Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۵۳
ویرایش
imported>Alikhosravi |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
بخشی در فقه به نام آلات لهو وجود دارد که از ابزارهای لهو به عنوان ابزارهای حرام سخن میرود. | بخشی در فقه به نام آلات لهو وجود دارد که از ابزارهای لهو به عنوان ابزارهای حرام سخن میرود. | ||
== لهو در [[فقه]]== | == لهو در [[فقه]]== | ||
همه فقها به طور کلی هر رفتار و سرگرمی غیر مهمِ در زندگی را که باعث بیتوجهی فرد به یک کار مهم شده و از پیشرفت علمی و خوشبختی او جلو گیری کند، [[لهو]] نامیدهاند و آن را ممنوع و ناسالم میدانند؛ نظیر شرابخواری،آواز تحریک کننده و رقصآور بیهودهگویی و [[قمار]].<ref>مرتضی انصاری، المکاسب، ج۱ ص۶۶۱ و شیخ طوسی، المبسوط، ج۱ص۱۳۶و جعفربن سحن حلی، المعتبر،ج۲ و حسن بن یوسف حلی، قواتد الاحکام ج۱ص۳۲۵</ref> حتی آن را به صورت یک راهنمای قطعی برای [[حرام]] کردن هر نوع سرگرمی قرار دادهاند.<ref>مرتضی انصاری، المکاسب،ج۲،ص۴۱-۴۴</ref> عدهای از فقها معتقدند: بعضی از رفتارهای غیر مهمِّ لهویی، وجود دارند که از پیشرفت دنیایی و آخرتی او جلوگیری نمیکنند اینها [[مباح]] و مجاز هستند؛ مانند بسیاری از سرگرمیها و بازیهای دنیا یا حتی موسیقی و [[شادی]] در عروسی <ref>محمد مهدی نراقی، مستندالشیعه،ج۲ ص۱۳۶ و زین الدین عاملی،مسالک الافهام،ج۱ ص۳۷ و همان،ج۱۴ص۱۷۹ و قضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷ص۲۸۳</ref> | همه فقها به طور کلی هر رفتار و سرگرمی غیر مهمِ در زندگی را که باعث بیتوجهی فرد به یک کار مهم شده و از پیشرفت علمی و خوشبختی او جلو گیری کند، [[لهو]] نامیدهاند و آن را ممنوع و ناسالم میدانند؛ نظیر شرابخواری،آواز تحریک کننده و رقصآور بیهودهگویی و [[قمار]].<ref>مرتضی انصاری، المکاسب، ج۱ ص۶۶۱ و شیخ طوسی، المبسوط، ج۱ص۱۳۶و جعفربن سحن حلی، المعتبر،ج۲ و حسن بن یوسف حلی، قواتد الاحکام ج۱ص۳۲۵</ref> حتی آن را به صورت یک راهنمای قطعی برای [[حرام]] کردن هر نوع سرگرمی قرار دادهاند.<ref>مرتضی انصاری، المکاسب،ج۲،ص۴۱-۴۴</ref> عدهای از فقها معتقدند: بعضی از رفتارهای غیر مهمِّ لهویی، وجود دارند که از پیشرفت دنیایی و آخرتی او جلوگیری نمیکنند اینها [[مباح]] و مجاز هستند؛ مانند بسیاری از سرگرمیها و بازیهای دنیا یا حتی موسیقی و [[شادی]] در عروسی <ref>محمد مهدی نراقی، مستندالشیعه،ج۲ ص۱۳۶ و زین الدین عاملی،مسالک الافهام،ج۱ ص۳۷ و همان،ج۱۴ص۱۷۹ و قضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷ص۲۸۳</ref> |