۱۷٬۰۴۰
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش جزیی) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش جزیی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اِبن سَبیل''' مسافری که در راه مانده و توانایی مالیِ رسیدن به مقصد را ندارد. بر اساس آيات قرآن و منابع [[فقه|فقهی]] ابنالسبیل مستحق دریافت [[زکات]] است. در برخی از [[حدیث|روایات]] به میهمان و فردی که توانایی مسافرت را ندارد نیز ابنالسبیل گفته میشود. | '''اِبن سَبیل''' مسافری که در راه مانده و توانایی مالیِ رسیدن به مقصد را ندارد. بر اساس آيات قرآن و منابع [[فقه|فقهی]] ابنالسبیل مستحق دریافت [[زکات]] است. در برخی از [[حدیث|روایات]] به میهمان و فردی که توانایی [[مسافر|مسافرت]] را ندارد نیز ابنالسبیل گفته میشود. | ||
==معنا و کاربرد در قرآن و روایات== | ==معنا و کاربرد در قرآن و روایات== | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==منبع پرداخت== | ==منبع پرداخت== | ||
* '''زکات''': بر اساس [[ | * '''زکات''': بر اساس [[آیه]] ۶۰ [[سوره توبه]] ابنالسبیل یکی از هشت گروه دریافتکننده [[زکات]] به شمار میرود.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۷ش، ج۱۵، ص۳۷۲ و ۳۷۳.</ref> برخی از [[فقه|فقها]] استحقاق زکات به ابنالسبیل را منحصر در فقر مطلق مسافر ندانستهاند بلکه گفتهاند اگر مسافری در شهر خود توانایی مالی دارد اما در سفر برای رسیدن به مقصد با ناتوانی مالی مواجه شده است نیز مستحق دریافت زکات است.<ref>طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۹۲.</ref> عدهای نیز پرداخت زکات به ابنالسبیل را به [[سفر واجب]] و [[سفر مستحب|مستحب]] منحصر کردهاند که در مقابل این قول، نظریه مباح بودن سفر مطرح است؛ یعنی صرف اینکه سفر حرامی نباشد مسافر در راه مانده مستحق دریافت زکات است.<ref>علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[شهید ثانی]] دریافت زکات از سوی ابنالسبیل را به ناتوانی او در فروش و معاوضه اموال خود و ممکن نبودن استقراض شرط کرده است.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۵۰.</ref> برخی این شرط را به نظر مشهور فقها نسبت دادهاند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۲۱.</ref> | ||
بیشتر فقها گفتهاند اگر از پول دریافت شده زکات پس از رسیدن ابنالسبیل مبلغی باقی ماند باید آن را برگرداند.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۷ش، ج۱۵، ص۳۷۲ و ۳۷۳.</ref> | بیشتر فقها گفتهاند اگر از پول دریافت شده زکات پس از رسیدن ابنالسبیل مبلغی باقی ماند باید آن را برگرداند.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۷ش، ج۱۵، ص۳۷۲ و ۳۷۳.</ref> |
ویرایش