پرش به محتوا

حدیث ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۷
جز
ویرایش جزیی
(اصلاح الگو)
جز (ویرایش جزیی)
خط ۵: خط ۵:


== متن==
== متن==
[[جعفر بن سلیمان]] از [[عمران بن حصین]] نقل کرده است که رسول خدا(ص) گروهی را به جنگی اعزام کرد و فرماندهی آنها را به [[علی بن ابی‌طالب]] سپرد. آنان غنائمی را به دست آوردند حضرت علی در تقسیم [[غنیمت|غنائم]] به گونه‌ای عمل کرد که آنان دوست نداشتند. چهار نفر از آنان با هم قرار گذاشتند وقتی پیامبر را دیدند این عمل علی را به او گزارش کنند، هنگامی که خدمت پیامبر رسیدند یکی پس از دیگری گفتند: یا رسول الله آیا می‌دانید علی چنین کرد؟ رسول خدا در حالی که خشم بر چهره‌اش نمایان شد، فرمود از علی چه می‌خواهید؟ از علی چه می‌خواهید؟ علی از من و من از علی‌ام و علی بعد از من، ولیّ هر مؤمنی است.<ref>ابن شیبه، المصنف، ج۸، ص۵۰۴، ح۵۸؛ طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۱۱۱.</ref>
[[جعفر بن سلیمان]] از [[عمران بن حصین]] نقل کرده است که رسول خدا(ص) گروهی را به جنگی اعزام کرد و فرماندهی آنها را به [[علی بن ابی‌طالب]] سپرد. آنان غنائمی را به دست آوردند حضرت علی در تقسیم [[غنیمت|غنائم]] به گونه‌ای عمل کرد که آنان دوست نداشتند. چهار نفر از آنان با هم قرار گذاشتند وقتی پیامبر را دیدند این عمل علی را به او گزارش کنند، هنگامی که خدمت پیامبر رسیدند یکی پس از دیگری گفتند: یا رسول الله آیا می‌دانید علی چنین کرد؟ رسول خدا در حالی که خشم بر چهره‌اش نمایان شد، فرمود از علی چه می‌خواهید؟ از علی چه می‌خواهید؟ علی از من و من از علی‌ام و علی بعد از من، ولیّ هر مؤمنی است.<ref>ابن شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۵۰۴، ح۵۸؛ طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۱۱۱.</ref>


=== نقل‌های متفاوت===
=== نقل‌های متفاوت===
این حدیث با عبارت‌های مختلفی در منابع شیعه و اهل‌سنت نقل شده است. از جمله: «علی ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>ابن شیبه، المصنف، ج۸، ص۵۰۴، ح۵۸؛ نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۲؛ هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۴۲.</ref> «هو ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۱۱۱؛ ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۴، ص۴۳۷؛ ابویعلی موصلی، مسند ابی‌یعلی، ۱۴۰۴ق، ص۲۹۳.</ref> «انت ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۳۶۰؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۳ش، ص۹۸.</ref> أنت ولی کل مؤمن بعدی و مؤمنه<ref> ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۸۴، ح۱۱۶۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۳۴؛ امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج۱، ص۵۱؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۷.</ref> «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛<ref> ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰.</ref> «فانه ولیکم بعدی»؛<ref> ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۸۸.</ref> «ان علیا ولیکم بعدی»؛<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۴۵؛ هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۶۱۲، ح۳۲۹۶۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۱۹۱.</ref> «هذا ولیکم بعدی»؛<ref>نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۳.</ref> «انک ولی المؤمنین من بعدی»؛<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، دارالکتب العلمیه، ج۴، ص۳۳۸.</ref> «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰.</ref> «و انت خیلفتی فی کل مؤمن من بعدی»؛<ref>ابن ابی‌عاصم، السنه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۵۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، داراحیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۷۸.</ref> «و فهو اولی الناس بکم بعدی».<ref> طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۲۲، ص۱۳۵.</ref>
این حدیث با عبارت‌های مختلفی در منابع شیعه و اهل‌سنت نقل شده است. از جمله: «علی ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>ابن شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۵۰۴، ح۵۸؛ نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۲؛ هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۴۲.</ref> «هو ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۱۱۱؛ ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۴، ص۴۳۷؛ ابویعلی موصلی، مسند ابی‌یعلی، ۱۴۰۴ق، ص۲۹۳.</ref> «انت ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۳۶۰؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۳ش، ص۹۸.</ref> أنت ولی کل مؤمن بعدی و مؤمنه<ref> ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۸۴، ح۱۱۶۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۳۴؛ امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج۱، ص۵۱؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۷.</ref> «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛<ref> ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰.</ref> «فانه ولیکم بعدی»؛<ref> ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۸۸.</ref> «ان علیا ولیکم بعدی»؛<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۴۵؛ هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۶۱۲، ح۳۲۹۶۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۱۹۱.</ref> «هذا ولیکم بعدی»؛<ref>نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۳.</ref> «انک ولی المؤمنین من بعدی»؛<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، دارالکتب العلمیه، ج۴، ص۳۳۸.</ref> «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰.</ref> «و انت خیلفتی فی کل مؤمن من بعدی»؛<ref>ابن ابی‌عاصم، السنه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۵۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، داراحیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۷۸.</ref> «و فهو اولی الناس بکم بعدی».<ref> طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۲۲، ص۱۳۵.</ref>


== محتوا==
== محتوا==
خط ۲۰: خط ۲۰:


== اعتبار==
== اعتبار==
عبدالقادر بغدادی و ابن حجر عسقلانی گفته‌اند این حدیث را [[ترمذی]] با سندی قوی از عمران بن حصین نقل کرده است.<ref>بغدادی، خزانه الادب، ۱۹۹۸م، ج۶، ص۶۹؛ ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۶۸.</ref> متقی هندی نیز آن را صحیح دانسته است.<ref> هندی، کنزالعمال، ۱۴۱۹ق، ج۱۱، ص۲۷۹، ح۳۲۹۴۱.</ref> [[حاکم نیشابوری]] آن را حدیث صحیح السندی دانسته که مسلم و بخاری آن را در [[صحیحین]] نیاورده‌اند.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴.</ref> همچنین شمس الدین ذهبی و ناصرالدین البانی این حدیث را صحیح دانسته‌اند.<ref> المستدرک بتعلیق ذهبی، کتاب معرفة الصحابه قسم ذکر اسلام امیرالمؤمنین علی، ج۳، ص۱۴۳، ح۴۶۵۲؛ البانی، السلسلة الصحیحه، ج۵، ص۲۲۲.</ref>
عبدالقادر بغدادی و ابن حجر عسقلانی گفته‌اند این حدیث را [[ترمذی]] با سندی قوی از عمران بن حصین نقل کرده است.<ref>بغدادی، خزانه الادب، ۱۹۹۸م، ج۶، ص۶۹؛ ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۶۸.</ref> متقی هندی نیز آن را صحیح دانسته است.<ref> هندی، کنزالعمال، ۱۴۱۹ق، ج۱۱، ص۲۷۹، ح۳۲۹۴۱.</ref> [[حاکم نیشابوری]] آن را حدیث صحیح السندی دانسته که مسلم و بخاری آن را در [[صحیحین]] نیاورده‌اند.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴.</ref> همچنین شمس الدین ذهبی و ناصرالدین البانی این حدیث را صحیح دانسته‌اند.<ref> المستدرک بتعلیق ذهبی، کتاب معرفة الصحابه قسم ذکر اسلام امیرالمؤمنین علی، ج۳، ص۱۴۳، ح۴۶۵۲؛ البانی، السلسلة الصحیحه، ج۵، ص۲۶۳.</ref>


== منابع==
== منابع==
خط ۲۸: خط ۲۸:
مبارکفوی مدعی است کلمه «بعدی» که در برخی از نسخه‌های این حدیث نیست، از سوی راویان [[شیعی]] به آن اضافه شده است. او برای اثبات ادعای خود به [[مسند ابن حنبل]] استناد می‌کند که در آن، این حدیث با سندهای متعددی آمده اما مدعی است در هیچ یک از آنها این اضافه وجود ندارد.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> البته [[احمد حنبل]] این حدیث را در مسند<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰، ج۴، ص۴۳۷.</ref> و [[فضائل الصحابه]] با همین اضافه آورده است.<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۸۴، ح۱۱۶۸.</ref>  
مبارکفوی مدعی است کلمه «بعدی» که در برخی از نسخه‌های این حدیث نیست، از سوی راویان [[شیعی]] به آن اضافه شده است. او برای اثبات ادعای خود به [[مسند ابن حنبل]] استناد می‌کند که در آن، این حدیث با سندهای متعددی آمده اما مدعی است در هیچ یک از آنها این اضافه وجود ندارد.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> البته [[احمد حنبل]] این حدیث را در مسند<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰، ج۴، ص۴۳۷.</ref> و [[فضائل الصحابه]] با همین اضافه آورده است.<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۸۴، ح۱۱۶۸.</ref>  


همچنین مبارکفوری مدعی است این حدیث را فقط [[جعفر بن سلیمان]] و [[ابن اجلح کندی]] روایت کرده‌اند. که به دلیل شیعه بودن، روایات آنها پذیرفته نیست او شیعیان را اهل [[بدعت]] می‌داند و می‌گوید اگر بدعت‌گزار روایتی نقل کند که باعث تقویت مذهبش شود روایت او پذیرفته نمی‌شود.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> در حالی که به گفته البانی، تنها معیار پذیرش حدیث نزد [[اهل‌سنت]]، راستگویی و دقت راوی در نقل حدیث است و مذهب راوی تأثیری در پذیرش یا عدم پذیرش حدیث او ندارد از همین رو است که [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] در [[صحیحین]] احادیثی را از راویانی که مذهبشان مخالف مذهب اهل‌سنت بوده مثل [[خوارج]] و شیعه روایت کرده‌اند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> البانی گفته است که این حدیث در منابع اهل‌سنت با سندهای دیگری نقل شده که در سلسله سند آن راوی شیعی وجود ندارد.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>  
همچنین مبارکفوری مدعی است این حدیث را فقط [[جعفر بن سلیمان]] و [[ابن اجلح کندی]] روایت کرده‌اند. که به دلیل شیعه بودن، روایات آنها پذیرفته نیست او شیعیان را اهل [[بدعت]] می‌داند و می‌گوید اگر بدعت‌گزار روایتی نقل کند که باعث تقویت مذهبش شود روایت او پذیرفته نمی‌شود.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> در حالی که به گفته البانی، تنها معیار پذیرش حدیث نزد [[اهل‌سنت]]، راستگویی و دقت راوی در نقل حدیث است و مذهب راوی تأثیری در پذیرش یا عدم پذیرش حدیث او ندارد از همین رو است که [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] در [[صحیحین]] احادیثی را از راویانی که مذهبشان مخالف مذهب اهل‌سنت بوده مثل [[خوارج]] و شیعه روایت کرده‌اند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۶۲.</ref> البانی گفته است که این حدیث در منابع اهل‌سنت با سندهای دیگری نقل شده که در سلسله سند آن راوی شیعی وجود ندارد.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۶۳.</ref>  


همچنین جعفر بن سلیمان، از راویان [[صحیح مسلم]] است<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۲۰۰؛ برای نمونه نیشابوری، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۱، ص۷۷، ۸۳، ۱۵۳.</ref> ذهبی از او با تعبیر امام یاد نموده<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۶۳۱. </ref>و از یحیی بن معین نقل کرده که او را [[ثقه]] می‌دانسته است.<ref> ذهبی سیر اعلام النبلاء ۱۴۱۳ق، ج۸ ص۱۹۸.</ref> اَلبانی جعفر را از راویان مورد اعتماد و صاحب روایات متقن و قوی می‌داند که مایل به [[اهل بیت]] بوده و به مذهب خود دعوت نمی‌کرده است. او می‌گوید اختلافی نزد پیشوایان ما در این نیست که اگر [[صداقت|راستگویی]] از اهل بدعت باشد ولی به مذهبش دعوت نکند تمسک به حدیث او [[حدیث صحیح|صحیح]] است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>
همچنین جعفر بن سلیمان، از راویان [[صحیح مسلم]] است<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۲۰۰؛ برای نمونه نیشابوری، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۱، ص۷۷، ۸۳، ۱۵۳.</ref> ذهبی از او با تعبیر امام یاد نموده<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۶۳۱. </ref>و از یحیی بن معین نقل کرده که او را [[ثقه]] می‌دانسته است.<ref> ذهبی سیر اعلام النبلاء ۱۴۱۳ق، ج۸ ص۱۹۸.</ref> اَلبانی جعفر را از راویان مورد اعتماد و صاحب روایات متقن و قوی می‌داند که مایل به [[اهل بیت]] بوده و به مذهب خود دعوت نمی‌کرده است. او می‌گوید اختلافی نزد پیشوایان ما در این نیست که اگر [[صداقت|راستگویی]] از اهل بدعت باشد ولی به مذهبش دعوت نکند تمسک به حدیث او [[حدیث صحیح|صحیح]] است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۶۳.</ref>


برخی از علمای اهل سنت، ابن اجلح را نیز [[توثیق]] کرده و حدیث او را [[حدیث حسن|حسن]] دانسته‌اند.<ref>مناوی، فیض القدیر، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۷۱.</ref> اَلبانی حدیث اجلح را شاهدی بر درستی حدیث جعفر بن سلیمان می‌داند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>  
برخی از علمای اهل سنت، ابن اجلح را نیز [[توثیق]] کرده و حدیث او را [[حدیث حسن|حسن]] دانسته‌اند.<ref>مناوی، فیض القدیر، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۷۱.</ref> اَلبانی حدیث اجلح را شاهدی بر درستی حدیث جعفر بن سلیمان می‌داند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۶۳.</ref>  


مبارکفوری گفته است که [[ابن تیمیه]] مدعی بوده این روایت [[دروغ|دروغی]] است که آن را به رسول خدا نسبت داده‌اند.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۴۷.</ref> البانی از عالمان اهل‌سنت از انکار این حدیث توسط ابن تیمیه، اظهار تعجب و شگفتی کرده است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>
مبارکفوری گفته است که [[ابن تیمیه]] مدعی بوده این روایت [[دروغ|دروغی]] است که آن را به رسول خدا نسبت داده‌اند.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۴۷.</ref> البانی از عالمان اهل‌سنت از انکار این حدیث توسط ابن تیمیه، اظهار تعجب و شگفتی کرده است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۶۳.</ref>


== تک‌نگاری==
== تک‌نگاری==
خط ۵۸: خط ۵۸:
* ابویعلی موصلی، احمد بن علی، مسند ابی‌یعلی، تحقیق: حسن سلیم اسد، دارالمأمون للتراث.
* ابویعلی موصلی، احمد بن علی، مسند ابی‌یعلی، تحقیق: حسن سلیم اسد، دارالمأمون للتراث.
* اربلی، علی بن ابی‌الفتح، کشف الغمه فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
* اربلی، علی بن ابی‌الفتح، کشف الغمه فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
* البانی، محمدناصرالدین، السلسلة الصحیحة.
* [http://pdf.lib.efatwa.ir/91361/5/263 البانی، محمدناصرالدین، السلسلة الصحیحة.]
* حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: تحت اشراف عبدالرحمن مرعشلی، بی‌نا، بیجا، بی‌تا.
* حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: تحت اشراف عبدالرحمن مرعشلی، بی‌نا، بیجا، بی‌تا.
* امینی، الغدیر، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
* امینی، الغدیر، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.