۱۶٬۶۶۳
ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (اصلاح جزیی) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
به گزارش [[ابومخنف]] هنگامی که امام حسین(ع) از لشکریان ابن سعد خواست که به سخنانش گوش دهند تا دلیل آمدنش به کوفه را بیان کند، برخی از زنان و کودکان به گریه افتادند. امام حسین(ع) از [[حضرت عباس]] و [[حضرت علیاکبر علیهالسلام|علیاکبر]] خواست که آنان را ساکت کنند و جمله معروف «سَكِّتَاهُن فَلَعَمْرِي لَيَكْثُرَنَّ بُكَاؤُهُنَّ؛ ساکتشان کنید به خدا قسم هنوز گریههای بسیاری در پیش دارند.» را همین جا بر زبان جاری کرد.<ref> ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۶.</ref> | به گزارش [[ابومخنف]] هنگامی که امام حسین(ع) از لشکریان ابن سعد خواست که به سخنانش گوش دهند تا دلیل آمدنش به کوفه را بیان کند، برخی از زنان و کودکان به گریه افتادند. امام حسین(ع) از [[حضرت عباس]] و [[حضرت علیاکبر علیهالسلام|علیاکبر]] خواست که آنان را ساکت کنند و جمله معروف «سَكِّتَاهُن فَلَعَمْرِي لَيَكْثُرَنَّ بُكَاؤُهُنَّ؛ ساکتشان کنید به خدا قسم هنوز گریههای بسیاری در پیش دارند.» را همین جا بر زبان جاری کرد.<ref> ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۶.</ref> | ||
همچنین پس از آن که امام حسین(ع) از لشکریان ابن سعد خواست که اگر سخنانش را قبول ندارند به صحابهای که زنده هستند مراجعه نمایند، [[شمر بن ذیالجوشن]] فریاد زد: او خدا را | همچنین پس از آن که امام حسین(ع) از لشکریان ابن سعد خواست که اگر سخنانش را قبول ندارند به صحابهای که زنده هستند مراجعه نمایند، [[شمر بن ذیالجوشن]] فریاد زد: او خدا را بر یک حرف میپرستد(کنایه از اینکه خدا را فقط با زبان میپرستد) و نمیداند چه میگوید؟ سخن شمر واکنش [[حبیب بن مظاهر]] را در پی داشت که به او گفت خدا بر قلبت مهر زده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷-۹۸.</ref> به گفته [[محمدهادی یوسفی غروی]] پژوهشگر تاریخ اسلام، قطع کردن سخنان امام حسین(ع) توسط شمر، برای جلوگیری از تأثیر سخنان او بر لشکریان ابن سعد بوده است.<ref>یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۵.</ref> | ||
نویسندگان نامهها دعوت خود را انکار نمودند.<ref>ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۸.</ref> پس از سخنان امام حسین(ع) [[قیس بن اشعث]] گفت: چرا با پسرعمویت(یزید) بیعت نمیکنی؟ امام حسین(ع) فرمود: «لا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيدِ؛ به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمیدهم و مانند بندهها فرار نمیکنم».<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref> | نویسندگان نامهها دعوت خود را انکار نمودند.<ref>ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۸.</ref> پس از سخنان امام حسین(ع) [[قیس بن اشعث]] گفت: چرا با پسرعمویت(یزید) بیعت نمیکنی؟ امام حسین(ع) فرمود: «لا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيدِ؛ به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمیدهم و مانند بندهها فرار نمیکنم».<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
آیا به شما نرسیده آنچه رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: که این دو آقایان جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر تصدیق سخن مرا بکنید حق همان است، به خدا از روزی که دانستهام خدا دروغگو را دشمن دارد دروغ نگفتهام، و اگر به دروغم نسبت دهید پس همانا در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را به آنچه من گفتم آگاهی دهند، بپرسید از جابر بن عبداللَّه انصاری، و اباسعید خدری، و سهل بن سعد ساعدی، و زید بن ارقم، و انس بن مالک تا به شما آگاهی دهند که این گفتار را از پیغمبر(ص) درباره من و برادرم شنیدهاند، آیا این گفتار رسول خدا(ص) جلوگیری از ریختن خون من نمیکند؟ | آیا به شما نرسیده آنچه رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: که این دو آقایان جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر تصدیق سخن مرا بکنید حق همان است، به خدا از روزی که دانستهام خدا دروغگو را دشمن دارد دروغ نگفتهام، و اگر به دروغم نسبت دهید پس همانا در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را به آنچه من گفتم آگاهی دهند، بپرسید از جابر بن عبداللَّه انصاری، و اباسعید خدری، و سهل بن سعد ساعدی، و زید بن ارقم، و انس بن مالک تا به شما آگاهی دهند که این گفتار را از پیغمبر(ص) درباره من و برادرم شنیدهاند، آیا این گفتار رسول خدا(ص) جلوگیری از ریختن خون من نمیکند؟ | ||
شمر بن ذیالجوشن گفت: | شمر بن ذیالجوشن گفت: او خدا را از بر یک حرف میپرستد(کنایه از اینکه خدا را فقط با زبان میپرستد) و نمیداند که چه میگوید. حبیب بن مظاهر به او گفت: به خدا من ترا چنین میبینم که بر هفتاد حرف نیز خدا را پرستش کنی، و من گواهی دهم که تو راست میگوئی، و ندانی او چه میگوید خدا دل تو را (از پذیرش سخن حق) مهر کرده است. | ||
سپس حسین علیهالسلام فرمود: اگر در این سخن هم تردید دارید آیا در این نیز تردید دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟ بخدا در میان مشرق و مغرب پسر دختر پیغمبری جز من نیست چه در میان شما و چه در غیر شما! وای بر شما آیا کسی از شما کشتهام که خون او از من میخواهید؟ یا مالی از شما بردهام؟ یا قصاص جراحتی از من میخواهید؟ | سپس حسین علیهالسلام فرمود: اگر در این سخن هم تردید دارید آیا در این نیز تردید دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟ بخدا در میان مشرق و مغرب پسر دختر پیغمبری جز من نیست چه در میان شما و چه در غیر شما! وای بر شما آیا کسی از شما کشتهام که خون او از من میخواهید؟ یا مالی از شما بردهام؟ یا قصاص جراحتی از من میخواهید؟ |
ویرایش