پرش به محتوا

بنی‌امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ مارس ۲۰۲۳
جز
افزودن منبع به یک مطلب بدون منبع و اصلاح فهرست منابع و همچنین دیگر رفرنس های درون متن با توجه به آدرس جدید برای منبع
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (افزودن منبع به یک مطلب بدون منبع و اصلاح فهرست منابع و همچنین دیگر رفرنس های درون متن با توجه به آدرس جدید برای منبع)
خط ۴۶: خط ۴۶:
برای امیه ۱۰ فرزند پسر برشمرده‌اند. چهار تن از آنان با نام‌های حرب، ابوحرب، سفیان و ابوسفیان، عنابس خوانده می‌شده، چهار تن دیگر با نام‌های عاص، ابوالعاص، عیص، ابوالعیص، مشهور به اعیاص بوده‌اند<ref>ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۳۸؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸-۱۰.</ref> و دو فرزند دیگر به نام عمرو و ابوعمرو. از میان فرزندان امیه، دو تن در کودکی درگذشتند و دو تن دیگر از باقیمانده فرزندان وی نیز نسلی بر جای نگذاشتند.{{مدرک}}
برای امیه ۱۰ فرزند پسر برشمرده‌اند. چهار تن از آنان با نام‌های حرب، ابوحرب، سفیان و ابوسفیان، عنابس خوانده می‌شده، چهار تن دیگر با نام‌های عاص، ابوالعاص، عیص، ابوالعیص، مشهور به اعیاص بوده‌اند<ref>ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۳۸؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸-۱۰.</ref> و دو فرزند دیگر به نام عمرو و ابوعمرو. از میان فرزندان امیه، دو تن در کودکی درگذشتند و دو تن دیگر از باقیمانده فرزندان وی نیز نسلی بر جای نگذاشتند.{{مدرک}}


حرب، فرزند بزرگ امیه و پدر [[ابوسفیان]] از بزرگان مکه به شمار می‌رفت و مدتی با [[عبدالمطلب]] مراوده و دوستی داشت، اما سرانجام کارشان به نزاع و داوری کشید.{{مدرک}} اگرچه بعید نیست چنین روایتی تحت‌تأثیر داستان منافره امیه و هاشم پدید آمده باشد.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۹.</ref> حرب در نبردهای اعراب مانند یوم عکاظ و دو جنگ فجار فرمانده سپاه [[قریش]] بود و پس از وی این منصب به ابوسفیان رسید.<ref>ازرقی، اخبار مکة، ۱۴۰۳، ج۱، ص۱۱۵.</ref> فرزند دیگر امیه، ابوالعاص، نیای [[عثمان بن عفان]] و [[مروان بن حکم]] و شماری از فرزندان او بود که به خلافت رسیدند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۹۵.</ref>
حرب، فرزند بزرگ امیه و پدر [[ابوسفیان]] از بزرگان مکه به شمار می‌رفت و مدتی با [[عبدالمطلب]] مراوده و دوستی داشت، اما سرانجام کارشان به نزاع و داوری کشید.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۷۱</ref> اگرچه بعید نیست چنین روایتی تحت‌تأثیر داستان منافره امیه و هاشم پدید آمده باشد.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۹.</ref> حرب در نبردهای اعراب مانند یوم عکاظ و دو جنگ فجار فرمانده سپاه [[قریش]] بود و پس از وی این منصب به ابوسفیان رسید.<ref>ازرقی، اخبار مکة، ۱۴۰۳، ج۱، ص۱۱۵.</ref> فرزند دیگر امیه، ابوالعاص، نیای [[عثمان بن عفان]] و [[مروان بن حکم]] و شماری از فرزندان او بود که به خلافت رسیدند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۹۵.</ref>


شاخه دیگر بنی‌امیه از طریق اسید، فرزند ابوالعیص بن امیه ادامه یافت که دو فرزندش عتاب و خالد در [[فتح مکه]] مسلمان شدند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۷۲-۷۴.</ref> از دیگر شاخه‌های مشهور بنی‌امیه، فرزندان عاص و سعید بن عاص هستند که برخی از آنان در دوره عثمان و دیگر اعضای این خاندان در حوادث تاریخی نقش داشتند و به مناصب مهمی دست یافتند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۱، ۵۵، ۶۷-۷۰.</ref> مهمترین فرزند سعید بن عاص،‌ خالد نام داشت که از اولین مسلمانان بود<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۹۵-۹۶.</ref> و پس از پیامبر با شورای سقیفه مخالفت کرد و حاضر به بیعت با ابوبکر نشد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۹۶۹م، ج۲، ص۱۲۴، ۱۲۶.</ref> خالد بن سعید را نجیب بنی‌امیه نام نهاده‌اند.<ref>بحر العلوم، الفوائد الرجالیة، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۲۵.</ref>
شاخه دیگر بنی‌امیه از طریق اسید، فرزند ابوالعیص بن امیه ادامه یافت که دو فرزندش عتاب و خالد در [[فتح مکه]] مسلمان شدند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۷۲-۷۴.</ref> از دیگر شاخه‌های مشهور بنی‌امیه، فرزندان عاص و سعید بن عاص هستند که برخی از آنان در دوره عثمان و دیگر اعضای این خاندان در حوادث تاریخی نقش داشتند و به مناصب مهمی دست یافتند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۱، ۵۵، ۶۷-۷۰.</ref> یکی از فرزندان سعید بن عاص،‌ خالد نام داشت که از اولین مسلمانان بود<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۴، ص۷۱-۷۲.</ref> و پس از پیامبر با شورای سقیفه مخالفت کرد و حاضر به بیعت با ابوبکر نشد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۹۶۹م، ج۲، ص۱۲۴، ۱۲۶.</ref> خالد بن سعید را نجیب بنی‌امیه نام نهاده‌اند.<ref>بحر العلوم، الفوائد الرجالیة، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۲۵.</ref>


شاخه دیگری از بنی‌امیه نیز از طریق ابوعمر بن امیه پدید آمد و [[عقبه بن ابی معیط|عقبة بن ابی‌معیط]] و فرزندش، ولید، از مشهورترین اعضای این شاخه هستند.<ref>ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۵۱-۵۲.</ref> کم‌اهمیت‌ترین شاخه این خاندان، بازماندگان سفیان بن امیه دانسته می‌شوند که شمارشان اندک بود و  نقش چندانی در تحولات و رویدادها نداشتند.<ref>ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۵۳-۵۴.</ref>
شاخه دیگری از بنی‌امیه نیز از طریق ابوعمر بن امیه پدید آمد و [[عقبه بن ابی معیط|عقبة بن ابی‌معیط]] و فرزندش، ولید، از مشهورترین اعضای این شاخه هستند.<ref>ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۵۱-۵۲.</ref> کم‌اهمیت‌ترین شاخه این خاندان، بازماندگان سفیان بن امیه دانسته می‌شوند که شمارشان اندک بود و  نقش چندانی در تحولات و رویدادها نداشتند.<ref>ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۵۳-۵۴.</ref>
خط ۵۴: خط ۵۴:
==تاریخچه بنی‌امیه==
==تاریخچه بنی‌امیه==
===پیش از اسلام===
===پیش از اسلام===
روایاتی که درباره بنی‌امیه در دوره پیش از اسلام در دست است، عمدتاً حاکی از سابقه عداوت و خونریزی میان امویان و هاشمیان است.{{مدرک}} بر اساس روایتی، عبدشمس و هاشم همزاد بودند و به هنگام تولد، انگشت یکی به پیشانی دیگری چسبیده بود؛ چون آن دو را جدا کردند، خون جاری شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۲۵۲.</ref> در روایت بسیار شایع دیگری گفته شده است که امیه بر منزلت عموی خود حسد برد و با آنکه ثروت داشت، نتوانست مانند او گشاده‌دستی کند و نزد مردم خوار شد و حتی کارش با هاشم به اختلاف و داوری کشید و ناچار ده سال تبعیدگونه در شام اقامت کرد.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۷۶؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۸؛ عماد طبری، کامل بهائی، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۲۵۳.</ref> این روایت از جهاتی مورد نقد قرار گرفته است.<ref>برای تفصیل نگاه کنید به: مونس حسین، تاریخ قریش، ۱۴۰۸ق، ص۱۴۲.</ref> امیه همچون هاشم خانواده بزرگی داشت<ref>ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۲۷، ۳۷-۳۸.</ref> و فعالانه به کار تجاری می‌پرداخت.{{مدرک}}
روایاتی که درباره بنی‌امیه در دوره پیش از اسلام در دست است، عمدتاً حاکی از سابقه عداوت و خونریزی میان امویان و هاشمیان است.{{مدرک}} بر اساس روایتی، عبدشمس و هاشم همزاد بودند و به هنگام تولد، انگشت یکی به پیشانی دیگری چسبیده بود؛ چون آن دو را جدا کردند، خون جاری شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۲۵۲.</ref> در روایت بسیار شایع دیگری گفته شده است که امیه بر منزلت عموی خود حسد برد و با آنکه ثروت داشت، نتوانست مانند او گشاده‌دستی کند و نزد مردم خوار شد و حتی کارش با هاشم به اختلاف و داوری کشید و ناچار ده سال تبعیدگونه در شام اقامت کرد.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۶۲؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۸؛ عماد طبری، کامل بهائی، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۲۵۳.</ref> این روایت از جهاتی مورد نقد قرار گرفته است.<ref>برای تفصیل نگاه کنید به: مونس حسین، تاریخ قریش، ۱۴۰۸ق، ص۱۴۲.</ref> امیه همچون هاشم خانواده بزرگی داشت<ref>ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۲۷، ۳۷-۳۸.</ref> و فعالانه به کار تجاری می‌پرداخت.{{مدرک}}


پس از امیه، حرب فرزند او جایگاه ویژه‌ای داشته است؛ تا جایی که به تعبیر ابن‌خلدون، آوازه بنی‌امیه پیش از اسلام از حرب بن امیه بود که ریاست آنان در نبرد فجار را به عهده داشت.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۳، ص۳.</ref>
پس از امیه، حرب فرزند او جایگاه ویژه‌ای داشته است؛ تا جایی که به تعبیر ابن‌خلدون، آوازه بنی‌امیه پیش از اسلام از حرب بن امیه بود که ریاست آنان در نبرد فجار را به عهده داشت.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۳، ص۳.</ref>
خط ۷۴: خط ۷۴:
با آغاز خلافت عثمان بن عفان که از بنی‌امیه بود، امویان نفوذ و قدرت خود را گسترده‌تر کردند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۲۴-۱۲۵، ج۱۰، ص۳۰.</ref> در شورای شش نفره برای گزینش خیلفه، [[عبدالرحمان بن عوف]] که با عثمان فامیل بود حضوری مؤثر داشت.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۲۳۱.</ref> ابوسفیان نیز پس از انتخاب عثمان یا پس از وفات پیامبر، در جمع امویان از آنها خواست خلافت را همچون گوی در میان خود بگردانند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۹؛ ابوالفرج، الاغانی، ج۶، ص۳۵۶.</ref> عثمان اندک‌اندک بنی‌امیه را به ولایت شهرهای مهم و برای ادامه فتوح برگماشت<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۸، ۲۶۹.</ref> و در برخی موارد، اموال هنگفتی به آنان بخشید.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۳۳، ۱۳۴، ۲۰۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۳۴۸، ۳۶۵.</ref>
با آغاز خلافت عثمان بن عفان که از بنی‌امیه بود، امویان نفوذ و قدرت خود را گسترده‌تر کردند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۲۴-۱۲۵، ج۱۰، ص۳۰.</ref> در شورای شش نفره برای گزینش خیلفه، [[عبدالرحمان بن عوف]] که با عثمان فامیل بود حضوری مؤثر داشت.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۲۳۱.</ref> ابوسفیان نیز پس از انتخاب عثمان یا پس از وفات پیامبر، در جمع امویان از آنها خواست خلافت را همچون گوی در میان خود بگردانند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۹؛ ابوالفرج، الاغانی، ج۶، ص۳۵۶.</ref> عثمان اندک‌اندک بنی‌امیه را به ولایت شهرهای مهم و برای ادامه فتوح برگماشت<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۸، ۲۶۹.</ref> و در برخی موارد، اموال هنگفتی به آنان بخشید.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۳۳، ۱۳۴، ۲۰۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۳۴۸، ۳۶۵.</ref>


در این دوره مروان بن حکم بر امور خلافت تسلط فراوانی یافته بود<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۶؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۳۸، ۱۸۱.</ref> و در جریان اعتراض مسلمانان بر ضد خلیفه نیز، شورشیان خواهان اخراج و تحویل او بودند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۸۴.</ref> در اواخر عهد عثمان، احساسات ضداموی میان دیگر قریشیان و قبایل خردتر گسترش یافت.{{مدرک}} تلقی بنی‌امیه از خلافت در این عهد، از یکی از جمله‌های مروان قابل درک است که در جمع شورشیان گفت: «اینجا آمده‌اید تا "ملک" ما را از چنگمان به‌درآورید».<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۳۶۲.</ref>
در این دوره مروان بن حکم بر امور خلافت تسلط فراوانی یافته بود<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۵، ص۲۷؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۳۸، ۱۸۱.</ref> و در جریان اعتراض مسلمانان بر ضد خلیفه نیز، شورشیان خواهان اخراج و تحویل او بودند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۸۴.</ref> در اواخر عهد عثمان، احساسات ضداموی میان دیگر قریشیان و قبایل خردتر گسترش یافت.{{مدرک}} تلقی بنی‌امیه از خلافت در این عهد، از یکی از جمله‌های مروان قابل درک است که در جمع شورشیان گفت: «اینجا آمده‌اید تا "ملک" ما را از چنگمان به‌درآورید».<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۳۶۲.</ref>


===خلافت امام علی(ع)===
===خلافت امام علی(ع)===
با آغاز خلافت [[امام علی(ع)]] که بیعت با وی خارج از اراده بنی‌امیه صورت گرفت، سران بنی‌امیه نخست به [[مکه]] رفتند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۴۳۳، ۴۴۸.</ref> و سپس همراه با اصحاب [[جنگ جمل|جمل]] به بهانه خونخواهی عثمان، علم مخالفت برداشتند،<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۸.</ref> اما بر سر خلافت با آنان اختلاف داشتند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۴۵۳.</ref> و بنابر برخی گزارش‌ها مروان بن حکم، [[طلحه]] را در جنگ به قتل رساند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۳؛ ج۱۰، ص۱۲۷.</ref>
با آغاز خلافت [[امام علی(ع)]] که بیعت با وی خارج از اراده بنی‌امیه صورت گرفت، سران بنی‌امیه نخست به [[مکه]] رفتند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۴۳۳، ۴۴۸.</ref> و سپس همراه با اصحاب [[جنگ جمل|جمل]] به بهانه خونخواهی عثمان، علم مخالفت برداشتند،<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۵، ص۲۸.</ref> اما بر سر خلافت با آنان اختلاف داشتند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۴۵۳.</ref> و بنابر برخی گزارش‌ها مروان بن حکم، [[طلحه]] را در جنگ به قتل رساند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۳؛ ج۱۰، ص۱۲۷.</ref>


پس از شکست در جنگ جمل، بنی‌امیه به سوی معاویه والی [[شام]] رفتند، در حالی که امام علی از نخستین روزهای خلافت، خواستار عزل او از ولایت شام بود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۴۴۰-۴۴۱.</ref> معاویه در زمان عمر بر شام ولایت یافت و با اختیاراتی که از فتوح اسلامی در زمان عثمان داشت<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۸۳۶م، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref>، می‌توان گفت که [[خلافت بنی‌امیه]] در این بخش از جهان اسلام آغاز شده بود.{{مدرک}} معاویه با خونخواهی عثمان، مخالفت خود را آشکار ساخت، اما در زمان محاصره عثمان از یاری وی دریغ کرد و برخی از طمع وی در کسب خلافت سخن به میان آورده بودند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۴۳۴.</ref>
پس از شکست در جنگ جمل، بنی‌امیه به سوی معاویه والی [[شام]] رفتند، در حالی که امام علی از نخستین روزهای خلافت، خواستار عزل او از ولایت شام بود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۴۴۰-۴۴۱.</ref> معاویه در زمان عمر بر شام ولایت یافت و با اختیاراتی که از فتوح اسلامی در زمان عثمان داشت<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۸۳۶م، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref>، می‌توان گفت که [[خلافت بنی‌امیه]] در این بخش از جهان اسلام آغاز شده بود.{{مدرک}} معاویه با خونخواهی عثمان، مخالفت خود را آشکار ساخت، اما در زمان محاصره عثمان از یاری وی دریغ کرد و برخی از طمع وی در کسب خلافت سخن به میان آورده بودند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۴، ص۴۳۴.</ref>
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
* ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ش.
* ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ش.
* ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت،‌ دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
* ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت،‌ دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
* ابن‌سعد، محمد بن منیع البصری، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۷ق.
* ابن‌سعد، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۹۰م.
* ابن‌طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق عبد القادر محمد مایو، بیروت،‌ دار القلم العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
* ابن‌طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق عبد القادر محمد مایو، بیروت،‌ دار القلم العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
* ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، بی‌نا، ۱۹۶۰م.
* ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، بی‌نا، ۱۹۶۰م.
confirmed، protected، templateeditor
۲۷۴

ویرایش