۱۷٬۸۱۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (آمادهسازی برای ترجمه) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (آمادهسازی برای ترجمه) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تاریخ صدر اسلام}} | {{تاریخ صدر اسلام}} | ||
'''ابلاغ آیات برائت''' خواندن آیات آغازین [[سوره توبه | '''ابلاغ آیات برائت''' به خواندن آیات آغازین [[سوره توبه]] توسط [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در اجتماع [[مشرکان]] در [[مکه]] در [[ذیالحجه]] سال نهم قمری اشاره دارد. [[پیامبر(ص)]] ابتدا این کار را به [[ابوبکر بن ابیقحافه]] سپرده بود؛ اما به دستور خداوند آن را بازپس گرفت و بر عهده امام علی(ع) گذاشت. حدیثی که این واقعه را بیان میکند به صورت [[تواتر|مُتواتر]] و در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نقل شده است. این واقعه در منابع، جزو [[فضائل امام علی(ع)]] بیان شده است. همچنین نقل شده امام علی(ع) برای اثبات برتری خویش بر دیگر [[صحابه]] و استحقاقش برای [[خلافت]] به این واقعه استدلال کرده است. | ||
== اهمیت و جایگاه== | |||
ابلاغ آیات برائت به خواندن آیات برائت توسط امام علی(ع) در سال نهم قمری در اجتماع مشرکان مکه اشاره دارد. این واقعه از [[فضایل امام علی(ع)]] به شمار میآید.<ref> برای نمونه نگاه کنید به مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۶۵؛خوارزمی، المناقب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref> همچنین چنانکه [[علامه امینی]] در [[الغدیر (کتاب)|الغدیر]] آورده این واقعه در منابع مختلف شیعه و اهل سنت نقل شده است.<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۶۸، ج۶، ص۳۳۸ـ۳۴۱.</ref> | |||
==شرح واقعه== | ==شرح واقعه== | ||
[[آیه|آیات]] برائت در پایان [[سال ۹ هجری قمری|سال نهم]] هجری [[نزول قرآن|نازل]] شد<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳؛ابنهشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۲، ص۵۴۵؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۷۳.</ref> و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] مأمور شد در [[ذیالحجة|ذیالحجه]] همان سال هنگام اجتماع [[شرک|مشرکان]] در [[مکه]]، آیات را به آنان ابلاغ کند.<ref> دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۰۹؛ نگاه کنید به: ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸، ج۵، ص۳۶ـ۳۷.</ref> درباره چگونگی این ابلاغ در منابع تاریخی و حدیثی شیعه و سنی آمده است چون ده آیه از [[سوره توبه|سوره برائت]] بر پیامبر(ص) نازل شد، پیامبر(ص) [[ابوبکر بن ابیقحافه]] را فرا خواند و او را فرستاد تا آیات را برای مردم مکه بخواند. سپس پیامبر(ص) [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] را فرا خواند و فرمود به دنبال ابوبکر برود و هر کجا به او رسید، نوشته را از او بگیرد و آن را به سوی مردم مکه ببرد و بر آنان بخواند. امام علی(ع) در [[جحفه|جُحفه]] به ابوبکر رسید و نوشته را از او گرفت. ابوبکر به سوی پیامبر(ص) بازگشت و گفت: ای [[پیامبر خدا]] آیا در حق من چیزی نازل شده است؟ فرمود: نه اما [[جبرئیل]] نزد من آمد و گفت: [پیام] از جانب تو را جز خودت یا مردی از [خاندان] تو نمیرساند.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: ابن حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۴۲۷؛ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۷۰۳، ح۱۲۰۳؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۳۴۸، ح۸۹۲۹؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۱، ص۱۶۸؛ مفید، الامالی، قم، ص۵۶.</ref> | [[آیه|آیات]] برائت در پایان [[سال ۹ هجری قمری|سال نهم]] هجری [[نزول قرآن|نازل]] شد<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳؛ابنهشام، السیرة النبویة، دارالمعرفه، ج۲، ص۵۴۵؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۷۳.</ref> و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] مأمور شد در [[ذیالحجة|ذیالحجه]] همان سال هنگام اجتماع [[شرک|مشرکان]] در [[مکه]]، آیات را به آنان ابلاغ کند.<ref> دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۰۹؛ نگاه کنید به: ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸، ج۵، ص۳۶ـ۳۷.</ref> درباره چگونگی این ابلاغ در منابع تاریخی و حدیثی شیعه و سنی آمده است چون ده آیه از [[سوره توبه|سوره برائت]] بر پیامبر(ص) نازل شد، پیامبر(ص) [[ابوبکر بن ابیقحافه]] را فرا خواند و او را فرستاد تا آیات را برای مردم مکه بخواند. سپس پیامبر(ص) [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] را فرا خواند و فرمود به دنبال ابوبکر برود و هر کجا به او رسید، نوشته را از او بگیرد و آن را به سوی مردم مکه ببرد و بر آنان بخواند. امام علی(ع) در [[جحفه|جُحفه]] به ابوبکر رسید و نوشته را از او گرفت. ابوبکر به سوی پیامبر(ص) بازگشت و گفت: ای [[پیامبر خدا]] آیا در حق من چیزی نازل شده است؟ فرمود: نه اما [[جبرئیل]] نزد من آمد و گفت: [پیام] از جانب تو را جز خودت یا مردی از [خاندان] تو نمیرساند.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: ابن حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۴۲۷؛ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۷۰۳، ح۱۲۰۳؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۳۴۸، ح۸۹۲۹؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۱، ص۱۶۸؛ مفید، الامالی، قم، ص۵۶.</ref> | ||
به گفته [[علامه امینی]] این واقعه به صورت [[تواتر|مُتواتر]] از راویان گوناگون نقل شده است.<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۶۸، ج۶، ص۳۳۸ـ۳۴۱.</ref> البته بین این نقلها اختلافات جزئی هم وجود دارد؛ مانند اینکه پیامبر(ص) پیام را ابتدا به [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عُمر]] داد (نه فقط ابوبکر)، سپس [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] را به دنبال آنان فرستاد<ref>نگاه کنید به: حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۰ق ، ج۵، ص۱۶۵۲، ح۴۳۷۴.</ref> یا منطقهای که علی(ع) به ابوبکر رسید ذوالحُلَیفه بود.<ref>ابنحنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۵۶۲، ح۹۴۶؛ ابنحنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۴۲۳، ح۱۳۲۱۳.</ref> | |||
=== | ===چرایی نزول آیات برائت=== | ||
شهر [[مکه]] که بزرگترین پایگاه [[شرک]] در مقابل پیامبر(ص) بود،<ref>دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۰۹.</ref> در [[سال ۸ هجری قمری|سال هشتم هجری]] در واقعه [[فتح مکه]] به دست [[اسلام|مسلمانان]] افتاد؛<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۳، ص۴۲.</ref> با این حال برخی از قبایل در برابر اسلام مقاومت میکردند.<ref>دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۰۹.</ref> تا اینکه در [[سال ۹ هجری قمری|سال نهم هجری]] که مشهور به [[سنة الوفود|سَنَة الوُفود]] است،<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ۱۳۷۸، ص۵۳۷.</ref> قبایل بسیاری هیئتهایی را به سوی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] فرستادند و اسلامآوردن خویش را اعلام کردند.<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ۱۳۷۸، ص۵۳۷.</ref> با تغییر معادله سیاسی به نفع اسلام، آیات برائت نازل شد که وجود شرک را نپذیرفتی و تحملناپذیر میخواند.<ref>دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۰۹.</ref> | شهر [[مکه]] که بزرگترین پایگاه [[شرک]] در مقابل پیامبر(ص) بود،<ref>دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۰۹.</ref> در [[سال ۸ هجری قمری|سال هشتم هجری]] در واقعه [[فتح مکه]] به دست [[اسلام|مسلمانان]] افتاد؛<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۳، ص۴۲.</ref> با این حال برخی از قبایل در برابر اسلام مقاومت میکردند.<ref>دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۰۹.</ref> تا اینکه در [[سال ۹ هجری قمری|سال نهم هجری]] که مشهور به [[سنة الوفود|سَنَة الوُفود]] است،<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ۱۳۷۸، ص۵۳۷.</ref> قبایل بسیاری هیئتهایی را به سوی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] فرستادند و اسلامآوردن خویش را اعلام کردند.<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ۱۳۷۸، ص۵۳۷.</ref> با تغییر معادله سیاسی به نفع اسلام، آیات برائت نازل شد که وجود شرک را نپذیرفتی و تحملناپذیر میخواند.<ref>دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۰۹.</ref> | ||
==محتوای پیام پیامبر(ص)== | ==محتوای پیام پیامبر(ص)== | ||
[[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] بعد از ظهر روز [[عید قربان]] به مکه رسید و خود را فرستاده پیامبر(ص) معرفی کرد و [[آیه|آیات]] آغازین [[سوره توبه]] را قرائت کرد و سپس فرمود: «از این پس کسی نباید عریان [[طواف]] کند و هیچ مُشرکی حق ندارد سال آینده به [[زیارت]] بیاید و هرکس از مشرکان با رسول خدا پیمان بسته است، اعتبارش چهار ماه است».<ref>عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۷۴؛ همچنین نگاه کنید به: ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸، ج۵، ۳۷.</ref> در برخی از منابع، این عبارت نیز جزو پیام پیامبر آمده است: «کسی به جز مؤمن داخل [[بهشت]] نمیشود».<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۵۴۵.</ref> در کتاب [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبی]] آمده است امام علی(ع) آیات را بر اهل [[مکه]] خواند و امان داد و سپس فرمود: «هر کس با رسول خدا(ص) پیمان چهارماهه دارد، آن حضرت بر پیمان خود استوار است و هر کس عهد و پیمانی ندارد، او را پنجاه شب مهلت داده است».<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۷۶.</ref> | [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] بعد از ظهر روز [[عید قربان]] به مکه رسید و خود را فرستاده پیامبر(ص) معرفی کرد و [[آیه|آیات]] آغازین [[سوره توبه]] را قرائت کرد و سپس فرمود: «از این پس کسی نباید عریان [[طواف]] کند و هیچ مُشرکی حق ندارد سال آینده به [[زیارت]] بیاید و هرکس از مشرکان با رسول خدا پیمان بسته است، اعتبارش چهار ماه است».<ref>عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۷۴؛ همچنین نگاه کنید به: ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸، ج۵، ۳۷.</ref> در برخی از منابع، این عبارت نیز جزو پیام پیامبر آمده است: «کسی به جز مؤمن داخل [[بهشت]] نمیشود».<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۵۴۵.</ref> در کتاب [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبی]] آمده است امام علی(ع) آیات را بر اهل [[مکه]] خواند و امان داد و سپس فرمود: «هر کس با رسول خدا(ص) پیمان چهارماهه دارد، آن حضرت بر پیمان خود استوار است و هر کس عهد و پیمانی ندارد، او را پنجاه شب مهلت داده است».<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۷۶.</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۶: | ||
==از فضایل امام علی(ع)== | ==از فضایل امام علی(ع)== | ||
در کتاب [[الاحتجاج علی اهل اللجاج (کتاب)|الاحتجاج]]<ref>طبرسی، الاحتجاج، نشر المرتضی، ج۱، ص۱۴۴.</ref> اثر [[احمد بن علی طبرسی|طبرسی]] ـ از علمای [[شیعه]] ـ و کتاب [[مناقب الامام علی بن ابیطالب (کتاب)|مناقب الامام علی بن ابیطالب]]<ref>ابن مغازلی، مناقب امیرالمؤمنین، ۱۴۲۴ق، ص۱۷۰.</ref> اثر [[ابن مغازلی]] ـ از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] ـ آمده است [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] برای اثبات برتری خویش بر دیگر [[صحابه]] و استحقاقش برای [[خلافت]] به این واقعه استدلال کرده است. واقعه ابلاغ آیات برائت، در آثار [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنی]] جزو [[فضائل امام علی(ع)|فضایل امیرالمؤمنین(ع)]] بیان شده است. از آثار شیعه میتوان به کتاب ''[[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]]'' [[شیخ مفید]](درگذشت ۴۱۳ق)،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۶۵.</ref> [[کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین (کتاب)|''کشف الیقین'']] اثر [[علامه حلی]](درگذشت ۷۲۶ق) | در کتاب [[الاحتجاج علی اهل اللجاج (کتاب)|الاحتجاج]]<ref>طبرسی، الاحتجاج، نشر المرتضی، ج۱، ص۱۴۴.</ref> اثر [[احمد بن علی طبرسی|طبرسی]] ـ از علمای [[شیعه]] ـ و کتاب [[مناقب الامام علی بن ابیطالب (کتاب)|مناقب الامام علی بن ابیطالب]]<ref>ابن مغازلی، مناقب امیرالمؤمنین، ۱۴۲۴ق، ص۱۷۰.</ref> اثر [[ابن مغازلی]] ـ از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] ـ آمده است [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] برای اثبات برتری خویش بر دیگر [[صحابه]] و استحقاقش برای [[خلافت]] به این واقعه استدلال کرده است. | ||
<ref> حلی، کشف الیقین، ۱۴۱۱ق، ص۱۷۲.</ref> و ''[[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|مناقب]]'' اثر [[محمد بن علی ابن شهر آشوب|ابنشهرآشوب]](درگذشت ۵۸۸ق)<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، انتشارات علامه، ج۲، ص۱۲۶.</ref> و از میان آثار اهل سنت میتوان به کتاب ''البدایه و النهایه'' ابنکثیر<ref>ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸، ج۷، ص۳۵۷.</ref> و ''[[مناقب امیرالمؤمنین (کتاب)|المناقب]]'' اثر [[موفق بن احمد خوارزمی]] (درگذشت ۵۶۸ق) (که فصل پانزدهم از کتاب خود را به این موضوع اختصاص داده)<ref>خوارزمی، المناقب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref> اشاره کرد. | |||
همچنین واقعه ابلاغ آیات برائت، در آثار [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنی]] جزو [[فضائل امام علی(ع)|فضایل امیرالمؤمنین(ع)]] بیان شده است. از آثار شیعه میتوان به کتاب ''[[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]]'' [[شیخ مفید]](درگذشت ۴۱۳ق)،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۶۵.</ref> [[کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین (کتاب)|''کشف الیقین'']] اثر [[علامه حلی]](درگذشت ۷۲۶ق)<ref> حلی، کشف الیقین، ۱۴۱۱ق، ص۱۷۲.</ref> و ''[[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|مناقب]]'' اثر [[محمد بن علی ابن شهر آشوب|ابنشهرآشوب]](درگذشت ۵۸۸ق)<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، انتشارات علامه، ج۲، ص۱۲۶.</ref> و از میان آثار اهل سنت میتوان به کتاب ''البدایه و النهایه'' ابنکثیر<ref>ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸، ج۷، ص۳۵۷.</ref> و ''[[مناقب امیرالمؤمنین (کتاب)|المناقب]]'' اثر [[موفق بن احمد خوارزمی]] (درگذشت ۵۶۸ق) (که فصل پانزدهم از کتاب خود را به این موضوع اختصاص داده)<ref>خوارزمی، المناقب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref> اشاره کرد. | |||
برخی از اهل سنت گفتهاند عزل [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] در این واقعه و اعزام علی(ع)، دلیلی بر برتری امام علی(ع) نیست؛ چراکه این اعزام به این سبب بود که لغو پیمان باید به دست کسی انجام میشد که آن را منعقد کرده است یا یکی از خویشاوندان او. اما علمای شیعه بر آناند که مأموریت امام علی(ع) گواه بر مشترکبودن رسالت امام علی(ع) و پیامبر(ص) است؛ زیرا این مأموریت فقط برائتجستن از [[شرک|مشرکان]] نبود که وظیفه و رسالت همه مؤمنان است، بلکه اعلام و ابلاغ [[احکام شرعی|احکام]] الهی جدید نیز بود.<ref> دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۱۰. همچنین نگاه کنید به: طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۶۴ـ۱۶۸.</ref> | برخی از اهل سنت گفتهاند عزل [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] در این واقعه و اعزام علی(ع)، دلیلی بر برتری امام علی(ع) نیست؛ چراکه این اعزام به این سبب بود که لغو پیمان باید به دست کسی انجام میشد که آن را منعقد کرده است یا یکی از خویشاوندان او. اما علمای شیعه بر آناند که مأموریت امام علی(ع) گواه بر مشترکبودن رسالت امام علی(ع) و پیامبر(ص) است؛ زیرا این مأموریت فقط برائتجستن از [[شرک|مشرکان]] نبود که وظیفه و رسالت همه مؤمنان است، بلکه اعلام و ابلاغ [[احکام شرعی|احکام]] الهی جدید نیز بود.<ref> دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۲۱۰. همچنین نگاه کنید به: طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۶۴ـ۱۶۸.</ref> |
ویرایش