Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۱۱
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
جز (←جایگاه شناسی: ویرایش جزیی) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== مفهوم شناسی == | == مفهوم شناسی == | ||
عالم جَبروت اصطلاحی [[فلسفه|فلسفی]] - [[عرفان|عرفانی]]<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۰.</ref> است و به عقول کلیه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹.</ref> {{یادداشت|عالم عقول کلیه اولین چیزی است که خداوند خلق نموده است<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۱.</ref>}} یا عالم عقل محض خالی از ماده و صورت<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ مجمع البحوث الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۱؛ سهروردی، رسائل شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵.</ref> و مدت<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، صص۶۳۱.</ref> و یا عالم مجردات مبرا از جسم<ref>امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۲، ص۲۳و۶۵.</ref> گفته میشود. برخی این عالم را عالم ذات قدیم، <ref>اردستانی، مرآت الأفراد، ۱۳۷۱ش، ص۲۹۱.</ref> عالم صفات حق،<ref>راز شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۶۳۳.</ref> و ذات و صفات خداوند<ref>نسفی، بیان التنزیل، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۶.</ref> قلمداد کردهاند؛ همانطور که شماری دیگر عالم جبروت را عالم اسماء و صفات الهیه دانسته و عدهای آن را عالم اوسط یا [[برزخ]] میدانند.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱.</ref> | عالم جَبروت اصطلاحی [[فلسفه|فلسفی]] - [[عرفان|عرفانی]]<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۰.</ref> است و به عقول کلیه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹.</ref> {{یادداشت|عالم عقول کلیه اولین چیزی است که خداوند خلق نموده است<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۱.</ref>}} یا عالم عقل محض خالی از ماده و صورت<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ مجمع البحوث الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۱؛ سهروردی، رسائل شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵.</ref> و مدت<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، صص۶۳۱.</ref> و یا عالم مجردات مبرا از جسم<ref>امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۲، ص۲۳و۶۵.</ref> گفته میشود. برخی این عالم را عالم ذات قدیم،<ref>اردستانی، مرآت الأفراد، ۱۳۷۱ش، ص۲۹۱.</ref> عالم صفات حق،<ref>راز شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۶۳۳.</ref> و ذات و صفات خداوند<ref>نسفی، بیان التنزیل، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۶.</ref> قلمداد کردهاند؛ همانطور که شماری دیگر عالم جبروت را عالم اسماء و صفات الهیه دانسته و عدهای آن را عالم اوسط یا [[برزخ]] میدانند.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱.</ref> | ||
بعضی از محققان این عالم را به جبروت اعلی و جبروت اسفل تقسیم کردهاند<ref>آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۱۳۷۰ش، ص۴۵۹.</ref> | بعضی از محققان این عالم را به جبروت اعلی و جبروت اسفل تقسیم کردهاند<ref>آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۱۳۷۰ش، ص۴۵۹.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
شماری از مفسران در تفسیر آیه «وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِم»<ref>انعام، ۱۲۱.</ref> جنود الهی را از [[عالم ملکوت]] و جبروت دانسته و گروه شیاطین را از عالم ملک و طبیعت دانستهاند.<ref>منسوب به امام جعفر صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۳.</ref> | شماری از مفسران در تفسیر آیه «وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِم»<ref>انعام، ۱۲۱.</ref> جنود الهی را از [[عالم ملکوت]] و جبروت دانسته و گروه شیاطین را از عالم ملک و طبیعت دانستهاند.<ref>منسوب به امام جعفر صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۳.</ref> | ||
واژه جبروت در [[روایات]] و [[ادعیه|ادعیه اسلامی]] نیز بازتاب فراوانی داشته است؛ | واژه جبروت در [[روایات]] و [[ادعیه|ادعیه اسلامی]] نیز بازتاب فراوانی داشته است؛ بهطوریکه در اکثر [[روایات]] اشاره به گونههای مختلف همچون جبروت [[خداوند|خداوندی]]<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۷۲ و ۵۸۴؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۹.</ref> شده است و در ادعیههای فراوانی از این عالم به شکلهای گوناگون نام برده شده است.<ref>برای نمونه رجوع کن به: منسوب به امام رضا(ع)، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا(ع)، ص۱۳۲؛ ابنحیون، دعائم الإسلام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۶۳؛ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۳۷، ۵۱۳.</ref>در روایتی از [[امام صادق(ع)]] خصوصیات این عالم به عنوان اصل و اساس عالم ملکوت بیان شده و ملکوت را نمودار جبروت معرفی نموده است.<ref>بهایی، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ۱۳۸۴ش، ص۲۶.</ref> | ||
{{یادداشت|«انّ اللّه تعالی خلق الملک علی مثال ملکوته و أسّس ملکوته علی مثال جبروته لیستدلّ بملکه علی ملکوته و بملکوته علی جبروته»<ref> بهایی، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ۱۳۸۴ش، ص۲۶.</ref>}} | {{یادداشت|«انّ اللّه تعالی خلق الملک علی مثال ملکوته و أسّس ملکوته علی مثال جبروته لیستدلّ بملکه علی ملکوته و بملکوته علی جبروته»<ref> بهایی، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ۱۳۸۴ش، ص۲۶.</ref>}} | ||
== جایگاه شناسی == | == جایگاه شناسی == | ||
عالم جبروت به عنوان یکی از عوالم سه گانه<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۸.</ref> یا | عالم جبروت به عنوان یکی از عوالم سه گانه<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۸.</ref> یا چهارگانه<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۸؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۲۸۶.</ref> و یا پنج گانه،<ref>شیرازی، نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص، ۱۳۵۹ش، ج۱، ص۱۷.</ref> پایینتر از [[عالم لاهوت]]<ref>امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۲، ص۲۳؛ احمدپور، کتابشناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۴۴.</ref> و بالاتر از [[عالم ملکوت]] است<ref>حسنزاده آملی، ممد الهمم، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۷.</ref> و بعد از این عوالم، عالم ملک و [[ناسوت]] قرار دارد؛<ref>کلینی، اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۶۷۲.</ref>هرچند عدهای مرتبه آن را میان عالم ملک و ملکوت دانستهاند <ref>غزالی، ترجمه إحیاء علوم الدین، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۴۳۱؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۴۸۱.</ref> و گروهی دیگر جایگاه آن را در مرتبه اول قرار دادهاند.<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، ۱۳۸۸ش، ص۹.</ref> این عالم نزدیکترین عالم به [[عالم غیب]] مطلق است<ref> گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۸۵۳.</ref> و ذاتا همراه تمام ذرات در عالم ملک و ملکوت بوده و بر آنها احاطه دارد.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۳۶۶.</ref> | ||
عالم | |||
عالم جبروت، مبدأ و سبب پیدایش عالم ملک و ملکوت<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۶.</ref> و وسیعتر از آنان است<ref>زرینکوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> و | عالم جبروت، مبدأ و سبب پیدایش عالم ملک و ملکوت<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۶.</ref> و وسیعتر از آنان است<ref>زرینکوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> و عالم ملکوت را در تسخیر خود دارد؛ بهگونهای که وجود آن قائم به جبروت است؛<ref>بقلی شیرازی، شرح شطحیات، ۱۳۷۴ش، ص۶۴.</ref> همچنانکه عالم ملک در تسخیر ملکوت و قائم به آن است<ref>کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.</ref> و هر چیزی که در عالم جبروت پوشیده و مجمل باشد در عوالم ملک و ملکوت ظاهر خواهد شد<ref>نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۶؛ گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۸۵۳.</ref> و به نوعی از عالم اجمال به عالم تفصیل و از مرتبه ذات به صفات میرسد.<ref>نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱، ۸۶۶.</ref> {{یادداشت| عزیز الدین نسفی در کتاب الانسان الکامل خود میگوید: عالم جبروت از قبیل ملک و ملکوت نیست، چون عالم جبروت وجود خارجی ندارد. ملک و ملکوت و جبروت سه عالماند، و هر سه از عالمهای خدا محسوب میشود؛ و هر سه با هم و در هماند و از یکدیگر جدا نیستند. عالم جبروت ذات عالم ملک و ملکوت است، و عالم ملک و ملکوت مظهر عالم جبروت است. عالم جبروت کتاب مجمل، و عالم ملک و ملکوت کتاب مفصّل است. عالم جبروت تخم، و عالم ملک و ملکوت درخت است، و معدن و نبات و حیوان میوه این درخت هستند.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶.</ref>}} | ||
عالم جبروت محلی برای [[ارواح طیبه]] در کنار [[قدسیان]] و کروبیان است<ref>کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۵.</ref> و حیات، سمع، بصر، نطق، علم، ارادت، قدرت، حکمت، مهر و لطف از حجابهای این عالم محسوب میشوند.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۵.</ref> | عالم جبروت محلی برای [[ارواح طیبه]] در کنار [[قدسیان]] و کروبیان است<ref>کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۵.</ref> و حیات، سمع، بصر، نطق، علم، ارادت، قدرت، حکمت، مهر و لطف از حجابهای این عالم محسوب میشوند.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۵.</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
* ظهور معرفت در این عالم به صورت قویتری نسبت به دیگر عوالم وجود دارد.<ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۳۸۶ش، ص۳۲۶.</ref> | * ظهور معرفت در این عالم به صورت قویتری نسبت به دیگر عوالم وجود دارد.<ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۳۸۶ش، ص۳۲۶.</ref> | ||
* حضور [[روح القدس]]<ref>امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۳، ص۶۵.</ref> و واقع شدن [[قیامت کبرا]] در این عالم.<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ش، ص۱۰۱.</ref> | * حضور [[روح القدس]]<ref>امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۳، ص۶۵.</ref> و واقع شدن [[قیامت کبرا]] در این عالم.<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ش، ص۱۰۱.</ref> | ||
* عالم جبروت اصل و مایه عالم ملکوت | * عالم جبروت اصل و مایه عالم ملکوت است؛ اما خودش از آن جهت که مبدأ کل است و بالاتر از آن وجود ندارد، مایه و اصل ندارد.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۵</ref> | ||
* این عالم، عالم وحدت صرف و مبدأ وجود و عدم است<ref>نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹، ۲۱۳.</ref> و در این عالم تضاد وجود ندارد بهگونهای که گرگ و میش، [[فرعون]] و [[حضرت موسی|موسی]] و [[ابراهیم(ع)|ابراهیم]] و [[نمرود]] در کنار هم بدون اختلاف وجود دارند.<ref>نسفی، ۱۳۸۱ش، زبدة الحقائق، ص۷۷.</ref> برخی دیگر عالم جبروت را [[عالم فطرت]] دانستهاند.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۵.</ref> | * این عالم، عالم وحدت صرف و مبدأ وجود و عدم است<ref>نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹، ۲۱۳.</ref> و در این عالم تضاد وجود ندارد بهگونهای که گرگ و میش، [[فرعون]] و [[حضرت موسی|موسی]] و [[ابراهیم(ع)|ابراهیم]] و [[نمرود]] در کنار هم بدون اختلاف وجود دارند.<ref>نسفی، ۱۳۸۱ش، زبدة الحقائق، ص۷۷.</ref> برخی دیگر عالم جبروت را [[عالم فطرت]] دانستهاند.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۵.</ref> | ||
* هوای عالم جبروت سرد و مرطوب دانسته شده است.<ref> دهداری شیرازی، شرح خطبة البیان، ۱۳۸۰ش، ص۴۸.</ref> | * هوای عالم جبروت سرد و مرطوب دانسته شده است.<ref> دهداری شیرازی، شرح خطبة البیان، ۱۳۸۰ش، ص۴۸.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
عدهای از محققان معتقدند که عالم انسان مظهر جمیع عوالم به خصوص عالم جبروت است<ref>خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۹ش، ص۳۶؛ تبادکانی، تسنیم المقربین، ۱۳۸۲ش، ص۵۰۵؛ دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۹۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۷۳۹.</ref> {{یادداشت|بدین گونه که عالم ملک مظهر عالم ملکوت و عالم ملکوت مظهر عالم جبروت است و عالم جبروت مظهر عالم لاهوت است و عالم انسان مظهر جمیع عوالم محسوب میشود.<ref> خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۹ش، ص۳۶؛ تبادکانی، تسنیم المقربین، ۱۳۸۲ش، ص۵۰۵؛ دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۹۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۷۳۹.</ref>}} و به عبارتی تمامی عوالم برای انسان خلق شده و در تسخیر او میباشد<ref>مظاهری، سیر و سلوک؛ یقظه بیداری، ۱۳۸۹ش، ص۲۴.</ref> و روح انسان قادر است در این عوالم سیر نماید.<ref>دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۹۳.</ref> | عدهای از محققان معتقدند که عالم انسان مظهر جمیع عوالم به خصوص عالم جبروت است<ref>خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۹ش، ص۳۶؛ تبادکانی، تسنیم المقربین، ۱۳۸۲ش، ص۵۰۵؛ دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۹۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۷۳۹.</ref> {{یادداشت|بدین گونه که عالم ملک مظهر عالم ملکوت و عالم ملکوت مظهر عالم جبروت است و عالم جبروت مظهر عالم لاهوت است و عالم انسان مظهر جمیع عوالم محسوب میشود.<ref> خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۹ش، ص۳۶؛ تبادکانی، تسنیم المقربین، ۱۳۸۲ش، ص۵۰۵؛ دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۹۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۷۳۹.</ref>}} و به عبارتی تمامی عوالم برای انسان خلق شده و در تسخیر او میباشد<ref>مظاهری، سیر و سلوک؛ یقظه بیداری، ۱۳۸۹ش، ص۲۴.</ref> و روح انسان قادر است در این عوالم سیر نماید.<ref>دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۹۳.</ref> | ||
انسان علیرغم غیر قابل مشاهده بودن عالم جبروت، میتواند به واسطه کلید الهی،<ref>عریان، مقامات عارفان، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۳۶.</ref> تربیت و متابعت، این عالم غیبی را درک کرده و بدان عالم سیر کند.<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۳.</ref> | |||
این عالم به عنوان یکی از مقصدهای سالکان و عارفان<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۱۰۶.</ref> معرفی شده و انسان [[عارف]] در تلاش است تا از قلمرو حس به اقلیم ماوراء حس راه یابد<ref>زرینکوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> و به عبارتی از عالم ملک و [[ملکوت]] به عالم جبروت سفر کند.<ref>احمدپور، کتابشناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۲۲۲.</ref> | این عالم به عنوان یکی از مقصدهای سالکان و عارفان<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۱۰۶.</ref> معرفی شده و انسان [[عارف]] در تلاش است تا از قلمرو حس به اقلیم ماوراء حس راه یابد<ref>زرینکوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> و به عبارتی از عالم ملک و [[ملکوت]] به عالم جبروت سفر کند.<ref>احمدپور، کتابشناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۲۲۲.</ref> | ||
برخی از عرفان نویسان در تعبیری، این عالم را در برابر عالم ملکوت چون رحم مادر نسبت به جهان آفرینش دانسته و معتقدند وقتی سالک وارد آن شد به حقیقت آن پی برده و متوجه عرصه بسیار محدود | برخی از عرفان نویسان در تعبیری، این عالم را در برابر عالم ملکوت چون رحم مادر نسبت به جهان آفرینش دانسته و معتقدند وقتی سالک وارد آن شد به حقیقت آن پی برده و متوجه عرصه بسیار تنگ و محدود عالم ملکوت نسبت به این عالم میشود و میفهمد که این عالم در بزرگی و وسعت قابل مقایسه با عوالم ملک و ملکوت نیست؛<ref>زرینکوب، سر نی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۶۴.</ref> هرچند بنا بر ادعای بعضی، عظمت و بزرگی این عالم برای هیچ کس قابل فهم نیست؛ عالمی که نامحدود و نامتناهی است و عالم ملکوت در برابر عالم جبروت همچون قطره در برابر دریا محسوب میشود؛ همانطور که عالم ملک و ناسوت در برابر ملکوت چنین است.<ref> نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۶.</ref> | ||
== در ادب و شعر == | == در ادب و شعر == |