confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۹۹
ویرایش
جز (تصحیح) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
دانشمندان [[علم رجال]] مانند، [[ابوعلی حائری]]، [[صاحب روضات]]، صاحب [[ریحانة الادب]]، [[شیخ عباس قمی]] او را با عبارات مختلفی مانند، ثقة، جلیلالقدر، محقق، یگانه زمان، اصولی، [[فقیه]] و صاحب کرامات ستودهاند.<ref>مامقانی، ج۲، ص۳۰۷؛ خوانساری، ج۴، ص۴۰۲؛ ریحانة الادب، ج۳، ص۳۷۲؛ فوائدالرضویه، ص۳۲۴؛ منتهی المقال، ج۵، ص۶۳؛ مقابس الانوار، ص۱۹آ اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۱۴</ref> مامقانی از شدت [[ورع]] و احتیاط او نسبت به [[حق الناس]]<ref>مامقانی، ج۲، ص۳۰۷</ref> و شیخ عباس قمی از [[عبادت]] و مداومت او بر بیداری شبهای [[جمعه]] سخن گفتهاند.<ref>قمی، فوائدالرضویه، ص۳۲۴</ref> | دانشمندان [[علم رجال]] مانند، [[ابوعلی حائری]]، [[صاحب روضات]]، صاحب [[ریحانة الادب]]، [[شیخ عباس قمی]] او را با عبارات مختلفی مانند، ثقة، جلیلالقدر، محقق، یگانه زمان، اصولی، [[فقیه]] و صاحب کرامات ستودهاند.<ref>مامقانی، ج۲، ص۳۰۷؛ خوانساری، ج۴، ص۴۰۲؛ ریحانة الادب، ج۳، ص۳۷۲؛ فوائدالرضویه، ص۳۲۴؛ منتهی المقال، ج۵، ص۶۳؛ مقابس الانوار، ص۱۹آ اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۱۴</ref> مامقانی از شدت [[ورع]] و احتیاط او نسبت به [[حق الناس]]<ref>مامقانی، ج۲، ص۳۰۷</ref> و شیخ عباس قمی از [[عبادت]] و مداومت او بر بیداری شبهای [[جمعه]] سخن گفتهاند.<ref>قمی، فوائدالرضویه، ص۳۲۴</ref> | ||
[[میرزا احمد نیشابوری]] با این که با صاحب ریاض عناد داشت، اما در کتاب رجالش از تخصصش در [[علم رجال]] و برخی آثارش به نیکی یاد کرده است.<ref> خوانساری، ج۴، ص۴۰۱،۴۰۵</ref> مامقانی میگوید، صاحب ریاض روزی از رفتن به [[نماز جماعت]] خودداری کرد، [[مأموم|مأمومین]] از علت این امر سوال کردند، در پاسخ آنان گفت: | [[میرزا احمد نیشابوری]] با این که با صاحب ریاض عناد داشت، اما در کتاب رجالش از تخصصش در [[علم رجال]] و برخی آثارش به نیکی یاد کرده است.<ref> خوانساری، ج۴، ص۴۰۱،۴۰۵</ref> [[مامقانی]] میگوید، صاحب ریاض روزی از رفتن به [[نماز جماعت]] خودداری کرد، [[مأموم|مأمومین]] از علت این امر سوال کردند، در پاسخ آنان گفت: | ||
«من امروز در [[عدالت (فقه)|عدالت]] خود اشکال دارم. از این رو، نمیتوانم امام جماعت شما باشم. آنها از علت اشکال پرسیدند. وی گفت: دختر [[وحید بهبهانی|وحید]](همسرش)، حرفهایی به من زد که من کنترل خود را از دست دادم و به او گفتم: هر چه به من گفتی، به خودت برگردد، او دیگر [[نماز]] را با جماعت اقامه نکرد تا این که همسرش از او راضی شد.<ref>مامقانی، ج۲، ص۳۰۷</ref> | «من امروز در [[عدالت (فقه)|عدالت]] خود اشکال دارم. از این رو، نمیتوانم امام جماعت شما باشم. آنها از علت اشکال پرسیدند. وی گفت: دختر [[وحید بهبهانی|وحید]](همسرش)، حرفهایی به من زد که من کنترل خود را از دست دادم و به او گفتم: هر چه به من گفتی، به خودت برگردد، او دیگر [[نماز]] را با جماعت اقامه نکرد تا این که همسرش از او راضی شد.<ref>مامقانی، ج۲، ص۳۰۷</ref> |