۱۷٬۸۰۹
ویرایش
imported>Saeedzamani بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←واژه فرعون: حذف تکرار) |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==واژه فرعون== | ==واژه فرعون== | ||
غالب اهل لغت فرعون را لغتی غیرعربی<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۴، ص۳۷۵؛ راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ ق، ج۱، ص۶۳۲؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۶۳؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۴۶۸.</ref> و اکثراً قبطی دانسته، در مورد معنای آن اکتفا نمودهاند به نقل قولی که آن را به معنی تمساح دانسته است | غالب اهل لغت فرعون را لغتی غیرعربی<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۴، ص۳۷۵؛ راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ ق، ج۱، ص۶۳۲؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۶۳؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۴۶۸.</ref> و اکثراً قبطی دانسته، در مورد معنای آن اکتفا نمودهاند به نقل قولی که آن را به معنی تمساح دانسته است.<ref>زمخشری، أساس البلاغة، ۱۹۷۹ م، ص۴۷۱؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۶۳؛ ازهری، تهذیب اللغة، ۱۴۲۱ ق، ج۳، ص۲۳۴</ref> اما برخی محققان گفتهاند فرعون در شکل مصریاش «بر- عا» یا «بر- عو»، در آغاز به معنی خانه بلند یا بزرگ بوده و به قصر شاهی اطلاق میشده است اما به مرور، نام احترامآمیزی برای خود شاه گردیده است.<ref>بیومی مهران، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۱۲۱</ref> | ||
برخی فرعون را صرفاً لقب پادشاه مصر در زمان موسی(ع) دانستهاند<ref>جوهری، الصحاح، ۱۳۷۶ق، ج۶، ص۲۱۷۷</ref> اما دیدگاه غالب آن است که فرعون لقبی عمومی برای سلاطین مصر بود<ref>موسی و الصعیدی، الإفصاح، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۱۵؛ مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۰ش، ج۹، ص۶۵؛ بغدادی، لباب التأویل، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۳؛ طیب، أطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۲۸؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۸۰.</ref> و گفته شده اطلاق آن بر سلاطین مصر، از سلسله هجدهم به بعد از سلسلههای ۲۹گانه مصر باستان رایج گردیده است.<ref>بیومی مهران، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۱۲۱.</ref> عدهای نیز فرعون را لقبی برای ملوک عمالقه<ref>اسفراینی، تاج التراجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۶؛ کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ ش، ج۱، ص۱۸۲؛ طبرسی،، مجمع البیان، ۱۳۷۲ ش، ج۱، ص۲۲</ref> یا ملوک عمالقه در مصر<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ ق، ص۱۳.</ref> دانستهاند. | برخی فرعون را صرفاً لقب پادشاه مصر در زمان موسی(ع) دانستهاند<ref>جوهری، الصحاح، ۱۳۷۶ق، ج۶، ص۲۱۷۷</ref> اما دیدگاه غالب آن است که فرعون لقبی عمومی برای سلاطین مصر بود<ref>موسی و الصعیدی، الإفصاح، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۱۵؛ مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۰ش، ج۹، ص۶۵؛ بغدادی، لباب التأویل، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۳؛ طیب، أطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۲۸؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۸۰.</ref> و گفته شده اطلاق آن بر سلاطین مصر، از سلسله هجدهم به بعد از سلسلههای ۲۹گانه مصر باستان رایج گردیده است.<ref>بیومی مهران، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۱۲۱.</ref> عدهای نیز فرعون را لقبی برای ملوک عمالقه<ref>اسفراینی، تاج التراجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۶؛ کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ ش، ج۱، ص۱۸۲؛ طبرسی،، مجمع البیان، ۱۳۷۲ ش، ج۱، ص۲۲</ref> یا ملوک عمالقه در مصر<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ ق، ص۱۳.</ref> دانستهاند. | ||
کلمه فرعون ۷۴ بار در قرآن ذکر شده<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> که همه موارد به فرعون زمان موسی اشاره دارد.<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۳.</ref> | کلمه فرعون ۷۴ بار در قرآن ذکر شده<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> که همه موارد به فرعون زمان موسی اشاره دارد.<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۳.</ref> | ||
==شیوه حکومتی== | ==شیوه حکومتی== | ||
فرعون در قرآن، پادشاهی مستبد معرفی شده که خدایانی جز خدای واحد را میپرستیده<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷</ref> و خود نیز ادعای خدائی داشته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۲</ref> البته از عبارت «أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلی»<ref> سوره نازعات، آیه ۲</ref> که قرآن از زبان او خطاب به مصریان نقل میکند برمیآید که او خود را رب و پروردگار مردم مصر میپنداشت نه خدای مطلق.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۳</ref> | فرعون در قرآن، پادشاهی مستبد معرفی شده که خدایانی جز خدای واحد را میپرستیده<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷</ref> و خود نیز ادعای خدائی داشته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۲</ref> البته از عبارت «أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلی»<ref> سوره نازعات، آیه ۲</ref> که قرآن از زبان او خطاب به مصریان نقل میکند برمیآید که او خود را رب و پروردگار مردم مصر میپنداشت نه خدای مطلق.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۳</ref> |
ویرایش