Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
سلیمان بن داوود بن ایشا از نسل یهودا فرزند یعقوب بود.<ref>البدايةوالنهاية،ج2،ص:18</ref> حضرت سلیمان را فردی سفیدرو،درشت اندام و پرمو دانستهاند<ref>الكامل،ج1،ص:229</ref> که ختنه شده به دنیا آمد.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۷۷</ref> | سلیمان بن داوود بن ایشا از نسل یهودا فرزند [[یعقوب]] بود.<ref>البدايةوالنهاية،ج2،ص:18</ref> حضرت سلیمان را فردی سفیدرو،درشت اندام و پرمو دانستهاند<ref>الكامل،ج1،ص:229</ref> که [[ختنه|ختنه شده]] به دنیا آمد.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۷۷</ref> | ||
حضرت سلیمان پس از درگذشت پدرش | حضرت سلیمان پس از درگذشت پدرش [[داوود]]، جانشین او شد<ref>بروجردی، تفسیر جامع، ۱۳۶۶ش، ج۵، ص۱۰۶</ref> و در آن زمان، بیست و دو <ref>تاريخابنخلدون،ج2،ص:112</ref> یا سیزده سال داشته است.<ref> الكامل، ج1، ص229</ref> | ||
==نبوت و پادشاهی== | ==نبوت و پادشاهی== | ||
سلیمان یكى از پیامبران بزرگ بنیاسرائیل بود.<ref>تفسير نمونه، ج15، ص: 414</ref> که پادشاه آنان نیز شد.<ref>التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص: 195</ref> | سلیمان یكى از پیامبران بزرگ [[بنیاسرائیل]] بود.<ref>تفسير نمونه، ج15، ص: 414</ref> که پادشاه آنان نیز شد.<ref>التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص: 195</ref> | ||
در مورد [[انگشتر سلیمان]]، گفتارهای بسیاری وجود دارد. بنابر روایات این انگشتر به دست امام زمان (عج) خواهد رسید.<ref>الغيبة( للنعماني)، النص، ص: 238</ref> داستانها و گفتارهای خرافی نیز در مورد این انگشتر نقل شده است.<ref>تفسير نمونه، ج19، ص: 28۱</ref> | در مورد [[انگشتر سلیمان]]، گفتارهای بسیاری وجود دارد. بنابر روایات این انگشتر به دست [[امام زمان(عج)]] خواهد رسید.<ref>الغيبة( للنعماني)، النص، ص: 238</ref> داستانها و گفتارهای خرافی نیز در مورد این انگشتر نقل شده است.<ref>تفسير نمونه، ج19، ص: 28۱</ref> | ||
در زمان حضرت سليمان گروهى به سحر و جادوگرى پرداختند، او دستور داد تمام نوشتههای آنان را جمعآورى کرده و در محل مخصوصى نگهدارى كنند. پس از وفات سليمان، گروهى آنها را بيرون آورده و شروع به اشاعه و تعليم سحر كردند.<ref>تفسير نمونه، ج1، ص: 37۰</ref> | در زمان حضرت سليمان گروهى به [[سحر]] و جادوگرى پرداختند، او دستور داد تمام نوشتههای آنان را جمعآورى کرده و در محل مخصوصى نگهدارى كنند. پس از وفات سليمان، گروهى آنها را بيرون آورده و شروع به اشاعه و تعليم سحر كردند.<ref>تفسير نمونه، ج1، ص: 37۰</ref> | ||
حضرت سلیمان چهل سال حکومت کرد.<ref>مروج الذهب،ج1،ص:71.</ref> | حضرت سلیمان چهل سال حکومت کرد.<ref>مروج الذهب،ج1،ص:71.</ref> | ||
===قدرت و حکومت=== | ===قدرت و حکومت=== | ||
حضرت سلیمان از خداوند درخواست حکومتی را کرد که پس از او سزاوار هیچ فردی نباشد.<ref>سوره ص، آیه۳۵.</ref> | حضرت سلیمان از [[خداوند]] درخواست حکومتی را کرد که پس از او سزاوار هیچ فردی نباشد.<ref>سوره ص، آیه۳۵.</ref> | ||
خداوند دعای او را مستجاب کرد؛ باد را به فرمان او در آورد.<ref>سوره ص، آیه۳۶</ref> که در طول شبانه روز مسیر دو ماه را طی میکرد.<ref>سوره سبأ،آیه۱۲.</ref> | خداوند دعای او را مستجاب کرد؛ باد را به فرمان او در آورد.<ref>سوره ص، آیه۳۶</ref> که در طول شبانه روز مسیر دو ماه را طی میکرد.<ref>سوره سبأ،آیه۱۲.</ref> | ||
انسانها، پرندگان <ref>سوره نمل، آیه۱۷.</ref> و شیاطین برای او کار میکردند.<ref>سوره ص، آیه۳۷.</ref> و برخی از شیاطین که سرکش بودند در بند گردیدند.<ref>سوره ص، آیه۳۸.</ref> جنیان تحت فرمان او بودند<ref>سوره سبأ، آیه۱۲</ref> و معدن مس در اختیار او قرار گرفت.<ref>سوره سبأ،آیه۱۲</ref> | انسانها، پرندگان <ref>سوره نمل، آیه۱۷.</ref> و [[شیاطین]] برای او کار میکردند.<ref>سوره ص، آیه۳۷.</ref> و برخی از شیاطین که سرکش بودند در بند گردیدند.<ref>سوره ص، آیه۳۸.</ref> [[جن|جنیان]] تحت فرمان او بودند<ref>سوره سبأ، آیه۱۲</ref> و معدن مس در اختیار او قرار گرفت.<ref>سوره سبأ،آیه۱۲</ref> | ||
===معبد سلیمان=== | ===معبد سلیمان=== | ||
{{اصلی|معبد سلیمان}} | {{اصلی|معبد سلیمان}} | ||
بنابر متن | بنابر متن [[تورات]]، خداوند وعده ساختن بزرگترین و مهمترین معبد برای یهودیان را به حضرت داوود(ع) داد: «وقتی تو بمیری و به اجدادت ملحق شوی، من یکی از پسرانت را وارث تاج و تخت تو میسازم و حکومت او را تثبیت میکنم. او همان کسی است که خانهای برای من خواهد ساخت»<ref>دوم سموئیل، 7: 8 - 15</ref> | ||
در زمان حضرت سلیمان، این معبد بزرگ ساخته شد.<ref>اول پادشاهان، 6: 1 - 2؛ مروجالذهب،ج1،ص:70</ref> | در زمان حضرت سلیمان، این معبد بزرگ ساخته شد.<ref>اول پادشاهان، 6: 1 - 2؛ مروجالذهب،ج1،ص:70</ref> | ||
این مکان بعدها توسط مسلمانان، مسجد الاقصی خوانده شد.<ref>تفسير الكاشف، ج5، ص: 7</ref> | این مکان بعدها توسط مسلمانان، [[مسجد الاقصی]] خوانده شد.<ref>تفسير الكاشف، ج5، ص: 7</ref> | ||
==امتیازات== | ==امتیازات== | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
==داستانهای قرآنی== | ==داستانهای قرآنی== | ||
نام حضرت سلیمان هفده بار در قرآن ذكر شده است.<ref>قاموس قرآن، ج3، ص: 30۶</ref> | نام حضرت سلیمان هفده بار در [[قرآن]] ذكر شده است.<ref>قاموس قرآن، ج3، ص: 30۶</ref> | ||
قرآن داستانهای مختلفی را از حضرت سلیمان نقل کرده است: | قرآن داستانهای مختلفی را از حضرت سلیمان نقل کرده است: | ||
* داستان [[ملکه سبا]]: این داستان در آیات ۲۰ تا ۴۴ سوره نمل نقل شده است. حضرت سلیمان توسط هدهد از سرزمینی اطلاع یافت که یک زن بر آن حکومت کرده و خورشید را میپرستیدند. سلیمان بوسیله نامهای، ملکه سبا را به توحید دعوت کرد.<ref>سوره نمل، آیه۲۴.</ref> در نهایت ملکه برای گفتگو با سلیمان به سمت او راه افتاد و پس از دیدن وقایعی موحد گردید.<ref>سوره نمل، آیات ۴۱-۴۴.</ref> | * داستان [[ملکه سبا]]: این داستان در آیات ۲۰ تا ۴۴ [[سوره نمل]] نقل شده است. حضرت سلیمان توسط هدهد از سرزمینی اطلاع یافت که یک زن بر آن حکومت کرده و خورشید را میپرستیدند. سلیمان بوسیله نامهای، ملکه سبا را به توحید دعوت کرد.<ref>سوره نمل، آیه۲۴.</ref> در نهایت ملکه برای گفتگو با سلیمان به سمت او راه افتاد و پس از دیدن وقایعی موحد گردید.<ref>سوره نمل، آیات ۴۱-۴۴.</ref> | ||
* قصه اسبان چابک تندرو <ref>سوره ص: 30- 33.</ref> | * قصه اسبان چابک تندرو <ref>سوره ص: 30- 33.</ref> | ||
* داستان مورچه.<ref>سوره نمل، آیه ۱۸-۱۹.</ref> | * داستان مورچه.<ref>سوره نمل، آیه ۱۸-۱۹.</ref> | ||
روایات نیز داستانهای مختلفی را نقل کردهاند که محققان بسیاری از آنها را مبالغه و غیر واقعی دانستهاند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج15، ص: 369</ref> | [[روایات]] نیز داستانهای مختلفی را نقل کردهاند که محققان بسیاری از آنها را مبالغه و غیر واقعی دانستهاند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج15، ص: 369</ref> | ||
==سلیمان نزد یهود== | ==سلیمان نزد یهود== | ||
تورات داستانهای مختلفی از سلیمان(ع) نقل کرده است. <ref>برای اطلاعات بیشتر رجوع به اول پادشاهان، باب۱۱.</ref> | تورات داستانهای مختلفی از سلیمان(ع) نقل کرده است. <ref>برای اطلاعات بیشتر رجوع به اول پادشاهان، باب۱۱.</ref> | ||
براساس تورات حضرت سلیمان حدود هزار همسر داشت که بسیاری از آنان بتپرست بودند و ازدواج با آنها | براساس تورات حضرت سلیمان حدود هزار همسر داشت که بسیاری از آنان بتپرست بودند و ازدواج با آنها برخلاف دستور خداوند بود. <ref>اول پادشاهان۱۱: ۲-۳.</ref> | ||
براساس تورات حضرت سلیمان در اواخر عمر خود به تبعیت از زنان خود به خدایان و بتهای آنان مایل گشت، برای بتها بخور میسوزاند و قربانی انجام میداد. <ref>اول پادشاهان۱۱: ۷-۸.</ref> | براساس تورات حضرت سلیمان در اواخر عمر خود به تبعیت از زنان خود به خدایان و بتهای آنان مایل گشت، برای بتها بخور میسوزاند و قربانی انجام میداد. <ref>اول پادشاهان۱۱: ۷-۸.</ref> | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
==وفات و تجزیه کشور== | ==وفات و تجزیه کشور== | ||
حضرت سلیمان در حالی که بر عصای خود تکیه داده بود، مرد.<ref>تفسير نمونه، ج18، ص ۴۲.</ref> هیچ شخصی از مرگ او اطلاع نیافت، تا | حضرت سلیمان در حالی که بر عصای خود تکیه داده بود، مرد.<ref>تفسير نمونه، ج18، ص ۴۲.</ref> هیچ شخصی از مرگ او اطلاع نیافت، تا اینکه موریانه عصای او را خورد و سلیمان به زمین افتاد.<ref>سوره سبأ، آیه۱۴.</ref> | ||
پس از رحلت سلیمان، مناطق تحت حکمرانی او دچار تجزیه شد. دو سبط یهودا و بنیامین در سرزمینی به نام یهودا باقی ماندند که شامل شهر اورشلیم نیز میشد. ده سبط دیگر حکومت مستقلی به نام اسرائیل تشکیل دادند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ۱۳۸۶ش، ص۸۹.</ref> | پس از رحلت سلیمان، مناطق تحت حکمرانی او دچار تجزیه شد. دو سبط یهودا و بنیامین در سرزمینی به نام یهودا باقی ماندند که شامل شهر [[بیت المقدس|اورشلیم]] نیز میشد. ده سبط دیگر حکومت مستقلی به نام اسرائیل تشکیل دادند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ۱۳۸۶ش، ص۸۹.</ref> | ||
==سلیمان در ادبیات فارسی== | ==سلیمان در ادبیات فارسی== | ||
اشعار | اشعار مختلفی در مورد حضرت سلیمان وجود دارد: | ||
{{شعر۲|نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست|سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش <ref>حافظ، غزل شمارهٔ ۲۷۸</ref>}} | {{شعر۲|نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست|سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش <ref>حافظ، غزل شمارهٔ ۲۷۸</ref>}} | ||
{{شعر۲|در حکمت سلیمان هر کس که شک نماید| بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی <ref>حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹.</ref>}} | {{شعر۲|در حکمت سلیمان هر کس که شک نماید| بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی <ref>حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹.</ref>}} |