۲۸۳ه.ق.) روایاتی گوناگون را از نحوه مسموم شدن مالک توسط معاویه نقل کرده است.<ref>الثقفی، الغارات، ج ۱، صص ۲۶۳-۲۶۴.</ref> | ابن ابی الحدید میگوید: مالک در سال ۳۹ق هنگام سفر به مصر برای اداره آنجا از طرف علی علیهالسلام، درگذشت. او درباره درگذشت مالک مینویسد: گفته شده است که سم داده شد و گفته شده است که این درست نیست؛ بلکه مرگش طبیعی بود.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۱۵، ص ۱۰۱.</ref> نویسنده [[الغارات]] (متوفای ۲۸۳ه.ق.) روایاتی گوناگون را از نحوه مسموم شدن مالک توسط معاویه نقل کرده است.<ref>الثقفی، الغارات، ج ۱، صص ۲۶۳-۲۶۴.</ref> | ||
علقمه بن قیس نخعی میگوید: [امام] علی(ع) [در مرگ مالک] پیوسته دریغ و اندوه میخورد؛ چندانکه گمان کردیم فقط او مصیبت دیده است و نه ما [قبیله نخع] و این اندوه، روزهایی در چهرهاش آشکار بود.<ref>الثقفی، الغارات، ج ۱، صص ۲۶۵-۲۶۶.</ref> | علقمه بن قیس نخعی میگوید: [امام] علی(ع) [در مرگ مالک] پیوسته دریغ و اندوه میخورد؛ چندانکه گمان کردیم فقط او مصیبت دیده است و نه ما [قبیله نخع] و این اندوه، روزهایی در چهرهاش آشکار بود.<ref>الثقفی، الغارات، ج ۱، صص ۲۶۵-۲۶۶.</ref> | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
و باز گفتهاند که امام، بعد از مرگ مالک، چنین گفت: | و باز گفتهاند که امام، بعد از مرگ مالک، چنین گفت: | ||
:: «خدا رحمت کند مالک را، او برایم چنان بود که من برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم».<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج ۱۵، ص ۹۸.</ref> | :: «خدا رحمت کند مالک را، او برایم چنان بود که من برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم».<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۱۵، ص ۹۸.</ref> | ||
=== معاویه === | === معاویه === | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
=== ابن ابی الحدید === | === ابن ابی الحدید === | ||
وی سوارکاری شجاع، رئیس (قبیله)، و از بزرگان [[شیعه]] بود که در دوستی و یاری امیرالمؤمنین علیهالسلام، ثابت قدم بود.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج ۱۵، ص ۹۸.</ref> «مالک نرمش را با خشونت جمع میکرد. در جای سختگیری، سخت میگرفت، و در جای نرمی، مدارا میکرد».<ref>شرح نهج | وی سوارکاری شجاع، رئیس (قبیله)، و از بزرگان [[شیعه]] بود که در دوستی و یاری امیرالمؤمنین علیهالسلام، ثابت قدم بود.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۱۵، ص ۹۸.</ref> «مالک نرمش را با خشونت جمع میکرد. در جای سختگیری، سخت میگرفت، و در جای نرمی، مدارا میکرد».<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج۱۵، ص۱۰۲.</ref> | ||
===در حضور معاویه=== | ===در حضور معاویه=== | ||
در مجلس معاویه اسم مالک اشتر آورده شد مردی از نخع در آنجا حاضر بود گفت ساکت باشید درباره کسی صحبت میکنید که شهادتش باعث ذلت اهل عراق و حیاتش باعث ذلت اهل شام بود، معاویه در مقابل این حرف سکوت اختیار کرده و چیزی نگفت.<ref>أنساب الأشراف،ج۵،ص:۳۵(چاپزکار،ج۵،ص:۴۱)</ref> | در مجلس معاویه اسم مالک اشتر آورده شد مردی از نخع در آنجا حاضر بود گفت ساکت باشید درباره کسی صحبت میکنید که شهادتش باعث ذلت اهل عراق و حیاتش باعث ذلت اهل شام بود، معاویه در مقابل این حرف سکوت اختیار کرده و چیزی نگفت.<ref>أنساب الأشراف،ج۵،ص:۳۵(چاپزکار،ج۵،ص:۴۱)</ref> | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷. | * نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷. | ||
* الأمین، السیدمحسن، أعیان الشیعة، تحقیق وتخریج: حسن الأمین، بیروت:دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳/۱۹۸۳م. | * الأمین، السیدمحسن، أعیان الشیعة، تحقیق وتخریج: حسن الأمین، بیروت:دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳/۱۹۸۳م. | ||
* ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، | * ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸/۱۹۵۹. | ||
* الثقفی الکوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق: السیدجلال الدین الحسینی الارموی المحدث، بیجا، بیتا (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم). | * الثقفی الکوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق: السیدجلال الدین الحسینی الارموی المحدث، بیجا، بیتا (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم). | ||
*البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: احسان عباس، بیروت: جمعیة المستشرقین الألمانیة، ۱۴۰۰-۱۹۷۹م. | *البلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: احسان عباس، بیروت: جمعیة المستشرقین الألمانیة، ۱۴۰۰-۱۹۷۹م. | ||
* دوانی، علی، اصحاب امام علی(ع)، در دانشنامه امام علی علیهالسلام، ج۸، زیر نظر: علی اکبر رشاد، تهران: مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰. | * دوانی، علی، اصحاب امام علی(ع)، در دانشنامه امام علی علیهالسلام، ج۸، زیر نظر: علی اکبر رشاد، تهران: مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰. | ||
* دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۸ش. | |||
* زرکلی، خیرالدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت،دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹. | * زرکلی، خیرالدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت،دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹. | ||
* الطبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیتا (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم). | * الطبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیتا (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم). |