پرش به محتوا

برهان فطرت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اوت ۲۰۱۹
جز
جز (←‏منابع: تمیزکاری)
خط ۸: خط ۸:
=== فطرت ===
=== فطرت ===
نوشتار اصلی: [[فطرت]]
نوشتار اصلی: [[فطرت]]
[[علامه طباطبایی]] معتقد است معنای فطرت، ایجاد از عدم محض (پیدایش از نیستی مطلق) است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۱ق، ج۱۰، ص۲۹۹.</ref> [[مرتضی مطهری]] نیز فطرت را به معنای خصوصیات خلقت،  معنا نموده‌ است؛<ref>شهید مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۶۰۲.</ref> [[جوادی آملی]] فطرت را تفاوت انسان و حیوان<ref>جوادی آملی، «فطرت در آیینه قرآن»، ص۷.</ref> و واقعیت انسان<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۵۹.</ref> و [[محمدتقی مصباح یزدی]] آن را هدایت‌گری در نهاد انسان دانسته است.<ref>مصباح یزدی، معارف قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۲۶.</ref> شهید مطهری نیز معتقد است زمانی که مقوله‌ای فطری نامیده می‌شود، به این معنی است که بشر نسبت به آن بی‌تفاوت نیست و در نهاد انسان تقاضاهایی وجود دارد که مقوله مورد نظر، پاسخگوی آنهاست نظیر [[توحید]].<ref>شهید مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۶۰۳.</ref>
[[علامه طباطبایی]] معتقد است معنای فطرت، ایجاد از عدم محض (پیدایش از نیستی مطلق) است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۱ق، ج۱۰، ص۲۹۹.</ref> [[مرتضی مطهری]] نیز فطرت را به معنای خصوصیات خلقت،  معنا نموده‌ است؛<ref>شهید مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۶۰۲.</ref> [[جوادی آملی]] فطرت را تفاوت انسان و حیوان<ref>جوادی آملی، «فطرت در آیینه قرآن»، ص۷.</ref> و واقعیت انسان<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۵۹.</ref> و [[محمدتقی مصباح یزدی]] آن را هدایت‌گری در نهاد انسان دانسته است.<ref>مصباح یزدی، معارف قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۲۶.</ref> شهید مطهری نیز معتقد است زمانی که مقوله‌ای فطری نامیده می‌شود، به این معنی است که بشر نسبت به آن بی‌تفاوت نیست و در نهاد انسان تقاضاهایی وجود دارد که مقوله مورد نظر، پاسخگوی آنهاست نظیر [[توحید]].<ref>شهید مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۶۰۳.</ref>


نتایج لازم فطرت، فطری یا فطریات نامیده شده‌اند و دانشمندان علوم مختلف از این طریق به وجود فطرت اذعان نموده‌اند. در منطق و عرفان فطریات گزاره‌هایی هستند که بلافاصله پس از تصور در ذهن، دلیل آنها نیز به ذهن می‌آید.<ref>ابوعلی سینا، شفا فی المنطق، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۶۴؛ نسفی، الانسان الکامل، ۱۳۶۲ش، ص۶۰.</ref> عقل‌گرایان اروپا و همچنین یونان نیز به فطریات اشاره نموده‌اند. دکارت مقولاتی را که فکر بدون حواس دارای آنهاست،<ref>دکارت، اصول فلسفه، ۱۳۶۴ش، ص۴۴.</ref> کانت گزاره‌های ریاضی<ref>یوستوس، نظریه معرفت در فلسفه کانت، ۱۳۷۶ش، ص۹۳.</ref> و افلاطون تمامی معلومات انسانی را فطری دانسته است.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۹۴.</ref>
نتایج لازم فطرت، فطری یا فطریات نامیده شده‌اند و دانشمندان علوم مختلف از این طریق به وجود فطرت اذعان نموده‌اند. در منطق و عرفان فطریات گزاره‌هایی هستند که بلافاصله پس از تصور در ذهن، دلیل آنها نیز به ذهن می‌آید.<ref>ابوعلی سینا، شفا فی المنطق، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۶۴؛ نسفی، الانسان الکامل، ۱۳۶۲ش، ص۶۰.</ref> عقل‌گرایان اروپا و همچنین یونان نیز به فطریات اشاره نموده‌اند. دکارت مقولاتی را که فکر بدون حواس دارای آنهاست،<ref>دکارت، اصول فلسفه، ۱۳۶۴ش، ص۴۴.</ref> کانت گزاره‌های ریاضی<ref>یوستوس، نظریه معرفت در فلسفه کانت، ۱۳۷۶ش، ص۹۳.</ref> و افلاطون تمامی معلومات انسانی را فطری دانسته است.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۹۴.</ref>
==مقدمه برهان==
==مقدمه برهان==
از آنجا که برخی دانشمندان [[فطرت]] و خصوصا فطرت خداجویی را انکار نموده‌اند؛ ابتدا به وجود فطرت خداجویی پرداخته می‌شود. برای اثبات فطرت خداجویی  چند دلیل ارائه شده است که دو دلیل آن عنوان می‌گردد:
از آنجا که برخی دانشمندان [[فطرت]] و خصوصا فطرت خداجویی را انکار نموده‌اند؛ ابتدا به وجود فطرت خداجویی پرداخته می‌شود. برای اثبات فطرت خداجویی  چند دلیل ارائه شده است که دو دلیل آن عنوان می‌گردد:
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۰۲۹

ویرایش