کاربر ناشناس
تابوت عهد: تفاوت میان نسخهها
جز
←سرگذشت
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mgolpayegani جز (←سرگذشت) |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
پس از حضرت موسی(ع) و پایان یافتن چهل سال آوارگی در بیابان، بنیاسرائیل به همراه [[حضرت یوشع]] به سمت [[سرزمین مقدس]] راه افتادند. | پس از حضرت موسی(ع) و پایان یافتن چهل سال آوارگی در بیابان، بنیاسرائیل به همراه [[حضرت یوشع]] به سمت [[سرزمین مقدس]] راه افتادند. | ||
تابوت عهد به عنوان یک نماد مهم و تاثیرگذار | تابوت عهد به عنوان یک نماد مهم و تاثیرگذار نزد بنیاسرائیل بود. آنان در جنگهای مختلف، تابوت را در جلوی سپاه قرار داده و بر دشمنان خود غلبه میکردند. اما زمانی که به مخالفت با پیامبرانشان پرداختند و از دستورات الهی سرپیچی کردند، شکست میخوردند<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۸۲.</ref> و در برخی از این شکستها، صندوق عهد به دست دشمنانشان میافتاد.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، باب۴.</ref> و پس از مدتی به دلايلی، به آنان باز میگشت.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، باب۶.</ref> | ||
قرآن به یکی از این وقایع اشاره کرده و همراه داشتن تابوت عهد را نشانه پادشاهی [[طالوت]] دانسته است: | قرآن به یکی از این وقایع اشاره کرده و همراه داشتن تابوت عهد را نشانه پادشاهی [[طالوت]] دانسته است: | ||
«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ إِنَّ آیةَ مُلْكِهِ أَنْ یأْتِیكُمُ التَّابُوتُ؛ و پیامبرشان به آنان گفت: یقیناً نشانه فرمانروایى او این است كه تابوت عهد را نزد شما خواهد آورد».<ref>سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref> براساس این آیه، خداوند برای یک پادشاه نشانه قرار میدهد و پیامبر خدا باید تلاش کند این امر را به مردم بفهماند و | «وَ قالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ إِنَّ آیةَ مُلْكِهِ أَنْ یأْتِیكُمُ التَّابُوتُ؛ و پیامبرشان به آنان گفت: یقیناً نشانه فرمانروایى او این است كه تابوت عهد را نزد شما خواهد آورد».<ref>سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref> براساس این آیه، خداوند برای یک پادشاه نشانه قرار میدهد و پیامبر خدا باید تلاش کند این امر را به مردم بفهماند و آنان را از اختلاف باز دارد. | ||
در نهایت پس از حمله [[بُخْتُنَصَّر]] به [[اورشلیم]] و [[خرابی معبد]]، تابوت عهد نیز مفقود شد.<ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۳، ص۱۳۱.</ref> | در نهایت پس از حمله [[بُخْتُنَصَّر]] به [[اورشلیم]] و [[خرابی معبد]]، تابوت عهد نیز مفقود شد.<ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۳، ص۱۳۱.</ref> |