Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱
ویرایش
جز (اضافه کردن ناوبری) |
(ویرایش شکلی) |
||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
گفته میشود مردمان یمن بدون جنگ و خونریزی و با رسیدن [[حضرت علی(ع)]] به عنوان فرستاده ویژه [[پیامبر اکرم(ص)]] به اسلام گرویدند. البته قبل از آن، [[باذان]] حاکم ایرانی یمن و بسیاری از ابناء (ایرانیان ساکن یمن) در ماجرای نامه نوشتن پیامبر (ص) به خسرو پرویز، اسلام آورده بودند.<ref>طبری، ج۲ص ۲۵۵-۲۵۷؛ ابن هشام، ج۱ص ۷۱-۷۲؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۶۰؛ مسعودی، التنبیه...، ۲۵۹؛ مجمل، ۲۵۱-۲۵۲؛ مقریزی، ج۱ص۵۳۵؛ اهدلی، ۶۱</ref> | گفته میشود مردمان یمن بدون جنگ و خونریزی و با رسیدن [[حضرت علی(ع)]] به عنوان فرستاده ویژه [[پیامبر اکرم(ص)]] به اسلام گرویدند. البته قبل از آن، [[باذان]] حاکم ایرانی یمن و بسیاری از ابناء (ایرانیان ساکن یمن) در ماجرای نامه نوشتن پیامبر (ص) به خسرو پرویز، اسلام آورده بودند.<ref>طبری، ج۲ص ۲۵۵-۲۵۷؛ ابن هشام، ج۱ص ۷۱-۷۲؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۶۰؛ مسعودی، التنبیه...، ۲۵۹؛ مجمل، ۲۵۱-۲۵۲؛ مقریزی، ج۱ص۵۳۵؛ اهدلی، ۶۱</ref> | ||
پیامبر(ص) قبل از حضرت علی(ع)، [[خالد بن ولید]] و [[معاذ بن جبل]] را به یمن فرستاده بودند اما این دو موفق نشدند مردم را به اسلام جذب کنند<ref>تاریخ شیعه، ترجمۀ سید محمد باقر حجتی، ص۲۰۱.</ref>؛ لذا پیامبر(ص) علی بن ابی طالب(ع) را به یمن فرستاد. او افراد | پیامبر(ص) قبل از حضرت علی(ع)، [[خالد بن ولید]] و [[معاذ بن جبل]] را به یمن فرستاده بودند اما این دو موفق نشدند مردم را به اسلام جذب کنند<ref>تاریخ شیعه، ترجمۀ سید محمد باقر حجتی، ص۲۰۱.</ref>؛ لذا پیامبر(ص) علی بن ابی طالب(ع) را به یمن فرستاد. او افراد [[قبیله همدان|قبیله هَمْدان]] را که از بزرگترین قبایل یمن بودند، برای شنیدن نامه پیامبر اکرم(ص) دعوت نمود. همه آنها در مدّت یک روز اسلام آوردند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج ۴، ص۱۲۶۲.</ref> پس از قبیله همدان، قبایل [[مذحج]] و نخع نیز اسلام آوردند. پس از ورود حضرت علی(ع) به یمن، اوّلین کسی که به واسطه آن حضرت اسلام آورد، زنی به نام امسعید برزخیه است. این زن منزل خود را به صورت مسجد در آورد و آن را «مسجد علی» نامید که اکنون نیز مشهور و پابرجاست. | ||
از تعداد ۲۳ نفری که هستۀ اولیۀ تشیع بعد از ماجرای سقفیه را تشکیل دادند، ده نفر از انصار یمنی بودند. در گزارش دیگری آمده است که وقتی زیاد بن لَبید أنصاری، نمایندۀ خلیفه در «[[حضر موت]]» بود، حارث بن معاویه تمیمی، حارثه بن سُراقه کندی، اشعث بن قیس کندی از سران قبایل یمنی به او گفتند: ما از اهل بیت پیامبر (علیهالسلام) اطاعت خواهیم کرد، چرا شما آنان را از خلافت باز داشتید.<ref>منتظر قائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، صص ۸۶ـ۹۴.</ref> | از تعداد ۲۳ نفری که هستۀ اولیۀ تشیع بعد از ماجرای سقفیه را تشکیل دادند، ده نفر از انصار یمنی بودند. در گزارش دیگری آمده است که وقتی زیاد بن لَبید أنصاری، نمایندۀ خلیفه در «[[حضر موت]]» بود، حارث بن معاویه تمیمی، حارثه بن سُراقه کندی، اشعث بن قیس کندی از سران قبایل یمنی به او گفتند: ما از اهل بیت پیامبر (علیهالسلام) اطاعت خواهیم کرد، چرا شما آنان را از خلافت باز داشتید.<ref>منتظر قائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، صص ۸۶ـ۹۴.</ref> | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
بعد از شکل گیری دوران خلافت، متصرفات اسلامی گسترش یافت و به منظور حمایتهای ستادی و پشتیبانی از ارتش مسلمانان، به فرمان خلیفۀ دوم شهرهای نظامی «کوفه» و «بصره» (در سال ۱۶ ه.ق.) ایجاد شدند و برخی از قبایل یمنی برای سکونت به این مناطق کوچ کردند و بعد از مدتی چهرهٔ اجتماعی شهر به نفع یمنیها تغییر پیدا کرد. | بعد از شکل گیری دوران خلافت، متصرفات اسلامی گسترش یافت و به منظور حمایتهای ستادی و پشتیبانی از ارتش مسلمانان، به فرمان خلیفۀ دوم شهرهای نظامی «کوفه» و «بصره» (در سال ۱۶ ه.ق.) ایجاد شدند و برخی از قبایل یمنی برای سکونت به این مناطق کوچ کردند و بعد از مدتی چهرهٔ اجتماعی شهر به نفع یمنیها تغییر پیدا کرد. | ||
«طایفهٔ | «طایفهٔ همدان» جزو گروههایی بودند که در «کوفه» ساکن شده و در تحولات سیاسی جهان اسلام در قرن نخست نقش مهمی را ایفا کردند. <ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۰۶.</ref> | ||
قبایل یمنی بیش از دیگران در ترغیب حضرت امیر (علیهالسلام) برای پذیرش مسئلهٔ خلافت نقش داشتند و بنابر نقل، اولین کسی که با امام علی (علیهالسلام) بیعت کرد، مالک اشتر بود. امام علی [[عبیدالله بن عباس]] را برای منطقهٔ یمن انتخاب کرده و او را روانهٔ این منطقه کردند.<ref> ابن طقطقی، تاریخ فخر در آداب ملکداری و دولتهای اسلامی، ص۳۰۴.</ref> | قبایل یمنی بیش از دیگران در ترغیب حضرت امیر (علیهالسلام) برای پذیرش مسئلهٔ خلافت نقش داشتند و بنابر نقل، اولین کسی که با امام علی (علیهالسلام) بیعت کرد، مالک اشتر بود. امام علی [[عبیدالله بن عباس]] را برای منطقهٔ یمن انتخاب کرده و او را روانهٔ این منطقه کردند.<ref> ابن طقطقی، تاریخ فخر در آداب ملکداری و دولتهای اسلامی، ص۳۰۴.</ref> | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
در جریان واقعهٔ جمل، نیروهای یمنی سپاه امیرمؤمنان (علیهالسلام) بسیار فعالانه در جنگ شرکت داشتند. در نبرد [[جنگ صفین|صفین]] نیز برخی از چهرههای یمنی حضور داشتند که از جملهٔ آنان، [[مالک اشتر]]، عُدَی طایی، زُحَرْ بن قیس و هانی بن عُروه بودند.<ref>نصر بن مزاحم، پیکار صفین، ص۱۹۱.</ref> از دیگر قبایل یمنی که در ماجرای صفین حضور داشتند، بَنو أحمس از تیرۀ بُجیله بن اَنمار بن نزار بودند که به گفتۀ مؤلف «پیکار صفین»، هفتصد نفر از این طایفه در این نبرد حاضر بودند.<ref>نصر بن مزاحم، پیکار صفین، به تصحیح و شرح عبدالسلام محمد هارون، ترجمۀ پرویز اتابکی، ص۱۹۱.</ref> | در جریان واقعهٔ جمل، نیروهای یمنی سپاه امیرمؤمنان (علیهالسلام) بسیار فعالانه در جنگ شرکت داشتند. در نبرد [[جنگ صفین|صفین]] نیز برخی از چهرههای یمنی حضور داشتند که از جملهٔ آنان، [[مالک اشتر]]، عُدَی طایی، زُحَرْ بن قیس و هانی بن عُروه بودند.<ref>نصر بن مزاحم، پیکار صفین، ص۱۹۱.</ref> از دیگر قبایل یمنی که در ماجرای صفین حضور داشتند، بَنو أحمس از تیرۀ بُجیله بن اَنمار بن نزار بودند که به گفتۀ مؤلف «پیکار صفین»، هفتصد نفر از این طایفه در این نبرد حاضر بودند.<ref>نصر بن مزاحم، پیکار صفین، به تصحیح و شرح عبدالسلام محمد هارون، ترجمۀ پرویز اتابکی، ص۱۹۱.</ref> | ||
معاویه [[بسر بن ارطاة]] را به یمن فرستاد و او پس از ورود به یمن مرتکب جنایات زیادی شد؛ سی هزار نفر را کشت؛ گروهی را در آتش سوزاند و زنان | معاویه [[بسر بن ارطاة]] را به یمن فرستاد و او پس از ورود به یمن مرتکب جنایات زیادی شد؛ سی هزار نفر را کشت؛ گروهی را در آتش سوزاند و زنان قبیله همدان را اسیر کرده، در بازار به فروش رساند.<ref>تاریخ شیعه، ص۲۰۸.</ref> | ||
وقتی اخبار جنایات این شخص به حضرت علی(ع) رسید، وی را نفرین کرد و فرمود، خدایا، این آیین و عقل و خودسری را از او بگیر. بسربن ارطاه دچار وسواس شده و دیوانه شد و در همین حال مرد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج ۶، حوادث سال چهل، ص۸۱ـ۸۰.</ref> | وقتی اخبار جنایات این شخص به حضرت علی(ع) رسید، وی را نفرین کرد و فرمود، خدایا، این آیین و عقل و خودسری را از او بگیر. بسربن ارطاه دچار وسواس شده و دیوانه شد و در همین حال مرد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج ۶، حوادث سال چهل، ص۸۱ـ۸۰.</ref> | ||