Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
عرفان نظری {{ | عرفان نظری {{یاد|یا به تعبیر گذشتگان: مکاشفه، مشاهده، علم حقایق، علم بالله. (فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.)}} جنبه معرفتی و عقلی [[عرفان]] است<ref>فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹ش، ص۶۳-۸۳.</ref> که مواجهه مستقیم و بیواسطه [[عارف]] با حقایق غیبی و باطنی مرتبط با [[عالم قدس]] را تفسیر کرده<ref> فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref> و در یافتههای سلوکی و شهودی عارفان تأمل میکند.<ref> فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref> | ||
<br />[[سید حیدر آملی]] از عارفان قرن هشتم هجری، عرفان نظری را نوعی روش فلسفی در عرفاننویسی میداند که [[عارف]] مشاهدات و کشفیات خود در قالب برهان تبیین و با استناد به [[قرآن]] و [[حدیث]] اثبات میکند؛ <ref>آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۸۷.</ref> به عبارتی دیگر علم عرفان نظری کاوش عقلانی در یافتههای شهودی عرفا است. <ref>فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref> | <br />[[سید حیدر آملی]] از عارفان قرن هشتم هجری، عرفان نظری را نوعی روش فلسفی در عرفاننویسی میداند که [[عارف]] مشاهدات و کشفیات خود در قالب برهان تبیین و با استناد به [[قرآن]] و [[حدیث]] اثبات میکند؛ <ref>آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۸۷.</ref> به عبارتی دیگر علم عرفان نظری کاوش عقلانی در یافتههای شهودی عرفا است. <ref>فنایی اشکوری، فلسفه عرفان نظری، پاییز ۱۳۸۹، ص۶۳-۸۳.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
* '''دوره اول:''' آغاز ظهور عرفان به عنوان یک جریان از اواخر [[قرن دوم هجری قمری]] تا ظهور [[محی الدین بن عربی]]: در این دوره عرفان به عنوان یک جریان مستقل تنها در قالب [[عرفان عملی]] مطرح است و اثر مستقلی با موضوع عرفان نظری وجود ندارد. در این بازه زمانی درباره عرفان عملی آثار فراوانی نگاشته شده که از جمله میتوان به کتاب [[منازل السائرین]] اثر [[خواجه عبدالله انصاری]] (م ۳۹۶-۴۸۱ ق) اشاره نمود.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref> | * '''دوره اول:''' آغاز ظهور عرفان به عنوان یک جریان از اواخر [[قرن دوم هجری قمری]] تا ظهور [[محی الدین بن عربی]]: در این دوره عرفان به عنوان یک جریان مستقل تنها در قالب [[عرفان عملی]] مطرح است و اثر مستقلی با موضوع عرفان نظری وجود ندارد. در این بازه زمانی درباره عرفان عملی آثار فراوانی نگاشته شده که از جمله میتوان به کتاب [[منازل السائرین]] اثر [[خواجه عبدالله انصاری]] (م ۳۹۶-۴۸۱ ق) اشاره نمود.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref> | ||
* '''دوره دوم:''' از [[محی الدین ابن عربی]] (م۵۶۰-۶۳۸) تا ظهور [[ملاصدرای شیرازی|صدر الدین شیرازی]]: در این دوره با ظهور ابن عربی معروف به شیخ اکبر،<ref> جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۲۵؛ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۸. </ref> عرفان نظری به عنوان یک علم مستقل مطرح و آثاری در این زمینه نگاشته شد.<ref> یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref> ابن عربی را اولین شخصی معرفی کردهاند که در زمینه عرفان نظری به نظریهپردازی پرداخت.<ref> جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، مقدمه ویلیام چیتیک، ۱۳۷۰ش، ص۳۰.</ref> {{ | * '''دوره دوم:''' از [[محی الدین ابن عربی]] (م۵۶۰-۶۳۸) تا ظهور [[ملاصدرای شیرازی|صدر الدین شیرازی]]: در این دوره با ظهور ابن عربی معروف به شیخ اکبر،<ref> جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۲۵؛ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۸. </ref> عرفان نظری به عنوان یک علم مستقل مطرح و آثاری در این زمینه نگاشته شد.<ref> یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref> ابن عربی را اولین شخصی معرفی کردهاند که در زمینه عرفان نظری به نظریهپردازی پرداخت.<ref> جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، مقدمه ویلیام چیتیک، ۱۳۷۰ش، ص۳۰.</ref> {{یاد|در این که ابن عربی بنیانگذار یا تکمیل کننده عرفان نظری است اختلاف وجود دارد (جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۳۷.) برخی ابن عربی را موسس عرفان نظری ندانسته بلکه او تکمیل کننده آن میدانند و حتی قونوی را در این زمینه محققتر دانستهاند. (فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۴.)}} وی در آثار خود فروع، لوازم و مبانی مکتب هستی شناسی عرفانی را مورد بررسی قرار داد و به استخراج مبانی معرفتی مکتب وحدت وجود پرداخت. شاگردان ابن عربی در دورههای بعد این نظام را کامل کردند.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.</ref> برخی معتقدند که شکوفایی این نوع از هستی شناختی زمینه را برای امتزاج فلسفه و [[عرفان]] در [[حکمت صدرایی]] فراهم آورد.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.</ref> | ||
:::[[صدر الدین قونوی]] (۶۰۷-۶۷۳ق)، از مهمترین شاگردان ابن عربی، صاحب کتابهای [[مفتاح الغیب]] و [[رساله النصوص]] است که در گسترش، شرح و تنظیم مباحث عرفان نظری نقش به سزایی داشت.<ref> قونوی، النصوص، مقدمه، ۱۳۷۱ش، ص۲.</ref> {{ | :::[[صدر الدین قونوی]] (۶۰۷-۶۷۳ق)، از مهمترین شاگردان ابن عربی، صاحب کتابهای [[مفتاح الغیب]] و [[رساله النصوص]] است که در گسترش، شرح و تنظیم مباحث عرفان نظری نقش به سزایی داشت.<ref> قونوی، النصوص، مقدمه، ۱۳۷۱ش، ص۲.</ref> {{یاد|آثار قونوی را در عرفان نظری از جهت استحکام مبانی عرفانی در درجه اول دانسته(فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۸.) و برخی او را دارای استقلال فکری نسبت به استاد خود میدانند.(قیصری، شرح فصوص الحکم القیصری، ۱۳۷۵ش، ص۱۳.)}} | ||
:::از دیگر عالمان این دوره میتوان به افرادی چون مؤیدالدین جندی (م۶۹۰ق)، [[سعید الدین فرغانی]] (م۷۰۰ق)، {{ | :::از دیگر عالمان این دوره میتوان به افرادی چون مؤیدالدین جندی (م۶۹۰ق)، [[سعید الدین فرغانی]] (م۷۰۰ق)، {{یاد|شرح فرغانی را برترین کتاب در زمینه عرفان نظری به زبان فارسی دانستهاند. (ابن ترکه، تمهید القواعد، ۱۳۶۰ش، ص۱۵۸.)}} [[ملاعبدالرزاق کاشانی]] (م۷۳۵ق)، {{یاد| کاشانی در زمینههای عرفان عملی، اصطلاحات صوفیه، تأویل آیات الهی، تفسیر روایات، شرح منابع عرفان نظری، آثاری نگاشته که مهمترین آنها عبارتند از: اصطلاحات الصوفیة، شرح منازل السائرین، شرح فصوص الحکم و تأویلات القرآن الکریم. (طارمی، انیس العارفین، تحریر فارسی شرح منازل السائرین، ۱۳۷۷ش، ص۲۰.)}} [[داوود بن محمود قیصری]] (م۷۵۱ق)، [[سیدحیدر آملی]] (م ۷۸۷ق)، {{یاد|کتاب جامع الاسرار سید حیدر آملی را از دقیقترین کتابها در زمینه عرفان نظری معرفی کردهاند. (مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۶۳.)}} [[صائن الدین علی بن محمد ترکه]] (م۸۳۰ق)،<ref> مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۶۴.</ref> محمد بن حمزه فناری (م۸۳۴ق)،<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۶۴.</ref> [[شاه نعمت الله ولی]] (م۷۱۳-۸۳۴ق)<ref> مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۶۳.</ref> و [[ملا عبدالرحمن جامی]] (م ۸۹۸ق)<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref>اشاره کرد که تحقیقات عرفانی خود را به صورت علمی، ارائه دادند.<ref>ابن ترکه، چهارده رساله فارسی، مقدمه، ۱۳۵۱ش، ص۸.</ref> | ||
* '''دوره سوم:''' از زمان [[ملاصدرا]] به عنوان تلفیق کننده [[فلسفه]] و [[عرفان]] تا عصر حاضر: در قرن یازدهم، عرفان نظری با ظهور [[ملاصدرای شیرازی|صدر الدین محمد شیرازی]] (م۹۷۹-۱۰۵۰ق) به مرحله جدیدی وارد شد و [[فلسفه اسلامی]] و عرفان نظری به انطباق کامل رسید.<ref> یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref> | * '''دوره سوم:''' از زمان [[ملاصدرا]] به عنوان تلفیق کننده [[فلسفه]] و [[عرفان]] تا عصر حاضر: در قرن یازدهم، عرفان نظری با ظهور [[ملاصدرای شیرازی|صدر الدین محمد شیرازی]] (م۹۷۹-۱۰۵۰ق) به مرحله جدیدی وارد شد و [[فلسفه اسلامی]] و عرفان نظری به انطباق کامل رسید.<ref> یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
برخی معتقدند فرقههای [[تصوف]] خود را به [[امام علی(ع)]] منتسب میدانند و این را دلیل بر تأثیرپذیری حقایق عرفانی از آموزههای [[ائمه اطهار(ع)]] دانستهاند.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۵۴-۵۵.</ref> اینان نظر ابن عربی درباره [[انسان کامل]] و شباهت آن با مفهوم [[امامت]] نزد [[شیعیان]]، قرابت سخن او در باب [[جبر و اختیار]] با مفهوم [[امر بین الامرین]] و نظر او درباره [[تشبیه و تنزیه]] را از جمله این مواردی بیان کردهاند.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۵۴-۵۵.</ref> | برخی معتقدند فرقههای [[تصوف]] خود را به [[امام علی(ع)]] منتسب میدانند و این را دلیل بر تأثیرپذیری حقایق عرفانی از آموزههای [[ائمه اطهار(ع)]] دانستهاند.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۵۴-۵۵.</ref> اینان نظر ابن عربی درباره [[انسان کامل]] و شباهت آن با مفهوم [[امامت]] نزد [[شیعیان]]، قرابت سخن او در باب [[جبر و اختیار]] با مفهوم [[امر بین الامرین]] و نظر او درباره [[تشبیه و تنزیه]] را از جمله این مواردی بیان کردهاند.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۵۴-۵۵.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
[[سید حیدر آملی]] اولین کسی بود که این دو جریان فکری را به هم پیوند داد. او در کتاب [[جامع الاسرار]] خود به این نکته اشاره میکند که [[تصوف]] چیزی غیر از [[تشیع]] نیست و تمامی حقایق [[عرفان]] را میتوان در مکتب [[اهلبیت(ع)]] یافت.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۵۴-۵۵.</ref>{{ | [[سید حیدر آملی]] اولین کسی بود که این دو جریان فکری را به هم پیوند داد. او در کتاب [[جامع الاسرار]] خود به این نکته اشاره میکند که [[تصوف]] چیزی غیر از [[تشیع]] نیست و تمامی حقایق [[عرفان]] را میتوان در مکتب [[اهلبیت(ع)]] یافت.<ref>یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۵۴-۵۵.</ref>{{یاد| هؤلاء الجماعة، هم الصوفيّة الموسومون بالشيعة الحقيقيّة و «المؤمن الممتحن»، لانّهم هم المخصوصون بحمل هذه الاسرار من بين الطوائف كلّها. جامع الأسرار و منبع الأنوار، سید حید آملی،۱۳۶۸ ش، ج۱، ص۳۷.لانّ الشيعىّ و الصوفىّ اسمان متغايران (يدلّان) على حقيقة واحدة، و هي الشريعة المحمديّة.ص۴۱ }} | ||
== در ادب و شعر == | == در ادب و شعر == |
ویرایش