پرش به محتوا

هاجر: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ آوریل ۲۰۱۹
جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
خط ۲۳: خط ۲۳:
| پانویس =
| پانویس =
}}
}}
'''هاجَر''' همسر [[ابراهیم(ع)]] و مادر [[اسماعیل (پیامبر)|اسماعیل]] است. [[قرآن]] در آیه ۳۷ [[سوره ابراهیم]] به داستان او پرداخته است. او کنیز پادشاه [[مصر]] بود که به [[ساره]] همسر ابراهیم هدیه داده شد و ساره او را به ابراهیم بخشید و پس از مدتی [[اسماعیل]] را به دنیا آورد. پس از تولد اسماعیل، ابراهیم به دستور [[خدا]] هاجر و فرزندش را به [[مکه]] که در آن روز بیابانی خشک و بدون سکنه بود منتقل کرد. گزارش قرآن و [[تورات]] از دلیل این نقل مکان متفاوت است.
'''هاجَر''' همسر [[ابراهیم(ع)]] و مادر [[اسماعیل (پیامبر)|اسماعیل]].  
 
هاجر کنیز پادشاه [[مصر]] بود که به [[ساره]] همسر ابراهیم هدیه داده شد و ساره او را به ابراهیم بخشید و پس از مدتی [[اسماعیل]] را به دنیا آورد. پس از تولد اسماعیل، در پی نگرانی ساره از فرزنددار شدن هاجر و فرزنددار نشدن خود، ابراهیم به دستور [[خدا]] هاجر و فرزندش را از شام به [[مکه]] که در آن روز بیابانی خشک و بدون سکنه بود منتقل کرد. بنا به نقل تورات، برخلاف منابع اسلامی، هجرت هاجر پس از تولد [[اسحاق (پیامبر)|اسحاق]] و بدون همراهی ابراهیم بوده است.


==خاندان==
==خاندان==
بنا بر نقلی هاجر دختر پادشاه [[مصر]] بوده که پس از شورش گروهی از مردم عین‌الشمس بر پادشاه مصر، او را به بردگی گرفتند و به پادشاه جدید مصر فروختند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۰۳.</ref> [[پیامبر(ص)]] از [[صحابه|اصحابش]] خواسته بود تا با مردم مصر به نرمی رفتار کنند چرا که هاجر از آنان بوده است.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref>  
بنا بر نقلی هاجر دختر پادشاه [[مصر]] بوده که پس از شورش گروهی از مردم عین‌الشمس بر پادشاه مصر، او را به بردگی گرفتند و به پادشاه جدید مصر فروختند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۰۳.</ref> [[پیامبر(ص)]] از [[صحابه|اصحابش]] خواسته بود تا با مردم مصر به نرمی رفتار کنند چرا که هاجر از آنان بوده است.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref>  


هاجر در حجر اسماعیل [[دفن]] است.<ref>مجلسی، شرح فقیه، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۲۲.</ref> بنا به برخی روایات به احترام قبر وی است که مسلمانان هنگام [[طواف]] کعبه نباید داخل حجر شوند.<ref> مجلسی، شرح فقیه، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۲۲.</ref>
هاجر در [[حجر اسماعیل]] دفن است.<ref> صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۹۳.</ref> بنا به برخی روایات به احترام قبر وی است که مسلمانان هنگام [[طواف]] کعبه دور حجر می‌گردند و نباید داخل آن شوند تا پای روی قبر هاجر نگذارند.<ref> صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۹۳.</ref>
[[پرونده:حجر اسماعیل..jpg|250px|بندانگشتی|تصویر [[حجر اسماعیل]] و محل دفن هاجر.]]
[[پرونده:حجر اسماعیل..jpg|250px|بندانگشتی|تصویر [[حجر اسماعیل]] و محل دفن هاجر.]]


خط ۳۵: خط ۳۷:


==ماجرای هجرت از شام به مکه==
==ماجرای هجرت از شام به مکه==
ابراهیم از [[ساره]] فرزنددار نمی‌شد، از این رو ساره هاجر را به او  بخشید تا شاید ابراهیم از او صاحب فرزند شود. مدتی بعد که هاجر [[اسماعیل]] را به دنیا آورد<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref>سبب ناراحتی ساره شد چرا که خود فرزندی نداشت.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref> پس از تولد اسماعیل و ناراحتی [[ساره]] از فرزنددار شدن هاجر، خداوند به ابراهیم دستور داد تا اسماعیل و مادرش را از شام به سرزمین مکه منتقل کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref> ابراهیم آن دو را به [[مکه]] که در آن روز بیابانی خشک و بدون سکنه بود، منتقل کرد و در محلی که بعدها خانه خدا در آن‌جا بازسازی شد، در نزدیکی [[چاه زمزم]] فعلی گذاشت.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref>  
ابراهیم از [[ساره]] فرزنددار نمی‌شد، از این رو ساره هاجر را به او  بخشید تا شاید ابراهیم از او صاحب فرزند شود. مدتی بعد که هاجر [[اسماعیل]] را به دنیا آورد<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref>سبب ناراحتی ساره شد چرا که خود فرزندی نداشت.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref> پس از تولد اسماعیل و ناراحتی [[ساره]] از فرزنددار شدن هاجر، خداوند به ابراهیم دستور داد تا اسماعیل و مادرش را از شام به سرزمین مکه منتقل کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref> ابراهیم آن دو را به [[مکه]] که در آن روز بیابانی خشک و بدون سکنه بود، منتقل کرد و در محلی که بعدها خانه خدا در آن‌جا بازسازی شد، در نزدیکی [[چاه زمزم]] فعلی گذاشت.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref> نام هاجر در قرآن نیامده اما در [[سوره ابراهیم]] به ماجرای نقل مکان او از شام به مکه اشاره شده است.<ref>سوره ابراهیم، آیه۳۷.</ref>


{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقل‌قول = هاجر خطاب به حضرت ابراهیم:{{-}}'''«آیا ما را در سرزمینی که نه انیسی، نه آبی و نه غذایی در آن هست می‌گذاری.''' ابراهیم به او گفت: '''خدایی که مرا به این کار دستور داده، شما را کفایت می‌کند.»''' <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پس‌زمینه =#FFF9E7| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقل‌قول = هاجر خطاب به حضرت ابراهیم:{{-}}'''«آیا ما را در سرزمینی که نه انیسی، نه آبی و نه غذایی در آن هست می‌گذاری.''' ابراهیم به او گفت: '''خدایی که مرا به این کار دستور داده، شما را کفایت می‌کند.»''' <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پس‌زمینه =#FFF9E7| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


بر پایه روایتی که از امام صادق نقل شده، زمانی که ابراهیم، هاجر و اسماعیل را در سرزمین مکه گذاشت و برگشت، اسماعیل تشنه شد و هاجر برای یافتن آب،‌ هفت بار فاصله میان دو کوه [[صفا و مروه]] رفت و برگشت ولی آب پیدا نکرد. هاجر، وقتی نزدیک اسماعیل آمد، دید او از تشنگی پا بر زمین کشیده و آب از زیر پایش شروع به جوشیدن کرده است، این همان چاه زمزم است که در [[مسجدالحرام]] واقع است. این واقعه سبب شد خداوند سعی بین صفا و مروه را جزو اعمال [[حج]] قرار دهد.<ref> مجلسی، شرح فقیه، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۳۵.</ref>
بر پایه روایتی که از امام صادق نقل شده، زمانی که ابراهیم، هاجر و اسماعیل را در سرزمین مکه گذاشت و برگشت، اسماعیل تشنه شد و هاجر برای یافتن آب،‌ هفت بار فاصله میان دو کوه [[صفا و مروه]] رفت و برگشت ولی آب پیدا نکرد. هاجر، وقتی نزدیک اسماعیل آمد، دید او از تشنگی پا بر زمین کشیده و آب از زیر پایش شروع به جوشیدن کرده است. این واقعه سبب شد خداوند [[سعی بین صفا و مروه]] را جزو اعمال [[حج]] قرار دهد.<ref> مجلسی، روضة المتقین، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۵.</ref>


بنا بر آیات قرآن، هجرت هاجر پیش از تولد اسحاق و به دلیل نارحتی ساره از فرزنددار شدن هاجر بوده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref> در حالی‌که بنا به گزارش تورات، هاجر پس از تولد اسحاق نقل مکان کرده است<ref>کتاب مقدس، تکوین، ۲۱: ۹-۱۲.</ref> و دلیل دستور خدا به ابراهیم برای انتقال هاجر و اسماعیل از شام به [[مکه]] این بود که ساره دید اسماعیل، اسحاق را آزار می‌دهد به ابراهیم گفت فرزند این کنیز(هاجر) با وجود فرزند من، [[اسحاق]] نمی‌تواند وارث تو باشد، او و فرزندش را از خانه بیرون کن.<ref>کتاب مقدس، تکوین، ۲۱: ۹-۱۲.</ref> همچنین بنا به گزارش تورات، برخلاف نقل قرآن ابراهیم در این هجرت، هاجر و اسماعیل را همراهی نکرده است.<ref>کتاب مقدس، تکوین، ۲۱: ۹-۱۲.</ref>
بنا بر دیدگاه مفسران اسلامی، هجرت هاجر پیش از تولد اسحاق و به دلیل نارحتی ساره از فرزنددار شدن هاجر بوده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۸.</ref> در حالی‌که بنا به گزارش تورات، هاجر پس از تولد اسحاق نقل مکان کرده است<ref>کتاب مقدس، تکوین، ۲۱: ۹-۱۲.</ref> و دلیل دستور خدا به ابراهیم برای انتقال هاجر و اسماعیل از شام به [[مکه]] این بود که ساره دید اسماعیل، اسحاق را آزار می‌دهد به ابراهیم گفت فرزند این کنیز(هاجر) با وجود فرزند من، [[اسحاق]] نمی‌تواند وارث تو باشد، او و فرزندش را از خانه بیرون کن.<ref>کتاب مقدس، تکوین، ۲۱: ۹-۱۲.</ref> همچنین بنا به گزارش تورات، برخلاف منابع اسلامی ابراهیم در این هجرت، هاجر و اسماعیل را همراهی نکرده است.<ref>کتاب مقدس، تکوین، ۲۱: ۹-۱۲.</ref>


== جستارهای وابسته==
== جستارهای وابسته==
خط ۵۷: خط ۵۹:
*ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌دار صادر -‌دار بیروت، ۱۳۸۵ق.
*ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌دار صادر -‌دار بیروت، ۱۳۸۵ق.
*بلعمی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، محل چاپ: تهران، انتشارات البرز، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
*بلعمی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، محل چاپ: تهران، انتشارات البرز، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
*علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مکتبة النشر الإسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
*صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح:‌ علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.
*مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۱۴ ق.
*طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مکتبة النشر الإسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، تصحیح: حسین موسوی کرمانی و علی‌پناه اشتهاردی، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور، ۱۴۰۶ق.
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۷۱: خط ۷۴:
  | رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | جعبه اطلاعات = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->دارد
  | جعبه اطلاعات = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->دارد
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->دارد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| شناسه= <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
  | جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
  | رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->دارد