Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۰۶
ویرایش
جز (ویکیسازی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''ناصر خسرو قبادیانی''' ([[سال ۳۹۴ هجری قمری|۳۹۴]]-[[سال ۴۸۱ هجری قمری|۴۸۱]]ق) متکلم، شاعر، نویسنده و جهانگرد بزرگ | '''ناصر خسرو قبادیانی''' ([[سال ۳۹۴ هجری قمری|۳۹۴]]-[[سال ۴۸۱ هجری قمری|۴۸۱]]ق) متکلم، شاعر، نویسنده و جهانگرد بزرگ [[قرن پنجم هجری قمری|قرن پنجم]] که مذهب [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] داشت. وی از جوانی به تحصیل علوم پرداخت و به دربار [[غزنویان]] و سپس به دربار [[سلجوقیان]] راه یافت. در سال ۴۳۷ق به جهت خوابی که دید، کارهای دولتی را رها کرد و به سفر [[حج]] رفت. در این سفر به [[مصر]] رفت. چندسالی در این کشور ماند و با پیوستن به فرقهٔ [[اسماعیلیه]] به تبلیغ عقاید آنان پرداخت. حاکمان [[سلجوقی]] در صدد کشتن وی برآمدند، پس به ناچار به بدخشان فرار کرد. سرانجام در سال ۴۸۱ق در روستای یمگان در ولایت بدخشان [[افغانستان]] وفات یافت. از آثارمهم او میتوان به سفرنامه و دیوان اشعار اشاره کرد. وی به [[پیامبراکرم|پیامبر]] و [[اهل بیت]] ارادتی خاص داشت؛ لذا در آثارش نمود فراوان دارد. در دیوان این شاعر بیش از ۶۰ مضمون و اندرز که ترجمه و یا برگرفته از سخنان [[امیرالمؤمنین]] است، یافت میشود. | ||
[[پرونده:آرامگاه حکیم ناصر خسرو در یمگان.jpg|بندانگشتی|آرامگاه حکیم ناصر خسرو در یمگان ولایت [[بدخشان]] [[افغانستان]]]] | [[پرونده:آرامگاه حکیم ناصر خسرو در یمگان.jpg|بندانگشتی|آرامگاه حکیم ناصر خسرو در یمگان ولایت [[بدخشان]] [[افغانستان]]]] | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
ناصرخسرو قبادیانی در سال [[سال ۳۹۴ هجری قمری|۳۹۴ق]] در روستای قبادیان | ناصرخسرو قبادیانی در سال [[سال ۳۹۴ هجری قمری|۳۹۴ق]] در روستای قبادیان [[بلخ]] متولد شد. از آغاز جوانی به تحصیل علوم پرداخت و به دربار [[غزنویان]] و سپس به دربار [[سلجوقیان]] راه یافت. در سال ۴۳۷ق خوابی دید که باعث شد کارهای دولتی را رها کند و به سفر [[حج]] برود. در این سفر وقتی به [[مصر]] رسید، چندسالی در آنجا ماند.<ref>ادوارد برون،تاریخ ادبی ایران، ۱۳۵۸ش،ج۲، ص۴۱۱.</ref> و عقاید فرقهٔ [[اسماعیلیه]]را پذیرفت واز دانشمندان آنان به حساب آمد.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۷۴</ref> لذا تبلیغ عقاید اسماعیلیه را شروع کرد که [[سلجوقیان]] در صدد کشتن وی برآمدند؛ پس به ناچار به بدخشان فرار کرد. در این رابطه درباره وی داستانها وافسانههایی ساختهاند.<ref>ادوارد برون، تاریخ ادبی ایران، ۱۳۵۸ش، ج۲، ص۴۱۶.</ref> وی در سال ۴۸۱ق در روستای یمگان در ولایت بدخشان [[افغانستان]] وفات یافت. | ||
==اهل بیت در آثار ناصرخسرو== | ==اهل بیت در آثار ناصرخسرو== | ||
شهرت ناصرخسرو در بین مردم به شعر است. ولی ناصر پیش از آن که شاعر باشد، متکلم است.<ref>نویسندگان، یاد نامه ناصر خسرو، مقاله شهیدی، افکار و عقاید کلامی ناصر خسرو، ۱۳۹۴ق، ص۳۱۶.</ref> وی به [[اهل بیت]] ارادت داشت. در آثارش به ویژه در دیوان | شهرت ناصرخسرو در بین مردم به شعر است. ولی ناصر پیش از آن که شاعر باشد، متکلم است.<ref>نویسندگان، یاد نامه ناصر خسرو، مقاله شهیدی، افکار و عقاید کلامی ناصر خسرو، ۱۳۹۴ق، ص۳۱۶.</ref> وی به [[اهل بیت]] ارادت داشت. در آثارش به ویژه در دیوان شعرش این علاقه زیاد دیده میشود. ناصرخسرو در کتاب [[جامع الحکمتین|جامعُ الحِکمَتَین]] که در اواخر عمرش آن را نوشته، به اثبات وجود وصی برای [[پیامبر(ص)]] میپردازد و شرافت هر دو را ذکر میکند و این گونه نتیجه میگیرد: «وصایتی که در [[غدیر خم]] به همگان اعلان شد در فرزندان [[امام علی]] جاری است.»<ref> ناصر خسرو، جامع الحکمتین، ص۱۸۰.</ref> | ||
وی در تفسیر[[حدیث سفینه]] مینویسد:«[[کشتی نوح]] | وی در تفسیر[[حدیث سفینه]] مینویسد:«[[کشتی نوح]] چوب نیست؛ بل [[اهل بیت]] رسول است و نیز [[طوفان نوح]] آب نیست؛ بل جهل و ضلالت است که هلاک عاصیان است.»<ref>ناصر خسرو، جامع الحکمتین، ص۱۸۱.</ref> | ||
او در کتاب «وجه دین» که رساله عملی محسوب میشود درباره اثبات وصایت [[حضرت علی]] پرادخته و مینویسد:«وصی [[حضرت آدم|آدم]] مولانا [[شیث]] بود | او در کتاب «وجه دین» که رساله عملی محسوب میشود درباره اثبات وصایت [[حضرت علی]] پرادخته و مینویسد:«وصی [[حضرت آدم|آدم]] مولانا [[شیث]] بود علیهالسلام و وصی [[نوح]] مولانا [[سام پسر نوح|سام]] بود علیهالسلام و وصی [[ابراهیم]] مولانا [[اسماعیل نبی|اسماعیل]] بود علیهالسلام و وصی [[حضرت موسی|موسی]] مولانا [[هارون (پیامبر)|هارون]] بود علیهالسلام و وصی [[عیسی]] مولانا [[شمعون]] بود علیهالسلام و وصی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد]] مصطفی [[امام علی|علی المرتضی]] بود علیهالسلام.»<ref>ناصر خسرو، وجه دین، ۱۳۹۷ق، ص۶۴</ref> | ||
ناصر خسرو در سفرنامه، نام حضرت علی را بارها | ناصر خسرو در سفرنامه، نام حضرت علی را بارها با ذکر سلام و احترام یاد کرده است. در خوان الاخوان حضرت علی را به همراه اولیا و رسول و امامان، [[واسطه فیض]] دانسته و این گونه میگوید : «اگر کسی بیاین میانجیان توحید جوید معطل است.»<ref>ناصر خسرو، خوانالاخوان،۱۳۳۸ش، ص۱۲۹.</ref> | ||
ناصر خسرو عشق و علاقه خود به اهل بیت را در دیوان اشعارش بیشتر منعکس ساخته است. توصیف و توضیح صفات، ستایش مردانگی، شجاعت و دلاوری حضرت علی | ناصر خسرو عشق و علاقه خود به اهل بیت را در دیوان اشعارش بیشتر منعکس ساخته است. توصیف و توضیح صفات، ستایش مردانگی، شجاعت و دلاوری حضرت علی در میان اشعار وی زیاد دیده میشود. او دوستی خاندان پیامبر را مایه راهیابی به [[بهشت]] در [[قیامت]] میداند: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|چون به حبّ آل زهرا روی شُستی روز حشر |نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۱۱</ref>}}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|چون به حبّ آل زهرا روی شُستی روز حشر|نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۱۱</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
در دیوان شعر ناصر خسرو این | در دیوان شعر ناصر خسرو این مفاهیم زیاد دیده میشود.<ref> [http://alinameh.com/entry165 تاج علی، مقاله امام علی در آثار ناصر خسرو]</ref> وی اهل بیت را لوای خداوند و ریسمان محکم الهی میداند که تمسک بدان موجب رهایی از چاه جهل است: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|اهل عبا یکسره لوای خدایند|سوی تو، گر دوستدار اهل عبایی}}{{ب|حیدر زی ما عصای موسی دورست |موسی ما را جز او که کرد عصایی؟}}{{ب|آنچه علی داد در رکوع فزون بود|زآنکه به عمری بداد حاتم طایی}}{{ب|گر تو جز او را به جای او بنشاندی|والله والله که بر طریق خطایی}}{{ب|آل رسول خدای، حبل خدایند|چونش گرفتی، ز چاه جهل برآیی<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۴۲.</ref>}}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|اهل عبا یکسره لوای خدایند|سوی تو، گر دوستدار اهل عبایی}}{{ب|حیدر زی ما عصای موسی دورست|موسی ما را جز او که کرد عصایی؟}}{{ب|آنچه علی داد در رکوع فزون بود|زآنکه به عمری بداد حاتم طایی}}{{ب|گر تو جز او را به جای او بنشاندی|والله والله که بر طریق خطایی}}{{ب|آل رسول خدای، حبل خدایند|چونش گرفتی، ز چاه جهل برآیی<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۴۲.</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
بیت سوم این قصیده ناظر به [[آیه ولایت]] و بیت پایانی به | بیت سوم این قصیده ناظر به [[آیه ولایت]] و بیت پایانی به [[آیه وحدت]]<ref>آیه وحدت ؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۳«و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا؛ همه دست به ریسمان خدا بگیرید و پراکنده نشوید.» </ref> اشاره دارد. | ||
ناصرخسرو شرط پیروزی بر [[ابلیس]] را اطاعت و دوستی [[اهلبیت|اهلبیت(ع)]] میداند: | ناصرخسرو شرط پیروزی بر [[ابلیس]] را اطاعت و دوستی [[اهلبیت|اهلبیت(ع)]] میداند: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|یاری ندهد تو را بر این دیو|جز طاعت و حب آل یاسین}}{{ب|گرد دل خود ز دوستیشان |بر دیو حصار ساز و پرچین}}{{ب|در باغ شریعت پیمبر |کس نیست جز آل او دهاقین <ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۱۷۵.</ref>}}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|یاری ندهد تو را بر این دیو|جز طاعت و حب آل یاسین}}{{ب|گرد دل خود ز دوستیشان|بر دیو حصار ساز و پرچین}}{{ب|در باغ شریعت پیمبر|کس نیست جز آل او دهاقین<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده ۱۷۵.</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
وی نشان [[شیعه]] را مبارزه برای دین و [[قرآن]] | وی نشان [[شیعه]] را مبارزه برای دین و [[قرآن]] بیان میکند: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|مبارزان سپاه شریعتیم و قرآن|از آنکه شیعت حیدر، سوار کراریم<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده۱۵۱.</ref>}}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|مبارزان سپاه شریعتیم و قرآن|از آنکه شیعت حیدر، سوار کراریم<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده۱۵۱.</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
این شاعر به جهت همین اعتقادات مورد حمله، تهمت | این شاعر به جهت همین اعتقادات مورد حمله، تهمت و آزار قرارمیگیرد. در این باره سروده است: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|گر گفتم از رسول، علی خلق را وصیست|سوی شما سزای مساوی چرا شدم؟}}{{ب|ورگفتم اهل مدح و ثنا آل مصطفاست|چون زی شما سزای جفا و هجا شدم}}{{ب|عیبم همی کنند بدانچهام به دوست فخر|فخرم بدانکه شیعت اهل عبا شدم<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده۱۵۴.</ref>}}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|گر گفتم از رسول، علی خلق را وصیست|سوی شما سزای مساوی چرا شدم؟}}{{ب|ورگفتم اهل مدح و ثنا آل مصطفاست|چون زی شما سزای جفا و هجا شدم}}{{ب|عیبم همی کنند بدانچهام به دوست فخر|فخرم بدانکه شیعت اهل عبا شدم<ref>دیوان ناصرخسرو، قصیده۱۵۴.</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
گویاعلت رفتن ناصر خسرو به دره یمگان همین مدح وثنای اهل بیت و بیان دیدگاههای شیعی اوست، که در این رابطه میسراید: | گویاعلت رفتن ناصر خسرو به دره یمگان همین مدح وثنای اهل بیت و بیان دیدگاههای شیعی اوست، که در این رابطه میسراید: | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
=== نهج البلاغه در شعر ناصر خسرو=== | === نهج البلاغه در شعر ناصر خسرو=== | ||
در دیوان این شاعر مضمونها و اندرزهایی دیده میشود که ترجمه و یا برگرفته از سخنان [[امام علی]] است.<ref>شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۹.</ref> دکتر [[سیدجعفر شهیدی]] میگوید: سراسر دیوان ناصر خسرو | در دیوان این شاعر مضمونها و اندرزهایی دیده میشود که ترجمه و یا برگرفته از سخنان [[امام علی]] است.<ref>شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۹.</ref> دکتر [[سیدجعفر شهیدی]] میگوید: سراسر دیوان ناصر خسرو تا آن جایی که من استقصاء کردهام، بیش از شصت مورد، عیناً گفتار امام علی(ع) را در قالب نظم آورده است.<ref>شهیدی، بهره گیری ادبیات فارسی از نهج البلاغه، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۵.</ref> نظیراین بیت که مضمون خطبه اول نهج البلاغه است: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|خداوندی که در وحدت قدیمست از همه اشیاء| | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|خداوندی که در وحدت قدیمست از همه اشیاء|نهاندر وحدتش کثرت به محدث زین همه تنها<ref>دیوان ناصر خسرو،قصیده۳۱</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
وی در قصیدهای با ردیف علی، خیلی از خصوصیات و ویژگیهای امام علی را به نظم آورده و اعتقاد کامل خود به حضرت علی(ع) را این گونه ابراز میکند: | وی در قصیدهای با ردیف علی، خیلی از خصوصیات و ویژگیهای امام علی را به نظم آورده و اعتقاد کامل خود به حضرت علی(ع) را این گونه ابراز میکند: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|بهار دل دوستار علی|همیشه پر است از نگارعلی}}{{ب|از امت سزای بزرگی و فخر|کسی نیست جز دوستدار علی}}{{ب|ازیرا کز ابلیس ایمن شدست|دل شیعت اندر حصار علی}}{{ب|علی از تبار رسول است و نیست| مگر شیعت حق تبار علی}}{{ب|به صد سال اگر مدح گوید کسی|نگوید یکی از هزار علی}}{{ب|به مردی و علم به زهد و سخا| بنازم بدین هر چهار علی<ref>دیوان ناصر خسرو،قصیده۲۶۳</ref>}}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|بهار دل دوستار علی|همیشه پر است از نگارعلی}}{{ب|از امت سزای بزرگی و فخر|کسی نیست جز دوستدار علی}}{{ب|ازیرا کز ابلیس ایمن شدست|دل شیعت اندر حصار علی}}{{ب|علی از تبار رسول است و نیست| مگر شیعت حق تبار علی}}{{ب|به صد سال اگر مدح گوید کسی|نگوید یکی از هزار علی}}{{ب|به مردی و علم به زهد و سخا| بنازم بدین هر چهار علی<ref>دیوان ناصر خسرو،قصیده۲۶۳</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
این قصیده، مجموعه کاملی از معتقدات ناصرخسروست که به طور پراکنده درآثارش آمده است. او در واقع ستاینده شجاعت، دلاوری و مردانگی حضرت است. امام علی در شعر او، دلاور عرصه جنگ، یاری گر دین خدا و آراسته به بهترین صفات انسانی است. <ref>محقق،تحلیل اشعار ناصر خسرو،۱۳۶۸ش، ص۲۶.</ref> | این قصیده، مجموعه کاملی از معتقدات ناصرخسروست که به طور پراکنده درآثارش آمده است. او در واقع ستاینده شجاعت، دلاوری و مردانگی حضرت است. امام علی در شعر او، دلاور عرصه جنگ، یاری گر دین خدا و آراسته به بهترین صفات انسانی است.<ref>محقق،تحلیل اشعار ناصر خسرو،۱۳۶۸ش، ص۲۶.</ref> | ||
===کربلا در شعر ناصرخسرو=== | ===کربلا در شعر ناصرخسرو=== | ||
برخی معتقدند ناصر خسرو بر غنای اشعار حسینی(ع) افزوده است. <ref>حجازی، حسینبن علی(ع) در آیینه شعر، | برخی معتقدند ناصر خسرو بر غنای اشعار حسینی(ع) افزوده است.<ref>حجازی، حسینبن علی(ع) در آیینه شعر، ص۶۱-۶۸</ref> وی ابیاتی درباره [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]] و [[واقعه کربلا]] دارد و از قاتلان او به زشتی یاد میکند و آنان را به سگان مست تشبیه مینماید. | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|بی عصا رفتن نیابد چون همی بینی که سگ|مر غریبان را همی جامه به درد بیعصا}}{{ب|پاره کردهستند | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|بی عصا رفتن نیابد چون همی بینی که سگ|مر غریبان را همی جامه به درد بیعصا}}{{ب|پاره کردهستند جامۀ دین بر تو بر، لاجرم|آن سگان مست گشته روز حرب کربلا}}{{ب|آن سگان کز خون فرزندانش میجویند جاه|روز محشر سوی آن میمون و بیهمتا نیا}}{{ب|آن سگان کهت جان نگردد بیعوار از عیبشان|تا نشویی تن به آب دوستیِ اهل عبا}}{{ب|تا نشویی تن به آب دوستیِ اهل عبا|نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا<ref>دیوان ناصر خسرو،قصیده۱۱</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
در موارددیگر اشاره به «خون حسین» میکند مانند: | در موارددیگر اشاره به «خون حسین» میکند مانند: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|من که ز خون حسین پر غم و دردم|شاد چگونه کنند خون رزانم}}{{ب|از تو بدین کارها بماندم شاید|گرچه نشاید همی که از تو بمانم<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده۱۶۶</ref> }}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|من که ز خون حسین پر غم و دردم|شاد چگونه کنند خون رزانم}}{{ب|از تو بدین کارها بماندم شاید|گرچه نشاید همی که از تو بمانم<ref>دیوان ناصر خسرو، قصیده۱۶۶</ref> }}{{پایان شعر}} | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|حاکم در خلوت خوبان به روز|نیم شبان محتسب اندر شراب}}{{ب|خون حسین آن بچشد در صبوح|وین بخورد ز اشتر صالح کباب <ref>دیوان ناصر خسرو،قصیده۱۹</ref> }}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|حاکم در خلوت خوبان به روز|نیم شبان محتسب اندر شراب}}{{ب|خون حسین آن بچشد در صبوح|وین بخورد ز اشتر صالح کباب<ref>دیوان ناصر خسرو،قصیده۱۹</ref> }}{{پایان شعر}} | ||
وی با اظهار تأسف و اندوه بر شریعت اسلام | وی با اظهار تأسف و اندوه بر شریعت اسلام که بدانجا رسیده است که مسلمانان سر [[امام حسین]] فرزند [[پیامبر]] را به طمع دنیا از تن جدا میکنند: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|شاید که بگریند بر آن دین که بدو در |فرزند نبی را بکشند از قبل زر}}{{ب|ور یار رسول است کشنده پسر او|پس هیچ مر او را نه عدو بود و نه کافر<ref>دیوان ناصر خسرو،قصیده۹۸</ref>}}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|شاید که بگریند بر آن دین که بدو در|فرزند نبی را بکشند از قبل زر}}{{ب|ور یار رسول است کشنده پسر او|پس هیچ مر او را نه عدو بود و نه کافر<ref>دیوان ناصر خسرو،قصیده۹۸</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
در نهایت ناصرخسرو در | در نهایت ناصرخسرو در قصیدۀ شمارۀ ۱۹۷ دیوانش، با مطلع «از کین بتپرستان در هند و چین و ماچین/ پردرد گشت جانت رخ زرد و روی پر چین» به لعن قاتلان امام حسین پرداخته، میگوید: | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد|او بود جاهلان را ز اول بت نخستین}}{{ب|لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فدک را|بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین}}{{ب|لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او|حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین}}{{پایان شعر}} | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد|او بود جاهلان را ز اول بت نخستین}}{{ب|لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فدک را|بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین}}{{ب|لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او|حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
==بزرگداشت== | ==بزرگداشت== | ||
برای این حکیم بزرگ، بارها در [[ایران]] و [[افغانستان]] مراسم بزرگداشت برگزار شده است. در همایشی که در [[کابل]] برگزار شد، [[یونسکو]] در پیامی از شخصیت ناصر خسرو تجلیل نمود. <ref>[http://www.hujat.net/?p=1384 کانون فرهنگی حکیم ناصر خسرو بلخی] </ref> | برای این حکیم بزرگ، بارها در [[ایران]] و [[افغانستان]] مراسم بزرگداشت برگزار شده است. در همایشی که در [[کابل]] برگزار شد، [[یونسکو]] در پیامی از شخصیت ناصر خسرو تجلیل نمود.<ref>[http://www.hujat.net/?p=1384 کانون فرهنگی حکیم ناصر خسرو بلخی] </ref> | ||
در ایران نیز بارها مراسم بزرگداشت برگزار شده در هزارمین سال ولادت ناصر (۱۳۹۴ق)در دانشگاه فردوسی [[مشهد]] مراسمی با حضور اندیشمندان داخلی وخارجی برگزار شد و مجموعه مقالات آن با عنوان یاد نامه چاپ شده است. در دوران معاصر نیز همایشهایی در دانشگاه شهید بهشتی تهران و | در ایران نیز بارها مراسم بزرگداشت برگزار شده در هزارمین سال ولادت ناصر (۱۳۹۴ق)در دانشگاه فردوسی [[مشهد]] مراسمی با حضور اندیشمندان داخلی وخارجی برگزار شد و مجموعه مقالات آن با عنوان یاد نامه چاپ شده است. در دوران معاصر نیز همایشهایی در دانشگاه شهید بهشتی تهران و شهرهای مختلف مانند [[ری]] و [[بسطام]] بزرگداشتهایی برگزار شد. | ||
<ref>[http://naserkhosro.sbu.ac.ir/fa/ سایت همایش هزاره ناصرخسرو]</ref> | <ref>[http://naserkhosro.sbu.ac.ir/fa/ سایت همایش هزاره ناصرخسرو]</ref> | ||