Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۲۵۹
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
برخی از مواردی<ref>برای سایر موارد نگاه کنید به: طبری، ذخائر العقبی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۳۹۰-۳۹۹؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق،ج۴، ص۳۵و۳۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۵۹-۳۷۰.</ref> که خلیفه دوم این جمله را به زبان آورده است عبارتند از: | برخی از مواردی<ref>برای سایر موارد نگاه کنید به: طبری، ذخائر العقبی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۳۹۰-۳۹۹؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق،ج۴، ص۳۵و۳۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۵۹-۳۷۰.</ref> که خلیفه دوم این جمله را به زبان آورده است عبارتند از: | ||
*خلیفه دوم درباره زن حاملهای که اقرار به زنا کرده بود، به [[سنگسار]] حکم کرد. [[امام علی(ع)]] به سبب جنین آن زن از سنگسار او منع کرد و فرمود: تو حق نداری آن جنین را مجازات کنی! عمر پس از پذیرفتن حکم علی(ع) و ترک سنگسار، گفت: «لولا علی لهلک عمر».<ref>ماورودی، الحاوی الکبیر، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۱۱۵ و ج۱۳، ص۲۱۳؛ طبری، ذخائر العقبی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۳۹۰؛ خوارزمی، مناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۸۱؛ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۱.</ref> | *خلیفه دوم درباره زن حاملهای که اقرار به [[زنا]] کرده بود، به [[سنگسار]] حکم کرد. [[امام علی(ع)]] به سبب جنین آن زن از سنگسار او منع کرد و فرمود: تو حق نداری آن جنین را مجازات کنی! عمر پس از پذیرفتن حکم علی(ع) و ترک سنگسار، گفت: «لولا علی لهلک عمر».<ref>ماورودی، الحاوی الکبیر، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۱۱۵ و ج۱۳، ص۲۱۳؛ طبری، ذخائر العقبی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۳۹۰؛ خوارزمی، مناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۸۱؛ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۱.</ref> | ||
*خلیفه دوم درباره زن دیوانهٔ زناکار به سنگسار حکم کرده بود؛اما امام علی(ع) به جهت جنون آن زن و [[حدیث رفع القلم]]، حکم سنگسار او را نادرست خواند و خلیفه دوم پس از پذیرش حکم علی(ع)، گفت: «لولا علی لهلک عمر».<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳؛ طبری، ذخائر العقبی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۳۹۲؛ قندوزی، ینابیع الموده، دارالاسوه، ج۲، ص۱۷۲و۱۷۳؛ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۱.</ref> | *خلیفه دوم درباره زن دیوانهٔ زناکار به سنگسار حکم کرده بود؛اما امام علی(ع) به جهت جنون آن زن و [[حدیث رفع القلم]]، حکم سنگسار او را نادرست خواند و خلیفه دوم پس از پذیرش حکم علی(ع)، گفت: «لولا علی لهلک عمر».<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳؛ طبری، ذخائر العقبی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۳۹۲؛ قندوزی، ینابیع الموده، دارالاسوه، ج۲، ص۱۷۲و۱۷۳؛ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۱.</ref> | ||
[[قاضی نورالله شوشتری]] موارد مختلف را در کتاب «[[احقاق الحق و ازهاق الباطل|ِاِحْقاقُ الحَقّ و اِزْهاقُ الباطِل]]» گردآورده است.<ref>نگاه کنید به: مرعشی، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۱۸۲-۲۳۶ و ج۱۷، ص۴۳۳-۴۴۴ وج۳۱، ص۴۷۰-۴۸۳.</ref> | [[قاضی نورالله شوشتری]] موارد مختلف را در کتاب «[[احقاق الحق و ازهاق الباطل|ِاِحْقاقُ الحَقّ و اِزْهاقُ الباطِل]]» گردآورده است.<ref>نگاه کنید به: مرعشی، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۱۸۲-۲۳۶ و ج۱۷، ص۴۳۳-۴۴۴ وج۳۱، ص۴۷۰-۴۸۳.</ref> | ||
==دلالت بر فضیلت علی(ع)== | ==دلالت بر فضیلت علی(ع)== | ||
از دیدگاه علمای [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، عبارات خلیفه دوم بر [[فضیلت امام علی(ع)]] نسبت به | از دیدگاه علمای [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، عبارات خلیفه دوم بر [[فضیلت امام علی(ع)]] نسبت به او دلالت دارد. [[متکلمان]] شیعه آن عبارات را دلیل و اعترافی بر برتری و فضیلت علی(ع) در علم دانستهاند و اینکه علی(ع) مرجع و ملجأ [[خلفا (ابهامزدایی)|خلفا]] بوده است.<ref>طبری آملی صغیر، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱و۲۲؛ ابن عطیه، ابهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۰۴؛ حرعاملی، اثباةالهداة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۳۶۰؛ مرعشی، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۲ و ج۳۱، ص۴۷۰-۴۸۳.</ref> | ||
علمای اهل سنت نیز این عبارات را دلیلی بر برتری و فضیلت علی(ع) در [[قضاوت]]،<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳؛ خوارزمی، مناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۸۱.</ref> [[فقه]]<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۸.</ref> و علم<ref>خوارزمی، مناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۸۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۴۱؛ قندوزی، ینابیع الموده، دارالاسوه، ج۱، ص۲۱۶.</ref> دانستهاند. | علمای اهل سنت نیز این عبارات را دلیلی بر برتری و فضیلت علی(ع) در [[قضاوت]]،<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳؛ خوارزمی، مناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۸۱.</ref> [[فقه]]<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۸.</ref> و علم<ref>خوارزمی، مناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۸۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۴۱؛ قندوزی، ینابیع الموده، دارالاسوه، ج۱، ص۲۱۶.</ref> دانستهاند. |