Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۱۷۴
ویرایش
جز (←منابع) |
جز (←انکار ضرورت امامت) |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
برخی دانشمندان [[مسلمان]] به موضوع ضرورت [[امامت]] با دیده تردید نگاه کردهاند و دلایلی چند نیز بیان نمودهاند و پاسخهایی نیز به آن تردیدها داده شده است، که به یکی از آنها اشاره میشود: | برخی دانشمندان [[مسلمان]] به موضوع ضرورت [[امامت]] با دیده تردید نگاه کردهاند و دلایلی چند نیز بیان نمودهاند و پاسخهایی نیز به آن تردیدها داده شده است، که به یکی از آنها اشاره میشود: | ||
در [[آیه اولی الامر]] برخی مانند زمخشری مصداق [[آیه]] را زمامداران [[مسلمان]] و [[عادل]] دانستهاند.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۴.</ref> برخی دیگر مانند طبری آنان را فرماندهان [[پیامبر(ص)]] در جنگهایی که حضور نداشته در نظر گرفته است.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۵.</ref> قرطبی نیز [[اولی الامر]] را مطلق علمای دین عنوان نموده است.<ref>ربانی گلپایگانی، [[امامت]] در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۵.</ref> فخر رازی همه آنها را رد نموده و اولی الامر را کسی میداند که [[معصوم]] باشد. نیشابوری و [[شیخ محمد عبده]] نیز آن را پذیرفتهاند. فخر رازی در رد بر اقوال گذشته گفته است، اگر اطاعت از آنان که معصوم نیستند، [[واجب]] باشد ممکن است به معصیت فرمان دهند و در این صورت اطاعت هم واجب و هم [[حرام]] خواهد بود و نتیجه میگیرد که پس مقصود تمامی امت یا [[اهل حل و عقد]] هستند.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۶.</ref> علی ربانی گلپایگانی معتقد است با توجه به نظر فخر رازی بطلان سه نظریه قبل از آن در خصوص این [[آیه]] مشخص شد.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۷.</ref> اما نظریه چهارم از آنجا که معصوم بودن اولی الامر را نتیجه گرفته، راه درست را پیموده و آنجا که مصداق [[آیه]] را امت دانسته، به خطا رفته است؛ زیرا اجماع کسانی که معصوم نیستند، به عصمت منتهی نمیشود و از همینجا مشخص میشود که باید پیشوای معصومی وجود داشته باشد تا [[قرآن]] ما را به آن رهنمون کند و این سخن فخررازی که ما راهی برای شناخت معصوم نداریم، نیز خطاست؛ چرا که در این صورت این دستور قرآن [[تکلیف]] به مالایطاق است و دستوری بیاثر و بیهوده خواهد بود؛ حال اینکه چنین امری از ساحت قرآن بدور است؛ پس پیشوای معصوم مشخص و قابل شناخت است.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۷-۲۶۱.</ref> | در [[آیه اولی الامر]] برخی مانند زمخشری مصداق [[آیه]] را زمامداران [[مسلمان]] و [[عادل]] دانستهاند.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۴.</ref> برخی دیگر مانند طبری آنان را فرماندهان [[پیامبر(ص)]] در جنگهایی که حضور نداشته در نظر گرفته است.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۵.</ref> قرطبی نیز [[اولی الامر]] را مطلق علمای دین عنوان نموده است.<ref>ربانی گلپایگانی، [[امامت]] در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۵.</ref> فخر رازی همه آنها را رد نموده و اولی الامر را کسی میداند که [[معصوم]] باشد.{{مدرک}} نیشابوری و [[شیخ محمد عبده]] نیز آن را پذیرفتهاند.{{مدرک}} فخر رازی در رد بر اقوال گذشته گفته است، اگر اطاعت از آنان که معصوم نیستند، [[واجب]] باشد ممکن است به معصیت فرمان دهند و در این صورت اطاعت هم واجب و هم [[حرام]] خواهد بود و نتیجه میگیرد که پس مقصود تمامی امت یا [[اهل حل و عقد]] هستند.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۶.</ref> علی ربانی گلپایگانی معتقد است با توجه به نظر فخر رازی بطلان سه نظریه قبل از آن در خصوص این [[آیه]] مشخص شد.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۷.</ref> اما نظریه چهارم از آنجا که معصوم بودن اولی الامر را نتیجه گرفته، راه درست را پیموده و آنجا که مصداق [[آیه]] را امت دانسته، به خطا رفته است؛ زیرا اجماع کسانی که معصوم نیستند، به عصمت منتهی نمیشود و از همینجا مشخص میشود که باید پیشوای معصومی وجود داشته باشد تا [[قرآن]] ما را به آن رهنمون کند و این سخن فخررازی که ما راهی برای شناخت معصوم نداریم، نیز خطاست؛ چرا که در این صورت این دستور قرآن [[تکلیف]] به مالایطاق است و دستوری بیاثر و بیهوده خواهد بود؛ حال اینکه چنین امری از ساحت قرآن بدور است؛ پس پیشوای معصوم مشخص و قابل شناخت است.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۷-۲۶۱.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |