Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۵۲
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
P.motahari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
# [و [[امام باقر|ابو جعفر محمد بن علی باقر]] از او(ع) حکایت کرد که فرمود:] دو چیز در زمین مایه أمان از عذاب خدا بود، یکی از آن دو برداشته شد پس دیگری را بگیرید و بدان چنگ زنید: امّا امانی که برداشته شد رسول خدا(ص) بود. و امّا امانی که مانده است آمرزش خواستن است. خدای تعالی فرماید: «و خدا آنان را عذاب نمیکند حالی که تو در میان آنانی و خدا عذابشان نمیکند حالی که آمرزش میخواهند» | # [و [[امام باقر|ابو جعفر محمد بن علی باقر]] از او(ع) حکایت کرد که فرمود:] دو چیز در زمین مایه أمان از عذاب خدا بود، یکی از آن دو برداشته شد پس دیگری را بگیرید و بدان چنگ زنید: امّا امانی که برداشته شد رسول خدا(ص) بود. و امّا امانی که مانده است آمرزش خواستن است. خدای تعالی فرماید: «و خدا آنان را عذاب نمیکند حالی که تو در میان آنانی و خدا عذابشان نمیکند حالی که آمرزش میخواهند» | ||
# آن که میان خود و خدا را به صلاح دارد، خدا میان او و مردم را به صلاح آرد، و آن که کار آخرت خود درست کند، خدا کار دنیای او را سامان دهد، و آن که او را از خود بر خویشتن واعظی است، خدا را بر او حافظی است. | # آن که میان خود و خدا را به صلاح دارد، خدا میان او و مردم را به صلاح آرد، و آن که کار آخرت خود درست کند، خدا کار دنیای او را سامان دهد، و آن که او را از خود بر خویشتن واعظی است، خدا را بر او حافظی است. | ||
# فقیه کامل کسی است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس نسازد، و از مهربانی او نومیدشان نکند و از عذاب ناگهانی وی ایمنشان ندارد. | # [[فقیه]] کامل کسی است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس نسازد، و از مهربانی او نومیدشان نکند و از عذاب ناگهانی وی ایمنشان ندارد. | ||
# این دلها همچون تنها به ستوه آید، پس برای - آسایش- آن سخنان گزیده حکمت را بجوئید- از هر جا که باید-! | # این دلها همچون تنها به ستوه آید، پس برای - آسایش- آن سخنان گزیده حکمت را بجوئید- از هر جا که باید-! | ||
# فروتر علم آن است که بر سر زبان است و برترین، آن که میان دل و جان است. | # فروتر علم آن است که بر سر زبان است و برترین، آن که میان دل و جان است. | ||
خط ۳۷۴: | خط ۳۷۴: | ||
# هیچ شرفی برتر از اسلام نیست، و نه عزتی ارجمندتر از پرهیزگاری و نه پناهگاهی نکوتر از خویشتنداری، و نه پایمردیی پیروزتر از توبت و نه گنجی پرمایهتر از قناعت. و هیچ مال درویشی را چنان نزداید که آدمی به روزی روزانه بسنده نماید، و آن که به روزی روزانه اکتفا کرد آسایش خود را فراهم آورد و در راحت و تن آسانی جای کرد، و دوستی دنیا کلید دشواری است و بارگی گرفتاری، و آز و خودبینی و رشک موجب بیپروا افتادن است در گناهان، و درویشی فراهم کننده همه زشتیهاست - در انسان-. | # هیچ شرفی برتر از اسلام نیست، و نه عزتی ارجمندتر از پرهیزگاری و نه پناهگاهی نکوتر از خویشتنداری، و نه پایمردیی پیروزتر از توبت و نه گنجی پرمایهتر از قناعت. و هیچ مال درویشی را چنان نزداید که آدمی به روزی روزانه بسنده نماید، و آن که به روزی روزانه اکتفا کرد آسایش خود را فراهم آورد و در راحت و تن آسانی جای کرد، و دوستی دنیا کلید دشواری است و بارگی گرفتاری، و آز و خودبینی و رشک موجب بیپروا افتادن است در گناهان، و درویشی فراهم کننده همه زشتیهاست - در انسان-. | ||
# [و [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر پسر عبد اللّه انصاری]] را فرمود:] جابر! دین<ref>«دین» در متن عربی آمده است ولی در ترجمه نیست.</ref> و دنیا به چهار چیز برپاست: دانایی که دانش خود را به کار برد، و نادانی که از آموختن سرباز نزند و بخشندهای که در بخشش خود بخل نکند، و درویشی که آخرت خویش را به دنیای خود نفروشد. پس اگر دانشمند دانش خود را تباه سازد نادان به آموختن نپردازد، و اگر توانگر در بخشش خویش بخل ورزد درویش آخرتش را به دنیا در بازد. جابر! آن که نعمت خدا بر او بسیار بُوَد نیاز مردمان بدو بسیار بود. پس هر که در آن نعمتها برای خدا کار کند خدا نعمتها را برای وی پایدار کند. و آن که آن را چنانکه واجب است به مصرف نرساند، نعمت او را ببرد و نیست گرداند. | # [و [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر پسر عبد اللّه انصاری]] را فرمود:] جابر! دین<ref>«دین» در متن عربی آمده است ولی در ترجمه نیست.</ref> و دنیا به چهار چیز برپاست: دانایی که دانش خود را به کار برد، و نادانی که از آموختن سرباز نزند و بخشندهای که در بخشش خود بخل نکند، و درویشی که آخرت خویش را به دنیای خود نفروشد. پس اگر دانشمند دانش خود را تباه سازد نادان به آموختن نپردازد، و اگر توانگر در بخشش خویش بخل ورزد درویش آخرتش را به دنیا در بازد. جابر! آن که نعمت خدا بر او بسیار بُوَد نیاز مردمان بدو بسیار بود. پس هر که در آن نعمتها برای خدا کار کند خدا نعمتها را برای وی پایدار کند. و آن که آن را چنانکه واجب است به مصرف نرساند، نعمت او را ببرد و نیست گرداند. | ||
# [و [[ابن جریر طبری]] در تاریخ خود از [[عبدالرحمن بن ابی لیلی|عبد الرحمن پسر ابی لیلی]] فقیه روایت کرده است، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث برای جنگ با حجاج برون شد. عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت: روزی که با مردم شام دیدار کردیم، شنیدم علی(ع) میفرمود:]ای مؤمنان! آن که بیند ستمی میرانند یا مردم را به منکری میخوانند و او به دل خود آن را نپسندد، سالم مانده و گناه نورزیده، و آن که آن را به زبان انکار کرد، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او کسی است که راه رستگاری را یافت و بر آن ایستاد، و نور یقین در دلش تافت. | # [و [[ابن جریر طبری]] در تاریخ خود از [[عبدالرحمن بن ابی لیلی|عبد الرحمن پسر ابی لیلی]] [[فقیه]] روایت کرده است، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث برای جنگ با حجاج برون شد. عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت: روزی که با مردم شام دیدار کردیم، شنیدم علی(ع) میفرمود:]ای مؤمنان! آن که بیند ستمی میرانند یا مردم را به منکری میخوانند و او به دل خود آن را نپسندد، سالم مانده و گناه نورزیده، و آن که آن را به زبان انکار کرد، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او کسی است که راه رستگاری را یافت و بر آن ایستاد، و نور یقین در دلش تافت. | ||
# [و در گفتار دیگری که از این مقوله است فرمود:] از مردمان کسی است که کار زشت را ناپسند میشمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمیدارد، چنین کسی خصلتهای نیک را به کمال رسانیده؛ و از آنان کسی است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد، چنین کسی دو خصلت از خصلتهای نیک را گرفته و خصلتی را تباه ساخته؛ و از آنان کسی است که منکر را به دل زشت میدارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نیارد، چنین کس دو خصلت را که شریفتر است ضایع ساخته و به یک خصلت پرداخته؛ و از آنان کسی است که منکر را باز ندارد به دست و دل و زبان، چنین کس مردهای است میان زندگان؛ و همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون دمیدنی است به دریای پر موج پهناور. و همانا امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک کنند و نه از مقدار روزی بکاهند و فاضلتر از همه اینها سخن عدالت است که پیش روی حاکمی ستمکار گویند. | # [و در گفتار دیگری که از این مقوله است فرمود:] از مردمان کسی است که کار زشت را ناپسند میشمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمیدارد، چنین کسی خصلتهای نیک را به کمال رسانیده؛ و از آنان کسی است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد، چنین کسی دو خصلت از خصلتهای نیک را گرفته و خصلتی را تباه ساخته؛ و از آنان کسی است که منکر را به دل زشت میدارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نیارد، چنین کس دو خصلت را که شریفتر است ضایع ساخته و به یک خصلت پرداخته؛ و از آنان کسی است که منکر را باز ندارد به دست و دل و زبان، چنین کس مردهای است میان زندگان؛ و همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون دمیدنی است به دریای پر موج پهناور. و همانا امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک کنند و نه از مقدار روزی بکاهند و فاضلتر از همه اینها سخن عدالت است که پیش روی حاکمی ستمکار گویند. | ||
# [و [[ابوجحیفه]] گوید از امیر المؤمنین(ع) شنیدم که میگفت:] نخست درجه از جهاد که از آن باز میمانید، جهاد با دستهاتان بُوَد، پس جهاد با زبان، سپس جهاد با دلهاتان، و آن که به دل کار نیکی را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستی وی بلند شود و بلندیش سرنگون - زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار-. | # [و [[ابوجحیفه]] گوید از امیر المؤمنین(ع) شنیدم که میگفت:] نخست درجه از جهاد که از آن باز میمانید، جهاد با دستهاتان بُوَد، پس جهاد با زبان، سپس جهاد با دلهاتان، و آن که به دل کار نیکی را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستی وی بلند شود و بلندیش سرنگون - زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار-. |