کاربر ناشناس
فرعون: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
imported>Saeedzamani بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
'''فِرعون''' فرمانروای [[مصر]] در زمان [[حضرت موسی(ع)]] است. [[قرآن]]، فرعون را پادشاهی جبار معرفی میکند که مدعی بود پروردگار مردم مصر است. او قوم [[بنیاسرائیل]] را که پیش از این در زمان پیامبری [[حضرت یوسف]] در مصر ساکن شده بودند، به خدمت گرفته بود و با انگیزه پیشگیری از ولادت حضرت موسی دستور داد فرزندان پسر بنیاسرائیل را به محض ولادت به قتل برسانند. | '''فِرعون''' فرمانروای [[مصر]] در زمان [[حضرت موسی(ع)]] است. [[قرآن]]، فرعون را پادشاهی جبار معرفی میکند که مدعی بود پروردگار مردم مصر است. او قوم [[بنیاسرائیل]] را که پیش از این در زمان پیامبری [[حضرت یوسف]] در مصر ساکن شده بودند، به خدمت گرفته بود و با انگیزه پیشگیری از ولادت حضرت موسی دستور داد فرزندان پسر بنیاسرائیل را به محض ولادت به قتل برسانند. | ||
موسی پس از رسیدن به پیامبری مأمور شد که با فرعون سخن بگوید تا [[ایمان]] آورد و بنیاسرائیل را رها سازد اما فرعون علیرغم ظهور [[معجزه|معجزات]] و نشانهها به دست حضرت موسی(ع)، حاضر به پذیرفتن دعوت [[توحید|توحیدی]] او نشد و به موسی نسبت ساحری داد. | موسی پس از رسیدن به پیامبری مأمور شد که با فرعون سخن بگوید تا [[ایمان]] آورد و بنیاسرائیل را رها سازد اما فرعون علیرغم ظهور [[معجزه|معجزات]] و نشانهها به دست حضرت موسی(ع)، حاضر به پذیرفتن دعوت [[توحید|توحیدی]] او نشد و به موسی نسبت ساحری داد. خداوند برای تنبه فرعون و مردم مصر بلاهای متعددی را متوجه آنها نمود اما آنها باز ایمان نیاوردند تا اینکه موسی به فرمان خدا، قوم خود را از مصر خارج نمود و فرعون و سپاهیانش آنها را دنبال نموده و در پی شکافتهشدن آب دریا و عبور حضرت موسی(ع) و پیروان او به [[معجزه|معجزه الهی]]، در دریا غرق شدند. | ||
==واژه فرعون== | ==واژه فرعون== | ||
غالب اهل لغت فرعون را لغتی غیرعربی<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۴، ص۳۷۵؛ راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ ق، ج۱، ص۶۳۲؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۶۳؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۴۶۸.</ref> و اکثراً آن را | غالب اهل لغت فرعون را لغتی غیرعربی<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۴، ص۳۷۵؛ راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ ق، ج۱، ص۶۳۲؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۶۳؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۴۶۸.</ref> و اکثراً قبطی دانسته، در مورد معنای آن اکتفا نمودهاند به نقل قولی که آن را به معنی تمساح دانسته است.<ref>زمخشری، أساس البلاغة، ۱۹۷۹ م، ص۴۷۱؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۶۳؛ ازهری، تهذیب اللغة، ۱۴۲۱ ق، ج۳، ص۲۳۴</ref>و به معنی تمساح دانستهاند.<ref>زمخشری، أساس البلاغة، ۱۹۷۹ م، ص۴۷۱؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۶۳؛ ازهری، تهذیب اللغة، ۱۴۲۱ ق، ج۳، ص۲۳۴</ref> اما برخی محققان گفتهاند فرعون در شکل مصریاش «بر- عا» یا «بر- عو»، در آغاز به معنی خانه بلند یا بزرگ بوده و به قصر شاهی اطلاق میشده است اما به مرور، نام احترامآمیزی برای خود شاه گردیده است.<ref>بیومی مهران، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۱۲۱</ref> | ||
برخی فرعون را صرفاً لقب پادشاه مصر در زمان موسی(ع) دانستهاند<ref>جوهری، الصحاح، ۱۳۷۶ق، ج۶، ص۲۱۷۷</ref> اما دیدگاه غالب آن است که فرعون لقبی عمومی برای سلاطین مصر بود<ref>موسی و الصعیدی، الإفصاح، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۱۵؛ مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۰ش، ج۹، ص۶۵؛ بغدادی، لباب التأویل، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۳؛ طیب، أطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۲۸؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۸۰.</ref> و گفته شده اطلاق آن بر سلاطین مصر، از سلسله هجدهم به بعد از سلسلههای ۲۹گانه مصر باستان رایج گردیده است.<ref>بیومی مهران، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۱۲۱.</ref> عدهای نیز فرعون را لقبی برای ملوک عمالقه<ref>اسفراینی، تاج التراجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۶؛ کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ ش، ج۱، ص۱۸۲؛ طبرسی،، مجمع البیان، ۱۳۷۲ ش، ج۱، ص۲۲</ref> یا ملوک عمالقه در مصر<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ ق، ص۱۳.</ref> دانستهاند. | برخی فرعون را صرفاً لقب پادشاه مصر در زمان موسی(ع) دانستهاند<ref>جوهری، الصحاح، ۱۳۷۶ق، ج۶، ص۲۱۷۷</ref> اما دیدگاه غالب آن است که فرعون لقبی عمومی برای سلاطین مصر بود<ref>موسی و الصعیدی، الإفصاح، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۱۵؛ مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۰ش، ج۹، ص۶۵؛ بغدادی، لباب التأویل، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۳؛ طیب، أطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۲۸؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۸۰.</ref> و گفته شده اطلاق آن بر سلاطین مصر، از سلسله هجدهم به بعد از سلسلههای ۲۹گانه مصر باستان رایج گردیده است.<ref>بیومی مهران، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۱۲۱.</ref> عدهای نیز فرعون را لقبی برای ملوک عمالقه<ref>اسفراینی، تاج التراجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۶؛ کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ ش، ج۱، ص۱۸۲؛ طبرسی،، مجمع البیان، ۱۳۷۲ ش، ج۱، ص۲۲</ref> یا ملوک عمالقه در مصر<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ ق، ص۱۳.</ref> دانستهاند. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
فرعون خود را اختیاردار اعتقادات افراد میدانست{{یادداشت|به عنوان نمونه او خطاب به ساحرانی که به حضرت موسی ایمان آوردند میگوید: «آیا به او ایمان میآورید قبل از اینکه من به شما اذن دهم»(سوره اعراف، آیه ۱۲۳)}} و افرادی که مخالف خواسته او اعتقادی پیدا مینمودند را زندان مینمود<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۹.</ref> یا به سختترین وجهی شکنجه مینمود چنانچه قرآن از او با صفت "ذو الاوتاد" یاد میکند.<ref>سوره ص، آیه۱۲.</ref> مطابق با روایات این وصف به این لحاظ برای او آمده که مخالفانِ خود را با میخها (اوتاد) به زمین میکوبید و بر همان حال باقی میگذاشت تا بمیرند.<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ ق، ص۴۵۸</ref> | فرعون خود را اختیاردار اعتقادات افراد میدانست{{یادداشت|به عنوان نمونه او خطاب به ساحرانی که به حضرت موسی ایمان آوردند میگوید: «آیا به او ایمان میآورید قبل از اینکه من به شما اذن دهم»(سوره اعراف، آیه ۱۲۳)}} و افرادی که مخالف خواسته او اعتقادی پیدا مینمودند را زندان مینمود<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۸، ص۲۲۹.</ref> یا به سختترین وجهی شکنجه مینمود چنانچه قرآن از او با صفت "ذو الاوتاد" یاد میکند.<ref>سوره ص، آیه۱۲.</ref> مطابق با روایات این وصف به این لحاظ برای او آمده که مخالفانِ خود را با میخها (اوتاد) به زمین میکوبید و بر همان حال باقی میگذاشت تا بمیرند.<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ ق، ص۴۵۸</ref> | ||
==رفتار با بنیاسرائیل== | ==رفتار با بنیاسرائیل== | ||
قرآن ضمن داستانهای بنیاسرائیل و حضرت موسی از فرعون نیز سخن به میان آورده است.<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> بنیاسرائیل اولاد [[یعقوب (پیامبر)|یعقوب نبی]] بودند که در زمانی که [[یوسف (پیامبر)|حضرت یوسف]] عزیز مصر شد به سبب قحطی از کنعان به مصر کوچیده بودند.<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۱.</ref> | قرآن ضمن داستانهای بنیاسرائیل و حضرت موسی از فرعون نیز سخن به میان آورده است.<ref>حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ۱۳۸۴ ش، ص۲۸۳</ref> بنیاسرائیل اولاد [[یعقوب (پیامبر)|یعقوب نبی]] بودند که در زمانی که [[یوسف (پیامبر)|حضرت یوسف]] عزیز مصر شد به سبب قحطی از کنعان به مصر کوچیده بودند.<ref>شعرانی و قریب، نثر طوبی، ۱۳۸۶ش، ص۲۱.</ref> | ||
مطابق با توصیف | مطابق با توصیف قرآن، فرعون بر طایفه [[بنیاسرائیل]] مسلط گشته، پسران آنها را میکشت و زنانشان را به خدمت میگرفت.<ref> سوره قصص، آیه ۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۸.</ref> در مورد انگیزه فرعون از کشتن پسران بنیاسرائیل منابع بسیاری، از [[سدی کبیر|سُدّی]] از مفسران عهد [[تابعین]] داستانی نقل نمودهاند که بر اساس آن فرعون خواب عجیبی دید و کاهنان آن را به ولادت پسری در بین بنیاسرائیل تعبیر نمودند که او را خواهد کشت. فرعون برای پیشگیری از این اتفاق، دستور به کشتن فرزندان پسر بنیاسرائیل داد.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ ق، ج۲۰، ص۱۹؛ ثعلبی، عرائس المجالس، ۱۲۹۳ ق، ص۲۲۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ ق، ج۵، ص۱۱؛ اسفراینی، تاج التراجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۶.</ref> اما مطابق با روایات نقل شده از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] و [[امام محمدباقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]]، [[بنیاسرائیل]] بر اساس وعدهای که حضرت یوسف به بنیاسرائیل داده بود، آنان در انتظار ولادت موسی و کشتهشدن فرعون به دست او بودند. خبر اعتقاد آنان به فرعون رسیده بود تا اینکه زمانی کاهنان و ساحران دربار به او گفتند که امسال فرزندی از بنیاسرائیل متولد میشود که هلاکت دین تو و قومت به دست او خواهد بود، از این رو فرعون دستور داد به محض ولادت پسری در بنیاسرائیل او را به قتل برسانند.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ ش، ج۲، ص۱۳۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref> | ||
== | ==رشدیافتن موسی در قصر فرعون== | ||
پس از آنکه حضرت موسی متولد شد، خدا به مادرش وحی کرد که او را بر روی آب دریا رها کند. فرعونیان موسی را از دریا گرفتند و به نزد فرعون آوردند، [[آسیه همسر فرعون|همسر فرعون]] از کشتن او ممانعت نمود و فرعون را راضی به نگه داشتن او در نزد خودشان نمود.<ref>سوره قصص، آیات ۷ تا ۹.</ref> قرآن از همسر فرعون نقل میکند که برای ترغیب فرعون گفت: " لَا تَقْتُلُوهُ عَسی أَن ینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا<ref>سوره قصص، آیه ۹.</ref>؛ او را نکشید شاید به ما نفعی برساند یا او را فرزند خود قرار دهیم" | پس از آنکه حضرت موسی متولد شد، خدا به مادرش وحی کرد که او را بر روی آب دریا رها کند. فرعونیان موسی را از دریا گرفتند و به نزد فرعون آوردند، [[آسیه همسر فرعون|همسر فرعون]] از کشتن او ممانعت نمود و فرعون را راضی به نگه داشتن او در نزد خودشان نمود.<ref>سوره قصص، آیات ۷ تا ۹.</ref> قرآن از همسر فرعون نقل میکند که برای ترغیب فرعون گفت: " لَا تَقْتُلُوهُ عَسی أَن ینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا<ref>سوره قصص، آیه ۹.</ref>؛ او را نکشید شاید به ما نفعی برساند یا او را فرزند خود قرار دهیم" | ||
خط ۸۳: | خط ۸۰: | ||
موسی برای اثبات مدعایش معجزات [[پیامبری]] خود را ارائه نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۶؛ سوره شعراء، آیه ۳۱.</ref> که یکی از آنها اژدها شدن [[عصای موسی(ع)|عصا]] بود.<ref> سوره اعراف، آیات ۱۰۵ تا ۱۰۸؛ سوره شعراء، آیات ۳۰ تا ۳۳</ref> اما فرعون و اطرافیان او پس از دیدن این معجزات همچنان موسی را تکذیب نمودند و به او نسبت ساحری دادند.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۹؛ سوره یونس، آیه ۷۶؛ سوره طه، آیات ۵۶ و۵۷؛ سوره مومنون، آیه ۴۸؛ سوره شعراء، آیات ۳۴ و ۳۵؛ سوره قصص، آیه ۳۶؛ سوره نازعات، آیه ۲۱.</ref> | موسی برای اثبات مدعایش معجزات [[پیامبری]] خود را ارائه نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۶؛ سوره شعراء، آیه ۳۱.</ref> که یکی از آنها اژدها شدن [[عصای موسی(ع)|عصا]] بود.<ref> سوره اعراف، آیات ۱۰۵ تا ۱۰۸؛ سوره شعراء، آیات ۳۰ تا ۳۳</ref> اما فرعون و اطرافیان او پس از دیدن این معجزات همچنان موسی را تکذیب نمودند و به او نسبت ساحری دادند.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۰۹؛ سوره یونس، آیه ۷۶؛ سوره طه، آیات ۵۶ و۵۷؛ سوره مومنون، آیه ۴۸؛ سوره شعراء، آیات ۳۴ و ۳۵؛ سوره قصص، آیه ۳۶؛ سوره نازعات، آیه ۲۱.</ref> | ||
فرعون همچنین ساحران ماهر مصر را فراخواند<ref> سوره اعراف، آیات ۱۰۹ تا ۱۱۲؛ سوره طه، آیات ۵۸ تا ۶۰.</ref> تا با موسی در روز زینت که روز عید مصریان بود<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ ق، ج۱۳، ص۱۵۹.</ref>، مقابله نمایند.<ref>سوره طه، آیه ۵۹.</ref> در روز موعود ساحران با مشاهده معجزه حضرت موسی، به خدا ایمان آوردند. لیکن فرعون همچنان بر عقیده خود باقی ماند و با مشاهده این صحنه ساحران را شاگردان موسی خواند که بر علیه او توطئه نمودهاند و به شدت بر آنان غضبناک شده آنها را به بریدن دست و پا و مصلوب کردنشان تهدید نمود اما ساحران دست از ایمان خود برنداشتند<ref>سوره اعراف، آیات ۱۱۳ تا ۱۲۲؛ سوره شعراء، آیات ۴۳ تا ۵۰؛ سوره طه، آیات ۷۰ تا ۷۶</ref> و به او گفتند: «ما هرگز تو را بر دلایل روشنی که به سوی ما آمده و بر آنکه ما را آفرید، ترجیح نمیدهیم پس هر حکمی را که میتوانی صادر کن! تو فقط در مورد زندگی دنیا میتوانی حکم کنی.»<ref>سوره طه، آیه ۷۲.</ref> | |||
فرعون برای کسانی که به موسی ایمان میآوردند بار دیگر رویه کشتن فرزندان پسر و به خدمت گرفتن زنان را از سر گرفت.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و حتی تصمیم به قتل موسی نیز گرفت اقدامی که از آیات قران برمیآید که مخالفانی در دربار فرعون داشته است، چرا که در قرآن آمده است: «وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسی وَ لْیدْعُ رَبَّه؛ فرعون گفت: مرا رها کنید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را [برای نجات خود] بخواند»<ref>سوره غافر، آیه ۲۶</ref> شخصیتی که مانع از اجرای این تصمیم شد [[مؤمن آل فرعون|مومن آل فرعون]] است که ایمان خود را تا پیش از این پنهان نگه میداشت و چون جان موسی را در خطر دید به دفاع از او پرداخت.<ref>سوره غافر، آیات ۲۸ و ۲۹.</ref> | فرعون برای کسانی که به موسی ایمان میآوردند بار دیگر رویه کشتن فرزندان پسر و به خدمت گرفتن زنان را از سر گرفت.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و حتی تصمیم به قتل موسی نیز گرفت اقدامی که از آیات قران برمیآید که مخالفانی در دربار فرعون داشته است، چرا که در قرآن آمده است: «وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسی وَ لْیدْعُ رَبَّه؛ فرعون گفت: مرا رها کنید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را [برای نجات خود] بخواند»<ref>سوره غافر، آیه ۲۶</ref> شخصیتی که مانع از اجرای این تصمیم شد [[مؤمن آل فرعون|مومن آل فرعون]] است که ایمان خود را تا پیش از این پنهان نگه میداشت و چون جان موسی را در خطر دید به دفاع از او پرداخت.<ref>سوره غافر، آیات ۲۸ و ۲۹.</ref> | ||
فرعون همچنین در مقابل دعوت حضرت موسی به هامان وزیر خود دستور داد که برجی بسازد تا بر آن بالا رفته و از خدای موسی خبر بگیرد.<ref>سوره قصص، آیه۳۸.</ref> اما علامه طباطبائی با استنباط از گفتار نقل شده از فرعون در قرآن، این تصمیم را ناشی از تلاش فرعون برای نشان دادن قیافه ای منصفانه از خود و نوعی عوام فریبی او می داند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج۱۶، ص۳۷.</ref> | |||
==عذابهای آل فرعون== | ==عذابهای آل فرعون== | ||
خط ۹۲: | خط ۹۱: | ||
خدا قوم موسی را به بلاهای متعددی همچون طوفان، ملخ، کنه، قورباغهها و خونآلود شدن آب نیل دچار نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۳.</ref> این بلاها که به تعبیر قرآن مفصلات بودند یعنی یکی یکی و با فاصله نازل میشدند، هر بار فرعونیان را به ستوه میآوردند تا جایی که از موسی طلب دعا مینمودند تا عذاب از آنها برداشته شود و در عوض آنها به او ایمان آورند و بنیاسرائیل را بدو واگذار کنند اما چون موسی دعا مینمود و عذاب برداشته میشد، نقض عهد میکردند.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۴ و ۱۳۵.</ref> | خدا قوم موسی را به بلاهای متعددی همچون طوفان، ملخ، کنه، قورباغهها و خونآلود شدن آب نیل دچار نمود.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۳.</ref> این بلاها که به تعبیر قرآن مفصلات بودند یعنی یکی یکی و با فاصله نازل میشدند، هر بار فرعونیان را به ستوه میآوردند تا جایی که از موسی طلب دعا مینمودند تا عذاب از آنها برداشته شود و در عوض آنها به او ایمان آورند و بنیاسرائیل را بدو واگذار کنند اما چون موسی دعا مینمود و عذاب برداشته میشد، نقض عهد میکردند.<ref>سوره اعراف، آیات ۱۳۴ و ۱۳۵.</ref> | ||
== | ==غرق شدن در دریا== | ||
از آنجا که فرعون و پیروانش حاضر به قبول دعوت موسی یا تسلیم بنیاسرائیل به او نشدند، خداوند به موسی دستور داد که شبانه همراه با ایمانآورندگان از مصر خارج شود گرچه فرعونیان او را دنبال خواهند نمود و به او وعده داد که آنها در دریا غرق خواهند شد<ref>سوره دخان، آیات ۲۳ و ۲۴.</ref> موسی فرمان خدا را اجرا نمود هنگامی که به دریا رسید به فرمان الهی با [[عصای موسی(ع)|عصا]] به آب دریا زد و آب دریا برای او و قومش شکافته شد تا از آن عبور کنند چون قوم فرعون به دنبال آنها به میانه دریا آمدند آب آنها را فرا گرفته و غرق کرد.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۶.</ref> | از آنجا که فرعون و پیروانش حاضر به قبول دعوت موسی یا تسلیم بنیاسرائیل به او نشدند، خداوند به موسی دستور داد که شبانه همراه با ایمانآورندگان از مصر خارج شود گرچه فرعونیان او را دنبال خواهند نمود و به او وعده داد که آنها در دریا غرق خواهند شد<ref>سوره دخان، آیات ۲۳ و ۲۴.</ref> موسی فرمان خدا را اجرا نمود هنگامی که به دریا رسید به فرمان الهی با [[عصای موسی(ع)|عصا]] به آب دریا زد و آب دریا برای او و قومش شکافته شد تا از آن عبور کنند چون قوم فرعون به دنبال آنها به میانه دریا آمدند آب آنها را فرا گرفته و غرق کرد.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۳۶.</ref> | ||