Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۲۷
ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
===حمله چنگیز به بخارا=== | ===حمله چنگیز به بخارا=== | ||
در ۶۱۶ در حمله چنگیزخان به ایران، ترکان خاتون، [ملکه خوارزمشاه] خطیب بخارا رئیس اصحاب ابوحنیفه برهان الدین محمدبن احمدبن عبدالعزیز بخاری را که شش هزار فقیه تابع او بودند، با تعدادی از علما و سادات، به قتل رسانید.<ref>نسوی، ص ۲۹ـ۳۰، ۴۲</ref> در ۶۱۶ چنگیزخان بخارا را تصرف کرد و ارگ بخارا پس از دوازده روز مقاومت سقوط کرد، چنگیزخان وارد شهر شد، اهالی شهر را بیرون راند و اموال مردم را غارت کرد، شهر را به آتش کشید، و مدافعان ارگ را قتل عام کرد.<ref>ابن اثیر، ج ۱۲، ص ۳۶۵-۳۶۷</ref> مقاومت مردم در برابر استیلاگران مغول بعدها نیز ادامه یافت. به نوشته جوینی در ۶۳۶ در ده تاراب، سه فرسنگی شهر بخارا، بر ضد مغولان شورشی به رهبری محمود صانع غربال (غربال ساز) درگرفت که عوام الناس و حتی اهل علم بخارا به او پیوستند، اما قشون مغول قیام را به شدت سرکوب و شورشیان را قتل عام کردند.<ref>جوینی، ج ۱، ص ۸۵ـ۹۰</ref> در اوایل قرن هفتم مادر منکوقاآن (متوفی ۶۴۹) هزار بالش نقره هر بالش نقره معادلِ ۸ درم و دو دانگ نقره یا ۲۰۰ دینار داد تا در بخارا مدرسه بزرگی ساختند و دیهها خریدند و [[وقف]] آن مدرسه کردند. تولیت مدرسه را باخرزی به عهده داشت. در ۶۵۸ سیف الدین باخرزی درگذشت و در فتح آباد بخارا به خاک سپرده شد.<ref>بناکتی، ص ۴۰۰ـ۴۰۱؛ جوینی، ج ۳، ص ۹؛ جامی، ص ۴۳۲</ref> ظاهراً از این هنگام است که بخارا به یکی از مراکز [[تصوف]] تبدیل میشود. در ۶۷۱ آباقاخان، فرمانده مغولان (۶۶۳-۶۸۰)، جوی خون در شهر بخارا روان ساخت و مدرسه مسعودبیک را که معظمترین و معمورترین مدارس آنجا بود به آتش کشید و کتابخانه آنجا را آتش زد و مغولان یک هفته به قتل و غارت مشغول بودند.<ref>رشیدالدین فضل الله، ج ۳، ص ۱۴۱ـ۱۴۲</ref> | در ۶۱۶ در حمله چنگیزخان به ایران، ترکان خاتون، [ملکه خوارزمشاه] خطیب بخارا رئیس اصحاب ابوحنیفه برهان الدین محمدبن احمدبن عبدالعزیز بخاری را که شش هزار [[فقیه]] تابع او بودند، با تعدادی از علما و سادات، به قتل رسانید.<ref>نسوی، ص ۲۹ـ۳۰، ۴۲</ref> در ۶۱۶ چنگیزخان بخارا را تصرف کرد و ارگ بخارا پس از دوازده روز مقاومت سقوط کرد، چنگیزخان وارد شهر شد، اهالی شهر را بیرون راند و اموال مردم را غارت کرد، شهر را به آتش کشید، و مدافعان ارگ را قتل عام کرد.<ref>ابن اثیر، ج ۱۲، ص ۳۶۵-۳۶۷</ref> مقاومت مردم در برابر استیلاگران مغول بعدها نیز ادامه یافت. به نوشته جوینی در ۶۳۶ در ده تاراب، سه فرسنگی شهر بخارا، بر ضد مغولان شورشی به رهبری محمود صانع غربال (غربال ساز) درگرفت که عوام الناس و حتی اهل علم بخارا به او پیوستند، اما قشون مغول قیام را به شدت سرکوب و شورشیان را قتل عام کردند.<ref>جوینی، ج ۱، ص ۸۵ـ۹۰</ref> در اوایل قرن هفتم مادر منکوقاآن (متوفی ۶۴۹) هزار بالش نقره هر بالش نقره معادلِ ۸ درم و دو دانگ نقره یا ۲۰۰ دینار داد تا در بخارا مدرسه بزرگی ساختند و دیهها خریدند و [[وقف]] آن مدرسه کردند. تولیت مدرسه را باخرزی به عهده داشت. در ۶۵۸ سیف الدین باخرزی درگذشت و در فتح آباد بخارا به خاک سپرده شد.<ref>بناکتی، ص ۴۰۰ـ۴۰۱؛ جوینی، ج ۳، ص ۹؛ جامی، ص ۴۳۲</ref> ظاهراً از این هنگام است که بخارا به یکی از مراکز [[تصوف]] تبدیل میشود. در ۶۷۱ آباقاخان، فرمانده مغولان (۶۶۳-۶۸۰)، جوی خون در شهر بخارا روان ساخت و مدرسه مسعودبیک را که معظمترین و معمورترین مدارس آنجا بود به آتش کشید و کتابخانه آنجا را آتش زد و مغولان یک هفته به قتل و غارت مشغول بودند.<ref>رشیدالدین فضل الله، ج ۳، ص ۱۴۱ـ۱۴۲</ref> | ||
===شرکت مردم بخارا درقیام سربداران=== | ===شرکت مردم بخارا درقیام سربداران=== |