پرش به محتوا

مختار بن ابی‌عبید ثقفی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
مستندسازی
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (مستندسازی)
خط ۳۳: خط ۳۳:


==نسب و لقب==
==نسب و لقب==
مختار بن ابی‌عبید بن مسعود ثقفی، اهل [[طائف]] و از قبیله ثقیف بود.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بخش الطبقة الخامسة، جزء۲، ص۷۹.</ref> پدرش [[ابوعبید ثقفی|ابوعبید]] از [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]] بود<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> که در جنگ‌های [[قادسیه]] در زمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] کشته شد.{{مدرک}} جد وی، [[مسعود ثقفی]] از بزرگان [[حجاز]] بوده و به وی لقب عَظیمُ القَرْیَتَیْن داده بودند.<ref> ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۰۰.</ref> مادرش [[دومه (مادر مختار)|دومه بنت عمرو بن وهب]] است که [[ابن‌طیفور]] در بلاغات النساء از وی یاد کرده است.<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ج۱، ص۱۲۸.</ref>
مختار بن ابی‌عبید بن مسعود ثقفی از قبیله ثقیف بود.<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۶.</ref> پدرش [[ابوعبید ثقفی|ابوعبید]] از [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]] بود<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> که در جنگ‌های [[قادسیه]] در زمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] کشته شد.<ref>ابن‌اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳۱.</ref> جد وی، [[مسعود ثقفی]] از بزرگان [[حجاز]] بوده و به وی لقب عَظیمُ القَرْیَتَیْن داده بودند.<ref> ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۰۰.</ref> مادرش [[دومه (مادر مختار)|دومه بنت عمرو بن وهب]] است که [[ابن‌طیفور]] در [[بلاغات النساء (کتاب)|بلاغات النساء]] از وی یاد کرده است.<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ج۱، ص۱۲۸.</ref> به گفته ابن‌اثیر، تاریخ‌نگار قرن هفتم قمری، مختار از صحابه نبود<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> با این حال شرح‌حال او را در اسد الغابه فی معرفة الصحابه از منابع صحابه‌نگاری آورده است.<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۶و۳۴۷.</ref>
عموی مختار [[سعد بن مسعود ثقفی]] از طرف [[امام علی(ع)]] والی [[مداین]] بود.<ref> ابن‌حجر، الاصابة، ج‌۱، ص۵۶۱.</ref>  


کنیه مختار، ابواسحاق<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ج‌۴، ص۳۴۶.</ref> و لقبش کَیسان (زیرک و باهوش) بود.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۷.</ref> از [[اصبغ بن نباته]] نقل شده هنگامی که مختار طفلی کوچک بود [[امام علی(ع)]] او را بر زانوی خود نشاند و وی را کَیِّس خواند.<ref> خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۲.</ref> بعضی گفته‌اند لقب کیسان برگرفته از نام  [[ابوعمره کیسان|ابوعمره]] مشاور وی بوده است.<ref> نگاه کنید به کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۸.</ref>
کنیه مختار، ابواسحاق<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۶.</ref> و لقبش کَیسان (زیرک و باهوش) بود.<ref>اخبار الدولة العباسیه، ۱۳۹۱ق، ص۱۶۵.</ref> از [[اصبغ بن نباته]] نقل شده هنگامی که مختار طفلی کوچک بود [[امام علی(ع)]] او را بر زانوی خود نشاند و وی را کَیِّس خواند.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۰۲.</ref> بعضی گفته‌اند لقب کیسان برگرفته از نام  [[ابوعمره کیسان|ابوعمره]] مشاور وی بوده است.<ref> نگاه کنید به کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۸.</ref>


== حضور در جنگ‌های قادسیه==
== حضور در جنگ‌های قادسیه==
مختار در [[سال اول هجرت]] متولد شد.<ref>ابن‌اثیر، اسدالغابة، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> گفته‌اند او در ۱۳ سالگی در جنگ جسر از جنگ‌های قادسیه شرکت داشت و در صدد بود تا وارد میدان شود ولی عمویش سعد بن مسعود مانع شد.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج‌۴۵، ص۳۵۰ </ref> در این جنگ پدر و برادران مختار کشته شدند.<ref> ابن‌حجر، الاصابة، ج‌۱، ص۵۶۱.</ref>
مختار در [[سال اول هجرت]] متولد شد.<ref>ابن‌اثیر، اسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۳۴۷.</ref> گفته‌اند او در ۱۳ سالگی در جنگ جسر از جنگ‌های قادسیه شرکت داشت و در صدد بود تا وارد میدان شود ولی عمویش سعد بن مسعود مانع او شد.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج‌۴۵، ص۳۵۰ </ref> در این جنگ پدر و برادر مختار کشته شدند.<ref> ابن‌حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۲۲۳.</ref>


سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار، از طرف [[حضرت علی(ع)]] حاکم مدائن بود، سعد در هنگام درگیری با [[خوارج]]، مختار را به جانشینی خود در مداین منصوب کرد و برای جنگ با خوارج بیرون رفت.<ref> اخبارالطوال، ص۲۵۰.</ref>
[[سعد بن مسعود ثقفی]] عموی مختار، از طرف [[امام علی(ع)]] والی [[مداین]] بود.<ref> دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۰۵.</ref> او در درگیری با [[خوارج]]، مختار را به جانشینی خود در مداین منصوب کرد و خود برای جنگ با آنان بیرون رفت.<ref> دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۰۵.</ref>


==قیام امام حسین(ع)==
==قیام امام حسین(ع)==
به گزارش شمس‌الدین ذهبی، مختار در زمان معاویه به [[بصره]] رفت و مردم را به سوی امام حسین(ع) فرا خواند، در این هنگام [[عبیدالله بن زیاد]] که والی بصره از طرف معاویه بود، وی را دستگیر کرده و ۱۰۰ ضربه شلاق زد. مختار پس از آن به [[طائف]] تبعید شد.<ref> ذهبی، سیر اعلام النبلا، ج۳، ص۵۴۴.</ref>
به گزارش شمس‌الدین ذهبی، مختار در زمان معاویه به [[بصره]] رفت و مردم را به سوی امام حسین(ع) فرا خواند، در این هنگام [[عبیدالله بن زیاد]] که والی بصره از طرف معاویه بود، وی را دستگیر کرد و شلاق زد. مختار پس از آن به [[طائف]] تبعید شد.<ref> ذهبی، سیر اعلام النبلا، ج۳، ص۵۴۴.</ref>


مختار در [[روز عاشورا]] در کربلا حضور نداشت. البته او با مسلم بن عقیل فرستاده امام حسین(ع) در [[کوفه]] همکاری می‌کرد و علیه [[بنی‌امیه]] تحرکاتی داشت.
مختار در [[روز عاشورا]] در کربلا حضور نداشت. البته او با مسلم بن عقیل فرستاده امام حسین(ع) در [[کوفه]] همکاری می‌کرد و علیه [[بنی‌امیه]] تحرکاتی داشت.
خط ۸۶: خط ۸۵:
در گزارشی آمده هنگامی که جمعی از سران کوفه نزد امام سجاد(ع) رفتند و درباره مأموریت مختار پرسیدند، وی آنان را به محمد بن حنفیه ارجاع داد و فرمود:‌ ای عمو اگر غلامی زنگی به ما [[اهل‌بیت]] [[تعصب]] بورزند بر مردم واجب است او را یاری کنند، در این باره هر چه می‌خواهی انجام ده، من تو را در این امر نماینده قرار دادم.<ref> مجلسی، بحار الأنوار، ج‌۴۵، ص۳۶۵؛ ریاض الأبرار، ج‌۱، ص۲۹۸.</ref>
در گزارشی آمده هنگامی که جمعی از سران کوفه نزد امام سجاد(ع) رفتند و درباره مأموریت مختار پرسیدند، وی آنان را به محمد بن حنفیه ارجاع داد و فرمود:‌ ای عمو اگر غلامی زنگی به ما [[اهل‌بیت]] [[تعصب]] بورزند بر مردم واجب است او را یاری کنند، در این باره هر چه می‌خواهی انجام ده، من تو را در این امر نماینده قرار دادم.<ref> مجلسی، بحار الأنوار، ج‌۴۵، ص۳۶۵؛ ریاض الأبرار، ج‌۱، ص۲۹۸.</ref>


[[سید ابوالقاسم خویی |آیت‌الله خویی]]<ref> خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۰</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref> مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[قیام مختار]] را با اذن خاص امام زین‌العابدین می‌دانند.
[[سید ابوالقاسم خویی |آیت‌الله خویی]]<ref> خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۰.</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref> مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[قیام مختار]] را با اذن خاص امام زین‌العابدین می‌دانند.


==ارتباط با محمد بن حنفیه==
==ارتباط با محمد بن حنفیه==
خط ۱۰۵: خط ۱۰۴:


'''احادیث ذم'''
'''احادیث ذم'''
*از امام باقر(ع) نقل شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کَذّاب خواند. این روایت متهم به ضعف است.<ref> خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۶.</ref>
*از امام باقر(ع) نقل شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کَذّاب خواند. این روایت متهم به ضعف است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۶.</ref>
*از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ می‌بست.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۵.</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است.<ref> خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۶.</ref>
*از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ می‌بست.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۱۲۵.</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۶.</ref>
*هنگامی که [[امام حسن(ع)]] در [[ساباط]] بود مختار به عمویش [[سعد بن مسعود]] پیشنهاد داد که امام حسن را تحویل [[معاویه]] دهد، تا جایگاهش متزلزل نشود.<ref> صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص۲۲۱.</ref> به گفته آیت‌الله خویی این حدیث به دلیل [[حدیث مرسل|مرسل]] بودن قابل اعتماد نیست، همچنین بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref>خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۷.</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است.<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۳۰.</ref>
*هنگامی که [[امام حسن(ع)]] در [[ساباط]] بود مختار به عمویش [[سعد بن مسعود]] پیشنهاد داد که امام حسن را تحویل [[معاویه]] دهد، تا جایگاهش متزلزل نشود.<ref> صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص۲۲۱.</ref> به گفته آیت‌الله خویی این حدیث به دلیل [[حدیث مرسل|مرسل]] بودن قابل اعتماد نیست، همچنین بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۷.</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است.<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۳۰.</ref>
*در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله [[امام حسین(ع)]] مورد شفاعت قرار می‌گیرد.<ref> طوسی، تهذیب الاحکام، ج‌۱، ص۴۶۶.</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف است.<ref>خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۹۷.</ref>
*در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله [[امام حسین(ع)]] مورد شفاعت قرار می‌گیرد.<ref> طوسی، تهذیب الاحکام، ج‌۱، ص۴۶۶.</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف است.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۷.</ref>


آیت‌الله خویی ضمن برشمردن روایات مدح و ذم، اخبار مدح را ترجیح می‌دهد.<ref> خویی، معجم الرجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۴.</ref> همچنین گفته شده [[سید ابن طاووس]] روایات مدح مختار را ترجیح داده است.<ref> مقامانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref>  
آیت‌الله خویی ضمن برشمردن روایات مدح و ذم، اخبار مدح را ترجیح می‌دهد.<ref> خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۹۴.</ref> همچنین گفته شده [[سید ابن طاووس]] روایات مدح مختار را ترجیح داده است.<ref> مقامانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref>  
==دیدگاه‌ها درباره مختار==
==دیدگاه‌ها درباره مختار==
عالمان شیعه درباره شخصیت مختار اختلاف‌نظر دارند:
عالمان شیعه درباره شخصیت مختار اختلاف‌نظر دارند:
خط ۱۲۱: خط ۱۲۰:
[[ابن نما حلی]] معتقد است سخنان [[امامان شیعه|امامان(ع)]] در مدح و ستایش مختار است. وی بر این عقیده است دعای خیر امام سجاد(ع) بر‌ای مختار دلیلی است بر اینکه او نزد امام سجاد(ع) از پاکان و خوبان به شمار می‌آمده است.<ref> مجلسی، بحار الأنوار، ج‌۴۵، ص۳۴۶.</ref> [[عبدالله مامقانی]] نیز مختار را فردی معتقد به امامت ائمه معصومان(ع) دانسته و معتقد است حکومت وی با اجازه امام سجاد بوده است گرچه وثاقت او ثابت نیست. از دیدگاه مامقانی طلب رحمت امام باقر(ع)، برای نیکو دانستن شخصیت مختار کفایت می‎‌کند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص ۲۰۶.</ref>
[[ابن نما حلی]] معتقد است سخنان [[امامان شیعه|امامان(ع)]] در مدح و ستایش مختار است. وی بر این عقیده است دعای خیر امام سجاد(ع) بر‌ای مختار دلیلی است بر اینکه او نزد امام سجاد(ع) از پاکان و خوبان به شمار می‌آمده است.<ref> مجلسی، بحار الأنوار، ج‌۴۵، ص۳۴۶.</ref> [[عبدالله مامقانی]] نیز مختار را فردی معتقد به امامت ائمه معصومان(ع) دانسته و معتقد است حکومت وی با اجازه امام سجاد بوده است گرچه وثاقت او ثابت نیست. از دیدگاه مامقانی طلب رحمت امام باقر(ع)، برای نیکو دانستن شخصیت مختار کفایت می‎‌کند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص ۲۰۶.</ref>


[[علامه حلی]] نیز دیدگاه مثبتی به مختار دارد او در قسمت اول کتاب خود از مختار یاد کرده است او کسی را که غیرامامی باشد حتی اگر از نظر [[وثاقت]] به حد اعلی و در مدح به سرحد کمال رسیده باشد در کتابش نیاورده است.<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref> آیت‌الله خویی نیز قیام مختار را با اذن امام سجاد(ع) دانسته است.<ref>خویی، معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۰.</ref> علامه امینی نیز مختار را از پیشگامان دینداری، هدایت و [[اخلاص]] بر شمرده و معتقد است امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) بر مختار رحمت فرستاده‌اند.<ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۳۴۳.</ref>
[[علامه حلی]] نیز دیدگاه مثبتی به مختار دارد او در قسمت اول کتاب خود از مختار یاد کرده است او کسی را که غیرامامی باشد حتی اگر از نظر [[وثاقت]] به حد اعلی و در مدح به سرحد کمال رسیده باشد در کتابش نیاورده است.<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۰۶.</ref> آیت‌الله خویی نیز قیام مختار را با اذن امام سجاد(ع) دانسته است.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۰۰.</ref> علامه امینی نیز مختار را از پیشگامان دینداری، هدایت و [[اخلاص]] بر شمرده و معتقد است امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) بر مختار رحمت فرستاده‌اند.<ref>امینی، الغدیر، ج۲، ص۳۴۳.</ref>
=== تفصیل===
=== تفصیل===
[[مهدی پیشوایی]] اعتقاد مختار به ائمه را بیشتر از اعتقاد شیعه سیاسی دانسته و قیام مختار را قیامی شیعی قلمداد کرده که به جهت اعتقادات خود دست به قیام زده اما در عین حال شخصیت مختار را خالی از جاه‌طلبی ندانسته و در برخی موارد افراط‌کاریی‌هایی هم داشته است.<ref> نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[یعقوب جعفری]] نیز مختار را [[شیعه]] واقعی دانسته که اصل هدف و عقیده او خوب بوده است اما در انتقام زیاده‌روی کرده و منشأ این زیاده‌روی را روحیه تندروی او دانسته است.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[محمدهادی یوسفی غروی]] نیز مختار را مسلمانی قدرت‌طلب و سیاسی معرفی کرده و اقدامات او را مورد تأیید ندانسته است با این حال معتقد است به سبب آنکه ائمه(ع) بر مختار ترحم کرده‌اند نمی‌توان او را اهل عذاب دانست.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref>
[[مهدی پیشوایی]] اعتقاد مختار به ائمه را بیشتر از اعتقاد شیعه سیاسی دانسته و قیام مختار را قیامی شیعی قلمداد کرده که به جهت اعتقادات خود دست به قیام زده اما در عین حال شخصیت مختار را خالی از جاه‌طلبی ندانسته و در برخی موارد افراط‌کاریی‌هایی هم داشته است.<ref> نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[یعقوب جعفری]] نیز مختار را [[شیعه]] واقعی دانسته که اصل هدف و عقیده او خوب بوده است اما در انتقام زیاده‌روی کرده و منشأ این زیاده‌روی را روحیه تندروی او دانسته است.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref> [[محمدهادی یوسفی غروی]] نیز مختار را مسلمانی قدرت‌طلب و سیاسی معرفی کرده و اقدامات او را مورد تأیید ندانسته است با این حال معتقد است به سبب آنکه ائمه(ع) بر مختار ترحم کرده‌اند نمی‌توان او را اهل عذاب دانست.<ref>نصرتی، دیدگاه مورخین معاصر شیعی درباره مختار، دانشگاه ادیان و مذاهب.</ref>
خط ۱۳۵: خط ۱۳۴:
[[ابن‌خلدون]] مدعی است مختار ادعای [[نبوت]] داشته است.<ref> تاریخ ابن خلدون، ج‌۱، ص۳۵۶.</ref> این مطلب از آنجا قوت گرفته که مختار عباراتی سجع‌گونه داشت،<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۳.</ref> ولی با توجه به استقرار وی در کوفه و تشکیل حکومت و حمایت مسلمانان و احادیث [[اهل‌بیت]] این مطلب درست نیست. عامل بعدی این اتهام نامه وی به [[احنف بن قیس]] است،<ref> انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۸.</ref> احنف طرفدار زبیریان بود این نامه را دست‌مایه ادعای نبوت مختار قرار داده و پس از مرگ مختار نیز به آن دامن می‌زد.<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۸.</ref> اکراه [[محمد بن حنفیه]] از کذاب دانستن مختار آنهم نزد عبدالله بن زبیر پس از قتل مختار<ref> انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۷</ref> خود دلیلی بر واهی بودن این تهمت نسبت به مختار است.{{مدرک}}
[[ابن‌خلدون]] مدعی است مختار ادعای [[نبوت]] داشته است.<ref> تاریخ ابن خلدون، ج‌۱، ص۳۵۶.</ref> این مطلب از آنجا قوت گرفته که مختار عباراتی سجع‌گونه داشت،<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۳.</ref> ولی با توجه به استقرار وی در کوفه و تشکیل حکومت و حمایت مسلمانان و احادیث [[اهل‌بیت]] این مطلب درست نیست. عامل بعدی این اتهام نامه وی به [[احنف بن قیس]] است،<ref> انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۸.</ref> احنف طرفدار زبیریان بود این نامه را دست‌مایه ادعای نبوت مختار قرار داده و پس از مرگ مختار نیز به آن دامن می‌زد.<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۸.</ref> اکراه [[محمد بن حنفیه]] از کذاب دانستن مختار آنهم نزد عبدالله بن زبیر پس از قتل مختار<ref> انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۷</ref> خود دلیلی بر واهی بودن این تهمت نسبت به مختار است.{{مدرک}}
===مؤسس کیسانیه===
===مؤسس کیسانیه===
برخی مختار را مؤسس [[کیسانیه]] و پیروانش را کیسانیه می‌نامند.<ref>آفرینش وتاریخ/ترجمه، ج‌۲، ص۸۲۰</ref> مامقانی با بیان دلایلی این مطلب را نمی‌پذیرد و کیسانی بودن مختار را رد می‌کند.<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص ۲۰۵و۲۰۶.</ref> آیت‌الله خویی این اتهام را ساخته علمای ملل و نحل غیرشیعه دانسته که به روایات مجعول و مردود استناد کرده‌اند. از نطر وی  مذهب کیسانیه پس از قتل مختار و درگذشت محمد بن حنفیه تأسیس شده است.<ref>معجم الرجال، ج۱۸، ص۱۰۲و ۱۰۳.</ref> [[علامه امینی]] نیز انتساب مختار به کیسانیه را نمی‌پذیرند.<ref> امینی، الغدیر، ج۱، ص۳۴۳.</ref>
برخی مختار را مؤسس [[کیسانیه]] و پیروانش را کیسانیه می‌نامند.<ref>اخبار الدولة العباسیه، ۱۳۹۱ق، ص۱۶۵.</ref> مامقانی با بیان دلایلی این مطلب را نمی‌پذیرد و کیسانی بودن مختار را رد می‌کند.<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص ۲۰۵و۲۰۶.</ref> آیت‌الله خویی این اتهام را ساخته علمای ملل و نحل غیرشیعه دانسته که به روایات مجعول و مردود استناد کرده‌اند. از نطر وی  مذهب کیسانیه پس از قتل مختار و درگذشت محمد بن حنفیه تأسیس شده است.<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۰۲و ۱۰۳.</ref> [[علامه امینی]] نیز انتساب مختار به کیسانیه را نمی‌پذیرند.<ref> امینی، الغدیر، ج۱، ص۳۴۳.</ref>
==همسرو فرزندان==
==همسرو فرزندان==
مختار ثقفی چهار همسر داشت. ام‌‌ثابت دختر [[سمرة بن جندب]]،<ref> ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۰۱.</ref>عمره دختر [[نعمان بن بشیر،<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۹۹.</ref> ام‌زید الصغری دختر [[سعید بن زید بن عمرو]]<ref>ابن‌حبیب، المحبر، دارالآفاق الجدیده، ص۷۰.</ref> و ام‌ولید دختر عمیر بن رباح.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج‌۸، ص۳۴۶.</ref> ام‌ثابت برای او محمد و اسحاق<ref> ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۰۱.</ref> و ام‌ولید، ام‌سلمه را<ref> الطبقات الکبری، ج‌۸، ص۳۴۶.</ref> به دنیا آوردند. ام‌سلمه به ازدواج عبدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب درآمد.<ref>الطبقات الکبری، ج‌۸، ص۳۴۶.</ref>
مختار ثقفی چهار همسر داشت. ام‌‌ثابت دختر [[سمرة بن جندب]]،<ref> ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۰۱.</ref>عمره دختر [[نعمان بن بشیر،<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۹۹.</ref> ام‌زید الصغری دختر [[سعید بن زید بن عمرو]]<ref>ابن‌حبیب، المحبر، دارالآفاق الجدیده، ص۷۰.</ref> و ام‌ولید دختر عمیر بن رباح.<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج‌۸، ص۳۴۶.</ref> ام‌ثابت برای او محمد و اسحاق<ref> ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۰۱.</ref> و ام‌ولید، ام‌سلمه را<ref> الطبقات الکبری، ج‌۸، ص۳۴۶.</ref> به دنیا آوردند. ام‌سلمه به ازدواج عبدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب درآمد.<ref>الطبقات الکبری، ج‌۸، ص۳۴۶.</ref>