پرش به محتوا

عرفان نظری: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<br />[[سید حیدر آملی]] از عارفان قرن هشتم هجری، عرفان نظری را نوعی روش فلسفی در عرفان‌نویسی می‌داند که [[عارف]] مشاهدات و کشفیات خود در قالب برهان تبیین و با استناد به [[قرآن]] و [[حدیث]] اثبات می‌کند؛ <ref>آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۸۷.</ref> به عبارتی دیگر علم عرفان نظری کاوش عقلانی در یافته‌های شهودی عرفا است. <ref>فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref>
<br />[[سید حیدر آملی]] از عارفان قرن هشتم هجری، عرفان نظری را نوعی روش فلسفی در عرفان‌نویسی می‌داند که [[عارف]] مشاهدات و کشفیات خود در قالب برهان تبیین و با استناد به [[قرآن]] و [[حدیث]] اثبات می‌کند؛ <ref>آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۸۷.</ref> به عبارتی دیگر علم عرفان نظری کاوش عقلانی در یافته‌های شهودی عرفا است. <ref>فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref>
<br />
<br />
عرفان نظری مختص به فرهنگ اسلامی نیست و در فرهنگ‌های دیگر نیز نظام‌های عرفانی متفاوتی وجود داشته است. به یک معنا می‌توان گفت هر جا کشف و شهودی بوده است، معمولا توصیف و تفسیر نیز در رابطه با آن [[کشف و شهود]] وجود داشته است؛ همچنان‌که این موضوع در مکاتبی چون [[هندویسم]]، [[بودیسم]] و [[تائویسم]] نیز قابل مشاهده است.<ref> فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref>  
عرفان نظری مختص به فرهنگ اسلامی نیست و در فرهنگ‌های دیگر نیز نظام‌های عرفانی متفاوتی وجود داشته است. به یک معنا می‌توان گفت هر جا کشف و شهودی بوده است، معمولا توصیف و تفسیر نیز در رابطه با آن [[کشف و شهود]] وجود داشته است؛ همچنان‌که این موضوع در مکاتبی چون [[هندویسم|هندوئیسم]]، [[بودیسم]] و [[تائویسم]] نیز قابل مشاهده است.<ref> فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref>  


=== کارکردها و مسائل عرفان نظری ===
=== کارکردها و مسائل عرفان نظری ===
کارکردها و وظایف عرفان نظری را در مواردی چون ۱. بیان و وصف یافته‌های عرفانی؛ ۲. تحلیل و تفسیر یافته‌ها؛ ۳. استدلال بر اثبات دعاوی عرفانی و ۴. ارائه نظامند جهان‌بینی عرفانی ذکر کرده‌اند.<ref>فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref>  
کارکردها و وظایف عرفان نظری را در مواردی چون ۱. بیان و وصف یافته‌های عرفانی؛ ۲. تحلیل و تفسیر یافته‌ها؛ ۳. استدلال بر اثبات دعاوی عرفانی و ۴. ارائه نظامند جهان‌بینی عرفانی ذکر کرده‌اند.<ref>فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref>  


[[خداوند]] به عنوان تنها حقیقت موجود در سراسر جهان هستی،<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۷۶-۷۸.</ref> نشأت گرفتن کثرت از وحدت و نیز بازگشت آن کثرت به وحدت،<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۷۶-۷۸.</ref> ظهور و بطون حق تعالی،<ref> طباطبایی، مجموعه رسائل، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۴.</ref> مسئله [[ولایت]]،<ref> طباطبایی، مجموعه رسائل، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۱۴.</ref>مقام واحدیت و احدیت،<ref> طباطبایی، مجموعه رسائل، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۶.</ref>[[شهود]]، [[فنا]]، [[ریاضت]] و [[عشق]]<ref>یثربی، عرفان نظری، ۱۳۸۰ش، ص۳۸-۵۳.</ref> از جمله مسائل عرفان نظری قلمداد شده است.
[[خداوند]] به عنوان تنها حقیقت موجود در سراسر جهان هستی،<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۷۶-۷۸.</ref> نشأت گرفتن کثرت از وحدت و نیز بازگشت آن کثرت به وحدت،<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۷۶-۷۸.</ref> ظهور و بطون حق تعالی،<ref> طباطبایی، مجموعه رسائل، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۴.</ref> مسئله [[ولایت]]،<ref> طباطبایی، مجموعه رسائل، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۱۴.</ref>مقام واحدیت و احدیت،<ref> طباطبایی، مجموعه رسائل، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۶.</ref>[[شهود]]، [[فنا]]، [[ریاضت]] و عشق<ref>یثربی، عرفان نظری، ۱۳۸۰ش، ص۳۸-۵۳.</ref> از جمله مسائل عرفان نظری قلمداد شده است.


==ارتباط عرفان نظری با عرفان عملی==
==ارتباط عرفان نظری با عرفان عملی==
خط ۲۰: خط ۲۰:


==تفاوت عرفان نظری با فلسفه==
==تفاوت عرفان نظری با فلسفه==
عرفان همانند فلسفه در مقام تفسیر و توضیح هستی است و برای خود موضوع، مبادی و مسائل معرفی می‌کند؛ ولی در مقام استدلال فلسفه به مبادی و اصول عقلی تکیه می‌کند، در حالی که عرفان نظری با مبادی و اصول کشفی به استدلال پرداخته و با زبان عقل آن را توضیح می‌دهد؛ به عبارتی ابزار فیلسوفان، عقل و [[منطق]] و استدلال است ولی ابزار عرفان، دل، [[مجاهده]]، تصفیه، و [[تهذیب]] در باطن است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۳۰.</ref><ref>برای اطلاعات بیشتر در ارتباط با رابطه عرفان نظری با فلسفه رجوع کن به: جوادی آملی، مرزهای میان عرفان نظری و فلسفه، ۱۳۹۰ش.</ref> لذا برخی درک مطالب عرفان نظری را به مراتب سخت‌تر از [[فلسفه]]، [[حکمت مشا]] و [[حکمت اشراق]] می‌دانند.<ref>فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۳۲. </ref>  
عرفان همانند فلسفه در مقام تفسیر و توضیح هستی است و برای خود موضوع، مبادی و مسائل معرفی می‌کند؛ ولی در مقام استدلال فلسفه به مبادی و اصول عقلی تکیه می‌کند، در حالی که عرفان نظری با مبادی و اصول کشفی به استدلال پرداخته و با زبان عقل آن را توضیح می‌دهد؛ به عبارتی ابزار فیلسوفان، عقل و [[منطق]] و استدلال است ولی ابزار عرفان، دل، [[مجاهده]]، تصفیه، و [[تزکیه|تهذیب]] در باطن است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۳۰.</ref><ref>برای اطلاعات بیشتر در ارتباط با رابطه عرفان نظری با فلسفه رجوع کن به: جوادی آملی، مرزهای میان عرفان نظری و فلسفه، ۱۳۹۰ش.</ref> لذا برخی درک مطالب عرفان نظری را به مراتب سخت‌تر از [[فلسفه اسلامی|فلسفه]]، [[فلسفه مشاء|حکمت مشا]] و [[فلسفه اشراق|حکمت اشراق]] می‌دانند.<ref>فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۳۲. </ref>  


برخی معتقدند که استفاده از عرفان نظری و فلسفه، سبب نزدیکی حکیم و عارف شده و حکمت و عرفان به هم آمیخته می‌شود و سبک و روش جمع بین برهان، [[عرفان]] و [[قرآن]] یعنی عقل و حکمت و [[وحی]] به دست آمده و حکمت و عرفان در خدمت [[قرآن]] قرار می‌گیرد، و این سبب خواهد شد تا حقایق و معارف قرآن بهتر کشف شده و شناخت تازه‌ای نصیب انسان شود.<ref>آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۸۷.</ref>
برخی معتقدند که استفاده از عرفان نظری و فلسفه، سبب نزدیکی حکیم و عارف شده و حکمت و عرفان به هم آمیخته می‌شود و سبک و روش جمع بین برهان، [[عرفان]] و [[قرآن]] یعنی عقل و حکمت و [[وحی]] به دست آمده و حکمت و عرفان در خدمت [[قرآن]] قرار می‌گیرد، و این سبب خواهد شد تا حقایق و معارف قرآن بهتر کشف شده و شناخت تازه‌ای نصیب انسان شود.<ref>آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۸۷.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۰۸

ویرایش